درسنامه کامل فارسی هفتم فصل 17 ما می توانیم
تعداد بازدید : 3.74Mخلاصه نکات فارسی هفتم فصل 17 ما می توانیم - درسنامه شب امتحان فارسی هفتم فصل 17 ما می توانیم - جزوه شب امتحان فارسی هفتم نوبت اول فصل 17 ما می توانیم
نکات دستوری و آرایه های ادبی متن درس «ما می توانیم»
نکات دستوری و آرایه های ادبی متن درس «ما می توانیم»:
درس هفدهم
ما می توانیم
- نوع نثر: ساده و روان
- نویسنده: کلیک مورمان
- اثر: مجموعه داستان نغمۀ عشق
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
همه با سرهای خم منتظر ماندند ß کنایه از حالت عزاداری گرفتن
دنیای خاکی ß استعاره از زمین
جایگاه ابدی ß استعاره از قبر
درس زندگی ß ترکیب اضافی
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بازنشستگی |
پایان دوره ی کار |
فراهم آورم |
تهیه کنم |
سخت |
بسیار |
مشغول |
سرگرم |
اوراق |
جمع ورقه، برگه ها |
اراده |
خواست |
سماجت |
پافشاری، اصرار کردن |
کنجکاو |
جست و جو گر |
وادار |
مجبور |
عاقبت |
پایان |
کافی |
بس |
بالأخره |
سرانجام |
دفن |
خاکسپاری |
گودال |
چاله |
موقع |
هنگام |
اطاعت |
پیروی |
متأسفانه |
با اندوه |
انجمن |
محل جلسه |
ادارات |
جمع اداره، سازمان ها |
اینک |
حالا |
ابدی |
همیشگی، جاودان |
قرین |
همراه، نزدیک |
رحمت |
بخشش |
عنایت |
لطف، توجه |
شکوهمند |
با عظمت، باشکوه |
نمادین |
نمایشی |
فوت |
مرگ |
تدفین |
دفن کردن |
نقش می بست |
شکل می گرفت |
||
اعلامیه |
اطلاعیه کتبی و شفاهی |
||
حداقل |
دست کم، کمترین مقدار |
||
بلافاصله |
فوری، تند، بدون اتلاف وقت |
||
قرین رحمت |
همراه با بخشش و مهربانی |
||
آمين |
دعا برای استجابت دعا |
||
ترحیم |
طلب آمرزش و مغفرت برای مرده |
||
برگزار کردن |
برپا کردن و ترتیب دادن |
||
تسهیلات |
جمع تسهیل، امکانات، اقداماتی برای آسان شدن کار |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم
نکات دستوری و آرایه های ادبی متن «روان خوانی: پیر دانا»
نکات دستوری و آرایه های ادبی متن «روان خوانی: پیر دانا»:
روان خوانی
پیر دانا
- نوع نثر: ساده و روان
- برگردان: فتح الله دیده بان
- اثر: قوی سفید
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
سرک کشیدن ß کنایه از بررسی و گشتن
زیر و رو کردن ß کنایه از بررسی دقیق
دو عقل بهتر ß کنایه از مشورت کردن بهتر است
خونت به گردن خودت است ß کنایه از اینکه خودت سبب مرگ خودت هستی (تو را می کُشم)
رنگ پریده ß کنایه از ترس و اضطراب
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
نصیحت |
پند و اندرز |
نو |
جدید |
کاشانه |
خانه |
از یاد نمی برد |
فراموش نمی کرد |
مغرور |
خودپسند، متکبر |
فرمان |
امر، دستور |
از کار افتاده |
ناتوان |
جلاد |
مأمور شکنجه |
شیروانی |
سقف شیبدار |
مخفی |
پنهان |
انباری |
محل نگهداری بار |
کاهدان |
محل نگهداری کاه |
موفقیت |
پیروزی |
رویارویی |
روبرو شدن |
ارواح |
جمع روح، روح ها |
دلداری |
غمخواری |
عاقلانه |
از روی عقل |
ارزن |
دانه ی پرندگان |
انعام |
پاداش، عطا و بخشش |
وعده گاه |
محل قرار |
صادر کرد |
ابلاغ کرد |
لغو |
باطل |
شایعه |
خبر دروغ گسترش یافته |
||
پیش کشی |
هدیه به شخص بزرگ و والامقام |
||
غله |
محصول زراعت و کشاورزی مانند گندم، جو و ذرت |
جزوات جامع پایه هفتم
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 1 زنگ آفرینش
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 2 چشمه ی معرفت
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 3 نسل آینده ساز
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 5 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 6 قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 7 علم زندگانی
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 8 زندگی همین لحظه هاست
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 9 نصیحت امام (قدّس سرّه)، شوق خواندن
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 10 کلاس ادبیات، مرواریدی در صدف، زندگی حسابی، فرزند صالح انقلاب
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 11 عهد و پیمان، عشق به مردم، رفتار بهشتی، گرمای محبّت
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 12 خدمات متقابل اسلام و ایران
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 13 اسوه ی نیکو
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 14 امام خمینی (قدّس سرّه)
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 15 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 16 آدم آهنی و شاپرک
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 17 ما می توانیم
شعر «نیایش» و معنی شعر
شعر «نیایش» و معنی شعر:
نیایش
- نوع قالب شعری: مثنوی
- شاعر: خواجوی کرمانی
- اثر: گل و نوروز
خداوندا، به حقِّ نیک مردان که احوال بَدَم را نیک گردان
خداوندا، به حق انسان های نیکوکار، حال بد من را نیز نیکو بگردان و وجودم را از بدی ها پاک کن.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
خداوندا |
ای خدا |
به حق سوگند |
به، قسم به |
نیک مردان |
جوان مردان، بزرگواران |
نیک |
خوب، نیکو |
احوال |
جمع حال، وضعیت جسمی و روحی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله ß 3
خداوند ß منادا
حق نیک مردان ß متمم
احوال بدم ß مفعول
آرایه تکرار ß نیک
آرایه تضاد ß نیک و بد
مکن ما را از این درگاه، محروم چو گنجشکان، مران ما را ازین بوم
خدایا ما را از درگاه بندگیت محروم نکن، ما را مانند گنجشکان از این سرزمین دور نکن
واژه |
معنی واژه |
محروم |
بی بهره، بی نصیب |
بوم |
سرزمین، در این شعر به معنی بارگاه خداوند |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله:2
«ما» در هر دو مصرع ß مفعول
این درگاه ß متمم
این بوم ß متمم
چو گنجشکان ß تشبیه
زبانی ده که اسرار تو گوید روانی ده که دیدار تو جوید
خداوندا، به من زبانی بده که رازهای تو را بازگو کند و روح و جانی به من ببخش که وجود تو را درک کند و در طلب تو باشد.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
ده (زبانی ده) |
بده |
اسرار |
جمع سر، رازها |
روان |
روح و جان |
جويد |
طلب کند |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
زبانی ß مفعول
اسرار تو ß مفعول
روانی ß مفعول
دیدار تو ß مفعول
تو ß ضمیر گسسته
دلم در آتش غفلت مسوزان به معنی، شمع جانم برفروزان
خدایا بیخبری و ناآگاهی مانند آتش است، دل من را در این آتش نسوزان. (نگذار دچار غفلت شوم و تو را نشناسم). جان من را با نور حقیقت روشن کن.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
غفلت |
فراموشی |
برفروزان |
روشن کن |
معنی |
معنویت، غیر مادی |
به (به معنی) |
با، به وسیله ی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دلم ß مفعول
آتش غفلت ß متمم و اضافه ی تشبیهی
دل ß مجاز از تمام وجود
شمع جان ß مفعول و اضافه ی تشبیهی
معنی ß متمم
«م» در «دلم» ß ضمیر پیوسته
تشبیه ß غفلت مانند آتش است؛ جان مانند شمع است
مراعات نظیر ß آتش، مسوزان، شمع، برفروزان
کنون، گر دست گیری، جای آن هست که گر دستم نگیری، رفتم از دست
اکنون به جاست که مرا کمک کنی؛ زیرا، اگر به من کمک نکنی، از بین می روم.
واژه |
معنی واژه |
گر |
اگر |
جای آن هست |
روا است، به جا است |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
«دست» در مصرع اول ß مفعول
«دستم» در مصرع دوم ß مفعول
«م» در «دستم» ß ضمیر پیوسته
دست در مصرع دوم ß متمم
آرایه تکرار ß دست
از دست رفتن ß کنایه از نابود شدن
دستگیری ß کنایه از اینکه یاری کنی
آرایه تضاد ß بین دست گیری و دست نگیری
مکن دورم ز نزدیکان درگاه به راه آور مرا، کافتادم از راه
من را از کسانی قرار بده که به تو نزدیک هستند. (از خود و افراد صالح و نیکوکاری که به تو نزدیک هستند و تو را اطاعت میکنند، دورم نکن) من را هدایت کن زیرا که گمراه شدهام و راه راست را نمیشناسم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دورم ß ضمیر پیوسته و مفعول
نزدیکان درگاه ß متمم
راه ß متمم در مصراع دوم با حرف اضافه به و از
مرا ß مفعول
آرایه تضاد ß دور و نزدیک
آرایه تکرار ß راه
به راه آوردن ß کنایه از هدایت کردن به راه راست
از راه افتادن ß کنایه از گم شدن و از راه دور ماندن
تو را خوانم به هر رازی که خوانم تو را دانم به هر چیزی که دانم
من در هر راز و نیازم فقط تو را ستایش می کنم، و در بین همه چیزها، تنها تو را به عنوان خدای بزرگ می شناسم.
واژه |
معنی واژه |
خوانم |
صدا می زنم |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تو در مصرع اول و دوم ß مفعول
هر رازی ß متمم
هرچیزی ß متمم
آرایه تکرار ß خوانم
آرایه تکرار ß دانم
معنی واژگان درس «ما می توانیم»
معنی واژگان درس «ما می توانیم»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بازنشستگی |
پایان دوره ی کار |
فراهم آورم |
تهیه کنم |
سخت |
بسیار |
مشغول |
سرگرم |
اوراق |
جمع ورقه، برگه ها |
اراده |
خواست |
سماجت |
پافشاری، اصرار کردن |
کنجکاو |
جست و جو گر |
وادار |
مجبور |
عاقبت |
پایان |
کافی |
بس |
بالأخره |
سرانجام |
دفن |
خاکسپاری |
گودال |
چاله |
موقع |
هنگام |
اطاعت |
پیروی |
متأسفانه |
با اندوه |
انجمن |
محل جلسه |
ادارات |
جمع اداره، سازمان ها |
اینک |
حالا |
ابدی |
همیشگی، جاودان |
قرین |
همراه، نزدیک |
رحمت |
بخشش |
عنایت |
لطف، توجه |
شکوهمند |
با عظمت، باشکوه |
نمادین |
نمایشی |
فوت |
مرگ |
تدفین |
دفن کردن |
نصیحت |
پند و اندرز |
نو |
جدید |
کاشانه |
خانه |
از یاد نمی برد |
فراموش نمی کرد |
مغرور |
خودپسند، متکبر |
فرمان |
امر، دستور |
از کار افتاده |
ناتوان |
جلاد |
مأمور شکنجه |
شیروانی |
سقف شیبدار |
مخفی |
پنهان |
انباری |
محل نگهداری بار |
کاهدان |
محل نگهداری کاه |
موفقیت |
پیروزی |
رویارویی |
روبرو شدن |
ارواح |
جمع روح، روح ها |
دلداری |
غمخواری |
عاقلانه |
از روی عقل |
ارزن |
دانه ی پرندگان |
انعام |
پاداش، عطا و بخشش |
وعده گاه |
محل قرار |
صادر کرد |
ابلاغ کرد |
لغو |
باطل |
خداوندا |
ای خدا |
به حق سوگند |
به، قسم به |
نیک مردان |
جوان مردان، بزرگواران |
نیک |
خوب، نیکو |
محروم |
بی بهره، بی نصیب |
گر |
اگر |
ده (زبانی ده) |
بده |
اسرار |
جمع سر، رازها |
روان |
روح و جان |
جويد |
طلب کند |
غفلت |
فراموشی |
برفروزان |
روشن کن |
معنی |
معنویت، غیر مادی |
به (به معنی) |
با، به وسیله ی |
جای آن هست |
روا است، به جا است |
خوانم |
صدا می زنم |
نقش می بست |
شکل می گرفت |
||
اعلامیه |
اطلاعیه کتبی و شفاهی |
||
حداقل |
دست کم، کمترین مقدار |
||
بلافاصله |
فوری، تند، بدون اتلاف وقت |
||
قرین رحمت |
همراه با بخشش و مهربانی |
||
آمين |
دعا برای استجابت دعا |
||
ترحیم |
طلب آمرزش و مغفرت برای مرده |
||
برگزار کردن |
برپا کردن و ترتیب دادن |
||
تسهیلات |
جمع تسهیل، امکانات، اقداماتی برای آسان شدن کار |
||
احوال |
جمع حال، وضعیت جسمی و روحی |
||
شایعه |
خبر دروغ گسترش یافته |
||
پیش کشی |
هدیه به شخص بزرگ و والامقام |
||
غله |
محصول زراعت و کشاورزی مانند گندم، جو و ذرت |
||
بوم |
سرزمین، در این شعر به معنی بارگاه خداوند |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم
دانش زبانی: واژه های ساده و غیر ساده
دانش زبانی: واژه های ساده و غیر ساده:
دانش زبانی
واژه های ساده و غیر ساده
واژه های ساده و غیر ساده:
واژه ساده:
واژه ای است که تنها يک جزء و يک قسمت دارد يعنی نمی توان آنها را به بیش از يک قسمت تقسیم کرد.
نکته:
اگر آنها را به دو جزء، تقسیم کنیم، واژه بی معنی می شود.
به عنوان مثال:
درخت، گل، کتاب، مادر، زندگی، خانه، دوست، دفتر، باغ، ماهی و ... .
واژه غیر ساده:
واژه ای است که بیش از يک جزء و يک قسمت دارد و اگرآنها را به دو يا چند جزء،تقسیم کنیم، حداقل يک قسمت و گاهی همه قسمت های آن معنی می دهد.
به عنوان مثال:
گلخانه، پدر بزرگ، درختان، هواپیما، آزمايشگاه، گل ها، مداد تراش و ... .
گل + خانه، پدر + بزرگ، درخت + ان، هموا + پیما، آزمای + ش + گاه، گل + ها، مداد + تراش