نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات عربی (1) فصل 7 يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ - درسنامه شب امتحان عربی (1) فصل 7 يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ - جزوه شب امتحان عربی (1) نوبت اول فصل 7 يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ



متن درس و معنی

متن درس و معنی

يا مَنْ فِي البحارِ عَجائِبُهُ 

« مِن دُعاءِ الْجَوشَنِ الْکَبيرِ »

ای آنکه شگفتی هایش دردریاهاست.  « از دعای جوشن کبیر »

يُشاهِدُ أَعضاءُ الْاسُرَةِ فِلْماً رائِعاً عَنِ الدُّلفينِ الَّذي أَنقَذَ إِنساناً مِنَ الْغَرَقِ، وَ أَوْصَلَهُ إلِیَ الشّاطِئِ.

اعضای خانواده فیلم جالبی از دلفین می بینند که انسانی را از غرق شدن نجات داده و او را به ساحل رسانده است.

حامِدٌ: لا أُصَدِّقُ؛ هذا أَمرٌ عَجيبٌ. يُحَيِّرُني جِدّاً.

حامد: باور نمی کنم، این کار شگفت انگیزی است.خیلی مرا متحیّر می کند.

الْأَبُ: يا وَلَدي، لَيْسَ عَجيباً، لِأَنَّ الدُّلفينَ صَديقُ الْإِنسانِ فِي الْبِحارِ.

پدر: ای فرزندم (پسرم) عجیب نیست، زیرا دلفین دوست انسان در دریاهاست.

صادِقٌ: تَصديقُهُ صَعبٌ! يا أَبي، عَرِّفْنا عَلَی هذَا الصَّديقِ.

صادق: باورش سخت است؟! ای پدرم، ما را با این دوست آشنا گردان.

الْأَبُ: لهَ ذاکِرَةٌ قوَيَّةٌ، وَ سَمْعُهُ يَفوقُ سَمْعَ الْاِنسانِ عَشْرَ مَرّاتٍ، وَ وَزنُهُ يَبلُغُ ضِعْفَي وَزنِ الْاِنسانِ تَقريباً، وَ هوَ مِنَ الْحَيَواناتِ اللَّبونَةِ الَّتي ترُضِعُ صِغارَها.

پدر: او حافظه ای قوی دارد، و شنوائیش ده برابر برتر از شنوایی انسان می باشد. و وزن او حدوداً به دو برابر وزن انسان می رسد، و آن از حیوانات پستانداری است که به بچه هایش شیر می دهد.

نورا: إنَّهُ حَيَوانٌ ذَکيٌّ يُحِبُّ مُساعَدَةَ الْانسانِ! أَ لَيْسَ کَذٰلِكَ؟

نورا: آن حیوان باهوشی است که کمک کردن به انسان را دوست دارد! آیا این طور نیست؟

اَلْأَبُ: نَعَم؛ بِالتَّأکيدِ، تَستَطيعُ الدَّلافينُ أَنْ ترُشِدَنا إِلَی مَکانِ سُقوطِ طائِرَةٍ أَوْمَکانِ غَرَقِ سَفينَةٍ.

پدر: بله، قطعاً، دلفین ها می توانند که ما را به محل سقوط هواپیمایی یا مکان غرق شدن یک کشتی هدایت کنند.

الْأَمُ: تُؤَدّي الدَّلافينُ دوَرا مُهِمّا في الحربِ وَ السِّلمْ، وَ تکشِفُ ما تحتَ المْاءِ مِنْ عَجائِبَ وَ أَسرارٍ، وَ تُساعِدُ الْاِنسانَ عَلَی اکْتِشافِ أَماکِنِ تَجَمُّعِ الْاسَماكِ.

مادر: دلفین ها نقش مهمی در جنگ وصلح ایفا می کنند، و آنچه را از شگفتی ها و اسرار زیر آب هست کشف می کنند.(شگفتی ها و اسرار زیر آب را کشف می کنند). و به انسان در کشف محل های تجمّع ماهی ها کمک می کنند.

صادِقٌ: رَأَيْتُ الدَّلافينَ تُؤَدّي حَرَکاتٍ جَماعيَّةً؛ فَهَلْ تَتَکَلَّمُ مَعاً؟

صادق: دلفین ها را دیدم که حرکات گروهی انجام می دادند؛ آیا با هم صحبت می کنند؟

اَلْاُمُّ: نَعَم؛ قَرَأتُ في مَوسوعَةٍ عِلْميَّةٍ أَنَّ الْعُلَماءَ يُؤَکِّدونَ أَنَّها تَسْتَطيعُ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِاسْتِخدامِ أَصواتٍ مُعَيَّنَةٍ، وَ أَنَّها تُغَنّي کَالطُّيورِ، وَ تَبکي کَالْاَطفالِ، وَ تصَفُر وَ تَضحَكُ کَالْاِنسانِ.

مادر: بله؛ در یک دانشنامه علمی خواندم که دانشمندان تأکید می کنند که آنها می توانند با بکارگیری صداهای مشخص صحبت کنند، و اینکه مانند پرندگان آواز می خوانند، و همچون بچه ها گریه می کنند، و مثل انسان سوت می زنند و می خندند.

نورا: هَلْ لِلدَّلافينِ أَعداءٌ؟

نورا: آیا دلفین ها دشمنانی دارند؟

اَلْاَبُ: بِالتَّأکيدِ، تَحسَبُ الدَّلافينُ سَمَكَ الْقِرْشِ عَدوّاً لَها، فَإِذا وَقَعَ نَظَرُها عَلَی سَمَکَةِ الْقِرْشِ، تَتَجَمَّعُ بِسُرعَةٍ حَولَها، وَ تَضرِبُها بِأنُوفِهَا الْحادَّةِ وَتَقتُلُها.

پدر: قطعا، دلفین ها کوسه ماهی را برای خود یک دشمن به حساب می آورند، و هنگامی که نگاهشان به کوسه ماهی بیافتد، به سرعت اطرافش جمع می شوند، و با بینی های تیزشان آنها را می زنند و آنها را می کشند.

نورا: وَ هَل يُحِبُّ الدُّلفينُ الْإِنسانَ حَقّاً؟

نورا: و آیا در حقیقت دلفین انسان را دوست دارد؟

اَلْاَبُ: نَعَم؛ تَعالَي نَقرَأْ هذَا الْخَبَرَ في الْانتِرنِت ... سَحَبَ تَيّارُ الْماءِ رَجُلاً إلَی الْاَعماقِ بِشِدَّةٍ، وَ بَعدَ نَجاتِهِ قالَ الرَّجُلُ: رَفَعَني شَيءٌ بَغتَةً إلَی الْاَعلَی بِقوَّةٍ، ثُمَّ أَخَذَني إلَی الشّاطِئِ وَ لَمّا عَزَمْتُ أنَ أشَکرُ مُنقِذي، ما وَجَدْتُ أَحَداً، وَلٰکِنّي رَأَيتُ دُلفيناً کَبيراً يَقفِزُ قُربي في الْماءِ بِفَرَحٍ.

پدر: بله، بیا این خبر را در اینترنت بخوانیم... جریان آب مردی را به شدت به اعماق (دریا) کشید، و مرد بعد از نجاتش گفت: ناگهان چیزی مرا با قدرت به سمت بالا برد، سپس مرا به ساحل کشاند و هنگامی که تصمیم گرفتم از نجات دهنده ام تشکر کنم،کسی را نیافتم، اما دلفین بزرگی را دیدم که کنارم درآب با خوشحالی می پرید.

اَلْاُمُّ: إنَّ الْبَحرَ وَ الْاسَماكَ نِعمَةٌ عَظيمَةٌ مِنَ اللّٰهِ.

مادر: براستی دریا و ماهی ها نعمت بزرگی از جانب خداوند هستند.

قالَ رَسولُ اللّٰهِ(ص):  

رسول خدا (ص) فرمود:   

 اَلنَّظَرُ في ثَلاثَةِ اشیاءَ عِبادَة:

نگاه کردن برسه چیز عبادت است:

اَلنَّظَرُ فِي الْمُصحَفِ، وَ النَّظَرُ في وَجهِ الْوالِدَینِ، وَ النَّظَرُ فِي الْبَحرِ.

نگاه کردن به قرآن و نگاه کردن به چهره پدر و مادر و نگاه کردن به دریا.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی کلمات درس

معنی کلمات

أَدّیاي  منجر شد
تَجَمَّع جمع شد
ضِعف برابر «ضِعفَنيِ: دو برابر»
أَرشَد راهنمايی کرد
تَيّار جريان
طُيور پرندگان «مفرد:طَیر»
أَرْضَع شیرداد
جَامعـي گروهی
عَرَّف معرفی کرد
أَعـلی بالا، بالاتر
حاد تيز
عَزَم تصميم گرفت
أَنْفَـقا نفاق کرد
دَلافین دلفین ها
غَنّی آواز خواند
أُنوف بینی ها «مفرد:أَنف»
دَوْرَ نقش
قَفَز پريد، جهش کرد
أَوصَل رسانيد
ذاکِرَة حافظه
لَبونَـة پستاندار
بِحار درياها «مفرد: بَحْر»
رائِـع جالب
کَذٰلِك همین طور
بَکی گريه کرد
سَمَك ُ الْقِرْش کوسه ماهی
مُنقِذ نجات دهنده
بَلَغ رسيد
شاطِئ ساحل«جمع:شَواطِئ»
مَوسوعَة دانشنامه
بَلی آری
صَفَر سوت زد




متن حوار و معنی

متن حوار و معنی

مَعَ مُشرِفِ خَدَماتِ الْفُندُقِ

با مدیر داخلی خدمات هتل

اَلسّائِحُ

مَسؤولُ الِاستِقبالِ

گردشگر

مسئول پذیرش

عَفواً؛ مَن هوَ مَسؤولُ تَنظیفِ الْغُرَفِ وَ الْحِفاظِ عَلَیها؟

اَلسَّیِّدُ دِمَشقیّ مُشرِفُ خَدَماتِ غُرفِ الْفُندُقِ. مَا هیَ الْمُشکِلَهُ؟

ببخشید، چه کسی مسئول تمیز کردن اتاق ها و نگهداری از آن هاست؟

آقای دمشقی مدیر داخلی خدمات اتاق‌های هتل است. مشکل چیست؟

لَیسَتِ الْغُرَفُ نَظیفَهً، و فیها نَواقِصُ.

أَعتَذِرُ مِنکَ؛ رَجاءً، اِستَرِحْ؛ سَأَتَّصِلُ بِالْمُشرفِ.

اتاق ها تمیز نیستند و کمبودهایی در آن هاست.

از شما معذرت می خواهم ، لطفاً استراحت کن با مدیر داخلی تماس خواهم گرفت

مَسؤولُ الِاسْتِقبالِ یَتَّصِلُ بِالْمُشرِفِ وَ یَأتِی الْمُشرِفُ مَعَ مُهَندِسِ الصّیانَهِ.

مسئول پذیرش با مدیر داخلی تماس می گیرد و مدیر داخلی همراه مهندس تعمیرات می آید.

مُشرِفُ خَدَماتِ الْفُندُقِ

اَلسّائِحُ

مدیر داخلی خدمات هتل

گردشگر

ما هیَ الْمُشکِلَهُ، یا حَبیبی؟!

لَیسَتْ غُرفَتی وَ غُرَفُ زُمَلائی نَظیفَهً،و فیها نَواقِصُ.

دوست من، مشکل چیست؟!

اتاق من و اتاق همکارانم تمیز نیستند و در آنها کمبود هایی است

سَیَأتی عُمّالُ التَّنظیفِ، وَ مَا الْمُشکِلاتُ الْأُخرَی؟

فی الْغُرفَهِ الْأولَی سَریرٌ مَکسورٌ،

وَ فی الْغَرفَهِ الثّانیَهِ شَرشَفٌ ناقِصٌ،

وَ فی الْغُرفَهِ الثّالِثَهِ الْمُکَیِّفُ لا یَعمَلُ.

کارگران نظافت (نظافتچیان) خواهند آمد و مشکلات دیگر چیست؟

در اتاق اول یک تخت شکسته است،

و در اتاق دوم ملافه کم است

و در اتاق سوم کولر کار نمی‌کند.

نَعتَذِرُ مِنکُم. سَنُصَلِّحُ کُلَّ شَیءٍ بِسُرعَهٍ؛ عَلَی عَینی.

تَسلَمُ عَینُکَ!

از شما عذرخواهی می‌کنیم. همه‌چیز را به سرعت تعمیر خواهیم کرد؛ بر روی چشمم.

چشمت بی‌بلا





جزوه جامع

جزوه جامع

الدرس السابع
موضوع الدرس: الجار والمجرور
يا من في البحار :عجائبه ای آنکه شگفتیهایش در دریاهاست.
جملات در هر زبانی از دو بخش تشکیل میشوند ۱- ارکان اساسی ۲- قیدها و متممها
در درس قبلی با انواع جمله و ارکان آنها و برخی قیدها مانند مضاف الیه صفت آشنا شدیم قصد داریم در این درس درباره متممها در زبان عربی صحبت کنیم به این جمله توجه کنید:
دانش آموزان به کلاس رفتند ذهب التلاميذ إلى الصف.
در زبان فارسی «به» حرف اضافه و «کلاس» متمم و به «کلاس گروه متمم نامیده می.شود معادل این دو کلمه در زبان عربي، « إلى الصف» است. گروه متمم را در زبان عربی جار و مجرور» مینامند.
به هر یک حروف مِنْ في، إلی، علی، ب ل عَنْ، گ» در زبان عربی «جار: حرف جر» و به اسم بعد از آن «مجرور» و به هر دو کلمه با هم جار» و «مجرور گفته می.شود جار و مجرور باعث کاملتر شدن معنای جمله میشوند ولی از جمله قابل حذف هستند

مثال
«مِنْ قَرْيَةٍ فِي الْغَابَةِ ، إِلَى الْمُسْلِمِينَ ، عَلَى الْوالِدَيْنِ ، بِالْحافِلَةِ، لِلَّهِ ، عَنْ نَفْسِهِ ، كَجَبَلِ،»
(حَتَّى تُنفقوا مِمّا تُحِبّونَ ﴾ آل عمران: ۹۳
تا انفاق کنید از آنچه دوست میدارید. (مِمّا = مِنْ + ما)
... أساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ) الإنسان : ۲۱
دست بندهایی از جنس نقره
هوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً) البقرة : ٢٩
او کسی است که همۀ آنچه را در زمین است برایتان آفرید.
قالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ و شرابك ) الإسراء : ١
گفت: «چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز یا بخشی از یک «روز» گفت: «نه، بلکه صد سال درنگ کردی؛ به خوراکت و نوشیدنیات.بنگر»
سُبحانَ الَّذي أَسرَى بِعَبْدِهِ لَيلاً مِنَ الْمَسجِدِ الْحَرامِ إلى الْمَسجِدِ الأقصى الإسراء :
پاک است کسی که بنده اش را در شبی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی حرکت داد.
كانَ الْفَلَّاحُ يَعْمَلُ فِي الْمَرْرَعَةِ مِنَ الصَّباحِ إِلَى اللَّيْلِ. كشاورز از صبح تا شب در مزرعه کار می کرد.
النَّاسُ عَلَى  ِدينِ مُلوكهم رسول الله
مردم بر دین پادشاهانشان هستند.
الْحَقِيبَةُ عَلَى الْمِنضَدَةِ.
كیف روی میز است.
اِقْرَأُ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ الْعَلَقَ : ٣ و ٤
بخوان و پروردگارت گرامی ترین است؛ همان که به وسیله قلم آموخت.
وَ لَقَد نَصَرَكُمُ اللهُ بِبَدر آل عمران : ۱۲۳
و خدا شما را در جنگ بدر یاری کرد.
لِكُلِّ ذَنبٍ تَوبَةُ إِلَّا سوءَ الْخُلُقِ. رَسولُ اللهِ
(هر)گناهی جز بداخلاقی توبه دارد
از آن لَكُم دينُكُم وَلي دينِ الكافرون : ٦
دین شما از آن خودتان و دین من از آن خودم
لِماذا رَجَعْتَ ؟ - لِأَنِّي نَسيتُ مِفتاحی
برای چه برگشتی؟ - برای اینکه کلیدم را فراموش کردم.
وَهوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴾ الشَّورى : ٢٥
او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و از بدیها در میگذرد و آنچه را انجام می دهید؛ میداند.
وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عني فإني قريب ...) البقرة: ١٨٦
و اگر بندگانم از تو دربارۀ من بپرسند قطعاً من [به آنان] نزدیکم.
فَضلُ الْعَالِمِ عَلَى غَيْرِهِ كَفَصْلِ النَّبِيِّ عَلَى أُمَّتِهِ. رَسُولُ اللَّهِ وَا
برتری دانشمند بر غیر خود مانند برتری پیامبر بر امت خودش است.
گاهی اوقات از جار و مجرور به عنوان خبر در جمله استفاده میشود و از جمله قابل حذف نیست.
مثال
النجاة في الصدق: رهایی در راستگویی است.
جار و مجرور= خبر
سلامة العيش في المداراة : سلامت زندگی در مهربانی (با مردم) است. جار و مجرور = خبر
گاهی اوقات خبر جار و مجرور با هدف تأکید بر یک ،موضوع قبل از مبتدا قرار میگیرد.
مثال
في التأخير آفات: (قطعا) آسیبهایی در به عقب انداختن (کار) وجود دارد.
في الصداقة نجاة: بدون شک رهایی در راستگویی است.

 

نونُ الوقاية

یک قاعده کلی در زبان عربی به نام تناسب حروف «و - ا-ي» با حرکت قبل وجود دارد که باید رعایت شود؛
ـُ...و // ـَ…ا //  ـِ…ي
به هنگام اتصال یک فعل به ضمیر (ي) مفعولی نیز باید این تناسب وجود داشته باشد اما این نکته را بدانید که هیچ فعلی در زبان عربی مجرور(ـِـ) نمی شود بنابراین برای جلوگیری از این اتفاق و محافظت فعل از مجرورشدن، قبل از ضمير (ي) از یک حرف (ن) کمک میگیریم به همین علت به این حرف «نون وقایة» گفته میشود.

مثال
هو نصرني في إداء واجبات المدرسة:
دوستم مرا در انجام تکالیف مدرسه یاری کرد.
هل أنت تعرفني؟
آیا مرا می شناسی؟
هم يحترمونني
آنها به من احترام میگذارند

تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن




محتوا مورد پسند بوده است ؟

5 - 0 رای