درسنامه کامل فارسی (1) فصل 5 بیداد ظالمان
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات فارسی (1) فصل 5 بیداد ظالمان - درسنامه شب امتحان فارسی (1) فصل 5 بیداد ظالمان - جزوه شب امتحان فارسی (1) نوبت اول فصل 5 بیداد ظالمان
شعر «بیداد ظالمان» و معنی شعر
شعر «بیداد ظالمان» و معنی شعر:
درس پنجم
بیداد ظالمان
- شاعر: سیف فرغانی
- قالب: قصیده
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
حتماً مرگ به سراغ شما هم خواهد آمد و یک روز شکوه و عظمت شما نیز به پایان خواهد رسید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
هم |
قید تأکید به معنای حتماً، بی شک |
رونق |
اعتبار، درخشش |
شما و زمان ß نقش مضاف الیه
جهان ß نقش متمم
قلمرو ادبی:
جهان و زمان ß قافیه (شما نیز بگذرد ß ردیف)
جهان ß مجاز از زندگی
مرگ بر جهان شما نیز بگذرد ß تشخیص، استعاره و کنایه از مُردن
رونق زمان بگذرد ß کنایه از نابودی
مفهوم:
مصراع اول: قطعی بودن مرگ
مصراع دوم: ناپایداری قدرت و شکوه
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
غم و سختی، جغد شوم و ویرانگری است که به ما بسنده نمی کند؛ بلکه شما را هم خانه خراب می کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
وین |
و این |
بوم |
جغد |
محنت |
اندوه، غم |
||
دولتْ آشیان |
دولتسرا، آشیانۀ خوشبختی |
خراب ß نقش مسند
بیت ß 2 جمله
مصراع اول ß شیوۀ بلاغی
مصراع دوم ß شیوۀ عادی
این بوم محنت ß یک ترکیب وصفی و یک ترکیب اضافی
قلمرو ادبی:
بوم محنت ß اضافۀ تشبیهی
بوم ß نماد شومی و تلمیح به اعتقاد گذشتگان
بوم و خراب و آشیان ß مراعات نظیر
کل بیت ß کنایه از نابودی قدرت و فرمانروایی
خراب و دولت آشیان ß تضاد
مفهوم:
فراگیری غم و اندوه
ناپایداری سعادت و شوکت
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
مرگ که مانند آب، همۀ مردم را خفه می کند، به سراغ شما هم خواهد آمد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
اجل |
مرگ، زمان مرگ |
گلوگیر |
خفه کننده، کُشنده |
خاص و عام |
برگزیده و عادی |
مصراع اول ß شیوۀ بلاغی
قلمرو ادبی:
آب اجل ß اضافۀ تشبیهی
خاص و عام ß تضاد و مجاز از همۀ مردم
تلمیح به آیۀ «کُلُّ نَفنِ ذائِقَهُ المَوتِ»
مفهوم:
قطعی بودن و فراگیری مرگ.
چون دادِ عادلان به جهان در، بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
وقتی عدالت و انصاف انسان های عادل در جهان باقی نماند؛ بدون شک، ظلم و ستمگری شما هم پایدار نمی ماند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
چون |
وقتی که |
داد |
عدالت و انصاف |
بقا |
پایدار، باقی |
بیداد |
ظلم |
به جهان در ß دو حرف اضافه برای یک متمم (ویژگی سبکی)
بیت ß دو جمله به شیوۀ عادی
داد و بیداد ß نقش نهاد
عادلان و ظالمان ß نقش مضاف الیه
جهان ß نقش متمم
قلمرو ادبی:
داد و بیداد ß تضاد
عادل و ظالم ß تضاد
داد و عادل، بیداد و ظالم ß مراعات نظیر
واج آرایی حروف «د» و «ا»
مفهوم:
ناپایداری همه چیز
از بین رفتن ظلم و ظالمان
در مملکت چو غرّش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
وقتی فریاد انسان های شجاع باقی نماند؛ مطمئن باشید، سگ های ستمگری مانند شما هم پایدار نخواهند ماند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
غرّش |
فریاد بلند،صدای جانوران درّنده |
عوعو |
صدای سگ |
بیت ß 3 جمله به شیوۀ عادی
غرّش و عوعو ß نقش نهاد
قلمرو ادبی:
شیران ß استعاره از انسان های بزرگ و شجاع
سگان ß استعاره از افراد پَست
غرّش و عوعو ß تضاد
سگان و شیران ß تضاد
مفهوم:
گذرا بودن و ناپایداری همه چیز
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
مرگ که مانند باد، بسیاری از زندگی ها را مثل شمع خاموش کرده است، چراغ زندگی شما را نیز خاموش می کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
زمانه |
روزگار |
بسی |
بسیاری |
بکُشت |
خاموش کرد |
||
چراغدان |
جایی یا ظرفی که در آن چراغ بگذارند |
بیت:دو جمله
باد ß نقش نهاد
زمانه ß نقش متمم
چراغدان ß نقش متمم
بسی ß نقش قید
شمع ß نقش مفعول
چراغدان شما ß ترکیب اضافی
قلمرو ادبی:
باد ß استعاره از مرگ
شمع ß استعاره از وجود انسان های بزرگ
چراغدان ß استعاره از زندگی و حیات آدمی
تلمیح به آیۀ « کُلُّ نَفسٍ ذائِقَهُ المَوتِ»
شمع و چراغدان و بکُشت ß مراعات نظیر
باد و شمع ß تضاد
باد و چراغ ß تضاد
باد به شمع و چراغدان بوزد ß کنایه از مرگ و نابودی
مفهوم:
نابودی و ناپایداری همه چیز و همه کس
زین کاروانسرا بسی کاروان گذشت ناچار کاروان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
انسان ها و حکومت های زیادی به کاروانسرای دنیا آمدند و رفتند؛ شما هم از این دنیا خواهید رفت.
قلمرو زبانی:
بیت ß 2 جمله به شیوۀ عادی
کاروان ß نقش نهاد
کاروانسرا ß نقش متمم
بسی و ناچار ß نقش قید
قلمرو ادبی:
واج آرایی حرف «ا»
کاروان ß در مصراع اول استعاره از انسان و حکومت
کاروان ß در مصراع دوم استعاره از عمر و زندگی
کاروانسرا ß استعاره از دنیا
کاروانسرا و کاروان ß تناسب (مراعات نظیر)
کاروان ß آرایۀ تکرار
مفهوم:
ناپایداری دنیا و گذرا بودن عمر انسان
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن تأثیر اختران شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
مرگ که مانند آب، همۀ مردم را خفه می کند، به سراغ شما هم خواهد آمد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
مُفتَخَر |
سربلند، صاحب افتخار |
طالع |
سرنوشت، بخت |
مسعود |
نیکو، خوب، فرخنده |
اختران |
ستارگان |
بیت ß 2 یا 3 جمله:
- مصراع اول،یک یا دو جمله است؛ زیرا «مفتخر» می تواند صفت برای منادای محذوف و نیز نهاد جملۀ بعد باشد
قلمرو ادبی:
کلّ بیت ß تلمیح به اعتقاد گذشتگان دربارۀ تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان ها و نیز حدیث حضرت علی (ع)
طالع و مسعود و اختر ß مراعات نظیر (تناسب)
تأثیر اختر مسعود بگذرد ß کنایه از بدبخت شدن
مفهوم:
تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان
ناپایداری امور دنیایی
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم تا سختی کمان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
با سپری از صبر در برابر ستم شما که مانند تیر است از خودمان دفاع می کنیم تا دوران قدرت تان به پایان برسد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بر |
در برابرِ، مقابلِ |
جور |
ستم، ظلم |
سختی کمان |
قدرت |
بیت ß 2 جمله
تیر جور ß ترکیب اضافی
سختی کمان ß ترکیب اضافی
قلمرو ادبی:
تیر جور ß اضافۀ تشبیهی
تحمل مانند سپر ß تشبیه
کمان ß مجاز از قدرت
تیر و سپر و کمان ß مراعات نظیر
سپر کردن ß کنایه از دفاع کردن
سختی کمان ß کنایه از قدرتمندی و سلطۀ فراوان
مفهوم:
تحمّل سختی ها و صبوری به امید رهایی از ظلم
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع این گرگی شُبان شما نیز بگذرد
قلمرو فکری:
ای کسی که مردم را به حاکمان گرگ صفت سپرده ای، این درّندگی و وحشیگری حاکمان شما هم به پایان می رسد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رمه |
گلّه |
گرگ طبع |
گرگ صفت، وحشی |
شبان |
چوپان |
گرگی |
درّندگی |
چوپانِ گرگ طبع ß ترکیب وصفی
قلمرو ادبی:
رمه ß استعاره از مردم
چوپان گرگ طبع ß استعاره از حاکمان ظالم
گرگی شبان ß استعاره از رفتار ظالمانه
شبان ß استعاره از حاکمان
رمه و گرگ و چوپان و شبان ß تناسب
چوپان گرگ طبع ß تشبیه و تناقض
رمه و گرگ ß تضاد
مفهوم:
از بین رفتن ظلم و ستم
ناپایداری پادشاهان و قدرت آنان
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
«شعرخوانی: همای رحمت» و معنی شعر
«شعرخوانی: همای رحمت» و معنی شعر:
شعرخوانی
همای رحمت
- شاعر: سیّد محمّد حسین بهجت تبریزی (شهریار)
- قالب: قصیده
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
قلمرو فکری:
حضرت علی (ع)! ای پرندۀ سعادت! تو چه نشانه ای از خداوند هستی که این گونه سایۀ خوشبختی و رحمت الهی را بر سر همۀ موجودات عالم انداخته ای؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رحمت |
مهربانی، بخشش |
آیت |
نشانه |
فکندی |
انداختی |
||
ماسوا |
مخفّف ماسوی الله؛ آنچه غیر از خداست، همۀ مخلوقات |
||
هُما |
پرنده ای از راستۀ شکاریان، دارای جثّه ای نسبتاً درشت. در زبان پهلوی به معنی فرخنده است و به همین دلیل، نماد سعادت به شمار می آید |
بیت:4 جمله
علی و همای رحمت ß نقش منادا
«را» در «خدا را» به معنای حرف اضافۀ «برای» یا «از»
«را» در «سایۀ هما را» ß نشانۀ مفعول
همای رحمت ß ترکیب اضافی
سایۀ هما ß ترکیب اضافی
چه آیتی ß ترکیب وصفی
قلمرو ادبی:
هما ß استعاره از حضرت علی(ع) و نماد سعادت
همای رحمت ß اضافۀ تشبیهی
کلّ بیت ß تلمیح به اعتقاد گذشتگان
سایه افکندن بر کسی ß کنایه از خوشبخت کردن و حمایت از کسی
هما ß آرایۀ تکرار
خدا و ماسوا ß تضاد
آیت ß ایهام تناسب (1- نشانه 2- آیۀ قرآن که در این صورت با خدا تناسب دارد)
مفهوم:
مهربانی حضرت علی (ع)
حیرت و تعجّب شاعر از عظمت شخصیت حضرت علی (ع)
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
قلمرو فکری:
ای دل! اگر می خواهی خدا را به درستی بشناسی، به حضرت علی (ع) و رفتار او توجّه کن؛ به خدا سوگند که من، خدا را از طریق او شناختم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
رُخ |
چهره، صورت |
نقش خدا به ترتیب ß مفعول، متمّم، مفعول
نقش علی به ترتیب ß مضاف الیه، متمم
بیت ß 5 جمله
دل ß نقش منادا
فعل «می خورم» در «به خدا قسم» به قرینۀ معنایی حذف شده است
قلمرو ادبی:
دل ß مجاز از انسان
رُخ ß مجاز از وجود علی (ع)
دل و رُخ ß تناسب
خدا ß آرایۀ تکرار
شناسی و شناختم ß اشتقاق
مفهوم:
شناخت خداوند از طریق حضرت علی (ع)
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
قلمرو فکری:
ای نیازمند! برو و از حضرت علی(ع) کمک بخواه؛زیرا اوست که از روی لطف، انگشتر خود را در نماز به فقیر بخشید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
گدا |
نیازمند، فقیر |
مسکین |
تنگدست، بی چیز |
بیت:4 جمله
دل ß نقش منادا
«را» در «گدا را» ß به معنای حرف اضافۀ «به» است
در ß نقش مفعول
خانه ß نقش مضاف الیه
نقش واژۀ «گدا» به ترتیب ß منادا، متمم
نگین پادشاهی ß ترکیب وصفی
قلمرو ادبی:
در خانۀ کسی را زدن ß کنایه از یاری خواستن و ابراز نیاز کردن
نگین ß مجاز از انگشتر
گدا و پادشاه ß تضاد
گدا و خانه و در و کرم ß مراعات نظیر
نگین پادشاهی دهد ß تلمیح به بخشش انگشتر توسط حضرت علی (ع) در حالت رکوع
مفهوم:
لطف و کرم و بخشش حضرت علی (ع)
بزرگان، بخشندگی هایشان هم بزرگ است
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدار
قلمرو فکری:
غیر از علی (ع) چه کسی به پسرش می گوید با قاتل من که اکنون در دست تو اسیر است، با ملایمت رفتار کن؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
مدارا |
مهربانی، سازش |
بیت ß 3 جمله
کلّ بیت ß پرسش انکاری
«که» اول ß چه کسی
«که» دوم ß پیوند وابسته ساز
قلمرو ادبی:
کلّ بیت ß تلمیح به ضربت خوردن حضرت علی (ع) و توصیه به مدارا با ابن ملجم
که و که ß جناس همسان (تام)
مفهوم:
مدارا کردن با دشمن
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب که علم کند به عالم شهدای کربلا را
قلمرو فکری:
به جز علی (ع) چه کسی می تواند پسری داشته باشد که واقعۀ عاشورا و شهدای کربلا را در جهان جاودانه سازد؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
ابوالعجایب |
بسیار شگفت آور، پدر شگفتی ها |
عَلَم کردن |
مشهور کردن، سر شناس کردن |
بیت ß 2 جمله بلاغی
قلمرو ادبی:
کلّ بیت ß تلمیح به واقعۀ کربلا دارد
علم و عالم ß جناس ناقص افزایشی
عَلم کردن ß کنایه از مشهور کردن
مفهوم:
بزرگداشت حضرت علی و فرزندش
چو به دوست عهد بندد ز میانِ پاک بازان چو علی که میتواند که به سر بَرَد وفا را
قلمرو فکری:
از میان عاشقان پاکبازی که با خدا و پیامبر پیمان وفاداری بسته اند، کدام یک مانند حضرت علی (ع) می تواند وفاداری را به انجام برساند؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
پاک باز |
پاک باخته، عاشق صادق |
بیت ß 3 جمله
علی ß نقش متمّم
«که» اول ß چه کسی
«که» دوم ß پیوند وابسته ساز
قلمرو ادبی:
کلّ بیت ß تلمیح به داستان شبی که حضرت علی (ع) برای حفظ جان پیامبر (ص) در بستر ایشان خوابید
به سر بردن وفا ß کنایه از وفادار بودن
که و که ß جناس همسان (تام)
واج آرایی حرف «ر»
عهد و وفا ß مراعات نظیر (تناسب)
مفهوم:
وفاداری حضرت علی (ع) به خداوند و پیامبر (ص)
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
قلمرو فکری:
نه او را خدا و نه می توانم در ردیف بشر قرار دهم، در شگفتم که این پادشاه سرزمین جوانمردی را چه بنامم؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
متحیّر |
سرگشته |
مُلک |
سرزمین، پادشاهی |
فتی |
جوانمردی |
بیت ß 6 جمله
نقش «ــَـش» در «توانمش» ß مفعول
نقش «ــَـم» در «متحیّرم» ß فعل «هستم»
خدا و بشر و متحیّر ß نقش مسند
شه ß نقش مفعول
مُلک ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
کلّ بیت ß اغراق
شه ملک لا فتی ß استعاره از حضرت علی (ع)
ملک لا فتی ß اضافۀ تشبیهی
توانم ß آرایۀ تکرار
خدا و بشر ß مراعات نظیر
خواند و گفت و نامم ß مراعات نظیر
مصراع دوم ß تلمیح به جملۀ «لا فَتی اِلّا عَلی لا سَیف اِلّا ذُوالفقار»
مفهوم:
فوق بشر بودن حضرت علی (ع)
حیرت زدگی و شگفت زده شدن در برابر عظمت شخصیت حضرت علی (ع)
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
قلمرو فکری:
چرا مانند نی از شور و شوق او سخن بگویم؟ زیرا حافظ شیرازی این ذوق و اشتیاق را زیباتر از من بیان کرده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
چه |
چرا |
نای |
نی |
نوا |
نغمه، سرود |
دم اول |
لحظه |
دم دوم |
سخن |
لسان غیب |
لقب حافظ |
بیت ß 2 جمله بلاغی
قلمرو ادبی:
شاعر مانند نای ß تشبیه
دم (لحظه) و دم (سخن) ß جناس همسان
دم اول ß مجاز از لحظه
دم دوم ß مجاز از سخن
دم زدن ß کنایه از سخن گفتن
زدن و نای و نوا و بنوازد ß تناسب
نوا ß آرایۀ تکرار
لسان غیب ß کنایه از حافظ شیرازی
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
قلمرو فکری:
هر شب به این امید هستم که صبح، نسیم بامدادی، با پیغامی از جانب دوست (معشوق) منِ عاشق را مورد لطف و نوازش قرار دهد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
آشنای اول |
حضرت علی (ع) |
آشنای دوم |
خودِ شاعر (شهریار) |
بنوازد |
دلجویی کند |
بیت ß 2 جمله:
- جملۀ اول عادی و جملۀ دوم بلاغی
نقش «ــَـم» در «امیدم» ß فعل «هستم»
نقش «آشنا» به ترتیب ß مضاف الیه، مفعول
قلمرو ادبی:
کلّ بیت ß تضمین شعر حافظ توسط شهریار
صبح و شب ß تضاد
نسیم صبحگاهی ß نماد پیامرسان عاشقان
نسیم صبحگاهی کسی را بنوازد ß تشخیص و استعاره
آشنا ß آرایۀ تکرار
مفهوم:
طلب توجّه و عنایت از معشوق با واسطه
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
قلمرو فکری:
ای شهریار! صدای مرغ یا حق را بشنو که در نیمه های شب، غم دل را با خدا می گوید. غم خود را به دوست گفتن، چقدر دلنشین است!
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
مرغ یا حق |
نوعی پرنده |
بیت ß 3 جمله
شهریار ß نقش منادا
نقش «دل» به ترتیب ß متمّم، مضاف الیه
قلمرو ادبی:
دل شب ß تشخیص و استعاره
دل اول ß مجاز از درون چیزی
دل دوم ß مجاز از قلب
نوا و بشنو و گفتن ß تناسب
دل (درون) و دل (قلب) ß جناس همسان (تام)
بیت ß تلمیح به آیۀ «یُسبِّحُ للهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاَرضِ»
شهریار ß آرایۀ تخلّص
مفهوم:
راز و نیاز با محبوب
جزوات جامع پایه (1)
جزوه جامع فارسی (1) فصل 1 چشمه
جزوه جامع فارسی (1) فصل 2 از آموختن، ننگ مدار
جزوه جامع فارسی (1) فصل 3 پاسداری از حقیقت
جزوه جامع فارسی (1) فصل 4 درس آزاد (ادبیات بومی 1)
جزوه جامع فارسی (1) فصل 5 بیداد ظالمان
جزوه جامع فارسی (1) فصل 6 مهر و وفا
جزوه جامع فارسی (1) فصل 7 جمال و کمال
جزوه جامع فارسی (1) فصل 8 سفر به بصره
جزوه جامع فارسی (1) فصل 9 کلاس نقّاشی
جزوه جامع فارسی (1) فصل 10 دریادلان صف شکن
جزوه جامع فارسی (1) فصل 11 خاک آزادگان
جزوه جامع فارسی (1) فصل 12 رستم و اشکبوس
جزوه جامع فارسی (1) فصل 13 گُردآفرید
جزوه جامع فارسی (1) فصل 14 طوطی و بقّال
جزوه جامع فارسی (1) فصل 15 درس آزاد (ادبیات بومی ٢)
جزوه جامع فارسی (1) فصل 16 خسرو
جزوه جامع فارسی (1) فصل 17 سپیده دم
جزوه جامع فارسی (1) فصل 18 عظمتِ نگاه
معنی واژگان درس «بیداد ظالمان»
معنی واژگان درس «بیداد ظالمان»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رونق |
اعتبار، درخشش |
محنت |
اندوه، غم |
وین |
و این |
بوم |
جغد |
اجل |
مرگ، زمان مرگ |
گلوگیر |
خفه کننده، کُشنده |
خاص و عام |
برگزیده و عادی |
عوعو |
صدای سگ |
چون |
وقتی که |
داد |
عدالت و انصاف |
بقا |
پایدار، باقی |
بیداد |
ظلم |
زمانه |
روزگار |
بسی |
بسیاری |
بکُشت |
خاموش کرد |
سختی کمان |
قدرت |
مُفتَخَر |
سربلند، صاحب افتخار |
طالع |
سرنوشت، بخت |
مسعود |
نیکو، خوب، فرخنده |
اختران |
ستارگان |
بر |
در برابرِ، مقابلِ |
جور |
ستم، ظلم |
رمه |
گلّه |
گرگ طبع |
گرگ صفت، وحشی |
شبان |
چوپان |
گرگی |
درّندگی |
رحمت |
مهربانی، بخشش |
آیت |
نشانه |
فکندی |
انداختی |
رُخ |
چهره، صورت |
گدا |
نیازمند، فقیر |
مسکین |
تنگدست، بی چیز |
مدارا |
مهربانی، سازش |
فتی |
جوانمردی |
متحیّر |
سرگشته |
مُلک |
سرزمین، پادشاهی |
چه |
چرا |
نای |
نی |
نوا |
نغمه، سرود |
دم اول |
لحظه |
دم دوم |
سخن |
لسان غیب |
لقب حافظ |
آشنای اول |
حضرت علی (ع) |
آشنای دوم |
خودِ شاعر (شهریار) |
بنوازد |
دلجویی کند |
مرغ یا حق |
نوعی پرنده |
پاک باز |
پاک باخته، عاشق صادق |
||
دولتْ آشیان |
دولتسرا، آشیانۀ خوشبختی |
||
عَلَم کردن |
مشهور کردن، سر شناس کردن |
||
غرّش |
فریاد بلند،صدای جانوران درّنده |
||
ابوالعجایب |
بسیار شگفت آور، پدر شگفتی ها |
||
هم |
قید تأکید به معنای حتماً، بی شک |
||
چراغدان |
جایی یا ظرفی که در آن چراغ بگذارند |
||
ماسوا |
مخفّف ماسوی الله؛ آنچه غیر از خداست، همۀ مخلوقات |
||
هُما |
پرنده ای از راستۀ شکاریان، دارای جثّه ای نسبتاً درشت. در زبان پهلوی به معنی فرخنده است و به همین دلیل، نماد سعادت به شمار می آید |
دانش ادبی: استعاره
دانش ادبی: استعاره:
دانش ادبی
استعاره
استعاره:
هر گاه واژهای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود، استعاره پدید میآید. استعاره گونهای تشبیه است که در آن مشبّه یا مشبّه به سترده شده باشد. اگر مشبّه بیفتد، استعاره آشکار و اگر مشبّه به بیفتد، استعاره پنهان پدید میآید. به دیگر سخن، استعاره پنهان مشبّهی است که با یکی از ویژگیهای مشبّه به آمده باشد؛ به عنوان نمونه:
بر کشتههای ما جز باران رحمت خود مبار
- معنای لفظی ß کشته: فرآورده، محصول
- معنای استعاری ß منظور از «کشته» معنای لفظی آن نیست؛ بلکه مقصود «کردار بندگان» است. کردار بندگان همچون «کشته» ایشان است (آشکار).
در اضافه استعاری جزء یا ویژگی مشبّه به به مشبّه اضافه میشود. مانند: شاخه معرفت؛ معرفت مانند درختی است که شاخه ها دارد؛ در بنیاد این اضافه این گونه بوده است: شاخه درخت معرفت(ترکیب وصفی، اضافه استعاری نمیشود).
استعاره های پرکاربرد:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
نرگس |
چشم |
سنبل |
گیسو |
حُقّه |
دهان |
کمان |
ابرو |
گل |
چهره، گونه |
لعل |
لب |
درّ، مروارید |
دندان |
ناوک |
مژه |
سرو |
قد |
بت |
یار، دلبر |
چرخ |
آسمان |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)