اگر دو واژه ی «چو» و «چون» به معنی «مثل»، «همانند»، «همچون» و «مانند» به کار در أن حرف اضافه می گویند؛ مانند:
شما را «چون» برادر خود می دانم.
چون به معنی «مثلِ» یا «مانندِ»
«چو» شیران جنگی، برآشفتند.
چون به معنی «مانندِ» یا «مثلِ»
اگر «چو» و «چون» به معنی «به دلیل اینکه»، «چون که»، «به سبب»، «زیرا» و «وقتی که» به کار رود، به آن حرف ربط می گویند؛ مانند:
«چون» باران می آمد، خیس شده بود.
چون به معنی «به دلیل اینکه» یا «چون که»
«چو» ایران نباشد، تن من مباد
چو به معنی «وقتی که» یا «اگر»
گفتیم اگر «چو» و «چون» به معنی «چون که»، «زیرا» و ... به کار رود، حرف ربط (حرف پیوند) است. حرف ربط دو جمله را به هم پیوند (ربط) می دهد؛ مانند: «چو باز آمدم، کشور آسوده دیدم»
«چو» در این عبارت، حرف ربط است و دو جمله ی «باز آمدم» و «کشور آسوده دیدم» را به هم ربط داده است.
«چون» و «چو»، گاهی در اوّل جمله و گاهی در وسط جمله قرار می گیرد.
اگر «چو» و «چون» به معنی «مثل»، «مانند» و ... به کار رود، حرف اضافه می باشد. حرف اضافه دو جمله را به هم ربط نمی دهد، بنابراین نباید آن را حرف ربط به حساب آوریم؛ مانند: «چو شیری که از پیشِ آهو گذشت.»
«چو» در عبارتِ بالا، به معنی «مثلِ» ، حرف اضافه است. در دستور زبان فارسی به اسمی که بعد از حرف اضافه بیاید، «متمّم»، می گویند؛ بنابراین باید گفت، کلمه ی «شیری»، متمم است.
قالب شعر کاجستان، چهار پاره است. چهارپاره از چند دو بیت تشکیل می شود که در مصراع های دوم هر بیت، قافیه وجود دارد و در هر دو بیت، قافیه ها با هم تفاوت دارند. شکل قرار گرفتن قافیه ها در چهار پاره:
________________ ________________*
________________ ________________*
********
________________ ________________+
________________ ________________+