عقل توانمندی ای است که به کمک آن استدلال میکنیم و از این طریق به دانش ها و حقایقی دست می یابیم.
انسان با عقل خود استدلال می کند و می تواند دریابد که چه چیزهایی هست و چه چیزهایی نیست انسان با عقل خود میتواند بفهمد که کدام کار خوب است و باید انجام دهد و کدام کار بد است و نباید انجام دهد انسان با عقل خود میتواند پی ببرد که کدام سخن درست و کدام نادرست ، و کدام رفتار پسندیده و کدام ناپسند است از نظر فیلسوفان توانمندی در کودک به صورت بالقوه است؛ با تربیت و تمرین به فعلیت میرسد و تقویت می شود به همین سبب در افراد مختلف متفاوت است.
برخی از انسان ها قدرت عقلی بیشتر و بعضی قدرت عقلی کمتری دارند.
کاربرد دیگر عقل در فلسفه برای موجوداتی است که از ماده و جسم مجردند و در قید زمان و مکان نیستند.
این موجودات در افعال خود به ابزار مادی هم نیاز ندارند.
بسیاری از فلاسفه معتقدند که علاوه بر عالم ،طبیعت عوالم دیگری هم وجود دارد که با حواس ظاهری نمی توان آنها را درک کرد یکی از این عوالم « عالم عقل » است.
فيلسوفان الهی می گویند بسیاری از فرشتگان که در کتاب های آسمانی ، از جمله قرآن کریم از آنها یاد شده است ، همین موجودات عقلانی، یعنی موجودات مجرد از ماده و جسم که فیلسوفان با دلیل و برهان وجود آنها را اثبات می کنند.
فيلسوفان الهی معتقدند که علم این قبیل ،موجودات از طریق استدلال و کنار هم گذاشتن مفاهیم نیست بلکه عقول ( فرشتگان ) حقایق اشیا را «شهود » می کنند و به مفاهیم و استدلال مفهومی نیازی ندارند.
فیلسوفان الهی معتقدند که روح هر انسانی ، استعداد رسیدن به چنین مرتبه ای از عقل را دارد؛ یعنی میتواند با تهذیب نفس به مرتبه ای برسد که کاملا از ماده و جسم مجرد باشد و در عین حال که از قوه استدلال برخوردار است همچون عقول ، بسیاری از حقایق را شهود کند.
فيلسوفان الهی، قوه استدلال را مرتبة نازل و پایین عقل مجرد می شمارند و می گویند توانایی بشر در ساختن مفاهیم کلی ، خود پرتوی از همان عقل است که در وجود هر انسانی هست. پس از شکل گرفتن مفاهیم کلی است که انسان توانایی صورت بندی استدلال را پیدا می کند و قیاس های مختلف را آن گونه که در منطق گفته شده است ، می سازد.
تهیه کننده : حیدر جلالی