داستان به سرگذشت یكی از فرماندهان جنگ اختصاص دارد.در این بخش از داستان كه در كتاب روایت شده،نگرش این فرمانده شهید در مورد زیباترین روزهای سال،آغاز سال نو و بهاری دیگر، و كودكان بیان شده است.
نویسنده تلاش می كند با انواع توصیف ها به نوجوان بفهماند كه شهدا از جنس من و ما هستند؛ سال نو را دوست داشتند و جشن می گرفتند حتی اگر هفت سینی جز سنگ نداشته باشند. به كودكان میهنشان عشق می ورزیدند حتی اگر به بهای برپایی نمایشگاه نقاشی های كودكانه آن ها در میدان جنگ باشد.
داستان با زاویه دید سوم شخص مفرد آغاز می شود :
باران بند آمده بود ...
نویسنده با استفاده از توصیف به بیان دقیق مناظر و حالات روحی شخصیت ها می پردازد. مانند:
باران بند آمده بود اما هنوز از ساقه علف ها، آب می چكید و دشت پُر از گودال های آب شده بود .
آقامهدی دو دستش را در میان نامه ها برد و در حالی كه آن ها را بو می كرد،جواب داد: «از همه جای همه جا! همه جای ایران سرای من است.»
داستان به شیوه خاطره نویسی نوشته شده است و شخصیت اصلی داستان (شهید مهدی باكری) با نام آقا مهدی در داستان ظاهر می شود. بقیه شخصیت ها بی نام هستند و از آن ها تنها با عنوان بسیجی یا فرمانده یاد می شود.
یكی دیگر از ویژگی های نثر داستان، استفاده از واژه های خاص جنگی یا وسایل جنگی است. مانند :
لحن داستان، روایی است و بنا به حالات شخصیت های داستان باید به صورت های مختلفی خوانده شود.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
سطح لرزان گودال های آب ß اشاره دارد به وزیدن باد پس از بارندگی و تصویر چین خوردگی آب گودال ها
صدها آیینه شكسته ß تشبیه دارد (سطح لرزان آب به آیینه شكسته(
ابرها ... مقابل آیینه خودشان را آماده می كردند ß تشخیص دارد
خورشید سرک می كشید ß تشخیص دارد
سلاح و كلاه ß مراعات نظیر
توپ و خمپاره انداز ß مراعات نظیر
مهمات و پوكه ها ß مراعات نظیر
آب را گل نكنیم ß تضمین از شعر سهراب دارد، جمله با لحن طنزآمیز خوانده می شود
تو ماهی ات را بگیر ß كنایه از این كه تو كار خودت را بكن
گردباد كوچكی از راه می رسید ß تشخیص دارد
چادرهای باران خورده را مشت و مال می داد ß تكان خوردن شدید چادرها بر اثر وزش باد، تشخیص دارد
حبیب یوسف زاده، نویسنده كودک و نوجوان، در سال 1344 در تهران به دنیا آمد. وی لیسانس مترجمی زبان انگلیسی است. او كتاب هایی را در حوزه نوجوان و بزرگسال به فارسی ترجمه كرده است. از آثار وی می توان به «زندگینامه شهید باکری»، «زندگینامه شهید صنعتی»، مجموعه داستان «کلاه قربانعلی» و «شب های کمین» اشاره کرد.