نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات عربی (3) فصل 3 اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ - درسنامه شب امتحان عربی (3) فصل 3 اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ - جزوه شب امتحان عربی (3) نوبت اول فصل 3 اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ



معنی متن درس سوم

متن درس و معنی

اَلکُتُبُ طَعامُ الفِکرِ

کتاب ها خوراک اندیشه اند.

(عَن کِتابِ «أنَا» لِعَبّاس مَحمود العَقّاد؛ بِتَصَرُّفٍ)

(از کتاب «من» نوشته عباس محمود عقّاد اقتباس شده است.)

إنَّ الکُتُبَ طَعامُ الفِکرِ؛ وَ لِکُلِّ فِکرٍ طَعامٌ؛ کَما توجَدُ أَطعِمَهٌ لِکُلِّ جِسمٍ. وَ مِن مَزایَا الجِسمِ القَویِّ أَنَّهُ یَجذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفسِهِ؛ وَ کَذلِکَ الإنسانُ العاقِلُ یَستَطیعُ  أَن یَجِدَ غِذاءً فِکریاً فی کُلِّ مَوضوعٍ؛ وَ إنَّ التَّحدیدَ فِی اختیارِ الکُتُبِ کَالتَّحدیدِ فِی اختیارِ الطَّعامِ؛ کِلاهُما لا یَکونَ إلّا لِطِفلٍ أَو مَریضٍ. فَأقرَأ ما تُحِبُّ مِنَ الکُتُبِ؛ إذا کانَ لَکَ فِکرٌ قادرٌ؛ تَستَطیعُ بِهِ أَن تَفهَمَ ما تَقرَأَ؛ فَ التَّجارَبُ لا تُغنینا عَنِ الکُتُبِ؛ لِأَنَّ الکُتُبَ تَجارِبُ اَلأُمَمِ عَلی مَرِّ آلافِ السِّنینَ؛ وَ لا یُمکِنُ أَن تَبلُغَ تَجرِبَهُ الفَردِ الواحِدِ أَکثَرَ مِن عَشَراتِ السِّنینَ.

کتاب ها خوراک های اندیشه اند و هر اندیشه ای خوراکی دارد. همان گونه که برای هر بدنی خوراکی ای وجود دارد. و از مزیت های بدن نیرومند این است که خوراکی مناسب خودش جذب می کند. و همچنین انسانِ دانا می تواند که در هر موضوعی خوراکی فکری بیابد. و محدودسازی در گزینش کتاب «کتاب ها» مانندِ محدودسازی در گزینش خوراک «خوراک ها» است. هر دوی اینها جز برای کودکی یا بیماری نیست. پس اگر اندیشه ای توانمند داری که به کمک آن می توانی آنچه را می خواهی بفهمی، از میان کتاب ها هرچه را دوست داری بخوان. تجربه ها ما را از کتاب ها، بی نیاز نمی کنند. زیرا کتاب ها تجربه های امت ها در گذر هزاران سال هستند. و امکان ندارد که تجربه یک فرد بیشتر از ده ها سال باشد.

وَ لا أَُظُنُّ أَنَّ هُناکَ کُتُباً مُکَرَّرَهً؛ لِأَنّی أَعتَقِدُ أَنَّ الفِکرَهَ الواحِدَهَ إذا طَرَحَها أَلفٌ کاتِبٍ؛ أصبَحَت أَلفَ فِکرَهٍ و وَ لِهذا أُریدُ أَن أقرَأَ فی المَوضوعِ الواحِدِ آراءَ عدَّهِ کُتابٍ؛ لِأَنَّ هذا العَمَلَ أَمتَعُ وَ أَنفَعُ مِن قِراءَهِ المَوضوعاتِ المُتِعَدِّدَهِ؛ فَمَثَلاً أَقرَأُ فی حَیاهِ «نابلیون» آراءَ ثَلاثینَ کاتِباً؛ وَ أَنَا واثِقٌ أَنَّ کُلَّ کاتِبٍ قَد وَصَفَ نابلیون بِأَوصافٍ لا تُشبِهُ أَوصافَ الکُتّابِ الآخَرینَ.

و گمان نمی کنم که کتاب های تکراری وجود داشته باشد. زیرا من بر این باورم که یک فکر را اگر هزار نویسنده مطرح کنند هزار فکر می شود. و بنابراین میخواهم در یک موضوع  یکسان نظرهای چند نویسنده را بخوانم. زیرا این کار از خواندن موضوع های متعدد، لذت بخش تر و سودمندتر است. مثلا در مورد زندگی نابلئون نظرات سی نویسنده را می خوانم. و من مطمئنم که هر نویسنده ای «ناپلئون» را به ویژگی هایی وصف کرده است که مانند ویژگی های نویسندگان دیگر نیست.

فَرُبَّ کِتابٍ یَجتَهِدُ القاریٌ فی قِرائَتِهِ؛ ثُمَّ لا یَخرُجُ مِنهُ بِفائِدَهٍ؛ وَ رُبَّ کِتابٍ یَتَصَفَّحُهُ قارئُهُ؛ فَیُوَثَّرُ فی نَفسِهِ تَأثیراً عَمیقاً یَظهَرُ فی آرائِهِ. اَما الکِتابُ المُفیدُ فَهُوَ الَّذی یَزیدُ مَعرِفَتَکَ فِی الحَیاهِ وَ قوَّتَکَ عَلَی الفَهمِ وَالعَمَلِ؛ فَإذا وَجَدتَ ذلکَ فی کِتابٍ؛ کانَ جَدیراً بِالعِنایَهِ وَ التَّقدیرِ.

و چه بسا کتابی که خواننده، در خواندن آن سخت تلاش کند، سپس سودی از آن نبرد. و چه بسا کتابی که خواننده اش آن را سریع مطالعه کند «ورق بزند»: اما تأثیری ژرف در دیدگاه او بگذارد. اما کتاب سودمند کتابی است که شناختِ تو را در زندگی و توان تو را بر فهمیدن و عمل کردن افزایش دهد. و اگر این را در کتاب یافتی، شایان توجه و قدردانی است.

اَلعَقّادُ أَدیبٌ وَ صَحَفیٍ وَ مُفَکِّرٌ وَ شاعِرٌ مِصریٌ؛ اُمُّهُ مِن اَصلٍ کُردیٍ. فَکانَ العَقّادُ لا یَرَی الجَمالَ إلّا الحُریَّهَ؛ وَ لِهذا لا نُشاهِدُ فی حَیاتِهِ إلّاَ النِّشاطَ عَلی رَغمِ ظُروفِهِ القاسِیَهِ.

عقّاد ادیب، روزنامه نگار، اندیشمند و شاعری مصری است: مادر او اصالت کُردی دارد. عقّاد زیبایی را فقط در آزادی می دید. «عقّاد زیبایی را در چیزی به جز آزادی نمی دید». و بنابراین در زندگی اش با وجود شرایطِ دشوارش چیزی به جز نشاط نمی بینیم.

یُقالُ إنَّهُ قَرَءَ آلافَ الکُتُبِ. وَ هوَ مِن أَهَمِّ الکُتّابِ فی مِصرَ. فَقَد أَضافَ إلی المَکتَبَهِ العُرَبَّیهِ أَکثَرَ مِن مِئَهِ کِتابٍ فِی المَجالاتِ المُختَلِفَهِ.

گفته می شود او هزاران کتاب خوانده است. و او از مهم ترین نویسندگان در مصر است . بی گمان، او بیشتر از صد کتاب در زمینه های گوناگون به کتابخانه عربی افزوده است.

ما دَرَسَ العَقّادُ إلّا فِی المُرحَلَهِ اَلاِبتِدائیَهِ؛ لِعَدَمِ وجودِ مَدرَسَهٍ ثانَویَّهِ فی مُحافَظَهِ أَسوان الَّتی ولِدَ وَ نَشَأَ فیها. وَ مَا استَطاعَت أُسرَتُهُ أَن تُرسِلَهُ إلی القاهِرَهِ لِتَکمیلِ دِراسَتِهِ. فَمَا اعتَمَدَ العَقّادُ إلّا عَلی نَفسِهِ. فَقَد تَعَلَّمَ الإنجزیلیهِ مِنَ السُّیاحِ الَّذینَ کانوا یَأتونَ إلی مِصرَ لِزیارَهِ الآثارِ التّاریخیَّهِ.

عقّاد فقط در دوره دبستان درس خوانده است زیرا در استان أسوانی که به دنیا آمده بود و بزرگ شده بود مدرسه متوسطه وجود نداشت. و خانواده اش نتوانست که برای کامل کردن تحصیلاتش او را به قاهره بفرستد. عقّاد به کسی جز خودش تکیه نکرد. او انگلیسی را از جهانگردانی «گردشگرانی» که برای دیدن آثار تاریخی به مصر می آمدند یاد گرفت.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (3)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد(الإستثناء و أسلوب الحصر)

الإستثناء و أسلوب الحصر

** قاعده استثناء: به روش واسلوبی که در آن کسی یا چیزی از یک « حکم کلی» جدا می شود، « قاعده استثناء» می گوییم. کلمه «استثناء » مصدر باب « استفعال » وبه معنی «جدا کردن » می باشد.

_ ارکان استثناء:

ا) مستثنی منه

2) ادات استثناء (إلّا)

3) مستثنی

1_ مستثنی منه

1) اسمی است که «مستثنی» از ان جدا شده است وهمواره در جمله قبل از « إلّا » می آید.

2) « مستثنی منه » ممکن است یک اسم جمع یا مفرد باشد ، ولی در معنا ومفهوم باید « کلی تر وعام تر وجامع تر » از مستثنی باشد.

3) در زبان عربی « مستثنی منه » مانند « مضاف – موضوف –صاحب حال » نقش اصلی محسوب نمی شود و می تواند در جمله نقش هایی چون؛ « فاعل – مبتدا – خبر – نایب فاعل و ...» را به خود بگیرد.

2_ حرف استثناء (إلّا):

حرف إلّا از ادات استثناء می باشد که « غیر عامل » بوده .به معنای « به جز – به غیر از » است.

دقت کنیم که « ألّا » با « إلّا » یکی نیست. در « ألّا » همزه بالای الف ولی در إلّا پایین الف می باشد.

« ألّا » مخفف « أن لا » بوده وبر سر فعل می آید.

مثال

ألّا نَعبُدَ :اینکه عبادت نکنیم. ولی « إلآ » غالبا بر سر فعل نمی آید.

« ویژگیهای مستثنی »

1) همان اسمی است که از مستثنی منه جدا شده است.

2) بلافاصله پس از إلّا می آید.

3) منصوب است.

٤) در معنا ومفهوم جزئی تر وکوچکتر از مستثنی منه می باشد.

مثال

1) حَضَرَ   الزُّملاءُ   فی صالةِ الإمتحانِ   إلّا   حامدا

        مستنی منه               ادات استثناء    مستثنی

2) یَغفرُاللهُ   الذّنوبَ    إلّا    الشّرکَ    باللّه

     مستنی منه    ادات استثناء    مستثنی

مهم: هرگاه مستنی منه در جمله قبل از إلآ آمده باشد ، إلّا از ادات استثناء محسوب می شود وکلمه بعد از إلّا همواره مستثنی ومنصوب است.

 

اسلوب استثناء ونکات مرتبط با آن

1) در اسلوب استثناء قطعا مستثنی منه داریم.

2) هم در جملات مثبت ومنفی ( به شرطی که جمله قبل از إلّا کامل باشد ) می آید.

جاءالتلامیذ إلی الصفِّ ألّا مُحمداً                   ما جاء التلامیذ إلی الصفّ إلّا محمداً

3) در اسلوب اسثناء اعراب کلمه بعد از إلّآ همیشه منصوب (ـَــًـ ، ـَینِ ، ـِینَ) است.

فی هذا الصفّ لم ینجح أحدٌ إلّا المجدّین.





راهکارهای تشخیص اسلوب استثناء ومستثنی منه

راهکارهای تشخیص اسلوب استثناء ومستثنی منه

1)هرگاه جمله قبل از « إلّا» مثبت (یعنی منفی و سوالی نباشد) ودرصورت منفی ارکان جمله قبل از إلا کامل باشد.

منفی (ما – لا – لم – لن – لیس)     سوالی یا استفهامی ( أ ، هل ،کیف..)

مثال

کَرّمَ المُدرّسُ طُلّابَه فی المدرسةِ إلّا المُشاغبین. (طلاب: مستثنی منه إلّا:ادات المشاغبین: مستثنی ومنصوب )

2)هرگاه در جمله قبل ازإلآ کلماتی چون ؛ « کُلّ – جمیع –أحد – بعض – الناس –شیء –عمل و ....» وکلماتی که معنای جمع داشته باشند در این صورت جمله غالبا دارای اسلوب استثناء وإلّا ادات اسثناء است. واگر قبل از إلّا (شیء وأحد ) آمد %100 مستثنی منه وجود دارد.

مثال

- لایَفوزُ أحدٌ فی هذه الدنیا إلّا صاحبَّ الهِمّةِ العالیة. (أحد :مستثنی منه ، إلّا: ادات استثناء، صاحب:مستثنی ومنصوب)

- نَجَحَ التّلامیذُ فی دروسِهم إلّا الّذین لَمْ یَدرسُوا جَیّدا.ً (التلامیذ: مستثنی منه ، الا ادات استثناء ، الّذین:َمستثنی ومنصوب)

3) هرگاه بعد از إلّا ساختار (مِ نْ + ضمایر یا بعض + ضمایر، ه ، هم وغیره) داشتیم مستثنی منه وجود دارد والا ادات استثناء است.

مثال

- لن یَنجَحُ النّاسُ فی الحیاةِ إلا مجتهدینَّ منهم.(الناس: مستثنی منه ، إلّآ: ادات استثناء ، مجتهدین :مستثنی ومنصوب)

٤) اگر ساختار جمله قبل از إلّا کامل باشد.

مثال

-لایَخافُ المؤمنُ أحداً إلّااللهَ (أحدا:ً مستثنی منه إلّا: ادات ، الله :مستثنی ومنصوب)

لازم به ذکر است که برای تعیین علامت اسم بعد از إلا یکی از دوراه زیر را دنبال می کنیم:

1- ابتدا میبینیم که کدام یک از ارکان جمله قبل از » إلّا« حذف شده است؟

2- جمله را بدون » إلّا « در نظر میگیریم .اسم بعد از إلّا هرنقشی که گرفت ، با توجه به نقش گرفته شده آن را حرکت گذاری می کنیم.

مثال

ماشاهَدَ الرّجُلُ فی طریقه إلّا الفارسَ الذّکی : بدون در نظر گرفتن إلّا کلمه الفارس « مفعول » می شود .پس حرکت « منصوب » می گیرد.

-لم یکتبِ التمارینَ کلّها إلّ ا التلمیذُ السّاعی.بدون در نظر گرفتن إلّا کلمه التلمیذ فاعل می شود.پس باید مرفوع باشد.

کلمه ألّا (مخفف : أن + لای نفی)می باشد.که این کلمه بر سرفعل مضارع می آید و آن را با « إلّا » اشتباه نگیریم.

- أمَرَ الأبُ أولاده ألّایَکسِلوا فی أعمالهن:َّ (ألّا: مخفف » أن لا «می باشد / آن لا یکسلوا)





اُسلوب اختصاص وحصر

اُسلوب اختصاص وحصر

« إلّا» در « اسلوب حصر » برای استثناء نمی آید .بلکه برای « اختصاص وحصر » است.

« حصر » یعنی : اختصاص دادن چیزی به کسی یا موضوعی

_ راهکارهای تشخیص اسلوب حصر:

1) در جملات منفی که« مستثنی منه» آن حذف شده باشد.

مثال

-لایحصل علی التّقدّم ألّا من یحاولُ کثیرا.ً (دراین جمله مستثنی منه کلمه أحدٌ بوده است که حذف شده است.)

2) در جملات سوالی معمولا حصر وجود دارد.

مثال

هل جزاء الإحسان ِ إلّا الإحسان.ُ (خبر قبل إلّا به بعد إلّا منتقل شده است)

3) اگر جمله قبل از إلّا ناقص باشد یعنی یک نقشی در جمله ذکر نشود « إلّا» حتما برای حصر واختصاص است.مثلا اگر فاعل از جمله قبل از إلّا حذف شده باشد اسمی که بعد از إلّا می آید فاعل ومرفوع است واگر مفعول از جمله قبل از إلّا حذف شده باشد اسمی که بعد از إلّا می آید مفعول ومنصوب است و ....

مثال

- لاییأس مِن روح الله ِ إلّا القومُ الکاقرون.َ) دراین جمله فاعل قبل از إلّا نیامده است وکلمه قوم فاعل ومرفوع است

٤) با استفاده از إنّما«:که در ابتدای جمله به صورت « فقط و تنها» ترجمه می شود.

مثال

-إنّما قیمةُ المرءِ بأدَبِه.(ارزش انسان تنها به ادب است)

جملات دارای اسلوب حصر به دو صورت می توان ترجمه کرد.

1_ فعل رابه صورت« مثبت» ترجمه کنیم وإلّا را « تنها- فقط» ترجمه کنیم

2_ فعل را به همان صورت« منفی » و « إلّا » را « جز، مگر » ترجمه کنیم.

مثال

ایَحصُلُ عَلی التّقَدُّمِ إلّا مَنْ یُحاوِلُ کَثیرا.ً

به صورت منفی: به پیشرفت دست نمی یابد مگر کسی که بسیار تلاش کند

به صورت مثبت: فقط کسی که بسیار تلاش کند، به پیشرفت دست می یابد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (3)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تمرین

سوالات تستی

19_ عَّیّن الحصر :

1) یعیش النآس فی الدنیا براحة إلّا البخیل !                              

2) لایرید المعلّم أن یساعد أحداً إلّا المجتهدین !

3) لم یضیّع عمره فی المعاصی إلّا المخطئ فی أعماله !                

٤) یُخرج القرآن الإنسان من الیأس إلی الرّجاء إلّا الغافلین !

«گزینه 3» .همانطور که گفتیم حصر در جملاتی منفیمی آید که مستثنی منه محذوف باشد وارکان جمله قبل از إلّا کامل نباشد.در گزینه 3 فاعل فعل لم یضیع به بعد إلّا منتقل شده است.وارکان جمله قبل از إلّا کامل نیست.ترجمه:تباه نکره عمرش را در گناهان به جز انسان خطاکار در کارهایش .درسایر گزینه ها ارکان جمله قبل از إلا کامل ودارای اسلوب استثناء است.

20_ عَّیّن الإستثناء :

1) لن یحصل علی التّقدم إلّا من إجتهد وإبتعد عن الکسل !         

2)لیست الحیاة إلّا مرحلة مملوءة بالمصاءب والمشاکل !

3) لم تکن فی المجلّة إلّا قصّة عن المروءة والفتوّة !                    

٤) قال الطبیب لی :لکُلّ مرضٍ دواءٌ !

«گزینه 4» دراین گزینه ارکان جمله قبل الا کامل ومثبت است.الموت :مستثنی / ومرض:مستثنی منه

بررسی سایر گزینه ها:گزینه 1 فاعل فعل لن یحصل بعد الامنتقل شده است.گزینه 2 خبر لیس به بعد الاّمنتقل شده است.گزینه 3 اسم مؤخر کان به بعد الّا منتقل شده است.

21_ عَّیّن المستثنی منه محذوفا:ً

1) لم یطلب شعب إیران شیئاً إلّا السّعادة !                               

2) لیست الدنیا شیئاً إلّا خَیالاً عارضاً !

3) ماوجدت فی المکتبة إلّا الکتب العلمیّة !                             

٤) ما نهیت أصدقائی عن الکذب إلّا سعیداً !

«گزینه 3» :صورت تست از ماخواسته در کدام عبارت مستثنی منه محذوف است.درواقع منظور این است در کدام گزینه اسلوب حصر وجود دارد.در گزینه 3 مفعول فعل وجدت به بعد الامنتقل شده است.ترجمه:نیافتم در کتابخانه به جز کتابهای علمی.

بررسی سایر گزینه ها:گزینه 1 السعادة:مستثنی ومنصوب/شیئا:ًمستثنی منه ،گزینه 2 خیالاً :مستثنی /شیئا:ًمستثنی منه ،گزینه ٤سعیدا:ًمستثنی / أصدقاء:مستثنی منه.ممکن است سوال به ذهن خطور کند چرا کلمه شیئاً در گزینه های 1و2 مستثنی منه است درحالیکه طبق قاعده مستثنی منه از مستثنی باید عام تر باشد حال انکه شیئاً مفرد است.پاسخ :نکره دلالت بر کثرت دارد.

22_ عَّیّن ما لیس فیه أسلوب الحصر :

1) « لاییأس من روح الله إلّا القوم الکافرون »                             

2) لیس للإنسان إلّا ماسعی !

3) حضر التلامیذ فی حفلة عید المُعلّم إلّا ثلاثة منهم !               

٤) « و ما الحیاة الدنیا إلّا لهو و لعب »

«گزینه 1» این گزینه دارای اسلوب استثناء است.ثلاثة:مستثنی /التلامیذ:مستثنی منه امادر سایر گزینه اسلوب حصر وجود دارد.

23_ عَّیّن الخطأ عن إعراب المستثنی :

1) یا ولدی لا تستشر فی حیاتک إلّا العقلاءُ !                             

2) لم یشاهد رسول الله هناک إلّا جماعتین !

3) إنّی لا أعرف اللغات العالمیّة إلّا اللغة العربیّة !                         

٤) لایفلح الناس فی الآخرة إلّا المؤمنین منهم !

«گزینه 1» .دراین گزینه مفعول فعل لاتستشر به بعد الّا منتقل شده است والعقلاء بایدبه صورت منصوب باشد.نه مرفوع.

24_ عَّیّن المستثنی منه مفعولاً :

1)قد إستعدّ التلامیذ لإختبار اللغة العربیّة إلّا إثنین منهم !             

2)آمن الکفّار بالنبیِّ بعد فتح مکّة إلّا جماعة قلیلة !

3) دعا المدرّس طلّابه إلی حفلة میلاده إلّا الطالب المشاغب !       

٤)یقول النّاس کلام الحقّ فی الحیاة إلّا الکذّاب !

«گزینه 3».مستثنی :الطالب/طلاب:مستثنی منه ومفعول .

بررسی سایر گزینه ها:گزینه 1 إثنین: مستثنی /التلامیذ:مستثنی منه وفاعل ،گزینه 2 جماعة:مستثنی /الکفار:مستثنی منه وفاعل ،گزینه ٤ الکذاب:مستثنی /الناس:مستثنی منه وفاعل.

25_ عَّیّن المستثنی منه مذکورا:ً

1) لایرسب فی امتحانات نهایة السّنة إلّا الّذی لم یجتهد فی دروسه !     

2) لااُحبّ إلّا صاحب الخلق الکریم !

3) لم یکتب التمارین کلّها إلّا التلمیذ السّاعی !                                 

4)غرس المزارعون فسائل کثیرة الیوم إلّاهذا الرجل !

«گزینه 4» صورت تست از ماخواسته است در کدام گزینه مستثنی منه ذکر شده است درواقع منظور این است کدام جمله دارای اسلوب استناء است.در گزینه ٤ هذا:مستثنی /المزارعون:مستثنی منه.امادر سایر گزینه مستثنی منه محذوف وجملات دارای اسلوب حصر است.ودر گزینه های 1و2و3 به ترتیب نقشهای فاعل،مفعول،فاعل بعه بعد إلّا منتقل شده است.





لغات و معنی لغات

لغات و معنی لغات

الآلاف هزاران ( مفرد : الألف )
اتَّسَعَ فراخ شد ( اتَّسَعَ / يَتَّسِعُ )
الاختيار برگزیدن ( اختار / يختار )
أضاف افزود( أضاف / يُضيفُ / إضافَة )
أغنى بی نیاز گردانید( أغنى / يُغنى )
أغناه عنه او را از آن بی نیاز کرد
البطاقة كارت
الأمتع لذت بخش تر
أنْ يَجِدَ بيابد ( وَجَدَ / يَجِدُ )
الحرية آزادی
بلغ رسيد ( بَلَغَ / يَبْلُغُ / بلوغ )
التحديد محدود کردن ، مشخص کردن ( حَدَّدَ / يُحَدِّدُ )
تَصَفَّحَ ورق زد ، سریع مطالعه کرد( تَصَفَّحَ / يَتَصَفَّحُ )
الثانوية دبيرستان
حَصَرَ محصور کرد ( حَصَرَ يَحْصُرُ )
الجدير شایان ، لایق
الخسر خسران ، زیان
الخشية پروا ، ترس
الحمامة كبوتر
رَخُصَ ارزان شد ( رَخُصَ / يَرْخُص )
سَبَحَ شنا کرد ( سَبَحَ / يَسْبَحُ )
خَفَّضَ کم کرد ، تقلیل داد ( حَفَّضَ /يُخفِّض )
سَهِرَ بیدار ماند ( سَهِرَ / يَسْهَرُ )
السياح گردشگران
الصحفي روزنامه نگار
ضاق تنگ شد ( ضاقَ / يَضيقُ )
السعر قيمت
غُضَ بر هم نهاد ( غَضَّ / يَغَضُّ )
غلا گران شد ( غلا / يغلو )
شَبَّهَ تشبیه کرد ( شَبَّهَ / يُشَبِّةٌ )
القاسي سخت و دشوار
القيد بند
الظروف شرايط ( مفرد : الظرف )
الكُتاب نویسندگان ( مفرد : الكاتب )
المجالات زمينه ها
فاض لبریز شد ، پر شد( فاض / يُفيضُ )
المرعب ترسناک
المفكر اندیشمند
نقص كم شد ( نَقص / يَنْقُص )
الواثق مطمئن
قيدوا به بند آوريد ( قَيَّد / يُقيدُ )
هناک وجود داد ، آن جا
يُقالُ گفته می شود( فعل مجهول از (قال ، يقولُ ) )
مَرَّرَ تلخ کرد ، ناگوار کرد( مَرَّرَ / يمرر )
نَشَأ پرورش یافت ( نَشَأ / يَنْشَأُ )
الوعاء ظرف ( جمع : الأوعية )




لغات و مترادف لغات

لغات و مترادف لغات

أضاف زاد زیاد کرد ، افزود
الأمْتَعَ الألذ لذت بخش تر
الاختيار الانتخاب انتخاب کردن
اطمینان الثقة اطمینان
الجدير اللائق شایان ، لایق
ظَنَّ حَسِبَ گمان کرد ، پنداشت
فاضَ امْتَلاً لبریز شد ،پر شد
الوعاء الكأس ظرف
يَظْهرُ يَتَبَيَّنُ آشکار می شود


مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (3)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



لغات و متضاد لغات

لغات و متضاد لغات

الأقسى(سخت تر) الأسهل(آسان تر)
الأنفع(سودمند تر) الأضر(مضرتر)
الجمال(زیبایی) القبح(زشتی)
فاض(پر شد) فَرَغَ(خالی شد)
القاسية(سخت و دشوار) السهلة(آسان)
وَجَدَ(یافت ، پیدا کرد) فَقَدَ(گم کرد ، از دست داد)
يَرْخُصُ(ارزان می شود) يغلو(گران می شود)




لغات و جمع های مکسر لغات

لغات و جمع های مکسر لغات

ظروف ظَرف شرط
كُتّاب كاتِب نویسنده
مَصادِر مَصدَر منبع





محتوا مورد پسند بوده است ؟

5 - 0 رای