درسنامه کامل فارسی هفتم فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن
تعداد بازدید : 3.74Mخلاصه نکات فارسی هفتم فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن - درسنامه شب امتحان فارسی هفتم فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن - جزوه شب امتحان فارسی هفتم نوبت اول فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن
شعر و متن درس «با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن» و معنی شعر
شعر و متن درس «با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن» و معنی شعر:
درس چهارم
با بهاری که می رسد از راه
- نوع قالب شعری: چهار پاره
- شاعر: محمدجواد محبت
روشن و گرم و زندگی پرداز آسمان مثل یک تبسم شد
هر چه سرما و هر چه دل سردی پر زد آهسته از نظر گم شد
آسمان مانند لبخندی روشن و زیبا و حیات بخش و مهربان شد.
و سرما و هرچه غم و غصه بود، از بین رفت و از نظر غایب شد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله بیت اول ß 1
تشبیه ß آسمان مثل یک تبسم شد (وجه شبه ß لبخند زدن)
لبخند زدن آسمان ß تشخیص
روشن و گرم ß مراعات نظیر
سرما ß مجاز از غم
دل سردی ß مجاز از ناراحتی
از نظر گم شد ß کنایه از تمام شدن
تبسم و گم ß قافیه (شد و شد ß ردیف)
با نسیمی که زندگی در اوست باز چشم جوانهای وا شد
بر درختی، شکوفهای خندید در کتابی، بهار، معنا شد
با وزش نسیم زندگی بخش، دوباره جوانه ها و سبزه ها را شکوفا کرد.
شکوفه ها بر روی شاخه درخت باز شدند و در کتاب طبیعت بهار آغاز شد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله بیت اول ß 2
تعدادجمله بیت دوم ß 2
باز ß قید تکرار
واشدن جوانه ß کنایه از گل شدن غنچه
چشم جوانه ای ß تشخیص
جوانه ای، درختی، شکوفه ای، کتابی ß دارای «ی» نکره
خندیدن شکوفه ß تشخیص
ین درخت، شکوفه و بهار ß مراعات نظیر
وا و معنا ß قافیه (شد و شد ß ردیف)
با بهاری که میرسد از راه سبز شو، تازه شو، بهاری شو
مثل یک شاخه گل، جوانه بزن مثل یک چشمه سار، جاری شو
همگام با فرا رسیدن بهار، تو هم تازه و جوان شو و سرسبز باش.
مثل یک شاخهی گل رشد کن و مانند چشمه حرکت کن و تلاش کن.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله بیت اول ß 4 : شامل یک جمله خبری و سه جمله امری
تعدادجمله بیت دوم ß 2 : شامل دو جمله امری
«با» و «از» ß حروف اضافه
بهاری و راه ß متمم
بهاری و جاری ß قافیه (شو و شو ß ردیف)
تکرار ß کلمه «شو» در مصرع دوم بیت اول
می رسد از راه ß تشخیص
تو مثل یک شاخه گل جوانه بزن ß تشبیه:
- تو ß مشبه
- شاخه گل ß مشبه به
- جوانه بزن ß وجه شبه
- مثل ß ادات تشبیه
تو مثل یک چشمه جاری شو ß تشبیه:
- تو:مشبه
- چشمه سار ß مشبه به
- جاری شدن ß وجه شبه
- مثل ß ادات تشبیه
شاخه و گل و جوانه ß مراعات نظیر
زندگی بر تو میزند لبخند هست وقت شکفتنت امروز
بهتر از هر چه هست در دنیا با خدا راز گفتنت امروز
زندگی به تو می گوید که الآن وقت تلاش و شادابی و نشاط است.
در این موقعیت بهترین کاری که می توانی انجام دهی گفتگو با خداست.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
هست |
شدن |
شکفتنت |
شکوفا شدن تو |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله بیت اول ß 2
تعدادجمله بیت دوم ß 2
امروز ß قید زمان
لبخند زدن زندگی ß تشخیص
هست وقت شکفتنت امروز ß کنایه از شادابی و تلاش
خدا ß متمم
دنیا ß متمم
شکفتنت و گفتنت ß قافیه (امروز و امروز:ردیف)
زیبایی شکفتن
مفهوم متن «زیبایی شکفتن»:
صحبت مرتبط با دوره ی نوجوانی می باشد. دوره ای که خوشی ها و ناخوشی های بخش اعظمی را به همراه داراست. ما نباید گاهی با بی حوصلگی ها و دل خوری ها این دوره را ناخوشایند کنیم. می بایست در این زمان که دورهی استقلال طلبی، کنجکاوی و شوق و اشتیاق یادگیری می باشد، نا آرام و بی قرار نشویم. در حالتی که این زمان را با تفکر، اندیشه کردن و دور اندیشی همراه کنیم به شکوفایی و زیبایی خواهیم رسید.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم
معنی واژگان درس «با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن»
معنی واژگان درس «با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
معمولاً |
به طور معمول |
حسرت |
افسوس، اندوه |
تقریباً |
حدوداً |
پر فراز و فرود |
پراز خوشی و ناخوشی |
فراز |
بلندی |
فرود |
پستی |
وابستگی |
نیازمند بودن |
استقلال |
خودکفا بودن |
شبیه |
مانند |
دل خوری |
ناراحت شدن |
زلال |
صاف و گوارا |
رویا |
آرزو |
گل آلود نسازیم |
خراب نکنیم |
پسندیده |
نیکو |
موج بزند |
زیاد باشد |
گوناگون |
مختلف |
سرشار |
پر، انباشته |
جلوه |
نشان |
اندرز |
نصیحت، پند |
چالاکی |
چابکی، زیرکی |
بصیرت |
بینش |
مهارت |
توانایی |
دلنشین |
خوشایند |
تصاویر |
جمع تصویر، شکل ها |
شوق |
اشتیاق و میل و رغبت فراوان به چیزی |
||
شکوفایی |
پیشرفت، رونق و شکفته شدن |
||
انتقال |
جابجا کردن، عبور کردن |
||
لذت |
حالت خوشی که به انسان دست می دهد |
||
کیمیا |
با ارزش، چیز کمیاب و دست نیافتنی |
||
علایق |
دلبستگی ها، جمع علاقه |
جزوات جامع پایه هفتم
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 1 زنگ آفرینش
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 2 چشمه ی معرفت
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 3 نسل آینده ساز
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 5 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 6 قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 7 علم زندگانی
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 8 زندگی همین لحظه هاست
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 9 نصیحت امام (قدّس سرّه)، شوق خواندن
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 10 کلاس ادبیات، مرواریدی در صدف، زندگی حسابی، فرزند صالح انقلاب
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 11 عهد و پیمان، عشق به مردم، رفتار بهشتی، گرمای محبّت
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 12 خدمات متقابل اسلام و ایران
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 13 اسوه ی نیکو
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 14 امام خمینی (قدّس سرّه)
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 15 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 16 آدم آهنی و شاپرک
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 17 ما می توانیم
دانش زبانی: نهاد
دانش زبانی: نهاد:
دانش زبانی
نهاد
نهاد:
به این جمله ها توجه نمایید:
الف) نرگس آمد.
آقای مدیر آمد.
ب) هوا سرد است.
خواهرم خوشحال است.
در مثال های بخش «الف»، «آمد» فعل جمله است و انجام کاری را نشان می دهد. وقتی شما بگویید «آمد» شنونده می پرسد «چه کسی آمد؟» در واقع کسی یا چیزی عمل آمدن را انجام می دهد. بنابراین برای تمام شدن معنی جمله، لازم است به این بخش، فعل اضافه شود. در جمله اول، عمل آمدن را نرگس انجام داده است و در جمله دوم آقای مدیر، کسی است که آمده است.
در مثال های بخش «ب»، فعل جمله، صفت یا حالتی را نشان می دهد. وقتی شما بگویید «سرد است» شنونده می پرسد «چه چیزی سرد است؟» یا وقتی بگویید «خوشحال است» شنونده می پرسد «چه کسی خوشحال است؟» در واقع صفت یا حالت موردنظر به کسی نسبت داده شده است. و به کلمه هایی که معمولا در ابتدای جمله می آیند و انجام کاری و یا داشتن حالتی به آنها نسبت داده می شود، «نهاد» گویند.