خلاصه نکات جامعه شناسی (2) فصل 8 تحولات نظام جهانی - درسنامه شب امتحان جامعه شناسی (2) فصل 8 تحولات نظام جهانی - جزوه شب امتحان جامعه شناسی (2) نوبت اول فصل 8 تحولات نظام جهانی
مقدمه ای بر تحولات نظام جهانی
مقدمه ای بر تحولات نظام جهانی
کشور : واحد اجتماعی که امروزه شیوۀ غالب زندگی اجتماعی در دنیاست و ابعاد اقتصادی ، ساسی و فرهنگی دارد .
نظام جهانی : یک واحد اجتماعی کلان است که خود ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
کاملا رایگان
+500 هزار کاربر
همین حالا نصب کن
تحولات اقتصادی _ سیاسی
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
نکته
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
مثل
نفت
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
نکته
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
-
مثل
نفت
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
نکته
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
-
مثل
نفت
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
نکته
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
-
مثل
نفت
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
نکته
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
-
مثل
نفت
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
تحولات اقتصادی _ سیاسی
عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی
- عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
- قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
- رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
- کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار
- پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
- اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود.
- روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .
-
ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار
نکته
در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد
- اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
- این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
- در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
- اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .
-
مثل
نفت
- تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟ مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
- (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
- وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.
افول دولت _ ملت ها و جهانی شدن
افول دولت _ ملت ها و جهانی شدن
چگونگی شکل گیری: حاکمیت های سیاسی ـ اقتصادی جدیدی بودند که نخستین بار دراروپای غربی با افول قدرت کلیسا پدید آمدند .
ویژگی ها
- آنها برخلاف حاکمیت های پیشین، خود را با هویت دینی و معنوی نمی شناختند و کاملا سکولار بودند.
- هویت آنها اغلب ناسیونالیستی و قومی است.
- این کشورها در مسیر توسعه خود به صورت قدرت های استعماری درآمدند.
- به دنبال فتوحات استعماری ،جغرافیای سیاسی جدیدی را در مناطق حضور خود برای . دیگر فرهنگ ها پدید آوردند .
- پس برای هر یک از این مناطق ،هویت جدیدی ساختند، بدین ترتیب، دولت ـ ملتهای جدید در بخش های دیگری از جهان شکل گرفت.
- هویت های جدیدی که برای هر یک از این مناطق جغرافیایی جدید ساخته می شود ،. هویتی قومی و سکولار است.
عواملی که سبب پیدایش دولت ـ ملت ها در تاریخ معاصر بشری شدند، در سدة اخیر تغییر یافته اند و به دنبال آن ،نقش کشورها و دولت های آنها در جهان تغییر کرده است. برخی از این فرایند جدید با عنوان جهانی شدن یاد می کنند.
- اقتصاد سرمایه محور در حرکت های آغازین خود، نیازمند حمایت سیاست های قومی و منطقه ای بود.
- به تدریج ،انباشت ثروت، پدید آمدن شرکت های بزرگ چند ملیتی و گسترش صنعت ارتباطات، ازاهمیت مرزهای سیاسی کاست.
- با شکل گیری نهادهای بین المللی و بازارهای مشترك منطقه ای، سرمایه گذاری شرکت های بین المللی به منطقه ای خاص محدود نمی شود .
- آنها با استفاده از شبکه های عظیم اطلاعاتی، تغییرات اقتصادی در سطح جهانی را شناسایی و مدیریت می کنند.
- کانون های ثروت و قدرت برای حفظ منافع خود، از طریق سازمان های بین المللی، موانع موجود بر سر راه تجارت بین المللی را برمیدارند و استقلال اقتصادی و سیاسی کشورهای مختلف را مخدوش می سازند.
دیدگاه نظریه پردازان جهانی شدن
موافقان : معتقدند جهانی شدن، فرایندی است که هیچ اعتنایی به مرزهای ملّی ندارد و در حال ایجاد نظمی نوین است که تجارت و تولید بین المللی آن را به پیش می راند .
مخالفان : معتقدند درحال حاضر ابعاد اقتصادی و سیاسی جهانی شدن به گونه ای نیست که نظمی نوین را در سطح جهانی به دنبال آورد بلکه چالش ها و تضادهایی را پدید می آورد .
امپراتوری رسانه، علم و فرهنگ
امپراتوری رسانه، علم و فرهنگ
مبادلات فرهنگی در گذشته
در گذشته، جوامع از طریق تجارت، مهاجرت، جنگ و غیره با یکدیگر مواجهه داشته اند. این برخوردها سبب انتقال و اشاعه فرهنگ ها می شده و مبادلات فرهنگی از این طریق شکل می گرفته اند .
تاثیر استعمار بر مبادلات فرهنگی
برخورد استعماری غرب، جوامع غیرغربی را از نظر اقتصادی و سیاسی در موضع ضعف قرار داد.این پدیده اغلب نوعی خودباختگی فرهنگی نیز در آن جوامع ایجاد کرد. خودباختگی فرهنگی سبب می شود جامعه، حالت فعال و خلاق خود را در گزینش عناصر فرهنگی دیگر از دست بدهد و در نتیجه، عناصر فرهنگ دیگر را بدون تحقیق و گزینش و به گونه ای تقلیدی ،فرا گیرد و در شرایطی که جوامع غیر غربی، مدیریت خود را در گزینش عناصر مناسب فرهنگ غربی از دست می دهند، غرب مدیریت انتقال فرهنگ خود را در چارچوب اهداف اقتصادی و سیاسی مورد نظر به دست می گیرد .
مبادلات فرهنگی در زمان حال
- کشورهای استعمارگر پس از استعمار علاوه بر خودباختگی فرهنگی جوامع غیر غربی ،صنعت ارتباطات، ابزار تازه ای بود که به جهان غرب در این مدیریت یاری می رساند. توسعه صنعت ارتباطات، فاصله های زمانی و مکانی را کوتاه و جهان را کوچک کرده و آن را به صورت دهکده ای واحد درآورده است .
امپراتوری رسانه
به سبب موقعیت برتر کشورهای غربی و در رأس آنها امریکا، در عرصة رسانه، بسیاری از ناظران از امپراتوری رسانه ای نیز سخن می گویند .
از این منظر، امپراتوری فرهنگی تازه ای تأسیس شده است که کشورهای کمتر توسعه یافته در برابرآن آسیب پذیرترند؛ زیرا منابع و امکانات لازم برای حفظ استقلال فرهنگی خود را ندارند .
تجمع قدرت رسانه در دست صاحبان ثروت و کانون های صهیونیستی، نه تنها هویت فرهنگی جوامع غیرغربی را متزلزل می گرداند ،بلکه آشکارا برخلف ارزش های دموکراتیک جهان غرب نیز هست. بسیاری از منتقدان، نگران این هستند که تمرکز قدرت رسانه در دست چند شرکت یا چند فرد قدرتمند ،موجب تضعیف سازوکارهای دموکراسی می شود.
جهان غرب از طریق رسانه، فرهنگ عمومی جوامع غیرغربی را مدیریت می کند، اما تربیت نخبگان کشورهای غیرغربی بیشتر به شیوه های زیر انجام می شود:
الف) توزیع هدفمند علوم طبیعی و علوم انسانی
ب) تثبیت مرجعیت علمی غرب
- جوامع غربی ،بخشی از علوم طبیعی را که برای خدمت رسانی به غرب مورد نیاز است، به کشورهای در حال توسعه آموزش می دهند ولی از آموزش دانش های راهبردی، خودداری می کنند.
- علوم انسانی غربی که بربنیان هستی شناختی ، انسان شناختی و معرفت شناختی غرب بعد از رنسانس شکل گرفته اند، زندگی آدمی را بدون توجه به ابعاد معنوی آن ، به گونه ای سکولار تعریف می کنند و سازمان می دهند. ترویج علوم انسانی غربی در کشور های غیر غربی ، عمیق ترین تاثیر را در توزیع فرهنگ غرب در جهان دارد ؛ زیرا : این علوم موجب می شوند که فرهنگ های دینی ، هویتی خود را از نگاه فرهنگ غربی بازنگری و ارزیابی کنند. این پدیده ، فرهنگ ها را از علمی که بر پایه بنیان های معرفتی دینی است ، محروم می گرداند .
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
کاملا رایگان
+500 هزار کاربر
همین حالا نصب کن
محتوا مورد پسند بوده است ؟
5
-
0 رای