نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

پاسخ مثل نویسی صفحه 93 نگارش (3)

-

گام به گام مثل نویسی صفحه 93 درس نگارش علمی: مقاله نویسی (1)

-

مثل نویسی صفحه 93 درس 5

-

مَثَل های زیر را بخوانید. سپس یکی را انتخاب کنید و آن را گسترش دهید.

الف) آفتاب پشت ابر نمی ماند.

ب) عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته.

پ) عالم شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!

الف) آفتاب پشت ابر نمی ماند

مقدمه:

وقتی ابرهای سیاه به یکباره همراه با باد مانند موج دریا در آسمان غوطه ور می شوند و با برخورد به یکدیگر رعد و برق به وجود می آورند، طوفان به وجود می آید و همه جا را به یکباره دگرگون می کند اما آیا این طوفان همیشگی است یا طلوعی دوباره به دنبال دارد؟

تنه انشاءآیا دیده ایی بعد از یک روز سرد و برفی، وقتی که ابرهای سیاه همه جا را در برگرفته اند، بعد از طوفانی سهمناک و جدالی عظیم میان ابر و باد و خورشید، خورشید پیروز میدان می شود و ابرهای سیاه را کنار می زند و باز نورافشانی می کند. آن آفتاب و آن تابش نور خورشید آنچنان محصور کننده است که هرکسی را وادار می کند به اعتراف اینکه هیچ گاه، آفتاب پشت ابر نمی ماند و هرگز طوفان و ابر ماندنی نیستند و به زودی می گذرند و باز روزی آفتابی با آسمانی صاف خواهیم داشت اما این ضرب المثل مفهوم های دیگری را نیز به دنبال دارد.

اینجا آفتاب استعاره از روزهای خوب و خوش و بدون سختی است و ابر استعاره از روزهای بد و پر از سختی است. این مثل دلالت دارد بر این که دنیا پر است از فراز و نشیب های متعدد که در طول زندگی گاهی در فراز آن صعود می کنیم و گاهی دیگر در نشیب اش سقوط می کنیم! یعنی در پس هر سختی قطعا آسانی وجود دارد و روزهای خوب نتیجه روزهای بد و سخت است که پشت سر گذاشته ایم. باید با امید به دستیابی به روزهای خوب، روزهای سخت را با صبر و تحمل و با فکری باز و هوشی قوی پشت سر بگذاریم..زیرا این جایزه ی پیروزی در امتحان ماست.

نتیجه گیریآدمی هر روزش یک آزمون است و هر لحظه اش در حال پاسخ دهی و سنجش به پروردگار بزرگ است اما این به خود ما باز می گردد که چگونه روزهای ابری خود را  پشت سر بگذاریم و با امید به روزهای آفتابی مسیر زندگی را طی کنیم. زیرا قطعا هیچ گاه آفتاب پشت ابر نمی ماند.

ب) عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

دیواری که شکسته باشد تکیه کردن به آن یعنی دیوانگی چرا چون تکیه کردن به دیواری که شکسته است باعث می‌شود که خود فرد نیز مثل همان دیوار بریزد. انسان باید همیشه عقل خود را به کار بگیرد و همانگونه که می گویند چون عقل نباشد جان در عذاب است نیز مصداق همین مثل است.  انسانی که عقل است و عقل خود را به کار میگیرد و از عقل خود پیروی می‌کند همیشه کاری را انجام می‌دهد که این باعث همیشه عقلانی ترین کار را سعی می‌کند انجام دهد. تکیه بر دیوار شکست یعنی مثلاً شما بخواهید به یک فردی که معتاد است اعتماد کنید و با او مثلا در یک کار شریک شوید چون شخص معتاد مثل دیوار شکسته ایست که هر لحظه امکان ریختن آن وجود دارد . فرد معتاد به دلیل مریضی که دارد و نمی تواند بر نفس خود غلبه کند همیشه به دنبال مواد مخدر می رود.

اگر شما به دیوار این شخص تکیه کنید مسلماً ضرر خواهید کرد چرا چون مثلا فرد پس از مدتی دوباره به سمت مواد خواهد رفت و هر چقدر پول در بیاورد صرف کشیدن مواد خواهد کرد و از آن طرف اگر پول هایش تمام شود از پول‌هایی که در این کار شما شریک شدید استفاده خواهد کرد  و در نتیجه شما هستین که ضرر می کنید. فردا به زمانی که بخواهد با کسی شریک شود ابتدا سابقه او را در می آورد سپس از چند نفر مشورت گرفته و پس از آن به سراغ شراکت با آن فرد خواهد رفت پس در نتیجه عاقلانه تر این کار را انجام داده و آن کسی که کار عاقلانه ای نکرده ضرر خواهد کرد. توصیه من به شما عزیزان این است که در همه امور و کارها سعی کنید و با توجه به عقل تان تصمیم بگیرید نه با توجه به دلتان و سعی کنید همیشه عاقلانه ترین کار را انتخاب کرده و آن را انجام دهید

پ) عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

در دوران قدیم مردی در شهری زندگی می کرد که مردم آن شهر به علم های مختلف علاقه داشتند و بسیار به مطالعه می پرداختند و در بین آن مردم بزرگان زیادی وجود داشتند اما آن مرد از شغل خود یعنی دزدی کردن به زندگی خود ادامه می داد . 

در یکی از روزها دزد در گوشه ای تنها نشسته بود و به فکر فرو رفت و باعث شد تا آن مرد تصمیم بگیرد برای یکبار به جلسه یکی از بزرگان آن شهر برود و این کارش باعث شد تا خیلی زود به بحث ها و کارهای علمی علاقه مند شود . 

از قضا آن مرد دزد استعدادهای خوبی برای فراگیری و حتی بکارگیری علم های مختلف داشت و این استعداد فوق العاده اش موجب شد تا نام او خیلی زود در میان بزرگان آن شهر قرار بگیرد، اما آن مرد با اینکه عالم شده بود دست از کار سابقش یعنی دزدی کردن برنداشته بود و در یکی از شب ها هنگامی که به دزدی کردن مشغول بود به دام افتاد و پس از اینکه مردم موضوع را فهمیدند گفتند: «عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل»



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس
  • گام به گام تمامی دروس
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
  • فلش کارت های آماده دروس
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن


محتوا مورد پسند بوده است ؟

2.22 - 9 رای

sticky_note_2 گام به گام قسمت های دیگر فصل نگارش علمی: مقاله نویسی (1)

sticky_note_2 گام به گام قسمت های دیگر فصل نگارش ادبی (2): قطعۀ ادبی