درسنامه کامل عربی (2) فصل 5 الَکِْذْبُ مِفْتاحٌ لِکُلِّ شَرٍّ
تعداد بازدید : 3.76Mخلاصه نکات عربی (2) فصل 5 الَکِْذْبُ مِفْتاحٌ لِکُلِّ شَرٍّ - درسنامه شب امتحان عربی (2) فصل 5 الَکِْذْبُ مِفْتاحٌ لِکُلِّ شَرٍّ - جزوه شب امتحان عربی (2) نوبت اول فصل 5 الَکِْذْبُ مِفْتاحٌ لِکُلِّ شَرٍّ
معنی درس پنجم
معنی درس پنجم
الکذب مفتاح لکل شر
دروغ، کلید هر پلیدی (بدی) است
جاء رَجل الی رَسول الله؛ فَقالَ: عَلِّمْنی خُلُقاً یَجْمَعُ لی خَیْرَ الدُّنیا وَ الْآخِرَهِ، فقال: لاتَکْذِبْ.
مردی نزد پیامبر خدا (ص) آمد و گفت: رفتاری به من بیاموز که خیر دنیا و آخرت برایم جمع کند (با هم برایم بیاورد). پس فرمود: دروغ نگو!
و قالَ الامام علی: خَیرُ إخوانِکَ مَنْ دَعاکَ إلَ صِدْقِ الْمَقالِ بِصِدْقِ مَقالِهِ و نَدبکَ الی أفضلِ الأعمال بِحُسن أعماله.
و امام علی (ع) فرمود: بهترین برادرانت کسی است که با راستگوئیش تو را به راستگویی بخواند، و با نیکوکاری هایش تو را به بهترین کارها فرا خوانَد.
إذن فکُن صادِقاً مَع نفسِک و مَع الآخرینَ فی الحَیاه وَ لا تَهْرُبْ مِنَ الْواقِعِ أَبَداً. فإِن هَرَبْتَ مِنَ الْواقِعِ فَسَوْفَ توُاجِهُ مَشاکِلَ وَ صُعوباتٍ کَثیرَهً وَ تُضْطَرُّ إلَی الْکِذْبِ عِدَّهَ مرات. وَ بَعدَ ذٰلِکَ یَتَبیّن کِذْبُکَ لِلْآخَرینَ، فَتفشل فی حَیاتِکَ.
بنابراین با خودت و با دیگران در زندگی صادق باش و هرگز از واقعیت فرار نکن، پس اگر از واقعیت فرار کنی (فرار کردی) با مشکلات و سختی های زیادی رو در رو خواهی شد، و بارها وادار به دروغ گفتن می شوی و بعد از آن دروغت برای دیگران آشکار می شود و در زندگی خود شکست می خوری.
وَ هٰذِهِ قِصَّهٌ قَصیرَهٌ تُبَیِّنُ لَکَ نَتیجَهَ الْکِذْبِ:
و این داستان کوتاهی است که نتیجه دروغ را برایت آشکار می سازد:
قَرَّرَ أَربَعَهُ طُلّابٍ أَن یَغیبوا عَنِ الإمْتِحانِ فَاتَّصَلوا بِالْأسُتاذِ هاتِفیّاً وَ قالوا لَهُ: أَحَدُ إطاراتِ سَیّارَتِنَا انْفَجَرَ، وَ لَیسَ لَنا إطارٌ احْتیاطیٌّ، وَ لا توجَدُ سَیارَهٌ تَنقُلُنا إلَی الْجامِعَهِ، وَ نَحنُ الْآنَ فی الطَّریقِ بَعیدونَ عَنِ الْجامِعَهِ، وَ لَنْ نَستَطیعَ الْحُضورَ فی الِإمْتِحانِ فی الْوَقتِ الْمُحَدَّدِ. وافَقَ الْأسُتاذُ أَنْ یؤُجَلَّ لَهُمُ الأمْتِحانَ لِمُدَّهِ أُسبوعٍ واحِدٍ، فَفَرِحَ الطُّلّابُ بِذٰلِکَ؛ لِأنَّ خُطَّتَهُم لِتَأجیلِ الإمْتِحانِ نَجَحَتْ.
چهار دانشجو قرار گذاشتند که از امتحان غائب شوند پس تلفنی با استاد تماس گرفتند و به وی گفتند: یکی از تایرهای (لاستیک های) ماشین مان ترکیده است و تایر یدکی (زاپاس) نداریم و ماشینی پیدا نمی شود ما را به دانشگاه برساند (انتقال دهد) و ما الان در راهیم و دور از دانشگاه هستیم و نخواهیم توانست در زمان مقرر (معیّن) در امتحان حضور یابیم. استاد موافقت کرد که امتحان را به مدت یک هفته برایشان به تأخیر اندازد و دانشجویان بدان جهت خوشحال شدند. برای این که نقشه آنها برای به تأخیر انداختن امتحان، گرفت (موفّق شد)
فی الْأسُبوعِ التّالی حَضَروا لِلإمْتِحانِ فی الْوَقتِ الْمُحَدَّدِ، وَ طَلَبَ الْأسُتاذُ مِنهُم أَن یَجلِسَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم فی زاویَهٍ مِن قاعَهِ الِإمْتِحانِ، لِیُفَرِّقَهُم، ثُمَّ وَزَّعَ عَلَیهِم أَوراقَ الِإمْتِحانِ. لَمّا نَظَروا إلَی الْأسَئِلَهِ، تَعَجَّبوا لِأنَّها کانَتْ هٰکَذا:
هفته آینده در زمان معیّن برای امتحان حاضر شدند و استاد از آنها خواست هر یکیشان در گوشه ای از سالن امتحان بنشینند، برای اینکه جدایشان کند، سپس برگه های امتحان را بین آنها پخش کرد. وقتی به سوالات نگاه کردند، تعجّب نمودند برای اینکه این گونه بود:
1) لِماذَا انْفَجَرَ الْإطارُ؟
1) چرا تایر (لاستیک) ترکید؟
2) أَیُّ إطارٍ مِنْ سَیّارَتِکُمُ انْفَجَرَ؟
2) کدام تایر ماشینتان ترکید؟
3) فی أَیِّ طَریقٍ وَقَعَ هٰذَا الْحادِثُ؟
3) در کدام جاده این اتّفاق افتاد؟
4) ما هوَ تَرتیبُ جُلوسِکُم فی السَّیّارَهِ؟
4) ترتیب نشستن شما در ماشین چه (چگونه) بود؟
5) کَیفَ اسْتَطَعْتُم أَن تَحِلّوا مُشکِلَتَکُم؟
5) چگونه توانستید مشکلتان را حل کنید؟
6) کَم کانَتِ السّاعَهُ عِندَ انْفِجارِ الْإطارِ؟
6) هنگام ترکیدن تایر ، ساعت چند بود؟
7) مَنْ کانَ مِنکُم یسَوقُ السَّیّارَهَ فی ذٰلِکَ الْوَقتِ؟
7) در آن لحظه کدام یک از شما ماشین را می رانْد؟
8) هَل تَضْمَنُ أَن یُجیبَ أَصدِقاؤُکَ مِثْلَ إجابَتِکَ؟
8) آیا تضمین می کنی که دوستانت مانند پاسخ شما ، پاسخ دهند؟
خَجِلَ الطُّلّابُ وَ نَدِموا وَ اعْتَذَروا مِن فِعْلِهِم، نَصَحَهُمُ الْأسُتاذُ وَ قالَ: مَنْ یَکذِبْ لا یَنْجَحْ. عاهَدَ الطُّلّابُ أُستاذَهُم عَلَی أَن لا یَکْذِبوا، وَ قالوا لَهُ نادِمینَ: تَعَلَّمْنا دَرساً لَنْ نَنْساهُ أَبَداً.
دانشجویان خجالت کشیدند و پشیمان شدند و از کارشان عذرخواهی کردند و استاد آنها را نصیحت کرد و گفت: هرکس دروغ بگوید، موفّق نمی شود .دانشجویان به استادشان قول دادند که دروغ نگویند و با پشیمانی به وی گفتند: درسی را آموختیم که هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد .
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
قواعد
قواعد
صرف کامل یک فعل مضارع :
به افعال بالا که هیچ تغییری درآخرشان ایجاد نشده ( مضارع معمولی)می گوییم. این افعال به صورت ( مضارع اخباری ) ترجمه می شوند.
حال توجّه کنیم که هرگاه حروفی مانند :
قبل از افعال مضارع قرار گیرند، تغییراتی را در آخر فعل ایجاد میکنندکه این تغییرات عبارت اند از :
1) صیغه هایی که به حرکت ( ــُـ ضمّه )ختم میشوند، حرکت (ــَـ فتحه )می پذیرند. صیغه های (1و4و7و11و14) ؛ أنْ یُـعَـلّمَ ـ لِکَی نَکتُبَ
2) در بقیّه صیغه ها که آخرشان به حرف « ن » ختم میشوند، حرف ن از آخرشان حذف می شود. به جز دو صیغه جمع مؤنّث 6 و12
مثال
أنْ یُعَلِّموا ـ لِکَی تَکتُبی ـ لَن تَسمَحا و... / أنْ یُعَلِّمنَ ـ لکَی تُعَلِّمنَ
نحوه ترجمه افعال مضارع با حروف بیان شده ( حروف ناصبه) :
1ـ حروف (أنْ ـ کَی ـ لِکَی ـ لِـ ـ حتّی ) معنای فعل را به مضارع التزامی تبدیل میکند.
مثال
ـ أنْ یُعَلِّموا : اینکه تعلیم دهند ـ رَجعتُ أن أجلِسَ : برگشتم که بِنشینم. ـ ندرُسُ لِـنَنجحَ : درس میخوانیم برای اینکه موفّق شویم.
2- حرف ( لَنْ ) معنای فعل را به ( مستقبل منفی ) تبدیل میکند. آوردن کلمه ی هرگز در ترجمه الزامی نیست
مثال :
ـ لَن نَکتُبَ : هرگز نخواهیم نوشت. ـ أنتَ لَن تَنسَی : (هرگز ) تو فراموش نخواهی کرد. ـ لَن تَجلِسوا هنا : (هرگز ) اینجا نخواهید نشست.
مثال
1 یُحاولونَ ( تلاش میکنند ) * أن یُحاولُوا (که تلاش کنند )
2 تَفرَحونَ (شاد میشوید) * لِکَی تَفرَحوُا (تا اینکه شاد شوید)
3 تَجعَلینَ (قرار میدهی ) * حتّی تَجعَلی( تا اینکه قرار دهی )
4 تَحکمونَ ( داوری میکنید) * لِـتَحکُموا (تا داوری کنید )
ترکیب ؛ أنْ + ال ( نفی + فعل مضارع مرفوع [ ألّا + فعل مضارع ] منصوب
مثال
أنْ + ال ( نفی + یرجِعونَ )= أنْ ال یَرجِعُوا / ألّا یَرجِعُوا اینکه باز نگردند
فعلی که حرف ( لِـ ) ناصبه بر سر آن آمده است در جمله غالباً علّت وقوع فعل قبل از خود میباشد، به همین دلیل به آن( لام تعلیل )گفته میشود.
مثال
1 اِصبِروا لِـیَحکُمَ الله بینَنا : صبرکنید تا خداوند میان ما داوری کند. (داوری کند ) علّت فعل (صبرکنید می باشد )
2 نحنُ نُحاوِلُ فی أداء واجباتنا لِـنَنجَحَ : ما در انجام تکالیفمان تلاش میکنیم تا موفّق شویم. (موفّق شویم ) علّت فعل (تلاش میکنیم) میباشد
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع عربی (2) فصل 1 مِنْ آياتِ الْأَخلاقِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 2 في مَحْضَرِ الْمُعَلِّمِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 3 عَجائِبُ الْأَشْجارِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 4 آدابُ الکْلَامِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 5 الَکِْذْبُ مِفْتاحٌ لِکُلِّ شَرٍّ
جزوه جامع عربی (2) فصل 6 آنّه ماري شيمِل
جزوه جامع عربی (2) فصل 7 تَأثيرُ اللُّغَةِ الْفارِسيَّةِ عَلَی اللُّغَةِ الْعَرَبيَّةِ
تمرین
تمرین
تمرین 1
فعل مضارع (مرفوع و منصوب ) را در عبارات زیر تعیین کنید
1 یُریدونَ أن یُبدِّلُوا کلام اهللِ :................................................ .
2 ما یُرید اهللُ لِیجعَل علیکم مِن حَرجٍ :..................................... .
3 لِکیال تَحزَنوا علی ما فاتَکُم .... :........................................... .
4 لَن تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنفِقوا مِمّا تُحبُّونَ :................................... .
5 یَبلُغ الصّادقُ لبِصدقِه ما ال یَبلُغهُ الکاذبُ بِـاحتیاله ! :................................
6 وافَق االُستاذُ أن یُؤجِّل لهم اإلمتحان لمُدّة اُسبوعٍ واحدٍ ! :....................................
7 نحنُ لَن نستطیع الحُضورَ فی األمتحان فی الوقت المُحدّد ! :............................
8 کیفَ اِستطعتُم أن تَحِلُّوا مُشکلتکم ! :.................................
9 هل تَضمَن أن یُجیب أصدقاؤکَ مِثلَ إجابتکَ ؟ :......................... .
10 أنتُم تأملونَ غداً مُشرقاً للشّعبِ المُسلم فعلیکم أن تُحاولوا لذلک ! :................ .
11 هم یجلسونَ علی المائدة لیتناوَلوا العشاءَ معاً ! :..........................
12 العُقالءُ یُحاولونَ فی اُموره لیبلغ إلی المجدِ و العزّةِ ! :..................................
13 الفلّاحونَ یذهبونَ إلی القریةِ لیحصُدوا مَحاصیل المزرعةِ ! :............................
14 التّلمیذات یُکدّرنَ الدّرس بإرشاد معلّمتهنّ لِیتعلّمنَهُ ! :...................................
15 یَجب ألّا نسمَح لآلخرینَ أن یَسبقُونا بالعمل بالقرآنِ !...............................
16 العالمُ یَقوم بالعمل و لَن یستَطیع أحدٌ أن یَفرّ مِن هذه السّنة اإللهیّة ! :.................. .
17 نَتلو آیاتِ الحقّ لیهدیَنا اهلل الصّراط المُستقیم ! :................................
18 أنتم تَصبرونَ علی مرارة الحقّ لِتذوقُوا حالوةَ عاقبته ! :......................
19 راقِبوا حرکاتِ صاحبِ المزرعةِ حتّی تُخبرونی عنها ! :.................................
20 إلانسانُ لن یبلغ آماله فی حیاته حتّی یُقصِّرها لِیصِلَ إلیها بالجُهد ! :.......................
حوار
حوار
فِي الصَّيدَليَّةِ |
|
در داروخانه |
|
اَلحاجُّ |
حاجی اَلصَّیدَلیُّ |
حاجی |
داروخانهدار (دارو فروش) |
عَفواً، ما عِندی وَصفَهٌ وَ أُریدُ هٰذِهِ الْأَدویَهَ الْمَکتوبَهَ عَلَی الْوَرَقَهِ. |
أَعطِنی الْوَرَقَهَ: مِحرارٌ، حُبوبٌ مُسَکِّنَهٌ لِلصُّداعِ، حُبوبٌ مُهَدِّئَهٌ، کَبسول أمبیسیلین، قُطنٌ طِبّیٌّ، مَرهَمٌ لِحَسّاسیَّهِ الْجِلدِ … لا بَأسَ، لٰکِنْ لا أُعطیکَ أمبیسیلین. |
ببخشید، نسخه ای ندارم، و این داروهای نوشته شده بر روی برگ را میخواهم. |
برگه را به من بده: دماسنج، باند (زخم)، قرص های مُسکِّن سردرد، قرص های آرام بخش، کپسول آمپی سیلین، پنبهٔ طّبی، پماد برای حساسیت پوست… اشکالی ندارد، اما به تو آمپیسیلین نمیدهم. |
لِماذا لا تُعطینی؟ |
لا؛ عِندَنا، وَلٰکِنْ بَیعُها بِدونِ وَصفَهٍ غَیرُ مَسموحٍ. لِمَنْ تَشتَری هٰذِهِ الْأَدویَهَ؟ |
چرا به من نمی دهی؟ |
نه، داریم، اما فروش آن بدون نسخه ممنوع است. برای چه کسی این داروها را می خری؟ |
أَشتَریها لِزُمَلائی فی الْقافِلَهِ یا حَضرَهَ الصَّیدَلیِّ. |
رَجاءً، راجِعِ الطَّبيبَ؛ اَلشِّفاءُ مِنَ اللّهِ |
آنها را برای دوستانم در کاروان میخرم جناب داروفروش. |
لطفا، به پزشک مراجعه کنید؛ خدا شفا دهد. |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
لغات و معنی لغات
لغات و معنی لغات
أجَلَّ | به تأخیر انداخت |
غْتَرَّ | فریب خورد |
اِستِشارَ | مشورت کرد |
اِضطَرَّ | ناگزیر کرد |
فاتَ | از دست رفت |
فَشِلَ | شکست خورد |
کُنْ | باش |
بَعَّدَ | دور ساخت |
تَبَیَّنَ | آشکار شد |
قَرَّرَ | قرار گذاشت |
حَدَّثَ | سخن گفت |
قَرَّبَ | نزدیک ساخت |
رَزَقَ | روزی داد |
راجَعَ | مراجعه کرد |
ساقَ | رانندگی کرد |
نالَ | به دست آوَرد، یافت |
نَدَبَ | فراخواند |
عاهَدَ | پیمان بست |
ضَمِنَ | ضمانت کرد |
واجَهَ | رو به رو شد |
وَزَّعَ | پخش کرد |
مَقال | گفتار |
الإطار الإحتیاطیّ | چرخ یدکی |
مُحَدَّد | مشخّص شده |
قُطْن | پنبه |
جِلد | پوست |
لَن | حرف، نشانه آینده منفی |
عِدَّة | چند |
لِ | بر سر مضارع به معنایتا اینکه (تا اینکه) |
خُطَّة | نقشه حَرَج : حالت بحرانی |
مِحرار | دما سنج |
مُعارَضَة | مخالفت |
خُلَّة | دوستی |
صُعوبَة | روزه |
حَضرَة | جناب |
زاویة | گوشه |
اِحتیال | فریبکاری |
صَیدَلِیَّة | داروخانه |
صَیدَلیّ | داروخانه دار |
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع عربی (2) فصل 1 مِنْ آياتِ الْأَخلاقِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 2 في مَحْضَرِ الْمُعَلِّمِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 3 عَجائِبُ الْأَشْجارِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 4 آدابُ الکْلَامِ
جزوه جامع عربی (2) فصل 5 الَکِْذْبُ مِفْتاحٌ لِکُلِّ شَرٍّ
جزوه جامع عربی (2) فصل 6 آنّه ماري شيمِل
جزوه جامع عربی (2) فصل 7 تَأثيرُ اللُّغَةِ الْفارِسيَّةِ عَلَی اللُّغَةِ الْعَرَبيَّةِ
لغات و مترادف لغات
لغات و مترادف لغات
مَشاکِل | صُعُوبات | مشکلات، سختیها |
نَتیجَة | غایَة | پایان، هدف، غایة |
قاعَة | صالَة | سالن |
تأجیل | تأخیر | به عقب انداختن |
وَزَّعَ | قَسَّمَ | توزیع کرد، تقسیم کرد |
إثم | ذَنب | گناه |
مَقال | قَول | گفتار، سخن |
حَدَّثَ | کَلَّمَ | سخن گفت |
یَغرِسُ | یَزرَعُ | میکارد، میرویاند |
خُلَّة | صَداقَة | دوستی |
لغات و متضاد لغات
لغات و متضاد لغات
حُسن | خوبی | سُوء |
صُعُوبَة | سختی | سُهُولَة |
صَعْب | دشوار | سَهل |
إخوان | برادران | أخَوات |
کاذِب | دروغگو | صادِق |
کِذْب | دروغ، دروغگویی | صِدْق |
لا تَکذِبْ | دروغ نگو | لا تَصدُقْ |
قَصیر | کوتاه | طَویل |
حُضور | حاضر شدن | غَیبَة |
یَحضُرونَ | حاضر میشوند | یَغیبُونَ |
فَرِحَ | شاد شد | حَزِنَ |
حَزِنَ | موفّق شد | فَشِلَ |
شَرّ | بد، بدی، بدتر، بدترین | خَیْر |
یَجلِسُ | می نشیند | قُومُ |
نَنسَی | فراموش میکنیم، از یاد میبریم | نَذکُرُ |
تَکرَهُونَ | ناپسند میدارید | تُحِبُّونَ |
خُلَّة | دوستی | عَداوَة |
جاهِل | نادان | عاقِل |
مُعارَضَة | مخالفت کردن | مُوافَقَة |
بَیْع | فروختن | شِراء |
قَریب | نزدیک | بَعید |
یُقَرِّبُ | نزدیک میکند | یُبَعِّدُ |
بِرّ | نیکی | سَیِّئة |
أصدِقاء | دوستان | أعداء |
نِهایَة | پایان | بِدایَة |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
لغات و جمع مکسر لغات
لغات و جمع مکسر لغات
حَدیث | سخن، نُو | أحادیث |
جِذْع | تَنه | جُذُوع |
عَمَل | کار ، کردار | أعمال |
زاوِیَة | گوشه | زَوایا |
جِلْد | پوست | جُلُود |
دَواء | دارو | أدوِیَة |
وَرَق | برگ | أوراق |
خُلْق ، خَلَق | رفتار، مَنش ، خوی | أخلاق |
طالِب | دانش آموز، دانشجو | طُلّاب |
إخوَة | برادر | إخوان |
غُصْن | شاخه | أغصان |
خُطَّة | نقشه | خُطَط |
ثَمَر | میوه، نتیجه | أثمار |
حَبّ | دانه | حُبوب |
قاعِدة | قاعده | قَواعِد |
مُشکِلةَ | مشکل، سختی | مَشاکِل |
سؤال | پرسش | أسئَلةَ |
صَدیق | دوست | أدِقاء |
زَمیل | هم شاگردی، همکار | زُمَلاء |