درسنامه کامل جامعه شناسی (2) فصل 3 نمونه های فرهنگ جهانی 1
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات جامعه شناسی (2) فصل 3 نمونه های فرهنگ جهانی 1 - درسنامه شب امتحان جامعه شناسی (2) فصل 3 نمونه های فرهنگ جهانی 1 - جزوه شب امتحان جامعه شناسی (2) نوبت اول فصل 3 نمونه های فرهنگ جهانی 1
مقدمه
مقدمه
ابونصر محمد فارابی 330)-260 هجری شمسی (متولد فاراب )ترکمنستان کنونی( می باشد. وی از بزرگترین فیلسوفان ایرانی- شرقی در سده های سوم و چهارم هجری است. اهمیت فارابی بیشتر بدلیل شرح هایی است که بر آثار ارسطو نگاشته است ،به همین دلیل است که او را معلم ثانی نامیده و در مقام بعد از ارسطو قرار داده اند. فارابی آثار و مباحث متعددی دارد. که یکی از مهمترین آنها بحث مربوط به انواع اجتماعات انسانی است .
فارابی؛ مدینه ها یا اجتماعات انسانی (جوامع انسانی) را به دو دسته کلی مدینه فاضله و مدینه جاهله تقسیم بندی کرده است.
مدینه فاضله
جامعه ای حق است که باورها و ارزش های آن ناظر به سعادت دنیوی و اخروی همه انسان هاست.
مدینه جاهله
جامعه ای باطل است و انواع مختلفی دارد که برخی از آنها عبارتند از : مدینه فاسقه – مدینه تغلب – مدینه ضاله –مدینه مبدله- مدینه جماعیه و...
ویژگی های مدینه تغلب :) یکی از انواع مدینه جاهله(
-
مردم آن شیفته غلبه بر اقوام و ملت های دیگر هستند و هدف آنها خوار و مقهور کردن جوامع دیگر است به گونه ای که ملت مقهور )شکست خورده(نه مالک جان خود باشند و نه مال خود و نه هیچ چیز دیگر.
-
مردم آن؛ سلطه بر دیگر جوامع را ارزش برتر می دانند.
-
مردم آن گمان می کنند که تنها آنان هستند که خوشبخت، پیروز و مورد رشک و حسد دیگران هستند و از همه جوامع دیگر برترند.
-
مردم آن خودخواه هستند و همواره می خواهند که دیگران آنها را ستایش کرده و چاپلوسی کنند.
-
مردم آن گمان می کنند که ملت های دیگر نتوانسته اند به موقعیت آنها برسند و اصولا چنین سعادتی را هم ندارند.
-
مردم آن بر یکدیگر هم رحم نمی کنند و خواهان غلبه بر افراد جامعه خودشان هم هستند اما از آنجایی که می دانند برای بقای جامعه خود و غلبه بر سایر جوامع به همدیگر نیاز دارند؛ ناچارند از غلبه بر همدیگر خودداری کنند.
بطور خلاصه؛ جامعه تغلب؛ جامعه ای است که مردمان آن : خودخواه- خود شیفته- خود حق پندار-سلطه جو و سلطه گر هستند.
با توجه به بحث مربوط به جهانی شدن فرهنگ ها. جامعه تغلب در صورت جهانی شدن به گونه نخست تعلق خواهد داشت (فرهنگ هایی که عقاید، ارزش ها و هنجارهای آن صرفاً در خدمت گروه و قوم خاصی است و لذا سعادت همۀ انسان ها را دنبال نکرده و لیاقت و شایستگی جهانی شدن را ندارند. اما از طریق سلطه / ثروت و تبلیغات؛ فرهنگ خود را به جوامع دیگر تحمیل می کنند.).
جامعه تغلب؛ نمونه ای از فرهنگ های سلطه و استکبار می باشد.
محمود کرمی/ زنجان/خدابنده
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
جهان گشایی و امپراتوری
جهان گشایی و امپراتوری : (Empire)
امپراتوری به چه معناست؟
امپراتوری به معنای : استیلا یا سلطه یک قوم یا یک ملت بر چندین قوم و ملت دیگر با فرهنگ ها و نژادهای مختلف می باشد .( به عبارت دیگر : امپراتوری عبارت است از سلطه یک پادشاه یا حاکم بر چندین کشور و سرزمین با فرهنگها و نژادهای مختلف). در زبان فارسی ؛ امپراتوری به معنای شاهنشاهی است.
امپراتوری و شاهنشاهی از چه طریقی شکل می گیرد؟
امپراتوری و شاهنشاهی از طریق کشورگشایی/ جهان گشایی و با قدرت نظامی و حضور مستقیم سربازان شکل می گیرد.
جهان گشایی و امپرتوری غالباً با چه فجایع و خسارت هایی همراه است؟
جهان گشایی و امپراطوی اغلب با کشتار و خسارت های انسانی و اقتصادی فراوانی همراه است.
مثال
امپراتوری مغول
فرهنگ سلطه و استکبار( فرهنگ هایی که سلطه بر دیگر جوامع را ارزش اجتماعی برتر می داند) ؛ امپراتوری های بزرگ را بوجود آورده است.
فرهنگ سلطه و استکبار : امپراتوری های بزرگ (شاهنشاهی های بزرگ)
آیا غلبه نظامی همواره با غلبه فرهنگی همراه است؟ یعنی : آیا اقوامی که با قدرت نظامی بر دیگر اقوام سلطه یافته اند؛ همواره توانسته اند فرهنگ خود را نیز بر آنها تحمیل کنند؟
خیر
قومی که در اثر تهاجم نظامی شکست می خورد؛ در صورتی که هویت فرهنگی خود را حفظ کند؛ با ضعیف شدن تدریجی قدرت نظامی مهاجم؛ می تواند استقلال سیاسی خود را بدست آورد و اگر فرهنگی غنی و قوی داشته باشد، می تواند قوم مهاجم را در درون فرهنگ خود هضم نموده و آنها را به خدمت گیرد.
بنابراین: سلطه نظامی ؛ همواره با سلطه فرهنگی همراه نیست.(سلطه نظامی همواره به سلطه فرهنگی منجر نمی شود.)
مثال
مغولان با قدرت نظامی خود مناطق وسیعی از جهان را تصرف کردند؛ اما فرهنگ مغولان، قومی و قبیله ای بوده و لیاقت و شایستگی جهانی شدن را نداشت. لذا آنان بسرعت تحت تاثیرفرهنگ هایی قرار گرفتند که از نظر نظامی شکست خورده بودند. به همین دلیل، امپراتوری مغول درچین، هند و ایران تحت تاثیر فرهنگ های اقوام مغلوب گرفت و این امپراتوری هویتی چینی- هندی و ایرانی پیدا کرده و بصورت سه حکومت مستقل درآمد.
مثال
مغولان در ایران اسلام آورده و سکه های مغولی منقوش به آیات قرانی بود/ الجایتو یکی از پادشاهان مغول؛ تحت تاثیر فرهنگ ایرانی- اسلامی نام خود را به سلطان محمد خدابنده تغییر داد.
مثال
پس از حمله اسکنر مقدونی به ایران در دوران هخامنشیان؛ اسکندر؛ تلاش بسیاری برای تحمیل فرهنگ یونانی در ایران نمود از جمله اینکه چند هزار از خانواده های یونانی را به ایران کوچاند تا فرهنگ یونانی را ترویج کنند. اما فرهنگ یونانی بدلیل اینکه در قبال فرهنگ ایرانی حرفی برای گفتن نداشت. نتواست تاثیری در ایرانی ها بگذارد.
محمود کرمی/ زنجان/خدابنده
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 1 جهان فرهنگی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 2 فرهنگ جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 3 نمونه های فرهنگ جهانی 1
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 4 نمونه های فرهنگ جهانی 2
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 5 باور ها و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 6 چگونگی تکوین فرهنگ معاصر غرب
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 7 جامعۀ جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 8 تحولات نظام جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 9 جهان دو قطبی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 10 جنگ ها و تقابل های جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 11 بحران های اقتصادی و زیست محیطی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 12 بحران های معرفتی و معنوی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 13 سرآغاز بیداری اسلامی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 14 انقلاب اسلامی ایران، نقطۀ عطف بیداری اسلامی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 15 افق بیداری اسلامی
امپریالیسم و استعمار
امپریالیسم و استعمار(معرّفِ اَشکال مختلف سلطۀ غرب)
اروپا در 5 قرن اخیر( 500 سال اخیر) کانون شکل گیری فرهنگ جدیدی است که بنام فرهنگ غرب شناخته می شود. فرهنگ غرب در این مدت، اشکال (شکل های) مختلفی از سلطه را پدید آورده است که از آنها با نام هایی چون امپریالیسم و استعمار یاد کرده اند.
اَمپریالیسم و استعمار؛ شکل های جدید سلطه در۵ قرن اخیر است که توسط فرهنگ غرب ایجاد شده است.
امپریالیسم
از امپراتوری گرفته شده و به معنای نظام سلطه یا امپراتوری طلبی است .امپریالیسم؛ به هر نوع سلطه ای گفته می شود(به بیان ساده تر؛ امپریالیسم: سیاستی است که میخواهد سایر کشورها را تحت نفوذ و سلطه خودش بگیرد).
اَشکال و انواع امپریالیسم
-
امپریالیسم سیاسی : از طریق اشغال نظامی جوامع ضعیف شکل می گیرد.
-
امپریالیسم اقتصادی : از طریق تصرف اقتصادی (تصرف بازارها و مواد خام) جوامع دیگر شکل می گیرد.
-
امپریالیسم فرهنگی : از طریق تصرف فرهنگی جوامع دیگر شکل می گیرد. امپریالیسم فرهنگی معمولا در شرایطی رخ می دهد که جامعه ای تحت تصرف اقتصادی یا نظامی جامعه دیگر قرار گرفته است؛ مقاومت فرهنگی خود را نیز از دست می دهد و برتری فرهنگی جامعه مسلط را می پذیرد.
استعمار
به معنای : اشغال یک سرزمین خارجی با توسل به قدرت نظامی و سیاسی است. کشور فاتح(اشغال گر) را دولت استعماری و کشور به بند کشیده شده (تحت اشغال)را مستعمره می نامند.
استعمار: واژه ای عربی است به معنای عمران و آبادانی خواستن. اما در واقع استعمار؛ سیاست امپریالیستی است که هدف آن تاراج منابع و بهره کشی از جوامع دیگر و بویژه جوامع ناتوان است.
تاریخچۀ استعمار
استعمار: نوعی از جهان گشایی و کشورگشایی است که از قرن ۱۵میلادی به بعد توسط اروپاییان آغاز شد و در قرن۱۹ میلادی به اوج رسید. در قرن ۱۹میلادی؛ تصرفات اروپاییان از۳۵ درصد کره زمین به ۶۷ درصد رسید.(اروپاییان در قرن نوزدهم ۶۷ درصد کره زمین را تحت اشغال خودشان داشتند).
دلایل موفقیت استعمار اروپاییان
-
پیشرفت در زمینه دریانوردی
-
پیشرفت در زمینه فنون نظامی
-
پیشرفت در زمینه اقتصاد صنعتی
اروپاییان در استعمار قاره امریکا، برای تامین سلطه خود (برای اینکه بر قاره امریکا مسلط شوند)؛ به نسل کشی و از بین بردن ساکنان بومی قاره امریکا پرداختند. به گونه ای که آنها در یک دوره 50 ساله؛ پانزده میلیون سرخ پوست را نابود کردند و مناطقی مانند هائیتی- کوبا- نیکاراگوئه و سواحل ونزوئلا را که تراکم جمعیتی بالایی داشتند؛ از جمعیت خالی کردند.
انواع استعمار
-
استعمار کلاسیک (قدیمی): استعماری است که با حضور نظامی و مستقیم دولت استعماری همراه است.
-
استعمار نو (مدرن): استعماری است که طی آن دولت استعماری خودش حضور مستقیم ندارد بلکه از مجریان بومی و داخلی کشورهای مستعمره برای اهداف استعماری خود استفاده می کند. دولت استعماری در دوران استعمار کلاسیک خود که حضور مستقیم داشت؛ نیروها و افرادی را در کشور مستعمره شناسایی می کند تا در صورت بروز جنبش های ضد استعماری در کشور مستعمره؛ از طریق آن افراد بومی ؛ منافع خود را تامین کند.
-
استعمار نو (استعماری است که دولت استعماری از طریق مجریان و عوامل بومی و داخلی؛ به استعمار خود ادامه می دهد. این نوع استعمار پدیده ای قرن بیستمی است)
استعمار نو پس از شکل گیری جنبش های استقلال طلبانه در کشورهای مستعمره طی قرن بیستم بوجود آمد.
مکانیسم های استعمار نو (رویه هایی که دولت استعماری؛ بازارها و سیاست کشورهای دیگر را کنترل می کند)
-
اتکا به قدرت اقتصادی خود و با استفاده از نهادها و سازمان های اقتصادی و سیاسی بین المللی
-
از طریق استقرار دولت های دست نشانده در کشورهای مدنظر(از طریق کودتا و...)
مثال
کودتای سوم اسفند 1299 رضا خان در ایران با حمایت دولت انگلیس/ کودتای امریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 که به برکناری دکتر مصدق در ایران انجامید/ کودتای امریکایی= انگلیسی نوژه که به قصد ضربه زدن به انقلاب اسلامی طراحی شده بود و شکست خورد.(کودتای نوژه نمونه شکست خورده استعمار نو محسوب می شود.)
استعمار فرانو(استعمار پسامدرن)
استعماری که در آن بیش از آنکه از ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی استفاده شود؛ ظرفیت های فرهنگی و علمی و به ویژه رسانه ها و فناوری اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد.
شاخص یا مشخصه اصلی استعمار فرانو : استفاده از ابزارهای فرهنگی و رسانه ها و فناوری اطلاعاتی است.
در استعمار فرانو
جهان غرب؛ هویت فرهنگی دیگر کشورها هدف قرار می گیرد. یعنی به عقاید، آرمان ها و ارزش های فرهنگی هجوم برده شده و بجای آن باورها و ارزش های فرهنگ غربی؛ تبلیغ و ترویج می شود.
استعمار فرانو
هویت فرهنگی جوامع دیگر را نشانه رفته است .روح و شالوده جوامع دیگر را نشانه رفته است.
مردم جوامع دیگر که در صورتی که برتری فرهنگی جهان غرب را پذیرفته باشند. هویت خود را در حاشیه جهان غرب جستجو کرده و مسیری را دنبال می کنند که جهان غرب برایشان ترسیم کرده است.
مقایسه اجمالی سه نوع استعمار و تطبیق انواع استعمار با انواع امپریالیسم
ویژگی ها |
ابزارها |
انواع استعمار |
حضور مستقیم و آشکار استعمارگران | نظامی (اشغال نظامی) | استعمارقدیم(کلاسیک) |
پنهان بودن استعمارگران و آشکار بودن مجریان | اقتصادی و سیاسی (نهادها و سازمان های اقتصادی و سیاسی بین المللی/دولت های دست نشانده/کنترل بازار و سیاست) | استعمار نو (مدرن) |
پنهان بودن استعمارگران و مجریان | فرهنگی (رسانه ها و فناوری اطلاعات) | استعمارفرانو(پسامدرن) |
استعمار قدیم (کلاسیک): استعمارگران حضور مستقیم و آشکار دارند (اشغال نظامی)
مطابق با : (امپریالیسم سیاسی)
استعمار نو (مدرن): استعمارگران پنهان و مجریان آشکارند (سلطه بر اقتصاد و سیاست)
مطابق با:(مپریالیسم اقتصادی)
استعمار فرانو (پسامدرن): استعمارگران و مجریان هر دو پنهانند.(سلطه بر فرهنگ جامعه و هویت افراد)
مطابق با : (امپریالیسم فرهنگی)
محمود کرمی/ زنجان/خدابنده