درسنامه کامل جامعه شناسی (2) فصل 10 جنگ ها و تقابل های جهانی
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات جامعه شناسی (2) فصل 10 جنگ ها و تقابل های جهانی - درسنامه شب امتحان جامعه شناسی (2) فصل 10 جنگ ها و تقابل های جهانی - جزوه شب امتحان جامعه شناسی (2) نوبت اول فصل 10 جنگ ها و تقابل های جهانی
مقدمه ای بر جنگ ها و تقابل های جهانی
مقدمه ای بر جنگ ها و تقابل های جهانی
- جامعه ای که در آن هر گونه ستیز و نزاع ناشی از خون، نژاد، طبقه، میلت، جغرافیا و... از بین می رود و همۀ بشر بر مدار آرمانی حقیقی و اصیل جمع می شوند .( و همانا این است امت شما، یک امت واحد و منم پروردگار شما...)(سورۀ مؤمنون۵۲)
- جامعه ای که به گروه ها و دسته های پراکنده و متخاصم تجزیه می شود، امکانات گروهی آن پراکنده می شود و ظرفیت ها و نیروهای آن نابود می گردد. (همانا فرعون بر روی زمین برتری جویی کرد و اهالی اش را گروه گروه گردانید، گروهی را به ضعف و ناتوانی کشاند و...)(سورۀ قصص۴)
جنگ( war )
جنگ یک پدیدۀ اجتماعی است، یعنی؛ محصول کنش های اجتماعی انسانها و جوامع است. در طول تاریخ بشر، جنگ های فراوانی به دلایلی مختلف مانند: گسترش قلمرو، عوامل دینی و مذهبی، عوامل اقتصادی، سیاسی و ....رخ داده اند .
رویکرد آگوست کُنت ، درباره پدیدۀ جنگ
آگوست کُنُت، جامعه شناس فرانسوی، معتقد بود، جنگ در فرهنگ و جامعۀ جدید غربی، امری ذاتی نیست، بلکه امری عارضی و تحمیلی است، دلیلِ آن صرفاً اقتصادی است و بعد از انقلاب صنعتی نیز برای همیشه از زندگی بشر رخت خواهد بست(از بین خواهد رفت.)
آگوست کنت، استدلال می کرد که؛ در گذشتۀ تاریخ، جنگ ها با انگیزه کسب ثروت و غنایم جنگی صورت می گرفتند، اما با رشد علم تجربی و صنعت، ثروت از طریق غلبه بر طبیعت بدست می آید و به همین دلیل بعد از انقلاب صنعتی، جنگ از زندگی بشر رخت می بندد .(از بین می رود.)
با وقوع دو جنگ بزرگ جهانی، در نیمۀ اول قرن بیستم، خطا بودن نظریه آکوست کنت آشکار شد.
محمود کرمی/زنجان/خدابنده
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
جنگ های جهانی
جنگ های جهانی(World Wars)
جنگ جهانی اول ( ۱۹۱۴ـ۱۹۱۸) میلادی. برابر با (۱۲۹۳-۱۲۹۹) شمسی و جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵) میلادی، برابر با (۱۳۱۸-۱۳۲۴) شمسی ، بزرگترین جنگ های تاریخ بشریت بودند. کشته های این دو جنگ را تا ۱۰۰ میلیون نفر تخمین زده اند .
در جنگ جهانی اول، برای اولین بار از سلاح های شیمیایی و در جنگ جهانی دوم برای اولین از بمب اتمی )بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی توسط امریکا( استفاده شد.
ویژگی های جنگ های جهانی اول و دوم
- این دو جنگ، با درگیری کشورهای اروپایی آغاز شد.
- از مهمترین عوامل وقوع این دو جنگ، رقابت کشورهای اروپایی بر سر مناطق استعماری بود.
- هیچیک از این دو جنگ، منشاء دینی نداشت و ظاهر مذهبی و دینی هم به خود نگرفت.
- طرف های درگیر در این دو جنگ، در قالب اندیشه های ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی، رفتار خود را توجیه می کردند ،بنابراین وقوع این دو جنگ، ریشه در فرهنگ غرب داشت.
- این دو جنگ، به کشورهای اروپایی و غربی محدود نشد بلکه همه جهان را درگیر خود ساخت .
رخدادهای پس از اتمام جنگ جهانی دوم
بعد از جنگ جهانی دوم ، عملاً صلحی پایدار میان طرفین جنگ، برقرار نشد.
پس از جنگ جهانی دوم، بلوک شرق به رهبری شوروی و بلوک غرب به رهبری امریکا، هر یک بخشی از جهان را تحت نفوذ خود قرار دادند.
جنگ سرد میان رهبران بلوک غرب و شرق (امریکا و شوروی) به همراه جنگ گرم بین مناطق پیرامونی این دو بلوک ،تا فروپاشی اتحادجماهیر شوروی(۱۹۹۱ میلادی) ادامه یافت و به اقتصاد کشورهای صنعتی که وابسته به تسلیحات نظامی بودند، رونق بخشید.
از مهم ترین جنگ های گرم، میان مناطق پیرامونی دو بلوک شرق و غرب، می توان به جنگ میان دو کره( کره شمالی و جنوبی) (۱۹۵۰-۱۹۵۳) و جنگ ویتنام (ویتنام شمالی و جنوبی) (۱۹۵۵-۱۹۷۵)اشاره کرد. جنگ ویتنام؛ جهنمی ترین جنگ قرن بیستم، نام گرفت.
نظریه پردازان غربی، پس از فروپاشی بلوک شرق، جنگ را از کشورهای غربی به فرهنگ ها و تمدن هایی منتقل کردند که در دوران استعمار، تحت سلطۀ جهان غرب قرار گرفته بودند.
نظریۀ جنگ تمدن ها(War of Civilization) : (فرهنگ اسلامی، بزرگترین تهدیدِ جهان غرب)
نظریۀ جنگ تمدن ها توسط ساموئل هانتینگتون مطرح شد. هانتینگتون از آخرین مرحلۀ درگیری ها در جهان معاصر، با عنوان جنگ تمدن ها یاد می کند. از نظر او در این مرحله، دولت- ملت ها، بازیگران اصلی روابط بین المللی نیستند و رقابت ها و درگیری ها، بین فرهنگ ها و تمدن های بزرگ (نه بین دولت- ملت ها) به وقوع خواهد پیوست و در این میان ، فرهنگ اسلامی بزرگترین تهدید برای جهان غرب است.
توضیح
هانتینگتون، جهان را به ۹ حوزه تمدنی تقسیم می کند:
تمدن غربی/ ارتودکس/ اسلامی/ بودایی/ هندی/ افریقایی/ امریکای لاتین/ چینی/ ژاپنی
از نظر هانتینگتون؛ پس از جنگ سرد، بجای ابرقدرت های جنگ سرد، کشورهای اصلی هر تمدن ، ظهور خواهند کرد و فرهنگ و هویت فرهنگی و تمدنی، سرچشمۀ تمام جنگ ها خواهد بود . به اعتقاد هانتینگتون؛ تا زمانی که غرب، غرب بماند و اسلام، اسلام بماند، تنها عامل تعیین کننده در دروابط میان این حوزه های فرهنگی عظیم، نبرد بنیادین خواهد بود، چراکه اصلی ترین دشمن احتمالی غرب و بویژه امریکا، اسلام می باشد . در این میان، اتحاد جهان اسلام و جوامع کنفوسیوسی (چین) برای غرب بسیار خطرناک و تهدید امیز خواهد بود) . (ایران، عراق از تمدن اسلامی و چین از تمدن شرق آسیا، بزرگترین تهدید برای امریکا به شمار می روند).
محمود کرمی/زنجان/خدابنده
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 1 جهان فرهنگی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 2 فرهنگ جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 3 نمونه های فرهنگ جهانی 1
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 4 نمونه های فرهنگ جهانی 2
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 5 باور ها و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 6 چگونگی تکوین فرهنگ معاصر غرب
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 7 جامعۀ جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 8 تحولات نظام جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 9 جهان دو قطبی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 10 جنگ ها و تقابل های جهانی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 11 بحران های اقتصادی و زیست محیطی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 12 بحران های معرفتی و معنوی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 13 سرآغاز بیداری اسلامی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 14 انقلاب اسلامی ایران، نقطۀ عطف بیداری اسلامی
جزوه جامع جامعه شناسی (2) فصل 15 افق بیداری اسلامی
شمال و جنوب
شمال و جنوب
برخی مفاهیم طبیعی و جغرافیایی مانند «شمال و جنوب» معنای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیدا کرده اند.
مفاهیم شمال و جنوب، در معنای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ،عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم به کار گرفته شد .زیرا برخی اندیشمندان معتقد بودند، که چالش اصلی بین بلوک شرق و غرب نیست بلکه چالش اصلی بین کشورهای غنی و فقیر است.
منظور از شمال : (کشورهای غنی یا کشورهای صنعتی و ثروتمند هستند که در نیمکرۀ شمالی زمین قرار گرفته اند).
منظور از جنوب : (کشورهای فقیر و غیرصنعتی هستند که در نیمکرۀ جنوبی زمین قرار گرفته اند).
تقابل شمال و جنوب؛ تقابلی جهانی است و در صورتی که فعال شود، بسیاری از چالش های درونی کشورهای غربی، بار دیگر، فعال خواهند شد.
علاوه بر اصطلاحات شمال و جنوب، اصطلاحات سیاسی مشابهی دیگری نیز برای اشاره به چالش اصلی یعنی چالش فقر و غنا (چالش بین کشورهای فقیر و غنی) وجود دارد. که در قالب مطالب ذیل، به آنها پرداخته می شود.
جهان اول ، جهان دوم، جهان سوم
-
جهان اول : کشورهای سرمایه داری بلوک غرب
-
جهان دوم: کشورهایی که در کانون بلوک شرق قرار داشتند.
-
جهان سوم : کشورهای دیگری که خارج از این دو بلوک قرار داشته و تحت نفوذ آنها بوده اند.
کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته (عقب مانده)
کشورهای توسعه یافته : به کشورهای صنعتی و ثروتمند، گفته می شود
کشورهای توسعه نیافته یا عقب مانده : به کشورهای دیگر در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، کشورهای عقب مانده، توسعه نیافته یا در حال توسعه، گفته می شود. (کشورهایی که فقیر و به لحاظ صنعتی بسیار ضعیف هستند)
مرکز و پیرامون
اصطلاح مرکز و پیرامون به نقش مرکزی کشورهای ثروتمند و صنعتی و نقش پیرامونی و ابزاریِ کشورهای فقیر اشاره دارد.
اصطلاح مرکز و پیرامون را کسانی به کار می برند که معتقدند، کشورهای پیرامونی بدلیل عملکرد کشورهای مرکزی، ضعیف و فقیر شده اند.
نظریۀ مرکز و پیرامون : بر اساس این نظریه، جوامع غربی، چالش های درونی خود را از طریق بهره کشی از کشورهای غیرغربی، حل می کنند. جوامع غربی بواسطۀ ثروتی که از کشورهای پیرامونی بدست می آورند، رفاه کارگران و اقشار ضعیفِ خود را تأمین می کنند و مشکلات حاد و شدید درونی شان را به بیرون از مرزهای خود انتقال می دهند. کشورهای غربی، با سرمایه گذاری های مشترک و معاهدات بین المللی، انتقال ثروت از کشورهای پیرامون به کشورهای مرکز را آسان می کنند.
مثال
قارۀ آفریقا مصداقی کامل از جوامع پیرامونی است (قارۀ آفریقا از منابع و معادن ارزشمندی مانند: نفت، الماس، طلا،مس و نقره برخوردار است. اما در نتیجۀ استعمار، فقیرترین قارۀ مسکونی دنیاست.)
اصطلاحات استعمارگر و استعمارزده ( تأکید بر بُعد فرهنگیِ چالش فقر و غنا)
دو اصطلاح استعمارگر و استعمارزده بیان کنندۀ این است که: چالش بین کشورهای فقیر و غنی، علاوه بر ابعاد اقتصادی، ابعاد فرهنگی نیز دارد. و مشکل کشورهای فقیر، نه فقط به ضعف اقتصادی بلکه بویژه به خودباختگی فرهنگی آنها نیز مربوط است.
اصطلاحات شمال و جنوب/جهان اول و دوم و سوم/ توسعه یافته و عقب مانده/مرکز و پیرامون/ استعمارگر و استعمار زده/ و .... درواقع به چالش بنیادی و اصلی یعنی چالش فقر و غنا در جهان ،اشاره داشته و در اصل به مثابه نمودهای جغرافیایی/ سیاسی/ اقتصادی / اجتماعی و فرهنگیِ چالش فقر و غنا محسوب می شوند.
محمود کرمی/زنجان/خدابنده