ای مادر عزیز که جانم فدای تو قربان مهربانی و لطف و صفای تو
ای مادر عزیز و گرامی ، که جان من فدای تو شود، جان من فدای مهربانی و یک رنگی و پاکی تو شود.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
فدای و صفای ß قافیه (تو و تو ß ردیف)
تعداد جمله ß 3
ای ß حرف ندا
مادر ß منادا
مهربانی، لطف و صفا ß تناسب
مادر عزیز ß ترکیب وصفی
جانم، فدای تو، قربان مهربانی، صفای تو ß ترکیب اضافی
در پایان هر مصراع، فعل حذف شده است
هرگز نشد محبت یاران و دوستان هم پایه ی محبت و مهر و وفای تو
عشق و محبت یاران و دوستان قدیمی هیچ وقت به اندازه ی عشق و مهربانی تو نمی شود و عشق و مهربانی تو بی نظیر است
نکات دستوری و آرایه ادبی:
وفای ß قافیه (تو ß ردیف)
تعداد جمله ß 1
«محبت یاران» و «دوستان» ß نهاد
مهر، محبّت و وفا ß تناسب (مراعات نظیر)
مهرت برون نمی رود از سینه ام که هست این سینه، خانه ی تو و این دل، سرای تو
مهر و محبت تو از وجودم پاک نمی شود و همیشه باقی می ماند، این قلب من خانه تو و دلم جایگاه تو و محبت تو است.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
سرای ß قافیه (تو ß ردیف)
تعداد جمله ß 3
مهرت، سینه ام، خانه ی تو، سرای تو ß ترکیب اضافی
این خانه، این دل ß ترکیب وصفی
مهر، این خانه، این دل ß نهاد
برون ß قید
در مصراع دوم منظور از خانه همان سینه (قلب) است که جایگاه محبت و مهربانی می باشد
ای مادر عزیز که جان داده ای مرا سهل است اگر که جان دهم اکنون برای تو
ای مادر عزیز که مرا به دنیا آورده ای و به من زندگی تازه بخشیدی، اگر من اکنون خودم را برای تو فدا کنم کار ساده و آسانی است
نکات دستوری و آرایه ادبی:
برای ß قافیه (تو ß ردیف)
تعداد جمله ß 4
ای ß حرف ندا
مادر ß منادا
مادر عزیز ß ترکیب وصفی
جان ß مفعول
اکنون ß قید
«تو» ß نهاد برای فعل «داده ای»
جان دهم ß کنایه از فدا شوم
«را» در «مرا» (من را) ß حرف اضافه به معنی «به»
خشنودی تو مایه ی خشنودی من است زیرا بود رضای خدا در رضای تو
خوش حالی و رضایت تو موجب خوش حالی من می شود، زیرا راضی بودن تو سبب می شود که خدا هم از من راضی و خوشحال شود
نکات دستوری و آرایه ادبی:
رضای ß قافیه (تو ß ردیف)
تعداد جمله ß 2
خوشنودی تو ß نهاد
رضای خدا ß نهاد
خشنودی تو، مایه ی خشنودی، خشنودی من، رضای خدا، رضای تو ß ترکیب اضافی
«بُوَد» زمان حال است و به معنی «می باشد» است این فعل را با فعل بود که زمان گذشته است، اشتباه نکنید دو واژه «رضا» به ترتیب نهاد و متمم هستند
گر بود اختیار جهانی به دست من میریختم تمام جهان را به پای تو
اگر اختیار تمام نعمت های جهان در دست من بود، تمام آن ها را به خاطر مهربانیت به تو هدیه می کردم
نکات دستوری و آرایه ادبی:
پای ß قافیه (تو ß ردیف)
تعداد جمله ß 2
اختیار جهانی ß نهاد
من ß نهاد
اختیار جهانی، دست من، پای تو ß ترکیب اضافی
تمام جهان ß ترکیب وصفی
تمام جهان ß مفعول
چیزی را به پای کسی ریختن ß کنایه از هدیه و نثار کردن آن چیز
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
برون |
مخفّف بیرون |
سرا |
خانه |
مهر |
دوستی، مهربانی |
سهل |
آسان، راحت |
مایه |
سبب، باعث |
قربان |
فدا کردن |
هم پایه |
برابر، مساوی |
شاعر، مترجم و محقق توانای معاصر است. وی از سال 1314 به شعر و شاعری روی آورد و در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده ی نخستین سرود جمهوری اسلامی ایران بود .
از وی آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینه طنز، شعر و ادبیات و ترجمه باقی مانده است. دیوان حالت از جمله آثار اوست که نمایانگر عمق و دانش ادبی وی می باشد.