واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بیشه |
جنگل، جنگل کوچک |
موشک |
موش کوچک |
یک غازی |
بی ارزش، ناچیز |
متغير |
خشمگین، عصبانی |
لابه |
التماس |
چار |
چهار |
خلاص |
رهایی |
صید |
شکار |
ناهماهنگی |
بی نظمی |
تحمل |
صبر، شکیبایی |
هراس |
ترس، احساس نگرانی |
حدس زدم |
گمان کردم، فکر کردم |
فاش |
آشکار، ظاهر |
قطعات |
قطعه ها، تکّه ها |
وادار کردن |
مجبور کردن |
سابق |
گذشته، قبل |
رحم |
مهربانی، بخشیدن |
جست |
جهید |
مغفرت |
بخشش گناهان، آمرزش |
||
بشتافت |
شتابان رفت، تند تند رفت |
||
خفته |
خوابیده، به خواب رفته |
||
حاصل کرد |
به دست آورد، کسب کرد |
||
متفکرانه |
در حال تفکر، اندیشمندانه |
||
حول و حوش |
اطراف، دور و بر، گرداگرد |
||
مرور |
مطالعه مطلبی به صورت سریع، تندخوانی |
||
تعلق داشتن |
وابستگی داشتن، مال کسی بودن |
||
وحوش |
جانوران وحشی، جانوران اهلی نشده |
||
خطا کار |
گناهکار، کسی که کار نادرستی انجام داده است |
||
بازیگوش |
کسی که بیشتر به فکر بازی و تفریح است |
||
سحر آمیز |
جادویی، بسیار شگفت انگیز |
||
وحوش |
جانوران وحشی، جانوران اهلی نشده، جمع وحشی |
ایرج میرزا شاعر معروف ایرانی است. شعرهای او ساده و روان است. او در تبریز به دنیا آمد و در تهران وفات یافت.