حدودا پارسال زمستون با بچه ها تو خیابون بودیم که برقای یه قسمتی از شهر رفت که نزدیکی اونجا هم یه قبرستون بود. با بچه ها کل کل کردیم که بریم اونجا اون شبم یه زن تازه مرده بود و تو غسال خونه بود.
اونجا که بودیم از اطرافمون صدای راه رفتن میومد ولی وقتی نور مینداختیم، هیچ چیزی نبود. ترسیده بودیم ولی اونجا وسط بچه ها میگفتی ترسیدی، مسخرت میکردن. برای همین هیچ کس صداش درنمیومد. چند تا عکس ازون جا گرفتم که بعداً به بقیه نشون بدم که تو یکی از عکسا وقتی نور عکسو زیاد کردم با صحنه ای که مواجه شدم. خیلی ترسیدم. بعد از اون عکس یه مدت اتفاقات خاصی سرمون میومد و وقتی جایی تنها می شدم صداهای عجیبی اذیتم می کرد ولی بعد یه مدت دیگه همه چی تموم شد شایدم ما عادت کردیم 🥲
melis_
my_dars_1532900566
Kiing
lmkosar
jak_jonevar
my_dars_104664544
Roronoa_Zoro