درسنامه کامل فارسی هفتم فصل 7 علم زندگانی
تعداد بازدید : 3.74Mخلاصه نکات فارسی هفتم فصل 7 علم زندگانی - درسنامه شب امتحان فارسی هفتم فصل 7 علم زندگانی - جزوه شب امتحان فارسی هفتم نوبت اول فصل 7 علم زندگانی
شعر «علم زندگانی» و معنی شعر
شعر «علم زندگانی» و معنی شعر:
درس هفتم
علم زندگانی
- نوع قالب شعری: مثنوی
- شاعر: پروین اعتصامی
- اثر: دیوان اشعار
کبوتر بچهای با شوق پرواز به جرئت کرد روزی بال و پر باز
روزی کبوتر بچه ای که بسیار مشتاق پرواز بود. از روی جرئت بال و پر خود را برای پرواز باز کرد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
کبوتر با شوق پرواز ß تشخیص
کبوتر، بال و پر ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 1
کبوتر بچه ß نهاد
با شوق پرواز ß با ß حرف اضافه شوق پرواز ß متمم
باز کرد ß فعل
به جرئت ß به ß حرف اضافه جرئت ß متمم
بال و پر ß مفعول
پرید از شاخکی بر شاخساری گذشت از بامَکی بر جو کناری
از شاخه ای به شاخه ای می پرید. از بام کوتاهی گذشت و به کناری جوی آبی رسید.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله ß 2
پرید ß فعل جمله اول
از شاخکی ß از ß حرف اضافه شاخکی ß متمم
بر شاخساری ß بر ß حرف اضافه شاخساری ß متمم
گذشت ß فعل جمله دوم
از بامکی ß از ß حرف اضافه بامکی ß متمم
بر جو کناری ß بر ß حرف اضافه جوکناری ß متمم
نمودش بس که دور آن راهِ نزدیک شدش گیتی به پیشِ چشم، تاریک
از بس که آن را کوتاه، از نظر او طولانی بود؛ از خستگی، دنیا پیش او تاریک شد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دور و نزدیک ß متضاد
شدش گیتی به پیش چشم تاریک ß کنایه از خسته شدن
تعداد جمله ß 2
نمود ß فعل
آن را نزدیک ß نهاد جمله اول
شد ß فعل جمله دوم
گیتی ß نهاد جمله دوم
به پیش چشم ß به ß حرف اضافه پیش چشم ß متمم
ز وحشت، سُست شد بر جای، ناگاه ز رنج خستگی درماند در راه
ناگهان از ترس بر جای خود سست شد و از رنج خستگی، توان ادامه را را نداشت.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
درمانده در راه ß کنایه از خسته شدن
تعداد جمله ß 2
شد ß فعل جمله اول
ز وحشت ß «ز» ß حرف اضافه وحشت ß متمم
بر جای ß بر ß حرف اضافه جای ß متمم
درمانده ß فعل جمله دوم
ز رنج خستگی ß «ز» ß حرف اضافه رنج خستگی ß متمم
در راه ß در ß حرف اضافه راه ß متمم
فتاد از پای، کرد از عجز فریاد ز شاخی مادرش آواز در داد:
خسته شد و از روی ناتوانی فریادی کشید و مادرش که روی شاخه ای نشسته بود، با صدای بلند به او گفت:
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
فتاد از پای ß کنایه از ناتوان شدن
تعداد جمله ß 3
فتاد ß فعل جمله اول
از پای ß از ß حرف اضافه پای ß متمم
از عجز ß از ß حرف اضافه عجز ß متمم
فریاد کرد ß فعل جمله دوم
ز شاخی ß «ز» ß حرف اضافه شاخی ß متمم
آواز در داد ß فعل جمله سوم
مادرش ß نهاد جمله سوم
«تو را پرواز بس زود است و دشوار ز نو کاران که خواهد کار بسیار؟
پرواز کردن برای تو هنوز زود است و برایت مشکل است. کسی از افراد تازه کار انتظار زیادی ندارد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نوکاران ß کنایه از تازه کارها یا افراد بی تجربه
تعداد جمله ß 2
است ß فعل جمله اول
تو را (برای تو) ß «را» ß حرف اضافه تو ß متمم
پرواز ß نهاد جمله اول
ز نو کاران ß «ز» ß حرف اضافه نو کاران ß متمم
خواهد ß فعل جمله دوم
که (چه کسی) ß نهاد جمله دوم
هنوزت نیست پای برزن و بام هنوزت نوبت خواب است و آرام
هنوز توان پرواز بر روی محله و بام ها را نداری و فعلا باید در آرامش و استراحت باشی.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله ß 2
پای برزن و بام نداری ß کنایه از توان پرواز طولانی نداشتن
برزن و بام ß مراعات نظیر
خواب و آرام ß مراعات نظیر
تو را توشِ هنر می باید اندوخت حدیث زندگی، می باید آموخت
تو در حال حاضر باید علم و دانایی و هنر بیاموزی و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
حدیث زندگی ß کنایه از راه و رسم زندگی
کلمۀ «می باید» ß تکرار
تعداد جمله ß 2
اندوخت ß فعل جمله اول
تو ß نهاد جمله اول
توشِ هنر ß مفعول
آموخت ß فعل جمله دوم
حدیث زندگی ß مفعول
بباید هر دو پا محکم نهادن از آن پس فکر بر پای ایستادن
ابتدا باید دو پایت را محکم روی زمین قرار دهی، سپس به فکر ایستادن روی پای خودت باشی.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
پا ß آرایه تکرار
برپا ایستادن ß کنایه از بر خود متکی بودن
من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج تو را آسودگی باید مرا رنج
تو مثل گنج هستی که من نگهبان تو هستم. تو باید در آسودگی و آرامش باشی و من برای پرورش تو باید در سختی باشم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نگهبان و گنج ß مراعات نظیر
آسودگی و رنج ß متضاد
من و تو ß آرایه تکرار
من مثل نگهبان هستم ß تشبیه:
- من ß مشبه
- چون ß ادات تشبیه
- نگهبان ß مشبه به
- [مراقب باشم] ß وجه شبه پنهان است
تو مانند گنج هستی ß تشبیه:
- تو ß مشبه
- چون ß ادات تشبیه
- گنج ß مشبه
- [با ارزشی] ß وجه شبه پنهان است
تعداد جمله ß 4
من ß نهاد جمله اول
هستم ß فعل جمله اول
چون نگهبان ß چون ß حرف اضافه نگهبان ß متمم
تو ß نهاد جمله دوم
چون گنج ß چون ß حرف اضافه گنج ß متمم
تو ß نهاد جمله دوم
باشی ß فعل جمله سوم
من ß نهاد جمله چهارم
باشم ß فعل جمله چهارم
مرا در دامها بسیار بستند ز بالم کودکان پرها شکستند
من در دام های زیادی گرفتار شده ام و بچه ها پر و بالم را شکسته اند.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بال و پر ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 2
بستند ß فعل جمله اول
من ß مفعول
در دام ها ß در ß حرف اضافه دام ß متمم
شکستند ß فعل جمله دوم
کودکان ß نهاد جمله دوم
پرها ß مفعول
ز بالم ß «ز» ß حرف اضافه بالم ß متمم
گه از دیوار سنگ آمد، گه از در گَهَم سر پنجه خونین شد، گهی سر
گاهی از در و دیوار سنگ می خوردم و گاهی سر و پنجه ام زخمی می شد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
در و دیوار ß مراعات نظیر
سر و سرپنجه ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 4
ز دیوار ß «ز» ß حرف اضافه دیوار ß متمم
آمد ß فعل جمله اول
سنگ ß نهاد جمله اول
از در ß «ز» ß حرف اضافه در ß متمم
[سنگ] ß نهاد جمله دوم؛ محذوف
[آمد] ß فعل جمله دوم؛ محذوف
شد ß فعل جمله سوم
سرپنجه ß نهاد جمله سوم
[شد] ß فعل جمله چهارم؛ محذوف
سر ß نهاد جمله چهارم
نگشت آسایشم یک لحظه دمساز گهی از گربه ترسیدم گه از باز
حتی یک لحظه هم آسوده و راحت نبوده ام و گاهی از گربه و گاهی از باز (پرنده شکاری) ترسیده ام.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
گربه و باز ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 3
گشت ß فعل جمله اول
آسایش ß نهاد
از گربه ß از ß حرف اضافه گربه ß متمم
ترسیدم ß فعل جمله سوم
از باز ß از ß حرف اضافه باز ß متمم
[ترسیدم] ß فعل جمله سوم؛ محذوف
هجوم فتنههای آسمانی مرا آموخت علم زندگانی
این همه گرفتاری و مشکلات به من چگونه زندگی کردن را آموخته است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
فتنه های آسمانی به من آموخت ß تشخیص
تعداد جمله ß 1
هجوم فتنه های آسمانی ß نهاد
مرا (به من) ß «را» ß حرف اضافه «مـ» ß متمم
نگردد شاخک بیبُن، برومند ز تو سعی و عمل باید، ز من پند»
شاخه ی نازک یک دفعه تنومند و محکم نمی شود، تو نیز باید تلاش و کوشش کنی و من هم باید به تو پند و درس بدهم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بی بُن و برومند ß متضاد
سعی و عمل ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 3
نگردد ß فعل جمله اول
شاخک بی بُن ß نهاد جمله اول
شکل ساده جمله دوم و سوم:سعی و عمل باید از تو باشد و پند از من باشد
سعی و عمل ß نهاد
ز تو ß «ز» ß حرف اضافه تو ß متمم
[باشد] ß فعل؛ محذوف
پند ß نهاد
از من ß از ß حرف اضافه من ß متمم
[باشد] ß فعل؛ محذوف
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
شوق |
میل، علاقه |
جرئت |
شهامت |
شاخک |
شاخه کوچک |
شاخسار |
شاخهی درخت |
بامک |
بام کوتاه |
جو کنار |
کنار جوی |
گیتی |
دنیا |
سُست |
ضعیف، بی حال |
فتاد |
مخفف افتاد |
عجز |
ناتوانی |
بَس |
بسیار |
فتنه |
گرفتاری، بلا |
برزن |
محله، کوی |
حدیث |
سخن، داستان |
گنج |
چیزی با ارزش |
گَه |
گاه، زمان |
دَمساز |
همراه |
هجوم |
حمله |
برومند |
باروَر، با ثمر، پُربار |
||
نوکاران |
تازه کاران، بیتجربه ها |
||
توش |
مخفف توشه، اندوخته، ذخیره |
پروین اعتصامی (1285 – 1320 هـ.ش):
پروین فرزند یوسف اعتصام الملک آشتیانی در تبریز متولد شد. فارسی و عربی را در دامن خانواده آموخت. سرودن شعر را از هشت سالگی آغاز کرد. نخستین شعرهایش را در مجله بهار به چاپ رساند و مورد تشویق اهل ادب قرار گرفت. از عوامل دیگری که موجب تقویت ذوق و پرورش استعداد شعری پروین شد، رفت و آمد او به محافل ادبی آن روزگار بود.
تنها اثر او، دیوان شعری است که بارها چاپ شده است. دیوان او شامل قصاید و قطعات بسیار دل نشین است. بیشتر قطعات خود را به صورت گفت و گو سرود که در اصطلاح ادبی به آن «مناظره» گویند.
سرانجام پروین در سال 1320 بر اثر بیماری حصبه درگذشت. آرامگاه او در شهر قم کنار صحن حضرت معصومه (س) قرار دارد.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم
متن «حکایت: دعایِ مادر» و معنی حکایت
متن «حکایت: دعایِ مادر» و معنی حکایت:
حکایت
دعایِ مادر
-
کتاب: بستان العارفین
از بایزید بسطامی -رحمة اللّه علیه- پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمیبُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب.
از بایزید بسطامی (که رحمت خدا بر او باد) پرسیدند که تو قبل از این که به این مقام و مرتبه برسی چگونه فردی بودی و چگونه به این راه هدایت شدی؟ گفت: من ده سال داشتم و شب ها مشغول عبادت بودم. یک شب مادرم از من درخواست کرد که چون امشب سرد است نزد من بخواب.
واژه |
معنی واژه |
بخسب |
بخواب |
رحمة اللّه علیه |
رحمت خدا بر او باد |
از عبادت خوابم نمیبرد |
از (شدت شوق و انجام) عبادت، در این جمله محذوف و باعث اغراق بیشتر در جمله شده است |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
کار ß کنایه از راه و طریقت عرفانی
مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم. آن شب، هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم.
از آن جایی که مخالفت کردن با درخواست مادرم برای من سخت بود، قبول کردم. آن شب اصلا خوابم نبرد و نتوانستم نماز شب به جا آورم. یک دستم در دست مادر بود و دست دیگرم زیر سرش بود تا راحت بخوابد. آن شب هزار «قل هوالله احد» (بگو خداوند یکتا هست) خواندم.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دشوار |
سخت |
باز ماندن |
محروم شدن |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
بازماندن ß کنایه از «از کار ماندن، متوقف شدن»
تکرار ß کلمۀ «دست»
دست و سر ß تناسب
آن دست که زیر سر مادرم بود، خوناندر آن خشک شده بود. گفتم: «ای تن، رنج از بهِر خدای بکش». چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان». دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید.
آن دستی که زیر سر مادرم بود بی حرکت مانده بود و خون در آن جریان نداشت. گفتم ای بدن به خاطر خداوند و خشنودی او رنج و سختی امشب را تحمل کن. وقتی مادرم از خواب برخاست و مرا در آن وضعیت دید برایم دعا کرد و گفت: خدایا تو هم از فرزندم راضی باش و مقام و مرتبهاش را در ردیف مرتبه بزرگان و عارفان قرار بده. دعای خیر مادرم درباره من پذیرفته شد و آن دعای خیر مادر من را به این درجه و جایگاه رساند.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
از بهر |
به خاطر |
اولیا |
بزرگان و دوستان خدا |
درجت |
درجه، رتبه |
||
مستجاب |
پذیرفته شده، اجابت شده |
||
ای تن رنج از بهر خدای بکش |
ای جسم من، این سختی را برای رضای خدا تحمل کن |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
جای ß کنایه از جایگاه و مقام
خون اندر آن خشک شده بود ß کنایه از بی حس شده بود
اندر ß در قدیم به جای حرف اضافه “در” به کار می رفت
جزوات جامع پایه هفتم
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 1 زنگ آفرینش
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 2 چشمه ی معرفت
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 3 نسل آینده ساز
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 4 با بهاری که می رسد از راه، زیبایی شکفتن
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 5 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 6 قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 7 علم زندگانی
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 8 زندگی همین لحظه هاست
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 9 نصیحت امام (قدّس سرّه)، شوق خواندن
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 10 کلاس ادبیات، مرواریدی در صدف، زندگی حسابی، فرزند صالح انقلاب
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 11 عهد و پیمان، عشق به مردم، رفتار بهشتی، گرمای محبّت
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 12 خدمات متقابل اسلام و ایران
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 13 اسوه ی نیکو
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 14 امام خمینی (قدّس سرّه)
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 15 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 16 آدم آهنی و شاپرک
جزوه جامع فارسی هفتم فصل 17 ما می توانیم
معنی واژگان درس «علم زندگانی»
معنی واژگان درس «علم زندگانی»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
شوق |
میل، علاقه |
جرئت |
شهامت |
شاخک |
شاخه کوچک |
شاخسار |
شاخهی درخت |
بامک |
بام کوتاه |
جو کنار |
کنار جوی |
گیتی |
دنیا |
سُست |
ضعیف، بی حال |
فتاد |
مخفف افتاد |
عجز |
ناتوانی |
بَس |
بسیار |
فتنه |
گرفتاری، بلا |
برزن |
محله، کوی |
حدیث |
سخن، داستان |
گنج |
چیزی با ارزش |
گَه |
گاه، زمان |
دَمساز |
همراه |
هجوم |
حمله |
برومند |
باروَر، با ثمر، پُربار |
بخسب |
بخواب |
رحمة اللّه علیه |
رحمت خدا بر او باد |
درجت |
درجه، رتبه |
دشوار |
سخت |
باز ماندن |
محروم شدن |
از بهر |
به خاطر |
اولیا |
بزرگان و دوستان خدا |
نوکاران |
تازه کاران، بیتجربه ها |
||
توش |
مخفف توشه، اندوخته، ذخیره |
||
مستجاب |
پذیرفته شده، اجابت شده |
||
از عبادت خوابم نمیبرد |
از (شدت شوق و انجام) عبادت، در این جمله محذوف و باعث اغراق بیشتر در جمله شده است |
||
ای تن رنج از بهر خدای بکش |
ای جسم من، این سختی را برای رضای خدا تحمل کن |
دانش زبانی: متمّم، جابه جایی در شعر و نثر ادبی
دانش زبانی: متمّم، جابه جایی در شعر و نثر ادبی:
دانش زبانی
متمّم
متمّم:
به این جمله ها توجه نمایید:
1) زهرا آمد.
2) دوستم سیب را خورد.
3) رامین کیف را از بازار خرید.
4) برادرم توپ را به احسان داد.
همان طور که پیش تر گفتیم «فعل»، اصلی ترین بخش یک جمله است. برخی از فعل ها مانند فعل «آمد» فقط با نهاد، جمله ای می سازند که معنی کاملی دارد. بعضی دیگر مانند فعل «خورد» با گرفتن مفعول، جمله کاملی می سازند. گروهی نیز مانند فعل «خرید و داد» علاوه بر نهاد و مفعول، بخش دیگری می گیرند. به این بخش که برای کامل شدن معنای جمله آمده است، «متمم» می گویند. متمم در جمله سوم «بازار» و متمم در جمله چهارم «احسان» است. کلمه هایی مانند «از، به، در و...» قبل از متمم به کار می روند و نشانه متمم (حرف اضافه) هستند.
نهاد |
مفعول و نشانۀ آن |
نشانۀ متمّم و متمّم |
فعل |
||
زهرا |
___ |
___ |
___ |
___ |
آمد |
دوستم |
سیب |
را |
___ |
___ |
خورد |
رامین |
کیف |
را |
از |
بازار |
خرید |
برادرم |
توپ |
را |
به |
احسان |
داد |
جابه جایی در شعر و نثر ادبی
جابه جایی در شعر و نثر ادبی:
به این بیت توجه کنید:
نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک
اگر شعر را به نثر برگردانید، احتمالا این گونه خواهید نوشت:
آن راه نزدیک، آنقدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.
در برگرداندن شعر به نثر چه اتفاقی می افتد؟
می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می گردند، جا به جا می شوند. در جمله «گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.» فعل در پایان جمله قرار می گیرد اما در شعر به اول بیت منتقل شده است. این جابه جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم