درسنامه کامل هویت اجتماعی
تعداد بازدید : 487.06kخلاصه نکات هویت اجتماعی - درسنامه شب امتحان هویت اجتماعی - جزوه شب امتحان هویت اجتماعی نوبت اول
کنش های ما
فصل 1 : کنش های ما
ویژگی های کنشهای انسانها
تمامی مخلوقات در جهان کاری انجام میدهند و این بیت حکایت از این امر مهم دارد:
هر ذره ایی که هست، اگر غباری است
در پرده مملکت به کاری است
در علوم انسانی به فعالیتی که انسان انجام میدهد «کنش» و به انجام دهنده آن «کنشگر» میگویند.
کنش ویژگیهایی دارد که آن را از فعالیت سایر مخلوقات متمایز میکند. این ویژگیها عبارتند از:
-1 کنش، آگاهانه است، یعنی کنش وابسته به آگاهی آدمی است و بدون آگاهی انجام نمیشود
2 -کنش، ارادی است. کنش به اراده انسان وابسته است؛ یعنی تا اراده و خواست انسان نباشد کنش انجام نمیشود
3 -کنش، هدفدار است. پرسش چرا چنین کاری کردی را میتوان از هر کنشگری پرسید؛ زیرا انسان فعالیت خود را با قصد و هدف خاصی انجام میدهد.
با توجه به این ویژگیها، کنش انسان برخلاف سایر مخلوقات «معنادار» است.
مثال
وقتی دانش آموزی در کلاس دستش را بالا می آورد، دستش را بالا می آورد، این کار را «آگاهانه»، «ارادی» و «هدفدار» انجام می دهد و معنای آن اجازه خواستن از معلم است.
کنش ما آثار و پیامدهایی دارد که عبارتند از:
۱- برخی از پیامدهای کنش به اراده انسان ها، یعنی خود کنشگر یا افراد دیگر، وابسته اند. به همین سبب به آنها «پیامدهای ارادی» می گویند.
۲- اما همه پیامدهای کنش ها این گونه نیستند، یعنی به اراده انسان بستگی ندارد، به این پیامدها «پیامدهای غیر ارادی» می گویند.
مهمترین تفاوتی که بین پیامدهای ارادی و غیرارادی وجود دارد این است که پیامدهای غیر ارادی کنش قطعی هستند؛ یعنی حتما انجام می شوند ولی پیامدهای ارادی کنش، احتمالی اند، یعنی ممکن است انجام شوند یا نشوند، اگر فرد آنها را اراده کند انجام می شوند، و اگر آنها را نخواهد و اراده نکند، انجام نمی گیرد.
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه اجتماعی
- گام به گام تمامی دروس پایه اجتماعی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه اجتماعی
- فلش کارت های آماده دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه اجتماعی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه اجتماعی
پدیده های اجتماعی
فصل 2 : پدیده های اجتماعی
پدیده های اجتماعی
در ابتدا نکته مهمی که باید بدانیم این است که کنش اجتماعی فقط در حضور فیزیکی دیگران صورت نمی گیرد، به عنوان مثال وقتی راننده ایی پشت چراغ قرمز می ایستد، مقرراتی را رعایت می کند که مورد قبول دیگران است. به همین سبب کنش او اجتماعی است.
یا رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در نیمه شب به دور از چشم دیگران و حتی دوربین های مخفی نیز یک کنش اجتماعی است.
مثال
۱ بانک
۲ مسجد
۳ پلیس
۴ مدرسه
۵ خانواده
۶ گروه دوستان
۷ نمادها
۸ هنجارها
۹ ارزش ها
۱۰ باورهای اجتماعی
نمونه هایی از پدیده های اجتماعی هستند
1 به کنش های اجتماعی و پیامدهای آن «پدیده اجتماعی» می گویند
2 «کنش اجتماعی» خردترین (کوچکترین) پدیده اجتماعی است و سایر پدیده های اجتماعی آثار و پیامدهای آن هستند
«هنجار اجتماعی» شیوه انجام کنش اجتماعی است که مورد قبول افراد جامعه قرار گرفته است، مثلا در هر جامعه ایی احوالپرسی از دیگران شیوه های معینی دارد
«ارزش های اجتماعی» آن دسته از پدیده های مطلوب و خواستنی هستند که مورد توجه و پذیرش اند و افراد یک جامعه به آنها گرایش و تمایل دارند
اگر کنش اجتماعی نباشد، هیچ هنجاری شکل نمی گیرد و هیچ یک از ارزش های اجتماعی، مانند «عدالت» «امنیت» «سعادت» و «آزادی» محقق نمی شوند
نتیجه
پس نتیجه می گیریم که ارزشها و هنجارهای اجتماعی از طریق کنش های اجتماعی تحقق می یابند و پدیده های اجتماعی جامعه پذیری و کنترل اجتماعی را ضروری می سازند تا ارزش و هنجارها را از طریق تعلیم و تربیت و تشویق و تنبیه به افراد منتقل کنند. افراد نیز با عمل کردن براساس ارزشها و هنجارها موجب تداوم و استمرار آنها می شوند
در صورتی که سوال شود پدیده های اجتماعی چگونه بوجود می آیند؟
پاسخ این است که پدیده های اجتماعی را انسان ها در ارتباط با یکدیگر به وجود می آورند و چون افراد با آگاهی اراده و هدف عمل می کنند، پدیده های اجتماعی معنا دارند
پدیده های اجتماعی از انسان ها مستقل می شوند، و سبب فرصت ها و محدودیت هایی برای کنش ها و زندگی انسان می شود.
این روند تا جایی ادامه پیدا می کند که افراد احساس می کنند پدیده های اجتماعی همانند پدیده های طبیعی هستند لیکن تفاوت عمده ایی که بین این دو پدیده وجود دارد از این قرار است که پدیده های اجتماعی را انسان ها خلق می کنند و نتیجه کنش های افراد هستند. ولی پدیده های طبیعی را انسان ها خلق نکرده اند.
جامعه و فرهنگ
فصل 3 : جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی)
جامعه و فرهنگ
جامعه و فرهنگ جدا از یکدیگر نیستند، جامعه و فرهنگ را «جهان اجتماعی» می نامند. جامعه را می توان به منزله سخت افزار و فرهنگ را به منزله نرم افزار آن در نظر گرفت.
«جامعه» به گروهی از انسان گفته می شود که برای سالیان متمادی با یکدیگر زندگی می کنند.
«فرهنگ» شیوه زندگی گروهی از انسانها است که با یکدیگر زندگی می کنند، و همه آنچه را که با زندگی آنها مربوط است را در بر می گیرد، مانند نوعِ:
۱- خوراکی ها
۲- پوشش ها
۳- گویش ها
۴- آداب و رسوم عروسی
۵- آداب و رسوم عزاداری
۶- آداب معاشرت
۷- شیوه های گذراندن اوقات فراغت
۸- شیوه های یاددهی و یادگیری (آموزش و پرورش)
۹- ارزش ها
۱۰- باورهای اخلاقی
۱۱- نوع نگرش به عالم و آدم و...
از بهترین مصادیق فرهنگ به شمار می روند.
1 فرهنگ لایه ها و سطوح متفاوتی دارد، برخی از این لایه ها سطحی تر و بیرونی هستند، مانند «نمادها» و «هنجارها» و برخی دیگر در لایه های عمیق تر فرهنگ هستند مانند «ارزش ها» و «عقاید»
2 لایه های سطحی امکان تغییر بیشتری دارند، اما لایه های عمیق کمتر در معرض تغییر قرار می گیرند، و تاثیرات همه جانبه و فراگیر دارند به همین دلیل، تغییرات اساسی در لایه های عمیق فرهنگ را به فرهنگ دیگری تبدیل می کنند.
یک رابطه متقابل بین جامعه و فرهنگ وجود دارد:
به عبارتی جامعه بدون فرهنگ وجود ندارد، فرهنگ نیز بدون جامعه پدید نمی آید. جامعه و فرهنگ را می توان به جسم و جان انسان تشبیه کرد. که جامعه مانند جسم و کالبد و فرهنگ همانند جان و روح است
پس جوامع مختلف شیوه های متفاوتی برای زندگی دارند و دلیل تفاوت آنها این است که فرهنگ آموختنی است و از راه آموزش و تربیت از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود به همین دلیل فرهنگ آگاهی و شناخت مشترک نیز نامیده شده است
فرهنگ عمومی و خرده فرهنگ
فرهنگ عمومی:
آن بخش از فرهنگ که همه مردم یک جامعه در آن اشتراک دارند «فرهنگ عمومی» نامیده می شود
خرده فرهنگ:
بخش هایی که مربوط به یک قوم، قشر، صنف، یا گروه است «خرده فرهنگ» نامیده می شود
در مواردی ممکن است عقاید «ارزش ها» و «هنجارها» و مهارت های درون یک خرده فرهنگ ناسازگار و مخالف با فرهنگ عمومی باشد، در این صورت این خرده فرهنگ را «ضد فرهنگ» می نامند
برخی از خرده فرهنگ هایی که انحراف اجتماعی دارند، مانند «بزهکاران» «سارقان» را «ضد فرهنگ» هستند و خرده فرهنگ های سازگار با فرهنگ عمومی را خرده فرهنگ موافق می گویند، مثل خرده فرهنگ های مربوط به اصناف مختلف درون یک جامعه.
الزامات جامعه و فرهنگ
فصل 3 : جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی)
الزامات جامعه و فرهنگ
یکی از جامعه شناسان (آگوست کنت) معتقد است که سهم مردگان در ساختن جامعه بیشتر از سهم زندگان است. یعنی سهم پیشینیان ما در ساختن جامعه بیشتر از ما بوده است
چنانکه هر یک از ما صرفا کنشگری منفعل و مجبور نیستیم بلکه می توانیم یا در جهت دوام گسترش و پیشرفت این جهان اجتماعی حرکت کنیم یا در مسیر حرکت به سوی جهان اجتماعی جدیدی گام برداریم
پس اگر سوال شود که ماندگاری الزامات جامعه تابع چیست؟
بی شک خواهم گفت تا زمانی که هر جامعه و فرهنگی از طریق مشارکت اجتماعی افراد پابرجاست، الزامات آن نیز باقی است
نکته دیگر اینکه فرصت ها و محدودیت ها به یکدیگر وابسته اند و هیچ کدام بدون دیگری محقق نمی شوند، به عبارت دقیق تر فرصت ها و محدودیت ها دوروی یک سکه اند
اگر سوال شود که منظور از جهان غرب چیست؟
پاسخ این است که فرهنگ دنیوی غرب را جهان متجدد یا جهان مدرن نیز می نامند و منظور از آن غرب پس از رنسانس یعنی غرب چهارصد سال اخیر می باشد.
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه اجتماعی
- گام به گام تمامی دروس پایه اجتماعی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه اجتماعی
- فلش کارت های آماده دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه اجتماعی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه اجتماعی
منظور از فرهنگ آرمانی و فرهنگ واقعی چیست؟
فصل 4 : ارزیابی فرهنگ ها
فرهنگ آرمانی و فرهنگ واقعی
به طور حتم مردمی که در یک جامعه زندگی میکنند، اهداف، آرمانها، ارزشهای مشترکی دارند، اهدافی مانند:
۱- رفع نیازهای اولیه
۲- آزادی
۳- عدالت
۴- امنیت
۵- آموزش و پرورش مطلوب
۶- سلامت و بهداشت مطلوب
۷- عزت و پیشرفت و ...
هرگاه مردم مطابق آرمانها عمل کنند، آرمانها به واقعیت تبدیل میشوند ولی آیا مردم هموار مطابق آرمانهای جامعه خود عمل میکنند؟
فرهنگ آرمانی:
ارزشهایی که مردم یک جامعه از آن جانب داری میکنند و رعایت آن را لازم میدانند، اما در عمل ممکن است آن را نادیده بگیرند «فرهنگ آرمانی» نامیده میشود.
فرهنگ واقعی:
مسلما آن بخش از فرهنگ که مردم به آن عمل میکنند «فرهنگ واقعی» نام دارد و جهان اجتماعی را میسازد
بخشهایی از فرهنگ که از نظر علمی صحیح و مطابق فطرت انسان باشد «فرهنگ حق» و بخشهایی که از نظر علمی قابل دفاع نباشد و براساس خرافات شکل گرفته باشد «فرهنگ باطل» است
مثال
۱ عقیده به توحید
۲ وفای به عهد
۳ عدالت
۴ تحمل دیگران
۵ مدارا با کسانی که از شناخت حقیقت محروم مانده اند
۶ حمایت از مستضعفان و مظلومان
۷ دفاع از حقوق انسانها
۸ مهربانی با یکدیگر
از جمله عقاید و ارزش های حق اند.
مثال
۱ شرک
۲ ظلم
۳ بی عدالتی
۴ تجاوز به حقوق دیگران
۵ دنیا پرستی
۶ نژاد پرستی
۷ پول پرستی
از جمله عقاید و ارزش های باطل اند
«عقل» و «وحی» دو ابزار مهم شناخت عقاید و ارزش ها هستند و علومی که از این دو ابزار بهره می گیرند، می توانند درباره حق یا باطل بودن فرهنگ های مختلف داوری کنند
۱- توحید
۲- آزادی انسان ها از همه بندها و موانعی که بر سر راه سعادت آنها وجود دارد
۳- عدالت
۴- ایجاد شرایط مناسب برای رشد و تعالی همه انسان ها
همگی از عقاید و ارزش های حق اند و درستی آنها با موافقت یا مخالفت آدمیان تغییر نمی کند؛ بنابراین حقایق ثابت اند ولی از جهت وارد شدن به فرهنگ آرمانی و واقعی تغییر پذیرند. یعنی برای جامعه امکان انحراف از حق و پذیرش باطل وجود دارد همان گونه که امکان خروج از باطل و روی آوردن به حق نیز وجود دارد
نتیجه
جوامع می توانند بر مدار حق یا باطل بچرخند، اما حق و باطل بر مدار گزینش آنها تغییر نمی کند.
هویت
فصل 5 : هویت
هویت
افراد در موقعیت های گوناگون با پرسش «کیستی؟» مواجه می شوند یا از خودشان می پرسند «براستی من کیستم؟»
آنچه در پاسخ به پرسش کیستی گفته می شود و با آن هر شخص از افراد دیگر متمایز می گردد «هویت» فرد را تشکیل می دهد.
آیا هویتمان را خودمان می سازیم؟ در پاسخ به این سوال مهم باید گفت
الف ما در شکل گیری بعضی ویژگیهای هویتی مانند مکان یا زمان تولد یا دختر یا پسر بودن نقشی نداریم پس این بخش از هویت ما «انتسابی» می باشد.
ب بسیاری از ویژگی های هویتی مانند صفات اخلاقی و روانی را خودمان شکل می دهیم یا در شکل گیری آنها نقش و سهم زیادی داریم، پس این بخش از هویت ما «اکتسابی» است.
هویت دارای دو بعد فردی و اجتماعی است. هویت فردی نیز شامل دو بعد جسمانی و نفسانی است بنابراین هویت انسان سه بعد دارد که عبارتند از:
۱- بعد جسمانی «بدن»
۲- بعد نفسانی «نفس و ویژگی های اخلاقی و روانی»
۳- بعد اجتماعی «نقش ها و عضویت فرد در جامعه»
1 سه بعد هویت ما از یکدیگر جدا نیستند بلکه با هم تعامل یا ارتباط متقابل و دو سویه دارند و بر یکدیگر اثر می گذارند.
2 هویت هر جامعه ایی بر اساس عقاید، آرمان ها و ارزش های آن جامعه شکل می گیرد و قواعد، هنجارها و نمادهای آن متناسب با عقاید، آرمان ها و ارزش ها سازمان می یابند. بنابراین هویت اجتماعی هر فرد، درون یک جامعه و بر اساس عقاید و ارزش های آن شکل می گیرد
مثال
۱ در جامعه قبیله ای، هویت اجتماعی افراد اغلب بر اساس جایگاه آنها در قبیله مشخص می شود.
۲ مثال دیگر اینکه در جامعه سرمایه داری، هویت اجتماعی افراد بیشتر به دارایی و توان اقتصادی آنها وابسته است.
۳ مثال سوم اینکه در جامعه دینی، هویت اجتماعی افراد بر اساس عقاید و ارزش هایی تعیین می شود که آن دین محترم می شمارد. مثلا اسلام هویت افراد را با «تقوا» «عدالت» «علم» ارزیابی می کند.
باز تولید هویت اجتماعی
فصل 6 : باز تولید هویت اجتماعی
باز تولید هویت اجتماعی
هر فرد در جامعه ایی متولد می شود که نسل های قبل او آن را ساخته اند. این جامعه پس از تولد فرد، بخشی از هویت اجتماعی او را تعیین می کند، یعنی آن فرد را به عنوان یکی از اعضای خود به رسمیت می شناسد و برای او ویژگی هایی متناسب با موقعیتی که در آن قرار گرفته است، در نظر می گیرد. در این زمینه می توان به صدور شناسنامه برای نوزادان اشاره کرد.
هر جامعه ایی برای بقاء و تداوم عقاید، ارزش ها و شیوه زندگی خود را به فرد آموزش می دهد. فرد نیز برای مشارکت در جامعه این عقاید و ارزش ها و هنجارها را می آموزد، شیوه زندگی در جامعه را فرا می گیرد و به تدریج با موقعیتش در جامعه و حقوق و تکالیفی که بر عهده دارد آشنا می شود. این رویکرد رابطه و نیاز متقابل فرد و به جامعه به فرد را نشان می دهد.
فرد با آموزش های اساسی و ماندگاری که در خانواده می بیند، به عنوان اولین پایگاه جامعه پذیری اولین و مهمترین آشنایی را با جامعه ایی که در آن متولد شده است پیدا می کند و در ادامه و تکمیل ۱- مدرسه ۲- مسجد ۳- مجالس علمی ۴- گروه های همسالان ۵- رسانه های جمعی از دیگر عوامل آشنایی فرد با جامعه ایی هستند که در آن زندگی می کند.
فرایند جامعه پذیری همواره با موفقیت همراه نیست و ممکن است برخی افراد به طور کامل جامعه پذیر نشوند، یعنی افرادی هستند که از پذیرش عقاید و ارزش ها و هنجارهایی که اجتماعی سرباز می زنند، به حقوق و تکالیف خود پایبند نیستند، نقشی را که جامعه از آنها انتظار دارد، نمی پذیرند و رفتارهای مخالف انجام می دهند.
مثال
الف مثلا افرادی هستند که قبل از آنکه مهارتهای نقش همسری را بیاموزند و یاد بگیرند اقدام به ازدواج و پذیرش نقش همسری کرده در نتیجه چون با حقوق و تکالیف این نقش آشنایی کامل ندارند، در زندگی مشترک با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند.
ب مثلا افرادی هستند که قبل از آنکه مهارتهای لازم برای نقش والدینی را بیاموزند اقدام به فرزند آوری کرده اما چون مهارتهای لازم برای ایفای تکالیف نقش پدر یا مادری را ندارند، با فرزندان خود دچار مشکل شده و در این نقش ناکام می مانند.
جامعه پذیری:
به فرایندی که هر فرد برای مشارکت در زندگی اجتماعی دنبال می کنند و مسیری که برای شکل دادن به هویت اجتماعی افراد طی می شود «جامعه پذیری» می گویند.
کجروی اجتماعی:
به کنش هایی که برخلاف ارزش ها و هنجارهای جامعه هستند «کجروی اجتماعی» می گویند.
هر جامعه ایی علاوه بر «جامعه پذیری» برای پیشگیری از کجروی اجتماعی و کنترل آنها روش هایی مانند:
الف) تبلیغ و اقناع
ب) تشویق و پاداش
ج) «تنبیه و مجازات» را به کار می گیرد.
کنترل اجتماعی:
به مجموعه فعالیت هایی که برای پذیرش فرهنگ جامعه و انطباق با انتظارات جامعه انجام می گیرد «کنترل اجتماعی» می گویند.
امر به معروف و نهی از منکر از جمله راهکارهای اسلام برای جامعه پذیری و کنترل اجتماعی است.
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه اجتماعی
- گام به گام تمامی دروس پایه اجتماعی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه اجتماعی
- فلش کارت های آماده دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه اجتماعی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه اجتماعی
تغییر هویت اجتماعی
فصل 6 : باز تولید هویت اجتماعی
چگونگی تغییر هویت اجتماعی
افراد در بدو تولد، هویت اجتماعی انتسابی خود را به صورت انفعالی (خودشان در آن نقش ندارند) در محیط خانواده و در میان همسالان و گروه دوستان و... می پذیرند و به تدریج با فعالیت هایشان هویت اکتسابی خود را بدست می آورند و متناسب با هویت اجتماعی جدیدشان از موقعیت اجتماعی جدیدی برخوردار می شوند و امکان این تغییر موقعیت را برای خود محرز می سازند.
به جابجایی افراد از یک موقعیت اجتماعی به موقعیت اجتماعی دیگر «تحرک اجتماعی» می گویند.
تحرک اجتماعی انواعی دارد که عبارتند از:
۱- صعودی:
کارمند یک اداره وقتی مدیر بخشی از آن اداره می شود یا مدیر یک بخش هنگامی که مدیر کل می شود، تحرک اجتماعی صعودی پیدا کرده است.
۲- نزولی:
مدیر اداره وقتی از مدیریت عزل می شود و به صورت یک کارمند عادی به کار خود ادامه می دهد، تحرک اجتماعی نزولی پیدا کرده است.
۳- افقی:
اگر شخصی شغل خود را تغییر دهد اما شغل جدید، موقعیت اجتماعی او را تغییر ندهد، تحرک اجتماعی افقی پیدا کرده مانند کارمندی که از یک بخش اداره به بخش دیگر منتقل می شود.
فرصت های پیش روی افراد برای تحرک اجتماعی و کسب هویت جدید در جوامع مختلف یکسان نیست.
هر جامعه ایی به تناسب عقاید و ارزش های خود برخی تحرک های اجتماعی و تغییرات هویتی را تشویق و برخی دیگر را منع می کند، برخی تحرک های اجتماعی و تغییرات هویتی را تشویق و برخی دیگر را منع می کند، برخی هویت ها را می پذیرد و برخی دیگر را نمی پذیرد.
مثال
جامعه ای که بر اساس ارزش های نژادی شکل می گیرد، صرفا برای یک نژاد خاص امکان تحرک اجتماعی صعودی را فراهم می آورد.
یا مثلا جامعه ایی که به ارزش های اقتصادی اهمیت و اولویت می دهد تحرک اجتماعی صعودی را فقط برای کسانی که ثروت دارند ممکن می سازد.
تحولات هویت جامعه
فصل 7 : تحولات هویتی جامعه
تحولات هویتی جامعه
هویت اجتماعی افراد محصول عضویت گروهی آنهاست برای مثال، شهری، روستایی و عشایری بودن ما نتیجه عضویت ما در یک شهر، روستا یا عشیره ایل است.
هویت فرهنگی هر جامعه بر اساس عقاید و ارزش های اجتماعی آن شکل می گیرد، یعنی هرگاه اعضای یک جامعه، عقاید و ارزش هایی را بپذیرند و به رسمیت بشناسند، هویت فرهنگی آن جامعه پدید می آید
پس اگر سوال شود که دوام و بقاء هویت فرهنگی یک جامعه تابع چیست؟
در پاسخ خواهیم گفت هویت فرهنگی جامعه تا زمانی دوام می آورد که عقاید و ارزش های مربوط به آن مورد پذیرش اعضای جامعه و برای آن مهم باشد و هرگاه عقاید و ارزش ها اهمیت و اعتبار خود را نزد اعضای یک جامعه از دست بدهند، تداوم فرهنگی آن جامعه با چالش مواجه می شود
تحولات فرهنگی می توانند مثبت یا منفی باشند، اگر فرهنگی که دچار تحول می شود، فرهنگی باطل باشد و جهت تغییرات به سوی فرهنگ حق باشد تحول فرهنگی مثبت است.
اما اگر فرهنگی که اعتبار اجتماعی خود را از دست می دهد، فرهنگ حق باشد و جهت تغییرات به سوی فرهنگ باطل باشد، تحول فرهنگی منفی است پس تحول جامعه جاهلی به جامعه نبوی تحول فرهنگی مثبت و تحول جامعه نبوی به جامعه اموی تحول فرهنگی منفی است.
علل تحولات فرهنگی
فصل 7 : تحولات هویتی جامعه
علل تحولات فرهنگی
علل تحولات فرهنگی به دو دسته ۱- درونی ۲- بیرونی تقسیم می شود.
۱- علل درونی، با ابداعات و نوآوری های مثبت و منفی افراد جامعه مربوط می شود، یا به کاستی ها و بن بست های موجود در فرهنگ جامعه باز می گردد.
مثال
جامعه ای که توان پاسخگویی به نیازهای طبیعی و جسمی یا فطری و معنوی انسان ها را نداشته باشد، آن جامعه نشاط زندگی را از دست می دهد و گرفتار یاس و ناامیدی می شود.
2- علت بیرونی تحولات فرهنگی، رو به رو شدن و ارتباط جوامع با یکدیگر است، این ارتباط می تواند شکل های مختلفی داشته باشد، گاهی روابط در محدوده «نمادها» «هنجارها» و «سبک های زندگی» است و گاهی در سطح «عقاید» و «ارزش های اجتماعی است.
مثال
به دلیل اهمیت عقل و عقلانیت در اسلام، جوامع اسلامی در مواجهه با امپراطوری های یونان و روم، عناصر عقلی فرهنگ آنها را اخذ کردند.
اگر جامعه ایی در تعامل با جوامع دیگر بر عقاید و ارزش های خود پافشاری نکند و به مرور زمان، به عقاید و ارزش های خود پشت کند، دچار تحول فرهنگی می شود.
اگر در این مسیر تحول فرهنگی، عقاید و ارزش های جامعه دیگر را بپذیرد، به آن جامعه ملحق می شود، مانند مصر باستان و ایران باستان که در ارتباط با جوامع اسلام عقاید و ارزش های اسلامی را قبول کردند و به جوامع اسلامی ملحق شدند.
در تعامل و داد و ستد فرهنگی، اعضای جوامع باید به طور فعال و خلاق و با توجه به نیازها و مسائل خود با یکدیگر روبرو شود. اما اگر اعضای آن مبهوت و مقهور فرهنگ دیگر شوند و در نتیجه حالت فعال و خلاق خود را در گزینش عناصر فرهنگی آن جامعه از دست بدهند، جامعه آنها دچار «خودباختگی فرهنگی» می شود و در این صورت عناصر فرهنگی جامعه دیگر را بدون تحقیق و گزینش می پذیرد.
بسیاری از جوامع غریزی در رویارویی با جهان غرب، مبهوت و مرعوب قدرت اقتصادی و سیاسی غرب شدند و به همین سبب دچار خودباختگی فرهنگی گشتند، خودباختگی جوامع غیر غربی در برابر جهان غرب را «غرب زدگی» می نامند.
در زبان فارسی «بیگانه» در مقابل «خودی» به کار می رود.
پس از خودبیگانگی فرهنگی دو معنای متفاوت دارد که عبارتند از:
۱- اگر جامعه ای فرهنگ تاریخی خود را فراموش کند دچار «از خودبیگانگی تاریخی» شده است، جامعه خود باخته ایی که در مواجهه با جامعه دیگر، هویت فرهنگی خود را از یاد می برد به این معنا از خودبیگانگی گرفتار شده است.
۲- اگر عقاید و ارزش های یک جامعه مانع آشنایی اعضای آن با حقیقت انسان و جهان بشود آن جامعه دچار «از خود بیگانگی حقیقی (فطری)» شده است.
در جوامعی که چنین فرهنگی دارند و انسان ها از حقیقت خود و هستی دور می مانند.
از نظر قرآن کریم:
انسان هنگامی می تواند حقیقت خود و جهان را بشناسد که به انسان و جهان نگاهی توحیدی داشته باشد، زیرا فراموش کردن خداوند سبب میشود که انسان خود را نیز فراموش کند.
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه اجتماعی
- گام به گام تمامی دروس پایه اجتماعی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه اجتماعی
- فلش کارت های آماده دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه اجتماعی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه اجتماعی
بعد فرهنگی هویت ایران
فصل 8 : بعد فرهنگی هویت ایران
بعد فرهنگی هویت ایران
ایران سرزمینی است که بیش از هفت هزار سال قدمت دارد. پیش از اسلام اقوام مختلف ایرانی با آنکه هویت های قومی متفاوتی داشتند در عقاید و ارزشهای زرتشتی مشترک بودند و بر این اساس هویت فرهنگی واحدی پیدا کرده بودند.
فارسی دری از دیرباز به عنوان زبان رسمی مشترک اقوام مختلفی بود. این زبان به دلیل مشارکت فعال ایرانیان از محدوده زبان سیاسی مشترک اقوام ایرانی فراتر رفت و مرزهای امپراتوری های «گورکانی» و «عثمانی» را در نوردید و در مناطق مختلف جهان اسلام از هندوستان و تبت تا آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان گسترش یافت.
«فردوسی»، «مولوی»، «سعدی» و «حافظ» و دیگر حکیمان ایرانی خدمات بی نظیری در ادبیات پارسی انجام دادند.
دیدگاه مستشرقان
فصل 8 : بعد فرهنگی هویت ایران
دیدگاه مستشرقان
در این دیدگاه هویت فرهنگ جوامع اسلامی، توحیدی یا اساطیری نیست، بلکه دنیوی است. این هویت در قالب عناوین قوم گرایانه «ناسیونالیستی» به ابعاد تاریخی و جغرافیایی محدود می شود و امت و ملت اسلامی را به اقوام مختلف نظیر «ترک»، «کرد»، «لر» و فارس تقسیم می کند.
مثال
متفکران ایرانی از دهه سی شمسی کتاب های متعددی در نقد رویکرد فرهنگ غرب تدوین کرده اند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- غرب زدگی جلال آل احمد
۲- بازگشت به خویشتن معلم شهید دکتر علی شریعتی
۳- خدمات متقابل اسلام و ایران علامه شهید مرتضی مطهری
امروز، رسانه ها و فضای مجازی:
الف: از یک سو با عبور از مرزهای جغرافیایی سیاسی و فرهنگی جوامع، تعامل فرهنگی را از سطح محققان و مولدان فرهنگی به عموم کاربران و مصرف کنندگان فرهنگی منتقل کرده است.
ب: از سوی دیگر تعامل فرهنگی را از سطح نمادها و هنجارها به عمق عقاید و ارزش ها می کشانند.
بعد سیاسی هویت ایران
فصل 9 : بعد سیاسی هویت ایران
بعد سیاسی هویت ایران
پیش از هر مطلبی باید بدانید که اصولا هویت سیاسی هر کشوری مثلا کشور ایران با یک سری ویژگیها و مختصات از قبیل
۱- پرچم
۲- مرزهای سیاسی
۳- احزاب و گروه های سیاسی
۴- قوه مقننه
۵- قوه قضائیه
۶- قوه مجریه
۷- مجلس خبرگان
۸- رهبری
۹- شیوه های حکم رانی و... قابل تشخیص است.
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه اجتماعی
- گام به گام تمامی دروس پایه اجتماعی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه اجتماعی
- فلش کارت های آماده دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه اجتماعی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه اجتماعی
قدرت و انواع آن
فصل 9 : بعد سیاسی هویت ایران
قدرت و انواع آن
موجودی که بتواند کاری را با آگاهی و اراده خود انجام دهد دارای قدرت است. انسان به دلیل اینکه کارهای خود را با آگاهی و اراده انجام می دهد کنشگری قدرتمند است هر چند قدرت فردی انسان محدود است. تنها راه تاثیر گذاران بر اراده دیگران و به خدمت گرفتن فعالیت ارادی ایشان جلب تبعیت آنهاست.
جلب تبعیت به دو صورت ممکن است که عبارتند از:
۱ تبعیت با کراهت تبعیتی است که ناشی از تهدید و ترس باشد.
۲ تبعیت با رضایت، تبعیتی است که با رضایت و میل درونی همراه است.
قدرتی که بدون استفاده از تهدید و با رضایت طرف مقابل به دست می آید دارای مقبولیت است و قدرتی که با مقبولیت همراه باشد و به صورت رسمی پذیرفته شده باشد «اقتدار» نامیده می شود.
اگر قدرت مطابق قانون و حکم الهی باشد و تبعیت از آن نیز با رضایت و میل همراه باشد قدرت هم مشروعیت حقیقی دارد و هم مقبولیت اجتماعی.
هنگامی که قدرت بر خلاف حکم و قانون الهی باشد اما تبعیت از آن از روی رضایت باشد قدرتی مقبول ولی غیر مشروع شکل می گیرد.
شکل گیری نظام سیاسی
فصل 9 : بعد سیاسی هویت ایران
شکل گیری نظام سیاسی
هرگاه قدرت برای رسیدن به هدفی معین سازمان پیدا کند، سیاست پدید می آید زیرا سیاست اعمال قدرت سازمان یافته برای دستیابی به هدفی معین است.
تقسیم بندی نظام های سیاسی بر اساس تعداد افراد تاثیر گذار و تصمیم گیرنده به شرح ذیل است:
۱- نظام هایی که در آنها یک فرد حاکم است و تصمیم می گیرد مانند نظام پادشاهی در عربستان سعودی و...
۲- نظام هایی که در آنها اقلیتی تصمیم گیرنده است مانند حزب بعث به رهبری صدام در گذشته عراق و...
۳- نظام هایی که در آنها اکثریت مردم در سرنوشت سیاسی خود تاثیر گذارند مانند اکثر نظام های سیاسی در سراسر جهان با عناوین مختلفی مانند «جمهوری» یا جمهوری اسلامی
تقسیم بندی نظام های سیاسی براساس روش تصمیم گیری، دو نوع هستند:
۱- نظام هایی که در آنها حاکم یا حاکمان بر اساس اهداف و اغراض و امیال خود تصمیم می گیرند.
۲- نظام هایی که حاکم یا حاکمان بر اساس حقیقت و فضیلت و با توجه به موازین عقلی تصمیم می گیرند.
تقسیم بندی نظام های سیاسی بر اساس الف: دین مداری ب: دنیا مداری
الف) دین مداری:
نظام های سیاسی دینی بر مدار احکام و قوانین الهی سازمان می یابد.
ب) دنیا مداری:
نظام های سیاسی که فقط ارزش ها و آرمان های دنیوی و این جهانی را مدنظر قرار می دهد.
دسته بندی ارسطو از انواع حکومت ها
فصل 9 : بعد سیاسی هویت ایران
انواع حکومت ها
دسته بندی ارسطو از انواع حکومت ها:
در این دسته بندی ارسطو از شش نوع نظام سیاسی نام می برد که عبارتند از:
۱- روش حاکمیت فردی
۲- روش حاکمیت مونارشی: هر دو استبدادی اند
۳- روش حاکمیت اقلیت
۴- روش حاکمیت آریستوکراسی که هر دو از نوع الیگارشی هستند.
۵- روش حاکمیت به صورت جمهوری
۶- روش حاکمیت به صورت اکثریت که هر دو از نوع دموکراسی به شمار می روند.
مهمترین تفاوت های لیبرال دموکراسی و جمهوری اسلامی عبارتند از:
۱- لیبرالیسم به معنای مباح دانستن همه امور برای انسانها است در حالیکه دموکراسی به معنای حاکمیت مردم است.
۲- لیبرال دموکراسی ادعا می کند با خواست و اراده اکثریت مردم سازمان می یابد. در حالیکه جمهوری اسلامی با مردم سالاری دینی همراه است.
- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه اجتماعی
- گام به گام تمامی دروس پایه اجتماعی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه اجتماعی
- فلش کارت های آماده دروس پایه اجتماعی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه اجتماعی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه اجتماعی
ابعاد جمعیتی و اقتصادی
فصل 10 : ابعاد جمعیتی و اقتصادی هویت ایران
ابعاد جمعیتی و اقتصادی هویت ایران
در بعد جمعیتی جوامع به ویژگیهایی مانند:
۱- تعداد جمعیت
۲- جوان و پیر بودن جمعیت
۳- ترکیب و تعداد جمعیت شهری و روستایی
۴- تعداد شاغلین و بیکاران جمعیت توجه می شود.
افزایش جمعیت ضروری است به شرط اینکه هم کمیت جمعیت (تعداد لازم و کافی) و هم کیفیت جمعیت (حامل و عامل فرهنگ) در بافت جمعیتی وجود داشته باشند.
وقتی که یک جامعه با کاهش یا افزایش جمعیت مواجه می شود، نظام سیاسی آن برای حل مشکل جمعیت چاره اندیشی می کند و با همراهی و همکاری مردم تدابیر و راه حل هایی را به اجرا در می آورد که «سیاست های جمعیتی» نامیده می شود.
در معرفی هویت اقتصادی به ویژگی هایی مانند:
۱ اقتصاد دانش بنیان
۲ تک محصولی مانند اقتصاد نفتی
۳ اقتصاد مقاومتی
۴ اقتصاد شکننده
۵ اقتصاد دستوری
۶ اقتصاد غیر دستوری
۷ اقتصاد سرمایه داری
۸ اقتصاد سوسیالیستی
۹ اقتصاد اسلامی
تاکید و اشاره می شود.
برخی از کشورهای سلطه گر غرب که از سویی اقتصاد را اساس همه چیز می پندارند، و از سوی دیگر تمامی شیوه های اقتصادی- غیر اقتصادی را نابود شده می بینند، پاشنه آشیل ایران را اقتصاد می دانند از این رو جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه کشور ما به راه انداخته اند.
در چنین موقعیتی اقتصاد مقاومتی الگویی از اقتصاد پیشرفته، مستقل و مستحکم است که با اعتقاد به تعالیم حیات بخش اسلام و تکیه بر دانش و فناوری و ظرفیت های مولد مردمی و دولتی روحیه جهادی، خلاقیت، نوآوری، امید، همبستگی و حضور فعال و موثر در تعاملات جهانی، برای مردم ایران امنیت، رفاه و پیشرفت همراه با عدالت و برای جهان اسلام و بشریت الگویی ایرانی- اسلامی از رشد و شکوفایی را به ارمغان می آورد.





