موضوع اصلی این درس، تبیین نیازمندی موجودات به خداوند در پیدایش و بقا، ثمره درک نیازمندی به خداوند بی نیاز، مفهوم نور بودن خدا در هستی، معرفت عمیق و ناتوانی انسان در شناخت چیستی و ذات خداوند است.
_ هر کدام از ما، بر اساس فطرت خوش، خدا را می یابیم (فطرت خدا آشنا درس 2 دهم) و حضورش را درک می کنیم.
_ در جهانی زندگی می کنیم که آفریننده ای حکیم آن را هدایت و پشتیبانی می کند (توحید در ربوبیت/ درس 2 دوازدهم) و به موجودات مدد می رساند (ولایت معنوی/ درس 4 یازدهم).
قرآن کریم ما را به معرفت عمیق تر درباره خداوند فرا می خواند و راه های گوناگونی را برای درک وجود او و نیز شناخت صفات و افعال او به ما نشان میدهد. یکی از این راهها، تفکر درباره نیازمند بودن جهان، در پیدایش خود، به آفریننده است.
انسان و موجودات جهان پدیده هایی هستند که وجودشان از خودشان نبوده و نیست.
پدیده ها، که وجودشان از خودشان نیست، برای موجود شدن نیازمند به پدیدآوردنده ای هستند که خودش پدیده نباشد، بلکه وجودش از خودش باشد.
مثال
همانطور که چیزهایی که شیرین نیستند، برای شیرین شدن نیازمند به چیزی هستند که خودش شیرین باشد.
«یا اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمیدُ»
«یَسأَلُهو مَن فِی السَّماواتِ وَ الاَرضِ کُلَّ یَومٍ هُوَ فی شَأنٍ»
ذات نایافته از هستی، بخش چون تواند که بود هستی بخش
خشک ابری که بود زآب تهی ناید از وی صف آب دهی
در آفرینش، یک موجود فقط در صورتی در وجود خود نیازمند به دیگری نیست که خودش ذاتاً موجود باشد. در این صورت، چنین چیزی دیگر پدیده نیست و نیاز به پدیدآورنده نخواهد داشت؛ همواره بوده است و همواره خواهد بود.
نتیجه گیری
ما و همه پدیده های جهان، در پدیدآمدن و هست شدن خود به آفریننده ای نیازمندیم که خودش پدیده نباشد (هُوَ اْلغَنِيُّ اْلحَمِیدُ) و سرچشمه هستی (اللَّهُ نُورُ السِّماوَاتِ وَالْأَرْضِ) باشد. این وجود برتر و متعالی «خدا» نامیده می شود.