ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که تواَم راهنمایی
قلمرو فکری:
خداوندا، تو را ستایش میکنم که پاک و منزه هستی و بارالهایی. جز راهی که تو به من نشان میدهی، راه دیگری نمیروم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
ملک |
پادشاه، خداوند |
ذکر |
یاد |
که |
زیرا |
بیت ß 6 جمله
ملک ß نقش «منادا»
مرجع ضمیر «تو»:خداوند
تواَم ß جهش ضمیر (تو، به من)
که تواَم راهنمایی ß دو معنی دارد:
تو ß نهاد
راهنما ß مسند
ام (من) ß مضاف الیه
یی ß مخفف «هستی»
نمایی ß نشان دهی
تو ß نهاد
ام (من) ß متمم
راه ß مفعول
نمایی ß فعل
قلمرو ادبی:
خدایی و راهنمایی ß قافیه
واج آرایی حروف «ک» و «ی» و مصوّت های «ا» و «ی»
پیام:
یادکرد خداوند
فرمان برداری از خداوند
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
قلمرو فکری:
تنها از درگاه تو کمک می خواهم و فقط در پی فضل بخشش تو هستم، فقط به یگانگی و ستایش تو می پزدارم زیرا شایسته یگانگی هستی.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
همه |
فقط، تنها |
درگاه |
بارگاه |
جستن |
جستجو کردن |
فضل |
بخشش، کرم |
توحید |
یکتایی |
سزا |
سزاوار و شایسته |
پوییدن |
تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی |
بیت ß 4 جمله
قلمرو ادبی:
سزایی ß قافیه
جویم، پویم و گویم ß جناس ناهمسان
سجع
واژه آرایی کلمات «همه»، «تو» و «توحید»
واج آرایی حروف «ت»، «د»، «م» و «هـ» و مصوّت «ــُـ»
قافیه درونی (رشته انسانی)
پیام:
وابستگی بشر به خداوند
یادکرد صفات خداوند
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
قلمرو فکری:
خدایا تو همه ی کارهایت بر اساس حکمت است، بزرگ و بلندمرتبه ای، تو بسیار بخشنده ای و مهربانی، تو در فضل و بخشش، سرآمد دیگرانی و تنها تو لایق ستایش هستی.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
عظیم |
سترگ، بزرگ |
کریم |
بخشنده، بزرگ منش |
رحیم |
بسیار مهربان |
ثنا |
ستایش، سپاس |
نماینده |
نشان دهنده، نشانه، نماد |
||
حکیم |
دانا به همه چیز، دانای راست کردار |
بیت ß 6 جمله
قلمرو ادبی:
گشاده و داده ß قافیه
واژه آرایی کلمه «تو»
واج آرایی حروف «ت» و «م» و مصوّت های «ا»، «ــُـ» و «ی»
پیام:
یادکرد صفات خداوند
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
قلمرو فکری:
خداوندا! زبان ها در توصیف تو ناتوان هستند زیرا تو در عقل و اندیشه محدود آدمی، نمیگنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمیتوان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما در نمیآیی.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
وصف |
توصیف |
فهم |
درک، دریافت |
گنجیدن |
جا گرفتن |
شبه |
مانند، مِثل، همسان |
وهم |
گمان، پندار، خیال |
بیت ß 4 جمله
قلمرو ادبی:
نگنجی و نیایی ß قافیه
کل بیت ß آرایه موازنه (رشته انسانی)
فهم و وهم ß جناس ناهمسان
جمله «نتوان شبه تو گفتن» ß تلمیح به «لیسَ کمِثله شَیء»
واژه آرایی کلمه «تو»
واج آرایی حروف «ت»، «ن» و «گ» و مصوّت «ــُـ»
پیام:
وصف ناپذیری خداوند
همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
قلمرو فکری:
خدایا، تو سراسر بزرگی، ارجمندی، دانایی و حقیقت هستی. تو سراسر نور و شادی هستی و بخشنده و پاداش دهنده هستی. به قدرت مطلق خداوند اشاره دارد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
همه |
فقط، سراسر |
سرور |
شادی، خوشحالی |
جود |
بخشش، سخاوت، کرم |
جزا |
پاداش کار نیک |
عزّ |
ارجمندی، گرامی شدن، مقابل ذُلّ |
||
جلال |
بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد |
||
یقین |
بی شبهه و شک بودن، امری که واضح و ثابت شده باشد |
بیت ß 4 جمله
قلمرو ادبی:
یقینی و جزایی ß قافیه
کل بیت ß آرایه ترصیع (رشته انسانی)
واژه آرایی کلمه «همه»
واج آرایی حروف «ر»، «م» و «هـ» و مصوّت های «ــُـ» و «ی»
پیام:
یادکرد صفات خداوند
همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
قلمرو فکری:
خدایا تو دانای راز هستی، عیب ها را می پوشانی و تمام کم و زیاد شدن ها (عزت ها و ذلت ها) به دست تو است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
غیب |
پنهان |
پوشیدن |
پوشاندن |
بیشی |
فزونی، زیادی |
بکاهی |
کم میکنی |
فزایی |
بیفزایی، زیاد و افزون کنی |
بیت ß 4 جمله
قلمرو ادبی:
بپوشی و فزایی ß قافیه
غیب و عیب ß جناس ناهمسان
همه غیبی تو بدانی ß اشاره به «عالم الغیب» بودن خداوند
بیشی و کمی ß تضاد
همه عیبی تو بپوشی ß اشاره دارد به «ستّار العیوب» بودن خداوند
بکاهی و فزایی ß تضاد
کل بیت ß آرایه ترصیع (رشته انسانی)
مصراع دوم ß تلمیح به آیه «تعزّ مَن تَشاء وتذلّ من تشاء» ([خداوند] هر که را بخواهد گرامی میگرداند و هر که را بخواهد خوار می کند)
واژه آرایی کلمات «همه» و «تو»
واج آرایی حروف «ت»، «م» و «هـ» و مصوّت های «ــُـ» و «ی»
پیام:
دانایی و پرده پوشی خداوند
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
قلمرو فکری:
سنایی از عمق وجودش تو را به یگانگی می خواند، به امید اینکه از آتش جهنم نجاتش دهی.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سنایی |
اسم شاعر |
بُوَد |
باشد |
روی |
چاره، امکان، راه |
بیت ß 2 جمله
مرجع «ش» در «بودش» ß سنایی (جهش ضمیر)
قلمرو ادبی:
لب و دندان ß تناسب، مجاز از «کل وجود»
سنایی ß نام هنری سراینده
مگر ß ایهام:
آتش و دوزخ ß تناسب
روی ß ایهام تناسب:
پیام:
ستایش خداوند