درسنامه کامل عربی هفتم فصل 6 فی الحدود
تعداد بازدید : 3.74Mخلاصه نکات عربی هفتم فصل 6 فی الحدود - درسنامه شب امتحان عربی هفتم فصل 6 فی الحدود - جزوه شب امتحان عربی هفتم نوبت اول فصل 6 فی الحدود
متون درس «فی الحدود» و معنی:
متون درس «فی الحدود» و معنی:
فِي الْحُدودِ لِلْحُضورِ في مَسيرَةِ الْاَربَعينَ الْحُسَينيّ
در مرزها برای شرکت در پیاده روی اربعین حسینی
الَجَدَّةُ: مُحسِن:
مادر بزرگ: محسن:
أَلو. اَلسَّلامُ عَلَيكَ یا عَزيزي. عَلَيْكِ السَّلامُ. مَنْ أَنتِ؟
الو. سلام بر تو عزیزم. سلام بر شما(تو). شما(تو) چه کسی هستید(هستی)؟
کَيْفَ ما عَرَفْتَ جَدَّتَكَ؟! عَفْوا ؛ ما عَرَفْتُ صَوتَكِ. کَيفَ حالُكِ؟
چگونه مادربزرگت را نشناختی؟ ببخشید؛ صدایت را نشناختم. حالت چطور است؟
أَنَا بِخَيرٍ وَ کَيْفَ حالُکُم؟ کُلُّنا بِخَيْرٍ.
من خوبم و شما چطور هستید؟ همگی ما خوب هستیم.
أَیْنَ أَنتُمُ الْآنَ؟ وَصَلْنا إلیٰ مَدینةِ مِهْران فِي الْحُدودِ.
شما الآن کجا هستید؟ به شهر مهران در مرز رسیدیم.
أَیْنَ الْوالِدُ وَ الْوالِدَةُ؟ هُما جالِسانِ عَلَی الْکُرْسيِّ.
پدر و مادرت کجاست؟ آن دو بر روی صندلی نشسته اند.
هَلْ هُما بِخَيْرٍ؟ نَعَمْ؛ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ.
آیا آن دو خوب هستند؟ بله؛ الحمدلله.
کَیفَ الْجَوُّ هُناكَ؟ اَلْجَوُّ باردٌ قلیلاً.
هوا آنجا چگونه است؟ هوا اندکی سرد است.
ماذا لبَسْتَ یا عَزیزي؟
چه پیوشیدی عزیزم؟
ماذا لَبِسَ أَبوكَ و لَبِسَتْ أُمُّكَ؟ لبِسْنا مَلابِسَ مُناسِبَةً.
پدر و مادرت چه پوشیده اند؟ لباس های مناسبی پوشیده ایم.
حَفِظَکُمُ اللّٰهُ! مَعَ السَّلامَةِ. شُکْراً جَزيلاً. إلَی اللِّقاءِ.
خداوند شما را حفظ کند! به سلامتی. خیلی ممنونم. به امید دیدار.
اَلْقُرآنیّات
1. مَن أَوَّلُ نَبيٍّ عَمِلَ في مَركَزِ الْحُكومَةِ؟
1. اولین پیامبری که در مرکز حکومت کار کرد چه کسی بود؟
سَيِّدُنا يوسُفُ .
- سرور ما یوسف.
2. ما هيَ السّورَةُ الَّتي بِاسْمِ فاكِهَةٍ؟
2. سوره ای به نام میوه چیست؟
- سورَةُ «التّين».
- سوره تین.
3. لَقَبُ أَيِّ نَبيٍّ «ذَبيحُ اللّٰهِ»؟
3. لقب کدام پیامبر "ذبیح الله" است؟
- نَبيُّ اللّٰهِ إسماعيلُ (ع)
- پیامبر خدا اسماعیل علیه السلام
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم
قواعد درس «فی الحدود»
قواعد درس «فی الحدود»:
فعل ماضی
اوّل شخص جمع
این فعلی است که گویینده کان (دو یا چند گوینده) با آن انجام دادن کاری را به خودشان نسبت می دهند.
مانند:
مارفتیم = نَحنُ ذَهَبنا
این حالت از فعل در عربی نامش «متکلم مَعَ الغیر» است.
متکلم: گوینده ، مَعَ: با ، الغَیر: دیگری
گوینده بیش از یکی است(دو یا چند گوینده)
این حالت فعل برای (مثنی و جمع) و (مذکر و مؤنث) یکسان بکار می رود.
میدانید که هر فعل در فارسی و عربی دارای شناسه است که این شناسه نوع حالت فعل ، مثلاً (اول شخص و یا دوم شخص بودن و یا...)بودن را به ما نشان میدهد
شناسه اوّل شخص جمع در فارسی (یم )است و در فعل عربی (نا) است که به آخر ریشه فعل {سه حرف اصلی} آن اضافه می شود.
فعل ماضی منفی
اگر به ابتدای هر فعل ماض (ما) اضافه کنیم ، معنی فعل منفی میشود؛
مانند:
ما ذَهَبَ : نرفت
ما سَمِعنا : نشنیدیم
ما دَخَلوا : وارد نشدند
ما کتَبتَ : ننوشتی
ما غَسَلتُ : ننشستم
جزوات جامع پایه هفتم
جزوه جامع عربی هفتم فصل 1 قیمة العلم و نور الکلام و کنز الکنوز
جزوه جامع عربی هفتم فصل 2 جواهر الکلام و کنوز الحکم و کنز النصیحة و الحکم النافعه و المواعظ العددیة
جزوه جامع عربی هفتم فصل 3 حوار بین ولدین
جزوه جامع عربی هفتم فصل 4 فی السوق
جزوه جامع عربی هفتم فصل 5 الجملات الذهبیة
جزوه جامع عربی هفتم فصل 6 فی الحدود
جزوه جامع عربی هفتم فصل 7 الأسرة الناجحة
جزوه جامع عربی هفتم فصل 8 زینة الباطن
جزوه جامع عربی هفتم فصل 9 الإخلاص فی العمل
جزوه جامع عربی هفتم فصل 10 الأیّام و الفصول و الألوان
واژه نامه درس «فی الحدود» و معنی:
واژه نامه درس «فی الحدود» و معنی:
عربی |
معنی |
آلِهَة |
خدایان «مفرد : إله» |
بارِد |
سرد |
تین |
انجیر |
جَلَسَ |
نشست |
جَلَسنا |
نشستیم |
جَوّ |
هوا |
حُدود |
مرزها |
حَزِن |
غمگین شد |
حَفِظَ |
حفظ کرد |
حَفِظَکُمُ اللهُ |
خدا شما را حفظ کند |
شَعَرَ بـِـ |
احساسِ ... کرد |
صَنَعَ |
ساخت |
ضَرَبَ |
زد |
ضَرَبنا |
زدیم |
عَبَرَ |
عبور کرد |
عَرَفَ |
شناخت ، دانست |
عَمِل |
کار کرد |
عَفواً |
ببخشید |
فاکِهَة |
میوه |
فَواکِه |
میوه ها |
فَرِحَ |
خوشحال شد |
قالَ |
گفت |
قَطَعَ |
بُرید |
لَبِسَ |
پوشید |
نَسَی |
فراموش کرد |
نَصَرَ |
یاری کرد |
والِد |
پدر |
والِدة |
مادر |
وَقَعَ |
افتاد |
وَقَفَ |
ایستاد |