صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
اطلاعات

درخت آرزو ها

کوتاه
ساده

روزی در یک سرزمین پسری همراه مادرش زندگی می کرد در نزدیکی خانه آنها درختی وجود داشت پسرک هیچ دوستی نداشت برای همین هر روز با درخت صحبت می کرد روزی پسر به درخت گفت کاش مادرم قبل از خواب برایم داستان می گفت شب مادر پسرک تصمیم گرفت برای پسرش داستان بگوید برای پسر خیلی عجیب بود روز بعد به درخت گفت امشب هوا مهتابی باشد و باران ببارد هنگام شب همین اتفاق افتاد چندین روز بعد شکار چیان درختی را که پسر اسمش را درخت آرزو ها گذاشته بود قطع کردند اما پسرک خبری از قطع کردن درخت نداشت مادر پسر ناگهان در همان روز مریض شد پسر با عجله به سراغ درخت رفت اما وقتی دید درخت قطع شده است گریه کنان گفت من الان چکار کنم ناگهان مردی با لباس سفید دستی بر سر پسر کشید و گفت چی شده پسرک ماجرا را از اول تا آخر تعریف کرد مرد لبخند زد و گفت اون درخت یک درخت معمولی بود این پاک دلی تو است که باعث شده است آرزو هایت برآورده شوند پسر هم خواست امتحان کند آرزو کرد حال مادرش به طور کامل خوب شود وقتی به خانه رفت به خوبی از مادرش مراقبت کرد حال مادرش روز به روز خوب شد تا مادرش به طور کامل شفا یافت پسرک متوجه شد که هیچ درخت آرزویی وجود ندارد بلکه درخت آرزو در دل ما رشد می کند .

chat_bubble_outline
نظرات
برای ارسال نظر، ابتدا وارد اکانت خود شوید.

اولین دیدگاه را ثبت کنید.