نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

برخی بندهای متن درس «وقتی بوعلی، کودک بود» و معنی آنان:

درس شانزدهم

وقتی بوعلی، کودک بود

 

  • نوع نثر: ساده و روان
  • نویسنده: رضا حُجّت
  • برگرفته از کتاب: مرد هزار ساله

 

تازه از بستر بیماری برخاسته بود.

تازه حالش خوب شده بود.

 

حسین از همان سپیده دَم، سر در کتاب دارد.

حسين (ابوعلی سینا) از صبح زود، مشغول خواندن کتاب است.

آرایه ادبی:

سر در کتاب دارد  ß  کنایه از مشغول خواندن کتاب است

 

چرا با حسین، این اندازه، سروکلّه میزنی؟

چرا این قدر با حسین بحث و گفتگو می کنی تا مطلبی را به او بفهمانی؟

 

من دیگر توانایی، فرصت و آگاهی آن را ندارم که به حسین چیزی بیاموزم.

من اکنون، قدرت، وقت و اطّلاعات لازم را ندارم که به حسین، چیزی را یاد بدهم.

 

در این دو سه ماهه، راهِ چند ساله را پیموده است.

در این دو سه ماه (زمانِ کم) راه طولانی را طی کرده است. (مطالبِ بسیاری را یاد گرفته است.)

آرایه ادبی:

راه چند ساله را پیموده است  ß  کنایه از در راه آموختن علم، راه سختی را به سرعت طی کرده است.

 

دانه های اشک از دیدگان بر چهره ی بی رنگِ ستاره، فرو می چکید.

قطره های اشک از چشمان بر روی صورتِ رنگ پریده و بی حالتِ ستاره، می چکید.

آرایه ادبی:

دانه های اشک، تشبیه است (اشک مانند دانه، جاری می شود)

 

محتوای درس:

این درس درباره ی زندگی دانشمند و طبیب بزرگ ایرانی، ابوعلی سینا است. نامش «حسین» بود و مادرش، «ستاره» نام داشت و اسم پدرش، «عبدالله» بود.

در دوران کودکی از پدر و مادرش، سوره های کوچک قرآن را آموخت. از آنجایی که درک و هوش ابوعلی سینا، بسیار زیاد بود، پدرش او را به نزدِ استادان بزرگ بُرد تا شاگردی بکند.

از همان دوران کودکی به علم پزشکی، علاقه نشان می داد و همین امر سبب شد تا با مطالعه ی بیشتر، یکی از نام آورانِ علم پزشکی در تاریخ ایران شد.


سایر مباحث این فصل