گام ب| نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

درسنامه کامل عربی دهم

تعداد بازدید : 372k

خلاصه نکات عربی دهم - درسنامه شب امتحان عربی دهم - جزوه شب امتحان عربی دهم نوبت اول



الفبای زبان عربی

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

الفبای زبان عربی

الفبای عربی از 28 حرف تشكيل شده است كه شامل:

«الف (همزه) – ب – ت – ث – ج – ح – خ – د – ذ – ر – ز – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق – ک – ل – م – ن – و – ه – ی»


 حروف شمسی و قمری

هر گاه «ال» بر سر اسمی در آيد اوّلِ آن اسم ممكن است با حروف شمسي شروع شود يا با حروف قمری كه اگر با حروف شمسی شروع گردد (لام) در«الف و لام» تلفظ نمی شد امّا اگر اوّل اسم با حروف قمری شروع گردد (الم) در «الف و لام» تلفظ می شد. در الفبای عربی 14 حرف شمسی و 14 حرف قمری هستند:

حرف شمسی: «ت– ث – د– ذ– ر– ز– س– ش– ص– ض– ط– ظ – ل – ن»

حرف قمری: «ء – ب – ج– ح– خ– ع – غ– ف– ق– ك– م– و – ه – ی»

مثال: الرجُل: خوانده می شود ← اَلْمُؤمِن          المؤمِن : خوانده می شود ← اَلْمُؤمِن

تهیه کننده: مجید بیگلری



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



حرکات و تنوین

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

حرکات

حرکات كه عامل تلفظ حروف هستند شامل:

1) فتحه ــــــــَــــــــ

2) کسره ــــــــِــــــــ 

3) ضمه ــــــــُــــــــ

  • ضد حرکت سکون یا ساکن می باشد که علامت آن ــــــْــــــ است. مثل (لْ در لا تَاكُلْ (

تنوین

نون (ن) ساكنی است كه درآخر بعضی از كلمات به خصوص اسم های نكره و اسمهای خاص (مذكر) آورده می شود كه به شكل های زير می آيد :

1) تنوين رفع ــــــــٌــــــــ

2) تنوین نصب ــــــــًــــــــ

3) تنوین جر ــــــــٍــــــــ

تهیه کننده: مجید بیگلری





میزان و معیار کلمات

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

میزان و معیار کلمات

در زبان عربی برای هر كلمه ی وزن خاصی منظور كردند كه معيار و ميزان وزنی كلمات سه حرف ) ف– ع– ل) می باشد. در فعل به «ف» فاء الفعل و به «ع» عين الفعل و به «ل» لام الفعل گفته می شود.

اَسَد : بر وزن فَعَل كِتاب : بر وزن فِعال مَنظُور : بر وزن مفعول

کلمه بر سه قسم تقسیم می شود

(اسم – فعل – حرف)

1- اسم: كلمه ای است كه برای ناميدن انسان ، حیوان و اشياء به كار می رود. القلم – الساعة

2- فعل: كلمه ای است که بر انجام كاری يا پديدآمدن حالتی در زمان گذشته، حال يا آينده دلالت دارد. كَتَبَ : ندشت

3- حرف: كلمه ای كه به تنهايی معنايی ندارد. في – هَل

تهیه کننده: مجید بیگلری





علامت های شناخت اسم و فعل

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

علامت های شناخت اسم

1-ال: الکتاب

2-تنوین ـــًــــــٍــــــٌـــ:کتابٌ

3-مضاف شدن: کتابُ علیًّ

4-مجرور شدن: کتابُ محمَّدٍ

5-ة: مدرسـة

6-اء: زهراء، خَضراء و... 


علامت های شناخت فعل

1-تْ = ذَهَبَتْ

2-ضماير ت : ذَهَبْتَ – تِ : ذَهَبْتِ – تُ : ذَهَبْتُ

3-حروف (قَد ، سو ، سدفَ ، لَن ، لَم ، لَمّا و...): قَد ذَهَبَ

تهیه کننده: مجید بیگلری



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



تقسیم اسم از لحاظ اعداد

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

تقسیم اسم از لحظ تعداد

اسم مفرد: بر یک دلالت دارد مذکر آن بدون علامت و مونث معمولا (ة) می گیرد.

اسم مثنی: بر دو شخص يا حیوان يا شیء دلالت دارد .


نحوه ساخت اسم مثنی

مفرد کلمه+ (انِ) الطالب: دانش آموز  الطالبانِ: دو دانش آموز

                  (ینَ) الطالب                   الطالبَیْنِ: دو دانش آموز


جمع

بر بیش از دو شخص يا حیوان يا شیء دلالت دارد که خود به دون نوع سالم و مکسر تقسیم می شود.

جمع سالم: که با افزودن علامتی خاص به آخر مفرد ساخته و به محض حذف آن علامت مفردش باقی می ماند.

برای مذکر:

مفرد کلمه+ (ونَ) الطالب: دانش آموز \( \leftarrow \) الطالبونَ: چند دانش آموز

                  (یْنَ) الطالب \( \leftarrow \) الطالبینِ: چند دانش آموز

برای مونث:

نحوه ساخت جمع مونث سالم: مفرد کلمه+ ات = مسلمة: مسلمات        طالبة: طالبات


جمع مکسر

ساخت آن قاعده مند نیست و نمی توان برای آن قانونی خاص در نظر گرفت.

كتاب : كُتُب           رَجُل : رِجال           باب : أبواب

تهیه کننده: مجید بیگلری





اسم اشاره و ترجمه بعد از آن

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

اسم اشاره

برای اشاره کردن بکار می رود.


ترجمه اسم بعد از اسم اشاره

1 - هذان الالّعِبانِ محبوبانِ: اين دو بازيكن، دوست داشتني هستند.

2- هذانِ العبانِ مؤدَّبانِ: اين دو، بازيكناني باادب هستند .

تهیه کننده: مجید بیگلری





کلمات استفهامی

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

كلمات استفهامي (پرسشي)

براي پرسش بکار می روند که تعدادي از آن ها حرف و تعدادي هم اسم هستند.

تهیه کننده: مجید بیگلری 



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



حرف و اسم

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

حرف

أ ، هل أ هذا کتابٌ آيا اين کتاب است؟               هل أنتَ معلّمٌ آيا تو معلّمی؟


اسم

ما (چه چیزي، چه چیزهايی) – مَن (چه کسی ، چه کسانی) – لِمَن (براي چه کسی ، بـراي چـه کسـانی) – أيـنَ(کجا) – کَیـفَ )چگونه(. 

تهیه کننده: مجید بیگلری





اعداد اصلی و ترتیبی

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

اعداد

أعداد در زبان عربی به دو گروه (اصلی وترتیبی) تقسیم می شوند.


أعداد اصلی

واحِد (يک) – إثنان (دو) – ثلاثة (سه) – أربعة (چهار) – خَمسة (پنج) – سِتّة (شش) – سَبعة (هفت) – ثمانية (هشت) – تسعة (نه) – عَشَرَة (ده) - أحَدَعَشَرَ – إثنا عَشَرَ


أعداد ترتیبی

الاُوَّل (يكم) – الثّاني (دوّم) – الثالث (سوّم) – الرّابع (چهارم) – الخامس (پنجم) – السادس (ششم) – السابع (هفتم) – الثامن (هشتم) – التاسع (نهم) – العاشر (دهم) – الحادي عَشَر (يازدهم) – الثاني عَشَر (دوازدهم) ...

أعداد ترتيبي بجز عدد «1» با «وة» مؤنث مي شوند. الثّانية – الثالثة ...

مؤنث «أوّل» ، «أولی» است .

 تهیه کننده: مجید بیگلری





فعل ماضی و مضارع و صرف 14 صیغه

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

فعل ماضی

فعلی است که بر انجام کار يا پديد آمدن حالتی در زمان گذشته دلالت دارد.


فعل مضارع

فعلی که بر انجام کار يا روي دادن حالتی در زمان حال دلالت دارد.


صرف 14 صیغه ماضی و مضارع

فعل ماضی با (ما) و فعل مضارع با (لا) منفی می شوند:

ذَهَبَ: رفت = ما ذَهَبَ : نرفت          يَذهبُ: مي رود = لايُذهبُ : نمي رود

تهیه کننده: مجید بیگلری 



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



فعل مستقبل و نحوه ساخت آن

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

فعل مستقبل

فعلی که بر انجام کار يا روي دادن حالتی در زمان آينده دلالت دارد.


نحوه ساخت

افزودن (سَـ يا سوفَ) به اوّل فعل مضارع

يَذهبُ: مي رود = سَيَذهَبُ : خواهد رفت          يَذهبُ: مي رود = سَوفَ يَذهَبُ : خواهد رفت

تهیه کننده: مجید بیگلری





فعل امر و نهی

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

فعل أمر

فعلی است که بر انجام کاري دستور می دهد.


فعل نهي

فعلی است که به انجام ندادن کاري دستور می دهد.

فعل نهی در پایه نهم فقط از صیغه های مخاطب ساخته می شود.

تهیه کننده: مجید بیگلری 





ماضی استمراری

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

ماضي استمراري

نشان دهنده کاري است که در گذشته چند بار تکرار شده است و با افزودن (کانَ) قبل از فعل مضارع ساخته می شود.

کان يَذهبُ: می رفت / کنتُ أشتغلُ:  ..............

تهیه کننده: مجید بیگلری



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



متن درس و معنی

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

متن درس و معنی

ذاكَ هوَ اللهُ

او همان خداست.

اُنْظُرْ لِتِلْكَ الشَّجَرَه

ذاتِ الْغُصونِ النَّضِرَه

به آن درخت ِدارای شاخه های تر و تازه نگاه کن.

کَيفَ نَمَتْ مِنْ حَبَّةٍ

وَ کَيفَ صارَتْ شَجَرَه

چگونه از دانه ای رشد کرد و چگونه درختی شد؟

فَابْحَثْ وَ قُل مَنْ ذَاالَّذي

يُخْرِجُ مِنهَا الثَّمَرَه

پس جستجو کن و بگو چه کسی از آن میوه بیرون می آورد (پدیدمی آورد)؟

وَ انْظُرْ إِلَی الشَّمسِ الَّتي

جَذوَتُها مُسْتَعِرَه

و به خورشیدی که پاره آتش آن فروزان است نگاه کن.

فيها ضياءٌ وَ بِها

حَرارَةٌ مُنتَشِرَه

نور و روشنی درآن است و به وسیله آن، گرما و حرارت پراکنده است.

مَنْ ذَا الَّذي أَوْجَدَها

في الْجَوِّ مِثلَ الشَّرَرَه

چه کسی آن را در فضا مانند اخگر و پاره آتش پدید آورده است؟

ذاكَ هجوَ اللّٰهُ الَّذي

أَنعُمُهُ مُنهَمِرَه

او همان خداوندی است که نعمت هایش ریزان وروان است.

ذو حِکمَةٍ بالِغَةٍ

وَ قُدرَةٍ مُقتَدِرَه

دارای حکمت و تدبیری کامل و نیروی توانمند است.

اُنْظُرْ إِلَی اللَّيلِ فَمَنْ
أَوْجَدَ فيهِ قَمَرَه

به شب نگاه کن پس چه کسی ماهش را در آن پدید آورد؟

وَ زانَهُ بِأَنْجُمٍ
کَالدُّرَرِ الْمُنتَشِرَه

و آن (شب) را با ستارگانی مانند مرواریدهای پراکنده زینت داد؟

وَ انْظُرْ إِلَی الْغَيمِ فَمَنْ
  اَنزَلَ مِنْهُ مَطَرَه
  

و به ابر نگاه کن پس چه کسی از آن بارانش را نازل کرد؟        

فَصَيَّرَ الْاَرضَ بِه
بَعْدَ اغْبِرارٍ خَضِرَه

و زمین را پس ازتیره رنگی (غبار آلودگی) سرسبز ساخت؟

وَ انْظُرْ إِلَی الْمَرْءِ وَ قُل
مَنْ شَقَّ فيهِ بَصَرَه

و به انسان بنگر و بگو چه کسی بينايی را در او پديد آورده است؟(شکافت)

مَنْ ذَا الَّذي جَهَّزَهُ
بِقُوَّةٍ مُفْتَکِرَه

چه کسی اورا به نیرویی انديشمند مجهّز کرد؟.

ذاكَ هوَ اللّٰهُ الَّذي
أَنعُمُهُ مُنهَمِرَه

آن همان خدايی است که نعمتهايش ريزان است.





لغات و معنی لغات

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

معنی کلمات

أَنجُم
ستارگان «مفرد: نَجْم»
ذات
دارای
قُل
بگوَ
أَنزَل
نازل کرد
ذاك
آن
مُستَعِرَة
فروزان
أَوْجَد
پديد آورد
مُنهَمِرَة
ريزان
ذو
دارای
بالِغ
کامل
نَرِضَِة
تروتازه
زانَ
زینت داد
نَـمَت
رشدکرد «مؤنّثِ:نَـام»
شَرَة
اخگر(پارۀ آتش)
غُصون
شاخه ها «مفرد: غُصْن»
دُرَر
مرواريدها «مفرد: دُرّ»
يُخْرِج
درمی‌آورد
غَيم
ابر
ذا
هٰذا=اين // مَن ذا: «اين کيست؟»
أَنعُم
 نعمت ها «مفرد: نِعمتةَ»
ذو
دارای
جَذوَة
پارۀ آتش




متن و معنی حوار

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

متن و معنی حوار 

اَلتَّعارُفُ في مَطارِ النَّجَفِ الْأَشرَفِ

آشنايی با یکدیگر در فرودگاه نجف اشرف

زائِرُ مَرقَدِ أمیرِالْمُؤمِنینَ عَلیّ (ع)

أَحَدُ الْمُوَظَّفینَ فی قاعَهِ الْمَطارِ

زائر مرقد امیرالمؤمنین علی (ع)

یکی از کارمندان در سالن فرودگاه

اَلسَّلامُ عَلَیکُم.

وَ عَلَیکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ.

سلام علیکم.

سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.

صَباحَ الْخَیرِ یا أَخی.

صَباحَ النّورِ وَ السُّرورِ.

صبح بخیر، ای برادرم.

صبح بخیر و شادی

کَیفَ حالُکَ؟

أَنَا بِخَیرٍ، وَ کَیفَ أَنتَ؟

حالت چطور است؟

من خوبم، تو چطوری؟

بِخَیرٍ وَ الْحَمدُ لِلّٰهِ.

عَفواً، مِنْ أَینَ أَنتَ؟

خوبم خدا را شکر.

ببخشید، تو اهل کجایی؟

أَنا مِنَ الْجُمهوریَّهِ الْإسلامیَّهِ الْإیرانیَّهِ.

مَا اسْمُکَ الْکَریمُ؟

من از جمهوری اسلامی ایران هستم.

اسم شریف شما؟

اِسمی حُسَینٌ وَ مَا اسْمُکَ الْکَریمُ؟

اِسمی عَبدُ الرَّحمانِ.

اسم من حسین است و اسم شریف شما؟

اسم من عبدالرحمان است.

هَل سافَرْتَ إلَی إیرانَ حَتَّی الْآنَ؟

لا؛ مَعَ الْأَسَفِ. لٰکِنّی أُحِبُّ أَنْ أُسافِرَ.

آیا تاکنون به ایران سفر کرده‌ای؟

نه. متاسفانه. ولی من دوست دارم سفر کنم.

إنْ شاءَاللّٰهُ تُسافِرُ إلَی إیرانَ!

إن شاءَاللّٰهُ؛ إلَی اللِّقاءِ؛ مَعَ السَّلامَهِ.

اگر خدا بخواهد به ایران سفر می‌کنی؟

اگر خدا بخواهد؛ به امید دیدار؛ به سلامت

فی أَمانِ اللّٰهِ.

فی أَمانِ اللّٰهِ وَ حِفظِهِ، یا حَبیبی.

در امان خدا.

در امان و پناه خداوند، ای دوست من.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



جزوه جامع

فصل 1 : ذاكَ هوَ اللّٰهُ

جزوه جامع

ذاك هو الله: آن همان خداست.

موضوع الدرس مراجعة دروس الصف السابع والثامن والتاسع مرور درسهای کلاس هفتم هشتم و نهم
مهمترین موضوعاتی که در این قسمت بررسی میشود عبارتند از:

۱)انواع فعل در زبان عربی

۲)کاربرد اعداد شمارشی و ترتیبی


انواع فعل در زبان عربی

فعل در زبان عربی بر اساس زمان به سه نوع تقسیم می شود:

۱) ماضی

۲) مضارع

۳) امر


فعل ماضی گذشته

بیانگر انجام کاری یا پدیدآمدن حالتی در زمان گذشته است.

مثال
پدید آمدن حالت شَجَعَ: شجاع شد
انجام کار نَصَرَ: یاری کرد


علامتهای فعل ماضی

ضمائر پیوسته فاعلی( شناسه های فعل در زبان فارسی):

صیغه های مفرد
ــم:تُ نَصَرتُ:کمک کردم
ـــی:تَ-ت نَصرتَ-نصرتِ:کمک کردی
ـــ:بدون ضمیر نصَرَ - نَصَرَتُ:کمک کرد
صیغه های جمع
یـــم:نا نَصَرنا : کمک کردیم
یــد:تُم - تُما ـ تُنْ نصرتما - نصرتم - نصرتُنْ:کمک کردیم
نـــد: ا - و - نَ نصرا - نَصَرتا - نصروا - نصرنَ :کمک کردند

1 با توجه به اینکه فعل نهی همان امر منفی و فعل آینده همان مضارع است که فقط س) و (سوف با ابتدای آن افزوده میشود به شکل مجزا جزء تقسیم بندی انواع فعل به حساب نمی آیند.
۲ این ضمائر غالبا فاعل فعل هستند.


انواع فعل ماضی

۱)گذشته نقلی:

فعل گذشته در زبان فارسی به انواع مختلفی تقسیم میشود که مهمترین آنها عبارتند از: گذشته ساده گذشته استمراری - گذشته .بعید در زبان عربی چنین نامگذاریهایی برای فعل ماضی وجود ندارد ولی ساختارهایی وجود دارد که معادل معنایی این زمانه است.

۲) ماضی ساده :

این فعل بیانگر کاری است در گذشته انجام شده و ارتباط آن با زمان حال قطع شده است: یاری کرد - نوشت...... این فعل در زبان عربی به این شکل به کار می رود.
ألف) ماضى ساده:مثبت ریشه فعل + ضمیر پیوسته یا پنهان

مثال نصر - كتبت ....

ب)ماضی ساده منفی: ما + فعل ماضی / لم + فعل مضارع. 

مثال ما نَصَرَ - ما كتبت ا لم يَنْصُر - لم تكتب

۳) ماضی نقلی :

این فعل بیانگر کاری است در گذشته انجام شده و اثرش تاکنون نیز ادامه دارد یاری کرده است نوشته
است .

این فعل در زبان عربی به این شکل به کار میرود:
أ) ماضى نقلى: مثبت قد + فعل ماضی

مثال قد نَصَر - قد كتبت......

ب)ماضی نقلى منفى: ما + فعل ماضى + بعد / لما + فعل مضارع.

مثال ما نَصَرَ بعد - ما كَتَبَتْ بعد الما ينصر - لما تنصر

ماضی استمراری

این فعل بیانگر کاری است در گذشته به صورت مداوم و مستمر انجام میشده است یاری میکرد - می نوشت.

این فعل در زبان عربی به این شکل به کار میرود:
أ) ماضى استمرارى مثبت: كانَ + فعل مضارع.

مثال كانَ يَنْصُرَ - كُنتَ تَكتُبُ...

ب) ماضی استمرارى منفى ما + كانَ + فعل مضارع / لم + مضارع كان + فعل مضارع.

مثال ما كانَ يَنْصُرَ - ما كُنتَ تَكتُبُ / لم يَكُنْ يَنْصُرَ - لم تَكُنْ تَكتُبُ...

ماضی بعید

این فعل بیانگر کاری است در گذشته دور انجام شده است یاری کرده بود – نوشته بودی...
این فعل در زبان عربی به این شکل به کار میرود:
أ) ماضى بعيد مثبت: كان + (قد) + فعل ماضي

مثال كان (قد) نَصَرَ - كُنتَ (قد) نَصَرتَ....

ب) ماضى بعيد منفى: ما + كان + (قَدْ) + فعل ماضى / لم + مضارع كان + فعل ماضي.

مثال ما كان (قد) نَصَرَ - ما كُنتَ (قد) نَصَرتَ ... / لم يَكُنْ نَصَرَ - لم تَكُنْ تَنصر ...

فعل مضارع

فعلی است که بیانگر انجام کاری یا پدیدآمدن حالتی در زمان حال یا آینده است. انجام کار ینصر یاری میکند الان) یا (آینده پدیدآمدن حالت يَشجع شجاع میشود(الان یا آینده)

۱) علامتهای فعل مضارع :

۱)حروف مضارعه (ت) - ی - ن - (۱) در ابتدای فعل تعرفُ - يعرفُ - نعرِفُ - أعرِفُ.
۲)حرکات ضمه ، فتحه و ساکن یا حرف (ن) در انتهای فعل.
۳)حرکات ضمه ،فتحه و ساکن: تعرف - لم يعرف - لن نعرف - لا أعرفُ.
۴)حرف (ن) يعرفان - تعرفان - يعرفون - تعرفون - تعرفين.

1) نحوه کاربرد حروف مضارعه در ابتدای فعل مضارع


ت
در فعلهای متناسب با ضمائری که با لفظ «أنت»شروع میشود و برای ضمير (هي - هما) مونث أنتَ تعرف - أنت تعرفين – أنتما تعرفان – أنتم تعرفون – أنتن تعرفن
هي تعرف - هما تعرفان
(مونث)
ی در فعلهای متناسب با ضمائری که با لفظ «هـ »شروع میشود
به غیر از ضمیر (هي) - هما (مونث)
هو يعرف - هما يعرفانهم يعرفون - هن يعرفن
ن در فعل متناسب با ضمیر «أنا» أنا أعرف
ا در فعل متناسب با ضمیر «نحن» نحن نعرف

نحوه کاربرد حرکت ضمه و فتحه و حرف (ن) در انتهای فعل مضارع

ن

در فعلهای دارای ضمیرهای پیوسته (ا - و -ی )
مثال10 : هما تعرفان (مونث) - هما يعرفان (مذكر)- أنتما تعرفان - هم يعرفون - أنتم تعرفون- أنت تعرفين

حرکت ضمه، فتحه  و ساکن

در فعل های بدون ضمیرهای پیوسته (ا-و-ی)
مثال 11 : هو يعرفُ - هي لن تعرف - أنا لا أعرفُ - نحن لم نعرف


فعل امر

فعلی است که بوسیله آن به شخص یا اشخاصی دستور میدهیم که کاری را انجام دهد از آنجا که دستور انجام کار به شخص یا اشخاصی داده میشود که در حضور ما هستند به همین علت فعل امر از فعلهای مضارع دوم شخص مفرد و (جمع) ساخته میشود.

روش ساختن فعل امر :

۱)در ابتدا حرف مضارعه (ت) را از ابتدای فعل مضارع حذف میکنیم اگر بعد از این ،حذف یک حرف دارای حرکت ساکن باقی بماند حتما از یک همزه) (امر) برای کاربرد این فعل استفاده میکنیم؛ زیرا ابتداي به ساکن ممکن نیست.

مثال
تجلس —> إجلس       تذهب —> إذهب

اگر حرف دوم فعل (فتحه یا کسره داشته باشد همزه امر کسره و اگر (ضمه داشته باشد، ضمه میگیرد.

مثال
تَذْهَبُ —>أِذهب    تجلِسُ—>اِجلِس   تَنْصُرَ—>أَنصُر

۲- آخر فعل امر نیز به این شکل تغییر میکند:
ضمه (ـــٌــ)  —> ساكن (_ْ_) :تَكتُ‍‌‌‍بٌ —>أُکتُبْ

(ن) حذف میگردد به غیر از ضمیر جمع مونث
ترجِعانِ —> إِرْجِعا          ترجِعون —> إِرجِعوا
ترجِعينَ —>إِرجعي          تَخْرَجّنَ —>اُخْرُجْنَ


اعداد اصلی و ترتیبی

اعداد در همه زبانها کاربرد دارد و از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. آنچه بوسیله این اعدد شمارش میشود معدود نام دارد زبان عربی نیز از این موضوع مستثنی نیست و با ظرافت و دقت خاصی به این موضوع پرداخته است. اعداد در زبان عربی با توجه به کاربردشان به دو دسته تقسیم میشوند:

۱)اعداد اصلی: برای شمارش موارد مختلف انسان حیوان و أشياء مورد استفاده قرار میگیرند.

۲) اعداد ترتیبی: برای بیان ترتیب موارد مختلف انسان حیوان و اشیاء) به کار میروند.

الف) اعداد اصلی:

این عدد به دو شکل مذکر (بدون) (ة) و مونث غالبا با (ة) تقسیم میشوند. در مقطع متوسطه اول با این اعداد آشنا شدید:

عدد 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
مذکر واحد  إثنان ثلاث أربع خمس ستَ سبع ثمانی تسع عشر أحد عشر إثنا عشر
مونث واحدة إثنتان ثلاثة أربعة خمسة ستة سبعة ثمانية تسعة عشرة إحدى عشرة إثنتا عشرة
ترجمه یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده یازده دوازده
عدد ۱ و ۲ بعد از معدود به کار میروند
مثال
إشتريت کتابين إثنين: دو كتاب خريدم.

1) در زبان عربی به موضوع مذکر و مونث بودن عدد و معدود توجه می شود.
2) عدد ۲ به عنوان یک کلمه مثنی به دو شکل به کار میرود إثنان - إثنتان – إثنين – إثنتين.
3) جزء اول عدد ۱۲ ،عربی عدد ۲ است و طبق قوانین این عدد نوشته می شود.
4) جزء اول عدد ۱۱ در عربی بوسیله (ی) مونث می شود. 

ب) اعداد ترتیبی:

این اعداد همیشه بعد از معدودشان به کار میروند اعداد ترتیبی ۱۱ تا ۱۲ به این شکل است:

عدد یکم دوم سوم چهارم پنجم ششم هفتم هشتم نهم دهم یازدهم دوازدهم
مذکر أول ثاني ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشر حادي عشر ثاني عشر
مونث أولى ثانية ثالث رابعة خامسة سادسة سابعة ثامنة تاسعة  عاشرة حادية عشرة ثانية عشرة

موارد کاربرد اعداد ترتیبی:

۱) ساعت خوانی :

 كم ساعة الآن؟

 الخامسة تماماً

۲) آدرس دهی :

أين بيتُ السيد كاظمي؟

البيت الخامس في هذا الشارع. (خانه پنجم در این خیابان)

ساعت خوانی در زبان عربی به یکی از این سه حالت خوانده میشود:
ساعت کامل: ساعت ٥ ،الخامسة تماماً
ساعت + دقایق گذشته: ساعت ٥:١٥ ،الخامسة والربع ساعت ٥:٣٠ ،الخامسة والنصف
ساعت - دقایق مانده: ساعت ٤:٤٥ ،الخامسة إلا ربعا


فعل مستقبل (آینده)

فعل مستقبل بیانگر انجام کاری یا پدید آمدن حالتی است که به طور ویژه به زمان آینده اختصاص دارد. این فعل در واقع یک فعل مضارع است که با افزودن :(س) آینده نزدیک - سوف آینده (دور به ابتدای آن به زمان آینده مرتبط میشود.

أنا سأتصل بك في الساعة التاسعة قريباً

من به زودى ساعت نه با تو تماس خواهم گرفت. (آینده نزدیک)

أنا سوف أتصل بك في الأسبوع القادم

من در هفته آینده با تو تماس خواهم گرفت.(آینده دور)

تهیه کننده:نعمت الله مقصودی





متن درس و معنی

فصل 2 : اَلْمَواعِظُ الْعَدَديَّةُ

متن درس و معنی

اَلْمَواعِظُ الْعَدَديَّةُ مِن رَسولِ اللهِ (صلّی اللهُ علیه وآلهِ وسلّم).

پندها و نصایح شمارشی (عددی) از پیامبر خدا (ص).

سَبعٌ يَجْري للِعْبَدِ أجْرُهُنَّ وَ هوَ في قبرهِ بعَدَ مَوتِهِ: مَنْ علَّمَ عِلمْاً، أو أجرَی نهرآً، أوْ حَفَرَ بِئراً، أو غَرَسَ نَخلاً، أوْ بَنَی مَسجِداً، أوْ وَرَّثَ مُصْحَفا،ًأوْ تَرَكَ  وَلدَاً يسَتَغفِرُلَهُ بَعدَ مَوتِهِ.

هفت (چیز) بعد از آنکه انسان در قبرش باشد ثوابش برای او جاری می گردد : کسی که دانشی را (به دیگران) یاد داده است (آموخته است) . آب نهری را جاری ساخته است . چاهی را کنده است یا نخلی را کاشته است یا مسجدی راساخته است یا مصحفی (قرآن مکتوب) را  به ارث گذاشته است یا فرزندی را  به جای گذاشته است که بعد از مرگش برایش طلب آمرزش می کند.

جَعَلَ اللهُ الرَّحْمَةَ مِئَةَ جُزءٍ، فَأمْسَكَ عِندَهُ تِسعَةً وَ تِسعينَ جُزءاً و أَنزَلَ جُزءاً واحِداً، فَمِنْ ذٰلِكَ الْجُزءِ يَتَراحَمُ الْخَلْقُ.  

خداوند برای رحمت صد جزء قرار داد و 99 جزء را نزد خود نگهداشت و یک جزء به زمین فروفرستاد و از آن یک جزء بشر به همدیگر رحم می کنند.

إِنَّ طَعامَ الْواحِدِ يَکْفِي الِاثْنَينِ، وَ طَعامَ الِاثْنَينِ يَکْفِي الثَّلاثَةَ و الاربَعَةَ، کُلوا جَميعاً وَ لا تَفَرَّقوا، فَإِنَّ الْبَرَکَةَ مَعَ الَجماعَةِ.

براستی یک غذا برای دونفر کافی می باشد و دو غذا برای سه و چهار نفر کافی می باشد ، همگی بخورید و پراکنده نشوید، و مسلما برکت همراه با جماعت است.

اِثنانِ خَيرٌ مِن واحِدٍ وَ ثَلاثَةٌ خَيرٌ مِنِ اثْنَينِ و أربَعَةٌ خَيرٌ مِن ثَلاثَةٍ؛ فَعَلَيکُم بِالْجَماعَةِ.

 دو بهتر از یک است و سه بهتر از دو است و چهار بهتر از سه است ؛ و شما با جماعت باشید.

من أخلَصَ لِلهِ أربَعینَ صَباحاً،ظَهَرَتْ یَنابیعُ الحکمَةِ مِنْ قَلبِهِ عَلیَ لِسانِهِ.  

هرکس چهل صبح برای خدا إخلاص ورزد، سرچشمه های حکمت و دانش از قلبش بر زبانش جاری گردد.

أرْبَعَةٌ قَليلُها کَثيرٌ: الْفَقرُ وَ الْوَجَعُ وَ الْعَداوَةُ وَ النّارُ.

 چهار (چیز)  اندکش زیاد است: تنگدستی و درد و دشمنی (کینه ورزی) و آتش (جهنّم)

اَلْعِبادَةُ عَشَرَةُ أجزاءٍ تِسعَةُ أجزاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلالِ.

عبادت ده جزء است که نُه (9) جزء در طلب (روزی) حلال است.

إذا کانَ اثْنانِ يَتَناجَيانِ فَلا تَدْخُلْ بَينَهُما

هرگاه دو (نفر) با هم راز می گویند (درِ گوشی نجوا می کنند)، میان آن دو واردنشو.





معنی کلمات درس

فصل 2 : اَلْمَواعِظُ الْعَدَديَّةُ

لغات معنی لغات

أَجْری
جاری کرد
غَرَس
کاشت
یَتراحَم ُ الْخَلْق
آفريدگان به هم مهربانی می‌کنند
کُلوا
بخوريد
أَخْلَص
مُخلص شد، یکرنگ شد
أَمْسَك
به دست گرفت و نگه داشت
يَجْري
جاری است ، جاری میشود
لاتَفَرقوا
پراکنده نشويد
يَستَغفِر
آمرزش میخواهد
بَنی
ساخت
مِئَة
صد
يَکفي
بس است
عَلمَّ
ياد داد
وَرَّث
به ارث گذاشت
يَکْفِـي الـاِثْـنَيـن
بــرای دو نفــر بس است
يَنابيع
جویهای پر آب،چشمهها «مفرد: يَنْبوع»


مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



جزوه جامع

فصل 2 : اَلْمَواعِظُ الْعَدَديَّةُ

جزوه جامع

الدرس الثاني: موضوع الدرس الأعداد من الواحد إلى المئة (اعداد یک تا صد)
المواعظ العددية من رسول الله (ص) نصیحتهای عددی از پیامبر خدا (ص)
در این درس به موضوع اعداد به طور مفصل تری میپردازیم قبلا یاد گرفتیم که اعداد با توجه به کاربردشان به دو گروه اساسی تقسیم میشوند :
۱) اعدادی که برای شمارش استفاده میشوند—>اعداد اصلی (شمارشی)
۲)اعدادی که برای بیان ترتیب استفاده میشوند—> اعداد ترتیبی
در سالهای گذشته از هر دو گروه عدد در زبان عربی با معادل اعداد ۱ تا ۱۲ و کاربرد آنها آشنا شدیم. در این درس قصد داریم که معادل اعداد اصلی و ترتیبی ۱۳ تا ۱۰۰ را یاد بگیریم.
عدد (اصلی - ترتیبی) در زبان عربی از لحاظ ساختاری به انواعی تقسیم می شود.


اعداد مفرد

به اعدادی گفته میشود که دارای ساختار تک جزیی.اند این اعداد شامل ۱ تا ۱۰ و صد میلیون و میلیارد میشود معادل این اعداد در جدول زیر بیان شده است:

اعداد اصلی 1 تا 10

عدد یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده
مذکر واحد إثنان ثلاث أربع خمس ستَ سبع ثماني تسع عشر
مونث واحدة إثنتان ثلاثة أربعة خمسة ستة سبعة ثمانية تسعة عشرة

اعداد ترتیبی ۱ تا 10

عدد یکم دوم سوم چهارم پنجم ششم هفتم هشتم نهم دهم
 مذكر أول ثاني ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشر
مونث أولى ثانية ثالث رابعة خامسة سادسة سابعة ثامنة تاسعة عاشرة

1 عدد ۲ به عنوان یک کلمه مثنی به دو شکل به کار میرود إثنان – إثنتان – إثنين – إثنتين.

2 عدد ۱ و به عنوان صفت و به منظور تأکید بعد از معدود خود می آیند؛ زیرا هر اسم مفردی بر یک بودن و هر اسم مثنایی بر دو بودن دلالت میکند:

مثال
اشتريت كتابين إثنين من المعرض دو کتاب از نمایشگاه خریدم.
لي مقالتان إثنتان في هذه المجلة العلمية: من دو مقاله در این مجله علمی دارم.

اعداد مرکب

به اعداد ۱۱ تا ۱۹ که به صورت ترکیبی به کار میروند عدد مرکب میگویند.

اعداد اصلی ۱۱ تا ۱۹

عدد یازده دوازده سیزده چهارده پانزده شانزده هفده هجده نوزده
مذکر

أحد
عشر

إثنا
عشر

ثلاث
عشر

أربع عشر

خمس
عشر

ست
عشر

سبع
عشر

ثماني
عشر

تسع
عشر

مونث إحدى عشرة إثنتا عشرة ثلاثة عشرة أربعة عشرة خمسة  عشرة

ستة
عشرة

سبعة
عشرة

ثمانية
عشرة

تسعة عشرة
مثال 
في هذا الصف أحد عشر :طالباً در این کلاس یازده دانشجو وجود دارد.
كان لي خمسة عشرة زميلة في الصف العاشر: من در کلاس دهم پانزده همکلاسی داشتم.

اعداد ترتیبی ۱۱ تا ۱۹

عدد یازدهم دوازهم سیزدهم چهاردهم پانزدهم شانزدهم هفدهم هجدهم نوزدهم
مذکر حادي عشر ثاني عشر ثالث عشر

رابع
عشر

خامس عشر ستَ عشر سابع عشر ثامن عشر تاسع عشر
مونث حادية عشرة ثانية عشرة ثالثة عشرة رابعة عشرة خامسة  عشرة سادسة عشرة سابعة عشرة ثامنة عشرة تاسعة
عشرة

جزء اول عدد ۱۱ در عربی بوسیله (ی) مونث می شود.


اعداد عقود

به اعدادی گفته میشود که از عدد ۲۰ به بعد به صورت دسته ده تایی شمرده میشوند. این اعداد مانند اسم جمع مذکر سالم با (ونَ - ین) به کار میروند.

عدد 20 30 40 50 60 70 80 90
معادل

عشرون
عشرين

ثلاثون
ثلاثين

أربعون
أربعين

خمسون
خمسين

ستون
ستين

سبعون
سبعين

ثمانون
ثمانين

تسعون
تسعين

 مثال
جاء عشرون رجلا إلى هذه الحفلة بيست مرد به این جشن آمدند.
أدرس لثلاثين طالباً في المدرسة : برای سی دانش آموز در مدرسه تدریس میکنم.

اعداد معطوف

این اعداد مانند اعداد مرکب از دو جزء ساخته میشوند با این تفاوت که دو جزء آن با حرف عطف «واو» به هم ربط داده میشود یکان این اعداد ۱) تا (۱۰) و دهگانشان اعداد عقود است و شامل اعداد ۲۱ تا ۹۹ میگردد به غیر از اعداد عقود.

مثال
21 = واحد وعشرون
۳۷=سبعة وثلاثين
٨٥=خمسة وثمانون

با دقت در معادل عربی این اعداد متوجه میشویم که در خواندن و نوشتن این اعداد ابتدا یکان و سپس دهگان خوانده و نوشته میشود.

مثال  
۹۸ نود و هشت - ثمانية وتسعون

با فعلهای «قام، جاء و أتى» و معنای آنها آشنا شدید :قام ایستاد، جاء و أتى آمد این فعلها فعلهایی ناگذرند و نیازی به مفعول .ندارند اما معنی این فعلها در صورتی که با حرف بـ به کار روند تغییر میکند و به صورت فعل گذار نیازمند به (مفعول) ترجمه میشوند
قام : ایستاد
قام ب : انجام داد، اقدام کرد.

مثال
قام أخي بتلوين الصور:
برادرم به رنگ آمیزی تصاویر پرداخت تصاویر را رنگ آمیزی کرد.
جاء و أتى : آمد.
جاء - أتى بـــــــ: آورد.
مثال
جاء صديقي المضياف بالطعام لنا
دوست مهمان نوازم برایمان غذا آورد
أنا سوف آتي بالكتاب غداً
من فردا کتاب را خواهم آورد
تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی




متن حوار و معنی

فصل 2 : اَلْمَواعِظُ الْعَدَديَّةُ

متن حوار و معنی

فی مَطارِ النَّجَفِ الْأشرَفِ

در فرودگاه نجف اشرف

سائِحٌ مِنْ إیران

سائِحٌ مِنَ الْکُوَیتِ

گردشگری از ایران

گردشگری از کویت

اَلسَّلامُ عَلَیکُم.

وَ عَلَیکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ.

سلام بر شما

و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد

مَساءَ الْخَیرِ یا حَبیبی.

مَساءَ النّورِ یا عَزیزی.

عصر بخیر ای دوست من

عصر بخیر عزیزم.

هَلْ حَضرَتُکَ مِنَ الْعِراقِ؟

لا؛ أَنَا مِنَ الْکُوَیتِ. أَ أَنتَ مِن باکِستان؟

آیا جنابعالی از عراق هستی؟

نه؛ من از کویت هستم. آیا تو از پاکستان هستی؟

لا؛ أَنا إیرانیٌّ. کَمْ مَرَّهً جِئتَ لِلزّیارهِ؟

جِئتُ لِلْمَرَّهِ الْأُولَی؛ وَ کَمْ مَرَّهً جِئتَ أَنتَ؟

نه؛ من ایرانی هستم. چند بار به زیارت آمدی؟

برای اولین بار آمدم؛ تو چند بار آمدی؟

أَنا جِئتُ لِلْمَرَّهِ الثّانیَهِ.

کَمْ عُمرُکَ؟

من برای دومین بار آمدم.

چند سالت است؟

عُمری سِتَّهَ عَشَرَ عاماً.

مِنْ أَیِّ مَدینَهٍ أَنتَ؟

من شانزده سال دارم.

از کدام شهر هستی؟

أَنَا مِنْ مَدینَهِ جویبار فی مُحافَظَهِ مازَندَران.

ما أَجمَلَ غاباتِ مازندران وَ طَبیعَتَها!

من از شهر جویبار در استان مازندران هستم.

جنگل‌ها و طبیعت مازندران چه زیباست؟

هَلْ ذَهَبتَ إلَی إیرانَ مِنْ قَبلُ؟!

نَعَم؛ ذَهَبتُ لِزیارَهِ الْإمامِ الرِّضا، ثامِنِ أَئِمَّتِنا (ع).

آیا از قبل به به ایران رفتی؟!

بله؛ به زیارت امام رضا(ع)، هشتمین امام رفتم.

کَیفَ وَجَدْتَ إیرانَ؟

إنَّ إیرانَ بِلادٌ جَمیلهٌ جِدّاً، وَ الشَّعْبَ الْإیرانیَّ شَعبٌ مِضْیافٌ.

ایران را چگونه یافتی؟

قطعاً ایران سرزمین بسیار زیبایی است و ملت ایرانی مهمان دوست هستند.





لغات درس و معنی

فصل 3 : مطَرَُ السَّمَكِ

لغات و معنی

أَثارَ
برانگيخت
حيرَّ
حیران کرد
اِحتَفَل
جشن گرفت
سَحَب
کشيد
أَصبَح
شد
إعصار
گردباد
سَمّیٰ
ناميد
سَوداء
سياه (مؤنّثِ: أَسوَد)
أَمِريکَا الْوُسطی
آمريکای مرکزی
قَّصَد
باور کرد
سَنَوي
سالانه
أَمطَر
باران باريد
بَسَط
گستراند
بَعُد
دورشد
حَتّیٰ تُصَدَّقَ
تا باور کنی
تَریٰ
میبينی،ببينی
ظاهِرَة
پديده «جمع: ظَواهِر»
فِلْم
فيلم «جمع: أَفالم»
تَساقَط
پی در پی افتاد
اَلْمُحيط ُالْأَطلَسيَ
اقيانوس اطلس
مَفروش
پوشيده، فرش شده
التَعَرُّفُ عَلیِ
شناختنِ
ثَـلْج
برف، يخ «جمع: ثُلوج»
حَسَناً
بسيار خوب
مِهرَجان
جشنواره
نُزول
پايین آمدن، بارش

 



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



متن حوار و معنی

فصل 3 : مطَرَُ السَّمَكِ

متن حوار و معنی

فی قِسْمِ الْجَوازاتِ فِی المِطارِ

در قسمت گذرنامه در فرودگاه

شُرطیُّ إدارهِ الْجَوازاتِ

اَلْمُسافِرُ الْإیرانیُّ

پلیس اداره گذرنامه

مسافر ایرانی

أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. مِن أَیِّ بَلَدٍ أَنتُم؟

نَحنُ مِن إیران وَ مِن مَدینَهِ زابُل.

خوش آمدید، شما اهل کدام کشور هستید؟

ما از ایران و از شهر بابل هستیم.

مَرحَباً بِکُم. شَرَّفتُمونا.

أَشکُرُکَ یا سَیِّدی.

درود بر شما، به ما افتخار دادید.

از تو تشکر می‌کنم آقا!

ماشاءاللّٰهُ! تَتَکَلَّمُ بِالْعَرَبیَّهِ جَیِّداً!

أُحِبُّ هٰذِهِ اللُّغَهَ. اَلْعَرَبیَّهُ جَمیلَهٌ.

ما شاء الله به خوبی عربی صحبت می‌کنی!

این زبان را دوست دارم، عربی زیباست.

کَمْ عَدَدُ الْمُرافِقینَ؟

سِتَّهٌ: والِدایَ وَ أُختایَ وَ أَخَوایَ.

تعداد همراهان چند نفر است؟

شش نفر: پدر و مادرم، دو خواهر، دو برادرم.

أَهلاً بِالضُّیوفِ. هَل عِندَکُم بِطاقاتُ الدُّخولِ؟

نَعَم؛ کُلُّ واحِدٍ مِنّا بِطاقَتُهُ بِیَدِهِ.

مهمانان خوش آمدید. آیا شما کارت‌های ورود دارید؟

بله، هر یک از ما کارتش در دستش است.

اَلرِّجالُ عَلَی الْیَمینِ وَ النِّساءُ عَلَی الْیَسارِ لِلتَّفتیشِ.

عَلَی عَینی.

مردان سمت راست و زنان سمت چپ برای بازرسی

بر روی چشم.

رَجاءً؛ اِجعَلوا جَوازاتِکُم فی أَیدیکُم.

نَحنُ جاهِزونَ

لطفا، گذرنامه‌هایتان را در دستتان بگیرید.

ما آماده‌ایم.





متن درس و معنی

فصل 3 : مطَرَُ السَّمَكِ

متن درس و معنی

مَطَرُالسَّمَكِ

باران ماهی

هَل تُصَدِّقُ أنَ ترَی في يَومٍ مِنَ الْايّامِ أَسماكاً تَتَساقَطُ مِنَ السَّماءِ؟! إنَّ نزُولَ الْمَطَرِوَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ شَيءٌ طبَيعيٌّ؛ وَلکِٰنْ أ يُمْکِنُ أنَ نرَی مَطرَ السَّمَكِ؟! هَل تظَنُّ أنَ يکَونَ ذٰلِكَ الْمَطَرُ حَقيقَةً وَ لَيسَ فِلْماً خَياليّاً؟! حَسَناً فَانْظُرْ إِلَی هٰذِهِ الصُّوَرِ حَتَّی تُصَدِّقَ.

آیا باور می کنی که روزی از روزها ماهی ها را ببینی که از آسمان می افتند؟ مسلما بارش باران و برف از آسمان یک چیز طبیعی است. و اما آیا امکان دارد که باران ماهی را ببینیم؟ آیا گمان می کنی که آن باران حقیقی باشد و فیلمی خیالی نیست. خوب پس به این تصاویر نگاه کن تا باور کنی.

اُنظُرْ بِدِقَّةٍ؛ أنتَ تُشاهِدُ سُقوطَ الْاسَماكِ مِنَ السَّماءِ؛ کَأنَّ السَّماءَ تُمْطِرُ أَسماکاً. يُسَمّي النّاسُ هٰذِهِ الظّاهِرَةَ الطَّبيعيَّةَ (مَطَرَ السَّمَكِ). حَيَّرَتْ هٰذِهِ الظّاهِرَةُ النّاسَ سَنَواتٍ طَويلَةً فَما وَجَدوا لَها جَواباً.

به دقت نگاه کن. توافتادن ماهی ها را از آسمان می بینی ، مثل اینکه آسمان ماهی ها می بارد. مردم این پدیده طبیعی را باران ماهی می نامند. این پدیده مردم را سال های طولانی شگفت زده کرده وبرای آن جوابی نیافتند.

يَحْدُثُ (مَطَرُ السَّمَكِ) سَنَويّاً في جُمهوريَّةِ الْهُندوراس في أَمِريکَا الْوُسطَی.

باران ماهی سالانه در جمهوری هندوراس در امریکای مرکزی اتفاق می افتد.

تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَةُ مَرَّتَينِ في السَّنَةِ أَحياناً. فَيلُاحِظُ النّاسُ غَيمَةً سَوداءَ عَظيمَةً وَ رَعداً وَ بَرقاً وَ رياحاً قَويَّةً وَ مَطَراً شَديداً لِمُدَّةِ ساعَتَينِ أَو أَکثَر. ثُمَّ تصُبِحُ الْارَضُ مَفروشَةً بِالْاسَماكِ، فَيَأخُذُهَا النّاسُ لِطَبخِها وَ تَناوُلِها.

این پدیده گاهی دوبار در سال اتفاق می افتد. ومردم به مدت دوساعت یا بیشتر تکه ابر سیاه بزرگی ورعد وبرق وبادهایی قوی وبارانی شدید را ملاحظه می کنند. سپس زمین با ماهی ها پوشیده می شود، ومردم آنها را برای پختن وخوردنش می برند.  

حاوَلَ الْعُلَماءُ مَعرِفَةَ سِرِّ تِلْكَ الظّاهِرَةِ الْعَجيبَةِ؛ فَوَجَدوا أَنَّ جَميعَ الْاسَماكِ الْمُنتَشِرَةِ عَلَی الْاَرضِ بِحَجمٍ واحِدٍ وَ نَوعٍ واحِدٍ، وَلٰکِنَّ الْغَريبَ في الْاَمرِ أَنَّ الْاسَماكَ لَيسَتْ مُتَعَلِّقَةً بِالْمياهِ الْمُجاوِرَةِ بَلْ بِمياهِ الْمُحيطِ الْاَطْلَسيِّ الَّذي يَبْعُدُ مَسافَةَ مِائَتَي کيلومترٍ عَنْ مَحَلِّ سُقوطِ الْاسَماكِ.

دانشمندان برای شناخت راز آن پدیده ی عجیب تلاش کردند. و گروهی را برای دیدن محل و شناختن ماهی هایی که بعد از این باران های شدید بر زمین می افتند فرستادند.و آنها دریافتند که همه ماهی های پراکنده شده در زمین به یک نوع و اندازه هستند و اما شگفتی کار آن است که ماهی ها متعلق به آبهای مجاور نیستند. بلکه متعلق به آبهای اقیانوس اطلس هستند که به فاصله ی دویست کیلومتر از محل سقوط ماهی ها دور هستند.

ما هوَ سَبَبُ تَشکيلِ هٰذِهِ الظّاهِرَةِ؟ یحْدُثُ إعْصارٌ شدیدٌ فَيَسحَبُ الْاسَماكَ إلَی السَّماءِ بِقوَّةٍ وَ يَأخُذُها إِلَی مَکانٍ بَعيدٍ وَ عِندَما يَفقِدُ سُرعَتَهُ تَتَساقَطُ عَلَی الْاَرضِ.  

علت شکل گیری این پدیده چیست؟ گردباد شدیدی اتفاق می افتد ماهی ها را با قدرت به آسمان می کِشد و آنها را به محلی دور می کشانند و وقتی سرعتش را از دست می دهد ماهی ها بر روی زمین می افتند.

يحَتفَلُ النّاسُ في الْهُندوراس بِهٰذَا الْيَومِ سَنَويّاً وَ يُسَمّونَهُ «مِهرَجانَ مَطَرِ السَّمَكِ».

مردم هندوراس سالانه این روز را جشن می گیرند و آن را «جشنواره ی باران ماهی می نامند»





جزوه جامع

فصل 3 : مطَرَُ السَّمَكِ

جزوه جامع

الدرس الثالث
موضوع الدرس : أشكال الفعل (1)
به این فعلهای زیر توجه کنید

گروه ۱ گروه ۲
حَملَ: به دوش کشید تَحمّلَ:به عهده گرفت
کتَبَ: نوشت تَکاتَبَ: نامه نگاری کرد
غَفَرَ: آمرزید إستغفرَ: آمرزش خواست
گَسرَ: شکست انکسَرَ: شکسته شد
عَلمَ: دانست علَٔمَ: آموزش داد
خرجَ:خارج شد أخرَجَ: بیرون کرد
شَغَلَ: مشغول کرد اشتغلَ: به کار گرفت

 

الف ریشه فعلهای گروه ۱ و ۲ چند حرفی است؟

ریشه فعل هر دو گروه ۳ حرفی (ثلاثي) است.

ب در گروه ۲ به غیر از حروف اصلی ریشه فعل چه حرف یا حروف دیگری را مشاهده میکنید؟

در گروه ۲ ، حرف یا حروف زائدی (مزید) بر حروف اصلی وجود دارد.

پ چه تفاوتی در ترجمه این دو گروه فعل ملاحظه میکنید؟

با تغییر فعلهای گروه ۱ به ۲ در ترجمه آنها نیز تغییراتی به وجود آمد.

فعل های سه حرفی در زبان عربی به دو شکل دیده میشوند:
۱) فعلهایی که صیغه اول شخص مفرد ،ماضیشان فقط سه حرف دارند و به آنها ثلاثی مجرد گفته میشود
۲) فعلهایی که صیغه اول شخص مفرد ،ماضیشان بیش از سه حرف دارند و به آنها ثلاثی مزید گفته میشود.

1 معیار تشخیص حروف اصلی یا زائد یک ،فعل صیغه اول شخص مفرد ماضی آن فعل .است. برای به دست آوردن این صیغه از فعل میتوان هر حرفی به غیر از سه حرف اصلی را از ابتدا و انتهای آن فعل حذف نمود تا سه حرف اصلی نمایان شود.

فعل ثلاثی مجرد فعل ثلاثی مزید حرف زائد
خرجتم —> خرج أخْرجنَ  —> أخرجَ أ
عَلمتُ      عَلمَ علَّمتُ         عَلَّمَ تكرار عين الفعل
کَسَرنا     کَسَرَ إنكَسَرتُم     إنكَسَرَ إ - ن
يَشْغَلُونَ     شَغَلَ يَشْتَغلُونَ    اشْتَغَلَ ات
تَكتُبينَ    كَتَبَ نَتَكاتَبُ   تَكاتَبَ ت - ا
نَحملُ    حَمَلَ نتَحمِّلُ    تَحمِّلَ ت - تكرار عين الفعل
غَفَرْتَ     غَفَرَ تستغفرونَ    اسْتَغْفَرَ إ - س - ت

ملاحظه کردید که با این روش میتوان به راحتی به صیغه اول شخص مفرد ماضی یک فعل رسید و به این شکل ثلاثی مجرد یا مزید بودن آن فعل را تعیین کرد ولی در مورد فعلهایی که حرف همزه ماضی آنها در مضارعشان حذف میشود به مشکل برمیخوریم و به راحتی نمی توانیم از مضارع این افعال به همزه ماضی آنها پی ببریم. لازم است که در اینجا راه دقیق و علمی تشخیص فعلهای ثلاثی مزید از مجرد را یاد بگیریم.

2 راه دقیق و علمی تشخیص فعلهای ثلاثی مزید، شناخت وزنهای معروف آنها است. این وزنها در مجموعه هایی به ما معرفی شده است که باید آنها را به خاطر بسپاریم تا با شنیدن و دیدن این وزنها، فعلهای مزید راتشخیص دهیم.

آشنایی با اوزان وزن ها ثلاثی مزید:

برای یادگیری این وزنها هر یک از آنها را در مجموعهای با نام مشخص به شما معرفی میکنیم و شما هم با الگوبرداری فعلهای مشابه را تکرار کنید:
۱) استفعال
ماضی—>إستفعل: استغْفَر - إستخرج - إستخدم - إسترجع - إستعمر
مضارع—>يَسْتَفْعَلُ: يَسْتَغْفِرُ - يَسْتَخْرِجُ.
أمر—>إسْتَفْعل: إستغفر - إستخرج .
مصدر—>استفعال: إستغفار - إستخراج .

1 فعلها و مصادر دارای این ،وزن غالباً بیانگر مفهوم درخواست هستند.
مثال
إسْتَغْفِرْ رَبك: از پروردگارت آمرزش بخواه.
هم يسترجِعون كتبهم: آنها کتابهایشان را پس میگیرند.

 ۲)إفتعال
ماضی—>إفتَعَلَ: إِشْتَغَلَ - إجتمع - إحترم - إحتفَلَ - إفْتَخَر
مضارع—> يَفْتَعِلُ : يَشْتَغِلُ - يَجْتَمِعُ -
امر—>افْتَعِلْ: إِشْتَغِلْ - إِجْتَمِعْ -
مصدر—>افتعال: إشتغال - إجتماع
٣) إنفعال
ماضی—>إنْفَعَلَ : إِنْقَلَبَ - إنصَرفَ - إنبسط - إنكَشَفَ - إنقَطَعَ
مضارع—>يَنْفَعلُ: يَنقَلبُ - يَنصَرِفُ
أمر—>إِنْفَعَلْ: إِنْقَلِبْ - إِنْصَرِفْ .
مصدر—>إنفعال: إنقلاب - إنصراف

نکته ترجمه فعلها و مصادر سه مجموعه (افتعال - انفعال)،غالباً به صورت فعل ناگذر بدون نیاز به (مفعول) ترجمه میشوند.

مثال
التلاميذُ يجتمعون في الصف
دانش آموزان در کلاس گرد هم می آیند.
أنتم إنصرفتم عن عملكم
شما از کارتان کناره گیری کردید.

۴) تَفَعل
ماضی—>تَفَعْلَ: تَنَزَّلَ - تَشكَّرَ - تَحَمّل - تَقَبَلَ - تَفَضَّلَ
مضارع —>يَتَفَعلُ : يَتَنَزَّلُ - يَتَشَكَّرَ
أمر—>تَفَعَلْ: تَنَزَّلُ - تَشَكَّر
مصدر—>تَفَعل: تَنَزِّلُ - تَشَكَّر

تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی


مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



متن درس و معنی

فصل 4 : اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ

متن درس و معنی

اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ

( هم زیستی مسالمت آمیز )

لَقَد کانَتْ رِسالَةُ الْاسلامِ عَلَی مَرِّ الْعُصورِ قائِمَةً عَلَی أَساسِ الْمَنطِقِ وَ اجْتِنابِ الْاِساءَةِ؛ فَإنَّ اللّٰهَ يَقولُ:

قطعا پیام اسلام در گذر زمان ها بر اساس منطق و دوری از هر بدی استوار بوده است. و به راستی خداوند می فرماید:

« وَ لا تسَتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ اِدفَع بالّتي هيَ أحسَنُ فَإذَا الّذی بَينَكَ وَبَينَهُ عَداوَةٌ کانَّهُ وَليٌّ حَميمٌ » فُصِّلَتْ : آیۀ 34

«خوبی وبدی یکسان نمی باشد تو آن را با بهترین روش دفع کن پس آنگاه (می بینی) کسی که بین تو و او دشمنی هست گویی یک دوست گرم و صمیمی است»  سوره فصّلت: آیه 34

إنَّ الْقُرآنَ يَأمُرُ الْمُسلِمينَ ألَّا يسَبُوّا مَعبوداتِ الْمُشرِکينَ وَ الْکُفّارِ فهوَ يَقولُ:

همانا قران به مسلمانان امر می کند که خدایان مشرکان و کافران را دشنام ندهند.و آن (قران) می فرماید:

« و لاتَسُبّوا الّذینَ يَدعونَ مِن دونِ اللهِ فَيَسُبّوا اللهَ… »   الْانعام : 108

«کسانی را که به غیر می خوانند (دعوت  می کنند) دشنام ندهید در نتیجه آنها (کافران به نادانی) خدا را دشنام می دهند ...»   سوره انعام: آیه108

الْإسلام يَحتَرِمُ الْاَديانَ الْالٰهيَّةَ؛ « قُلْ يا أهلَ الْکِتابِ تَعالَوا إلَی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَکُم ألاّ نَعبُدَ إلّااللهَ وَ لا نشُرکَ بِه شَیئاً »  آلُ عِمران : ۶۴

اسلام ادیان الهی را محترم می شمارد، «(ای پیامبر) بگو ای اهل کتاب (یهود ونصاری) بیائید از کلمه ای که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم فقط خدا را عبادت کنیم و چیزی را برای او شریک قرار ندهیم.»   سوره آل عمران: آیه ۶۴

يُؤَکِّدُ الْقُرآنُ عَلَی حُرّيَّةِ الْعَقيدَةِ: « لا إکراهَ فِي الدّينِ… »   الْبقرة : ۲۵۶

قران بر آزادی عقیده تاکید می کند. «هیچ اجباری در دین نیست ...»   سوره بقره: آیه ۲۵۶

لا يجَوزُ الْاصرارُ عَلَی نِقاطِ الخِلافِ وَ عَلَی الْعُدوانِ،لِانَّهُ لا ينَتَفِعُ بِهِ أحَدٌ؛وَ عَلَی کُلِّ النّاسِ أَن يَتعايَشوا مَعَ بَعضِهِم تَعايُشاً سِلْميّاً، مَعَ احْتِفاظِ کُلٍّ مِنهُم بِعَقائِدِهِ؛ لِاَنَّهُ

پافشاری بر نقاط اختلاف ودشمنی را جایز نمی داند، به خاطر اینکه کسی از آن سود نمی برد، بر همه مردم واجب است که هر کدام با حفظ عقاید خود با یکدگر همزیستی مسالمت آمیز کنند. به خاطر اینکه

« کُل حِزبٍ بِما لَديهِم فَرِحونَ »   الرّوم: ۳۲

«هر حزب و گروهی به آنچه نزد خود دارند خوشحالند.»   سوره روم: آیه  ۳۲

اَلْبِلاد الْاسلاميَّةُ مَجموعَةٌ مِنَ الشُّعوبِ الْکَثيرَ ةِ، تَختَلِفُ في لُغاتِها وَ أَلْوانِها.

کشورهای اسلامی مجموعه ای از ملت های متعدد هستند. در زبان های خود و رنگ هایشان متفاوت می باشند.

قالَ اللهُ تَعالَی:

خداوند بزرگ می فرماید:

« یا ایُّها النّاسُ إنّا خَلَقْناکُم مِنْ ذَکَرٍ وَ أنثىَ وَ جَعَلْناکُم شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا إِنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم»   اَلْحُجُرات : ۱۳

«ای مردم ما شما را از یک مرد وزن آفریدیم وشما را
ملتها وقبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید قطعا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست»   سوره حجرات: آیه ۱۳

يَأْمُرُنا الْقُرآنُ بِالْوَحدَةِ.
قرآن ما را به وحدت و یکپارچگی دعوت می کند.  
« وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَ لاتَفَرَّقوا ... »   آل عِمران:۱۰۳

«و همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید ...»   سوره آل عمران: آیه ۱۰۳

يَتَجَلَّی اتِّحادُ الْاُمَّةِ الْاسلاميَّةِ في صُوَرٍ کَثيرَةٍ، مِنهَا اجْتِماعُ الْمُسلِمينَ في مَکانٍ واحِدٍ في الْحَجِّ. اَلْمُسلِمونَ خُمْسُ سُکّانِ الْعالَمِ،يَعيشونَ في مِساحَةٍ واسِعَةٍ مِنَ الْاَرضِ مِنَ الصّينِ إلَی الْمُحيطِ الْاَطلَسيِّ.  

یکپارچگی امت اسلامی در شکل های زیادی جلوه گر می شود. از جمله جمع شدن مسلمانان در یک محل در حج. یک پنجم ساکنان جهان مسلمانان هستند در پهنای گسترده ای از زمین از چین تا اقیانوس اطلس زندگی می کنند.

قالَ الْامامُ الْخُمَينيُّ رَحِمَهُ اللّٰهُ: … إذا قالَ أَحَدٌ کَلاماً يفُرقِّ الْمُسلِمينَ، فَاعْلَموا أَنَّهُ جاهِلٌ أَوْ عالِمٌ يُحاوِلُ بَثَّ الْخِلافِ بَينَ صُفوفِ الْمُسلِمينَ.

امام خمینی که خدا رحمتش کند فرمود: هرگاه کسی سخنی بگوید که مسلمانان را پراکنده سازد. پس بدانید که وی نادان است یا دانایی است که برای گسترش اختلاف در بین صفوف مسلمانان تلاش می کند.

وَ قالَ قائِدُنا آيَةُ اللّٰهِ الْخامنئيّ:

و رهبرمان آیت الله خامنه ای فرمودند:

مَن رَأَی مِنکُم أَحَداً يَدعو إلَی التَّفرِقَةِ، فَهُوَ عَميلُ الْعَدوِّ.

هرکس از شما شخصی را ببیند که به تفرقه دعوت می کند پس وی مزدور دشمن است.





معنی کلمات درس

فصل 4 : اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ

معنی کلمات

أَتقی
پرهيزگارترين
سَواء
يکسان
حَميم
گرم و صميمی
اِحتِفاظ
نگاه داشتن
عَلیٰ مَرالْعُصور
در گذر زمان
خِلاف
اختلاف
خُمْس
يک پنجم
إساءَة
بدی کرد
عَميل
مزدور«جمع:عُمَالء»
اُشْرَکَ
شریک قرار داد
دَعا
فرا خوانْد، دعا کرد«يَدعونَ:فرا می خوانند»
اِعتَصَم
با دست گرفت( چنگ زد)
لَدیٰ
نزد«لَدَيْـهِم:دارند»
ذَکَر
مرد، نر
مَع بَعض
با همديگر
أَکرَم
گرامی ترين
فَرِح
شاد
مِن ْ دون اللّٰه
به جای خدا،به غیرخدا
أُنثی
زن، ماده
يتَجَلّی
جلوهگر میشود
فرَقَّ
پراکنده ساخت
قائِد
رهرب «جمع:قادَة»ُ
تَعارُف
يکديگرراشناختـن‌«لِتَعارَفوا:تایکدیگررابشناسید»
يَجوز
جايز است
قائِـم
استوار، ايستاده
تَعايَش
همزيستی داشت
حَبل
طناب «جمع: حِبال»
سَب
دشنام داد
سِلْمي
مُسالـمت آميز«سِلْم: صلح»
يَسْتَوي
برابر می شود
يُؤَکِّدُ
تاکید می‌کند
حُرّيةَّ
آزادی




معنی و متن حوار

فصل 4 : اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ

متن حوار و معنی

فی صالَهِ التَّفتیشِ بِالْجَمارِکِ

گفت‌و‌گویی در سالن بازرسی گمرک

شُرطیُّ الْجَمارِکِ

اَلزّائِرَهُ

پلیس گمرک

زائر

اِجلِبی هٰذِهِ الْحَقیبَهَ إلَی هُنا.

عَلَی عَینی، یا أَخی، وَلٰکِنْ ما هیَ الْمُشکِلَهُ؟

این چمدان را این جا بیاور

به روی چشم، ای برادرم، ولی مشکل چیست؟

تَفتیشٌ بَسیطٌ.

لا بأَسَ.

بازرسی ساده

اشکالی ندارد.

عَفواً؛ لِمَن هٰذِهِ الْحَقیبهُ؟

لِأُسرَتی

ببخشید، این چمدان برای کیست؟

برای خانواده‌ام.

اِفتَحیها مِنْ فَضلِکِ.

تَفَضَّلْ، حَقیبَتی مَفتوحَهٌ لِلتَّفتیشِ.

لطفا آن را باز کن.

بفرمایید، چمدانم برای بازرسی باز است.

ماذا فی الْحَقیبَهِ؟

فُرشاهُ الْأَسنانِ و الْمَعجونُ وَ الْمِنشَفَهُ وَ الْمَلابِسُ …

چه چیزی در چمدان است؟

مسواک و خمیر دندان و حوله و لباس‌ها ….

ما هٰذَا الْکِتابُ؟

لَیسَ کِتاباً؛ بَلْ دَفْتَرُ الذِّکرَیاتِ.

این کتاب چیست؟

کتاب نیست؛ بلکه دفتر خاطرات است.

ما هٰذِهِ الْحُبوبُ؟

حُبوبٌ مُهَدِّئَهٌ، عِندی صُداعٌ.

این قرص‌ها چیست؟            

قرص‌های آرام بخش، من سر درد دارم.

هٰذِهِ، غَیرُ مَسموحَهٍ.

وَ لٰکِن أَنا بِحاجَهٍ إلَیها جِدّاً.

این غیر مجاز است.

اما من واقعاً به آن‌ها نیاز دارم.

لا بأَسَ.

شُکراً.

اشکالی ندارد

متشکرم

اِجمَعیها وَ اذْهَبی.

فی أَمانِ اللّٰهِ.

آن‌ها را جمع کن و برو.

در امان خدا.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



جزوه جامع

فصل 4 : اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ

جزوه جامع

الدرس الرابع
التعايش السلمي: همزیستی مسالمت آمیز
موضوع الدرس: أشكال الأفعال ۲
در این درس به بررسی ٤ مجموعه دیگر از وزنهای فعلهای ثلاثی مزید میپردازیم:
5) تفاعُل
ماضی—>تَفاعَلَ: تَعايَشَ - تَنازَعَ - تكاتبَ - تَهاجَمَ – تفاخَرَ
مضارع—>يَتَفاعَلُ: يَتَعايَشُ - يَتَنازَعُ .
أمر—>تَفاعَلْ: تَعايَشْ - تَنازَعُ
مصدر—>تَفاعُل: تَعايش - تَنازُعْ

فعلها و مصادر دارای این ،وزن غالباً بیانگر مفهوم مشارکت دو طرفه هستند.
مثال
تكاتب علي وصديقه عبر الإنترنت:
علی و دوستش از طریق انترنت با هم نامه نگاری کردند.
يتعامل علي وصديقه في الشؤون المختلفة
على و دوستش در کارهای مختلف با هم داد و ستد میکنند.

۶) مُفاعَلة
ماضی—>فَاعَلَ: كاتب - دافَعَ - شارك - هَاجَمَ - سابق
مضارع—>يُفاعلُ: يُكاتبُ - يُدافع
أمر—>فاعل: كاتب - دافع
مصدر—>مُفاعَلَة : مُكاتَبَة - مُدافَعَة -

ترجمه فعلها و مصادر دارای این وزن غالباً بیانگر مفهوم مشارکت یکطرفه هستند.
مثال
كاتب علي صديقه عبر الإنترنت
علی با دوستش از طریق اینترنت نامه نگاری کرد.
يُشارِكُ علي صديقه في الشؤون المختلفة
علی با دوستش در کارهای مختلف مشارکت میکند.

۷) إفعال
ماضی—>أفْعَلَ: أَرْشَدَ - أَكْرَمَ - أحسَنَ - أجلس - أَرْسَلَ
مضارع—>يُفْعِلُ: يُرشد - يُكْرِمُ .
أمر—>أَفْعِلْ: أرشِدْ - أكرِمْ .
مصدر—>إِفْعال: إِرشاد – إِكرام .

همزه امر فعلهای این مجموعه، همیشه (مفتوح)
است. زیرا اگر طبق قاعده گذشته و مانند سایر فعلها
گردد با امر فعلهای ثلاثی مجرد اشتباه میشود.(مكسور)

۸)تفعيل
ماضی—>فَعْلَ: عَلَّمَ - كَرَمَ - فَرحَ - عَدل - نَزَلَ
مضارع—>يُفَعلُ: يُعَلِّمُ - يُكَرم .
أمر—> فَعَّلْ: عَلَّمْ - کَرَّمْ.
مصدر—>تفعيل: تعليم- تكريم .

ترجمه فعلها و مصادر دو مجموعه (إفعال) - تفعيل غالباً گذرا نیازمند) به مفعول هستند.
مثال
فرح الطالب المجتهد والده بسبب نجاحه في الامتحان دانشجوى موفق به سبب موفقیتش در امتحان، پدرش را خوشحال نمود.
تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی




متن درس و معنی

فصل 5 : ﴿هذا خَلقُ اللّٰهِ﴾

متن درس و معنی

هذا خلق الله

«این خلقت خداوند است»  لقمان: ۱۱

اَلْغَوّاصونَ الَّذینَ ذَهَبوا إلَی أَعماقِ الْمُحیطِ لَیلاً، شاهَدوا مِئاتِ الْمَصابیحِ الملونه الَّتی یَنبَعِثُ ضَوؤُها مِنَ الْأسَماکِ الْمُضیئَهِ، وَ تُحَوِّلُ ظَلامَ الْبَحرِ إلَی نَهارٍ مُضیءٍ یَستَطیعُ فیهِ الْغَوّاصونَ الْتِقاطَ صُوَرٍ فی أَضواءِ هذِهِ الْأسَماکِ. اِکْتَشَفَ الْعُلَماءُ أَنَّ هذِهِ الْأضواءَ تَنبَعِثُ مِن نَوعٍ مِنَ الْبَکتیریا الْمُضیئَهِ الَّتی تَعیشُ تَحتَ عُیونِ تِلْکَ الْأسَماکِ. هَل یُمکِنُ أَن یَستَفیدَ الْبَشَر یَوماً مِنْ تِلْکَ الْمُعجِزَهِ الْبَحریَّهِ، وَ یَستَعینَ بِالْبَکتیریا الْمُضیئَهِ لِإنارَهِ الْمُدُنِ؟

غوّاصانی که شبانه به ژرفای اقیانوس رفته اند، صدها چراغ رنگارنگ را دیده اند که نورشان از ماهی‌های درخشنده فرستاده می‌شود. و تاریکی دریا را به روز روشن تبدیل می‌کنند که غوّاصان در آن می‌توانند در نورهای این ماهی‌ها عکس بگیرند. دانشمندان کشف کرده اند که این روشنایی‌ها از گونه ای باکتری درخشانی که زیر چشمان این ماهی‌ها زندگی می‌کند فرستاده می‌شود. آیا ممکن است که روزی بشر از این معجزۀ دریایی بهره ببرد و بتواند برای افروختن شهرها از باکتری درخشان یاری بجوید؟

رُبَّما یَستَطیعُ ذٰلِکَ، لِأنَّهُ « مَنْ طَلَبَ شَیئاً وَ جَدَّ وَجَدَ.»

شاید بتواند این کار را انجام دهد؛ زیرا «هرکس چیزی بخواهد و کوشش کند می‌یابد.»

إنَّ لِسانَ الْقِطِّ سِلاحٌ طِبّیٌّ دائِمٌ، لِأنَّهُ مَملوءٌ بِغُدَدٍ تُفْرِزُ سائِلاً مُطَهِّراً، فَیَلْعَقُ الْقِطُّ جُرْحَهُ عِدَّهَ مَرّاتٍ حَتیَّ یلتئمَ.

بی گمان زبان گربه ابزار پزشکی همیشگی است؛ زیرا پر از غدّه‌هایی است که مایعی پاک کننده می‌تراود، در نتیجه گربه زخمش را چند بار می‌لیسد تا بهبود یابد.

إنَّ بَعضَ الطُّیورِ وَ الْحَیَواناتِ تَعْرِفُ بِغَریزَتِها الْأعشابَ الطِّبّیَّهَ وَ تَعلَمُ کَیفَ تَستَعمِلُ الْعُشبَ الْمُناسِبَ لِلْوِقایَهِ مِنَ الْأمراضِ الْمُختَلِفَهِ؛ وَ قَد دَلَّتْ هٰذِهِ الْحَیَواناتُ الْإنسانَ عَلَی الْخَواصِّ الطِّبّیَّهِ لِکَثیرٍ مِنَ النَّباتاتِ الْبَرّیَّهِ وَ غَیرِها.

بی گمان برخی پرندگان و جانوران با غریزۀ خود گیاهان دارویی را می‌شناسند و می‌دانند چگونه گیاه مناسب را برای پیشگیری از بیماری‌های گوناگون به کار برند؛ این جانوران، انسان را به خاصیت‌های پزشکی بسیاری از گیاهان خشک زی و غیره راهنمایی کرده اند.

إنَّ أَغلَبَ الْحَیَواناتِ إضافَهً إلَی امْتِلاکِها لِلُغَهٍ خاصَّهٍ بِها، تَمْلِکُ لُغَهً عامَّهً تَستَطیعُ مِنْ خِلالِها أَن تَتَفاهَمَ مَعَ بَعضِها، فَلِلْغُرابِ صَوتٌ یُحَذِّرُ بِهِ بَقیَّهَ الْحَیَواناتِ حَتَّی تَبتَعِدَ سَریعاً عَنْ مِنطَقَهِ الْخَطَرِ، فَهوَ بِمَنزَلَهِ جاسوسٍ مِنْ جَواسیسِ الْغابَهِ.

بی گمان بیشتر جانوران افزون بر داشتن زبان ویژۀ خود زبانی همگانی دارند که با آن می‌توانند [سخن] یکدیگر را بفهمند، کلاغ صدایی دارد که با آن به بقیۀ جانوران هشدار می‌دهد تا زود از منطقۀ خطر دور شوند، او به مانند خبرچینی از خبرچینان جنگل است.

لِلْبَطِّ غده طَبیعیَّهٌ بِالْقُربِ مِنْ ذنبها تَحتَوی زَیتاً خاصّاً یَنتَشِر عَلَی جسمها فَلا تَتَأَثَّرُ بِالْماءِ.

اردک نزدیک دم اش غده طبیعی دارد که دارای روغنی ویژه است که روی بدنش پخش می‌شود؛ در نتیجه تحت تأثیر آب قرار نمی گیرند.

تَستَطیعُ الْحِرباءُ أَنْ تُدیرَ عَینَیها فی اتِّجاهاتٍ مُختَلِفَهٍ دونَ أَنْ تُحَرِّکَ رَأْسَها وَ هیَ تَستَطیعُ أَنْ تَرَی فِی اتِّجاهَینِ فی وَقتٍ واحِدٍ.

آفتاب پرست می‌تواند بی آنکه سرش را تکان بدهد چشمانش را در جهت‌های مختلف بچرخاند و می‌تواند در یک لحظه در دو جهت ببیند.

لا تَتَحَرَّکُ عَینُ الْبومَهِ، فَإِنَّها ثابِتَهٌ، وَلٰکِنَّها تُعَوِّضُ هٰذَا النَّقصَ بِتَحریکِ رَأسِها فی کُلِّ جهه وَ تَستَطیعُ أَنْ تُدیرَ رَأسَها مئتین و سبعین درجه دونَ أَنْ تُحَرِّکَ جِسمَها.

چشم جغد حرکت نمی کند، چشم‌ها ثابت اند، ولی این نقص را با حرکت دادن سرش در هر جهتی جبران می‌کند. و می‌تواند بی آنکه بدنش را حرکت دهد سرش را دویست و هفتاد درجه بچرخاند.





معنی کلمات درس

فصل 5 : ﴿هذا خَلقُ اللّٰهِ﴾

معنی کلمات

اِبْتَعَد
دور شد«حَتّیٰ تَبْتَــعِدَ: تا دور شود»
بَکتیریا
باکتری
سائِل
مايع
اِتِّجاه
جهت
بومَة،بوم
جغد
ضَوء
نور «جمع: أَضواء»َ
أَدار
چرخانْد، اداره کرد«أَنْ تُديرَ: که بچرخانَد»
تَأَثَّرَ
تحت تاثیر قرار گرفت
ظَلام
تاریکی
أَنْ تَریٰ
که ببیند
عَوَّض
جبران کرد
تَحْتَوي
در بر دارد
اِسْتَفاد
بهره بُرد«أَن ْ يَسْتَفيـدَ: که بهره بربد»
تَحَرَّك
حرکت کرد
قِطّ
گربه
إضافَـة ً إلی
افزون بر
رُشُتَن
پخش میکند
لَعِق
ليسيد
جُرْح
زخم
أَعشاب طِبّيَّة
گياهان دارويی«مفرد: عُشْب طِبّيّ»
مُضیء
نورانی
أَفرَز
ترشّح کرد
حَرَّك
حرکت داد
مُطَهِّر
پاک کننده
اِلْتَأَم
بهبود يافت«حَتّی ٰ يَلْتَـئِمَ: تا بهبود يابد»
حَوَّل
تبديل کرد
وِقايَة
پيشگريی
اِلتِقاطُ صُوَر
عکس گرفتن‌
حِرْباء
آفتاب پرست
دَلُّ
راهنمایی کرد
مَلَك
مالک شد، فرمانروايی کرد
اِمْتِلاک
كمالکیّت، داشتن
يَسْتَطيعُ
میتواند = یَقدِر
إنارَة
نورانی کردن
دون َ أَن
بیآنکه،«دونَ أَنْ تُحَرِّ كَ:بیآنکه حرکتبدهد»
يَسْتَعني بِـ
از ... ياری میجويد
بَـرّي
خشکی، زمينی«نَباتاتٌ بَرّیَّةٌ: گیاهان صحرایی»
ذَنَب
دُم «جمع: أَذناب»
يَنْبَعِث
فرستاده میشود
بَطَّة،بَطّ
اردک
زَيت
روغن «جمع: زُيوت»


مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



متن حوار و معنی

فصل 5 : ﴿هذا خَلقُ اللّٰهِ﴾

متن حوار و معنی

مَعَ سائِقِ سَیّارهِ الْاُجرَهِ

با راننده تاکسی

اَلسّائِحُ

سائِقُ سَیّارهِ الْأُجرَهِ

گردشگر

راننده تاکسی

أَیُّهَا السّائِقُ، نُریدُ أَنْ نَذهَبَ إلَی الْمَدائِنِ.

أَنا فی خِدمَتِکُم. تَفَضَّلوا.

ای راننده! می‌خواهیم به مداین برویم.

من در خدمت شما هستم. بفرمایید.

کَمِ الْمَسافَهُ مِن بغدادَ إلَی هُناکَ؟

أَظُنُّ الْمَسافَهَ سَبعَهً و ثَلاثینَ کیلومِتراً. عَجیبٌ؛ لِمَ تَذهَبونَ إلَی الْمَدائِنِ؟

مسافت از بغداد تا آنجا چقدر است؟

گمان می‌کنم ۳۷ کلیومتر باشد، عجیب است؛ چرا به آنجا می‌روید.

لِزیارَهِ مَرقَدِ سَلمانَ الْفارِسیِّ وَ مُشاهَدَهِ طاقِ کِسرَی؛ لِماذا تَتَعَجَّبُ؟!

لِأَنَّهُ لا یَذهَبُ إلَی الْمَدائِنِ إلّا قَلیلٌ مِنَ الزُّوّارِ.

برای زیارت مرقد سلمان فارسی و دیدن طاق کسری؛ چرا تعجب می‌کنی؟

برای اینکه جز تعداد اندکی از زائران به مداین نمی‌روند.

فی الْبِدایَهِ تَشَرَّفْنا بِزیارَهِ الْعَتَباتِ الْمُقَدَّسَهِ فی الْمُدُنِ الْأَربَعَهِ کَربَلاءَ وَ النَّجَفِ وَ سامَرّاءَ وَ الْکاظِمیَّهِ.

زیارهٌ مَقبولَهٌ لِلْجَمیعِ! أَ تَعرِفُ مَن هوَ سَلمانُ الْفارِسیُّ أَمْ لا؟

در ابتدا به زیارت عتبات مقدس در شهرهای چهارگانه (کربلا ، نجف ، سامرا و کاظیمن) مشرف شدیم.

زیارت همه قبول باشد، آیا می‌دانی سلمان فارسی کیست یا نه؟

نَعَم؛ أَعرِفُهُ، إنَّهُ مِنْ أَصحابِ النَّبیِّ وَ أَصلُهُ مِن إصفهان.

أَحسَنتَ! وَ هَلْ لَکَ مَعلوماتٌ عَنْ طاقِ کِسرَی؟

بله؛ او را می‌شناسم. او از یاران پیامبر(ص) است و اصل و نسبش اصفهانی است.

آفرین! آیا معلوماتی درباره طاق کسری داری؟

بِالتَّأکیدِ؛ إنَّهُ أَحَدُ قُصورِ الْمُلوکِ السّاسانیّینَ قَبلَ الْإسلامِ.

قَد أَنشَدَ شاعِرانِ کَبیرانِ قَصیدَتَینِ عِندَ مُشاهَدَتِهِما إیوانَ کِسرَی:

الْبُحتُریُّ مِن أَکبَرِ شُعراءِ الْعَرَبِ، وَ خاقانیٌّ، الشّاعِرُ الْإیرانیُّ.

ماشاءَاللّٰهُ!

بارَکَ اللّٰهُ فیکَ!

مَعلوماتُکَ کَثیرَهٌ!

البته؛ قطعاً آن یکی از قصرهای پادشاهان ساسانی قبل از اسلام است.

دو شاعر بزرگ، دو قصیده‌ای هنگام دیدن‌شان از ایوان کسری سروده‌اند،

بحری از بزرگ‌ترین شاعران عرب و خاقانی، شاعر ایرانی.

ماشاءالله!

آفرین بر تو!

معلومات تو زیاد است!





جزوه جامع

فصل 5 : ﴿هذا خَلقُ اللّٰهِ﴾

جزوه جامع

الدرس الخامس
هذا خلق الله: این آفرینش خداست
موضوع الدرس: الجملة الفعلية والجملة الإسمية
با نگاهی به جملات در زبان عربی میبینیم که با یکی از این دو نوع کلمه شروع میشود:
۱)اسم ، ۲)فعل
با توجه به همین موضوع جملات را به دو گروه تقسیم میکنند: 
۱)جمله اسمیه ، ۲)جمله فعلیه
جمله اسمیه جمله ای است که با اسم شروع میشود و از دو رکن اساسی تشکیل میگردد.

1) مبتدا

2) خبر


مبتدا (نهاد)

اسمی که در ابتدای جمله اسمیه قرار میگیرد و جمله با آن آغاز میشود.

مثال
الطالب يجتهد في أعماله
دانش آموز در کارهایش تلاش میکند.
طالب الصف يأخذُ كتاباً من المكتبة
دانش آموز کلاس کتابی را از کتابخانه میگیرد.
طالب مجتهد نجح في الامتحان
دانش آموز تلاشگری در امتحان قبول شد.

خبر

(گزاره) کلمه یا کلماتی (اسم) - (فعل) است که با وجود آنها معنای جمله کامل میشود و اصطلاحاً خبری را دربارهمبتدا ارئه میدهد.

مثال
الفلاح المجد يزرع أشجار التفاح
كشاورز كوشا درختان سیب را میکارد.
ثمرة العلم إخلاص العمل ثمره
دانش اخلاص در کردار است.
النجاة في الصدق:
رهايى در راستگویی است.
خبر همیشه بلافاصله بعد از مبتدا نمی آید پس بهترین راه تشخیص خبر توجه به ترجمه جمله است تا ببینیم با کدام کلمه یا کلمات معنای جمله کامل می.شود در حقیقت اگر خبر از جمله حذف شود مفهوم جمله ناقص میگردد.
مثال
النجاح في حياة الإنسان لا يحصل بدون الاجتهاد
موفقیت در زندگی انسان بدون تلاش به دست نمی آید.
مبتدا و خبر ارکان جمله اسمیه هستند و میتوانند به کلمهای اضافه شوند مضاف باشند و یا به وسیله کلمه ای توصیف گردند (صفت) داشته باشند .
مضاف سيد القوم خادمهم في السفر
صفت المعلم المشفق يدرس للتلاميذ

جمله فعلیه

جمله ای است که با فعل ماضی مضارع - امر - نهی شروع میشود واضح است که برای انجام یا تحقق هر فعلی به انجام دهنده یا فاعل .نیازمندیم فعلهای ،گذارا علاوه بر فاعل به مفعول هم نیازمند است. بنابراین ارکان جمله فعلیه عبارتند از:
فعل (ناگذر) + فاعل: لا تتحرك عين البومة چشم جغد حرکت نمیکند
فعل (گذرا) + فاعل + مفعول: تُحوّل الأسماك المضيئة ظلام البحر إلى نهار مضيء : ماهیهای نورانی تاریکی دریا را به روزی روشن تبدیل میکنند.

فَنُ التَّرجَمَة :
گاهی از اوقات، فعل مضارع تحت تأثیر کلماتی قرار میگیرد که قبل از آن وارد میشوند این تغییر در دو زمینه ساختار و ترجمه این فعل اتفاق میافتد حرف «أن» یکی از آن کلماتی است که بر لفظ و معنای فعل مضارع تأثیر میگذارد و آن را از مضارع إخبارى به مضارع التزامى تبدیل میکند

مثال
(أَلا تُحِبّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَكُم ﴾ النور: ۲۲
آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟

ملاحظه میکنید که فعل أن يغفر به صورت مضارع التزامی ترجمه شد به چند مثال دیگر هم توجه کنید.
يَغْفِرُ: می آمرزد أَنْ يَغْفِرَ که بیامرزد :يَستفيد بهره میبرد أَنْ يَستفيد: که بهره ببرد يَفْهَمُ می فهمد أَنْ يَفْهَمَ: که بفهمد یدیر می چرخاند أَنْ يُدير که بچرخاند.

تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی





متن درس و معنی

فصل 6 : ذوالْقَرنَينِ

متن درس و معنی

ذوالقرنین

(کورش)

کانَ ذو الْقَرنَینِ مَلِکا عادِلا موَحِّدا قد أعطاه الله القوه و کان یحکم مناطق واسعه. ذکر اسمه فی القرآن.

ذوالقرنین (کورش) پادشاهی دادگر و یکتاپرست بود. خدا به او نیرو داده بود و در سرزمین‌های گسترده ای فرمان می‌راند.  

لمَّا اسْتَقَرَّتِ الْإوضاعُ لِذی الْقَرنَینِ فی بِلادِهِ، سارَ بِجُیوشِهِ الْعَظیمَهِ نَحْوَ الْمَناطِقِ الْغَربیَّهِ یَدْعُو النّاسَ إِلَی التَّوْحیدِ وَ مُحارَبَهِ الظُّلْمِ وَ الْفَسادِ. فَکانَ النّاسُ یُرَحِّبونَ بِهِ فی مَسیرهِ بِسَبَبِ عَدالَتِهِ، وَ یَطْلُبونَ مِنْهُ أنْ یَحْکُمَ وَ یُدیرَ شُؤونَهُم، حَتَّی وَصَلَ إلَی مَناطِقَ فیها مُستَنقَعاتٌ میاهُها ذاتُ رائِحَهٍ کَریهَهٍ. وَ وَجَدَ قُرْبَ هٰذِهِ الْمُستَنقَعاتِ قَوْماً مِنْهُم فاسِدونَ وَ مِنْهُم صالِحونَ، فَخاطَبَهُ اللّهُ فی شَأنِهِم وَ خَیَّرهُ فی مُحارَبَهِ الْمُشْرکینَ الْفاسِدینَ أَوْ إِصْلاحِهِم وَ هِدایَتِهِم. فَاخْتارَ ذوالْقَرنَینِ هِدایَتَهُم.

نامش در قرآن یاد شده است. هنگامی که اوضاع برای ذوالقرنین در کشورش استقرار یافت، با ارتش‌های بزرگش به سوی مناطق غربی رفت؛ درحالی که مردم را به توحید و جنگ با ستم و تباهی فرا می‌خوانْد. و مردم به دلیل دادگری اش در راهش به او خوش آمد می‌گفتند و از وی می‌خواستند که بر ایشان فرمان براند و کارهایشان را اداره کند، تا اینکه به سرزمین‌هایی رسید که در آن مرداب‌هایی بود که آب‌هایش دارای بوی بدی بود. و نزدیک این مرداب‌ها مردمانی را یافت که برخی از آنها تباهکار و برخی درستکار بودند، و خداوند به او درباره کار ایشان خطاب کرد و به او در جنگ با مشرکان تباهکار، یا اصلاح و هدایتشان اختیار داد.  ذوالقرنین هدایت و دعوت آنها را برگزید.

فَحَکَمَهُم بِالْعَدالَهِ وَ أَصْلَحَ الْفاسِدینَ مِنهُم.

وی با دادگری بر آنان فرمان راند و تباهکارانشان را اصلاح کرد.  

ثُمَّ سارَ بِجُیوشِهِ نَحْوَ الشَّرقِ. فَأَطاعَهُ کَثیرٌ مِنَ الْأمَمِ وَ اسْتَقبَلوهُ لِعَدالَتِهِ. حَتَّی وَصَلَ إِلَی قَومٍ غَیرِ مُتَمَدِّنینَ، فَدَعاهُم لِلْإیمانِ بِاللّهِ وَ حَکَمَهُم حَتَّی هَداهُم إلَی الصِّراطِ الْمُستَقیمِ. وَ بَعدَ ذٰلکَ سارَ نَحوَ الشَّمالِ، حَتَّی وَصَلَ إلِیَ قَومٍ یَسکُنونَ قُرْبَ مَضیقٍ بَینَ جَبَلینِ مُرتفَعَینِ، فرَأیَ هٰؤلاءِ القْومُ عَظمَهَ جَیشِهِ وَ أعَمالهَ الصّالحِهَ فاَغْتنَمَوا الفرصَهَ مِنْ وُصولهِ؛ لٔأنَّهُم کانوا فی عَذابٍ شَدیدٍ مِنْ قَبیلَتینِ وَحشیَّتَینِ تَسکُنانِ وَراءَ تِلکَ الْجِبالِ. فَقالوا لَهُ: إنَّ رِجالَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ مُفسِدونَ یَهجُمونَ عَلَینا مِنْ هٰذَا الْمَضیقِ؛ فَیُخَرِّبونَ بُیوتَنا وَ یَنهَبونَ أَموالَنا، وَ هاتانِ الْقَبیلَتانِ هُما یَأجوجُ وَ مَأجوجُ. لِذا قالوا لَهُ: نَرْجو مِنکَ إغِلاقَ هٰذَا الْمَضیقِ بِسَدٍّ عَظیمٍ، حَتَّی لا یَستَطیعَ الْعَدوُّ أَن یَهْجُمَ عَلَینا مِنهُ؛ وَ نَحنُ نُساعِدُکَ فی عَمَلِکَ هٰذا. بَعدَ ذٰلِکَ جاؤوا لَهُ بِهَدایا کَثیرَهٍ، فَرَفَضَها ذوالقَرنینِ وَ قالَ: عَطاءُ اللّٰهِ خَیرٌ مِنْ عَطاءِ غَیرِهِ، وَ أَطلُبُ مِنکُم أَنْ تُساعِدونی فی بِناءِ هٰذَا السَّدِّ. فَرِحَ النّاسُ لِذٰلِکَ کَثیراً.

سپس با ارتش‌هایش به سوی خاور رفت. در نتیجه بسیاری از امّت‌ها از او پیروی کردند و به خاطر دادگری اش به پیشوازش رفتند. تا اینکه به قومی غیرمتمدّن رسید. او ایشان را به ایمان به خدا دعوت کرد و بر آنان حکومت کرد تا به راه راست هدایتشان کند. و پس از آن به سوی شمال رفت تا به مردمانی رسید که نزدیک تنگه ای میان دو کوه زندگی می‌کردن، آن مردمان، بزرگی ارتش و کارهای شایسته اش را دیدند و با رسیدن او فرصت را غنیمت شمردند؛ زیرا آنها از دو قبیلۀ وحشی که پشت آن کوه‌ها زندگی می‌کردند در عذاب شدیدی بودند. به او گفتند: مردان این دو قبیله تباهکارند؛ از این تنگه به ما حمله می‌کنند و خانه‌هایمان را ویران و دارایی مان را به تاراج می‌برند. این دو قبیله یأجوج و مأجوج اند. برای همین، به وی گفتند: از تو خواهش می‌کنیم این تنگه را با سدّی بزرگ ببندی تا دشمن نتواند از آن [سمت] به ما حمله کند و ما در این کارت به تو یاری می‌رسانیم. پس از آن هدیه‌های بسیاری برایش آوردند و ذوالقرنین آنها را نپذیرفت و گفت: بخشش خدا از بخشش دیگران بهتر است. [فقط] از شما درخواست می‌کنم که در ساخت این سد به من کمک کنید. مردم از این کار شادمان شدند.

أَمَرَهُم ذوالْقَرنَینِ بِأَنْ یَأتوا بِالْحَدیدِ وَ النُّحاسِ، فَوَضَعَهُما فی ذٰلِکَ الْمَضیقِ وَ أشعَلُوا النّارَ حَتَّی ذابَ النُّحاسُ وَ دَخَلَ بَینَ الْحَدیدِ، فَأَصْبَحَ سَدّاً قَویّاً أَمامَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ. فَشَکَرَ القْومُ المْلِکَ الصّالحِ عَلَی عَمَلِهِ هٰذا، وَ تخَلصَّوا مِن قبَیلَتَی یأَجوجَ وَ مَأجوجَ وَ شَکَرَ ذوالْقَرنَینِ رَبَّهُ عَلَی نَجاحِهِ فی فُتوحاتِهِ.

ذوالقرنین به آنها دستور داد تا آهن و مس بیاورند و آنها را در آن تنگه گذاشت و آتش روشن کردند تا مس ذوب شد و میان آهن رخنه کرد[داخل شد] و سدّی نیرومند مقابل این دو قبیله [ایجاد] گشت. مردمان از پادشاه درستکار به خاطر این کارش سپاسگزاری کردند و از دو قبیلۀ یأجوج و مأجوج رهایی یافتند و ذوالقرنین به خاطر پیروزی در کشورگشایی‌هایش از پروردگارش سپاسگزاری کرد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



معنی کلمات درس

فصل 6 : ذوالْقَرنَينِ

معنی کلمات

اِستَقبَل
به پيشواز رفت (مصدر: اِستِقبال)
تَال
خواند «أَتْلو: میخوانم»
کان َ ... يُرَحِّبون
خوشامد میگفتند
اِستَقَر
استقرار يافت
جَيْش
ارتش «جمع: جُيوش»
کَريـه
زشت و ناپسند
أَشْعَل
شعله ور کرد
حَديد
آهن
مُحارَبَـة
جنگيدن
أَصْلَحا
صالح کرد
خَرَّب
ويران کرد
مُستَنقَع
مرداب
أَطاع
پیروی کرد
ذاب
ذوب شد
مَضيق
تنگه
اِغتَنَم
غنيمت شمرد
رَفَض
نپذيرفت
نُحاس
مس
إِغْالق
بستن
سار
حرکت کرد، به راه افتاد
نَحْوِ
سمت
بِناء
ساختن، ساخت
امنَسَکَن
زندگی کرد
نَهَببه
تاراج بُرد
تَخَلَّص
رهايی يافت
کان َ ...يَحْکُم
حکومت می کرد
وُصول
رسيدن




متن حوار و معنی

فصل 6 : ذوالْقَرنَينِ

متن حوار و معنی

مَعَ مَسؤولِ اسْتِقبالِ الْفُندُقِ

با مسئول پذیرش هتل

اَلسّائِحُ

مَسؤولُ الِاسْتِقبالِ

گردشگر

مسئول پذیرش

رَجاءً، أَعطِنی مِفتاحَ غُرفَتی.

ما هوَ رَقَمُ غُرفَتِکَ؟

لطفاً، کلید اتاقم را به من بده

شماره اتاقت چند است؟

مِئَتانِ وَ عِشرونَ.

تَفَضَّلْ

دویست و بیست.

بفرما

عَفواً، لَیسَ هٰذا مِفتاحَ غُرفَتی.

أَعتَذِرُ مِنکَ؛ أَعطَیتُکَ ثَلاثَمِئَهٍ وَ ثَلاثینَ.

بخشید این کلید اتاق من نیست.

از تو پوزش میطلبم؛ ۳۳۰ را به تو دادم

لا بَأسَ، یا حَبیبی. ما هیَ ساعَهُ دوَامِکَ؟

مِنَ السّادِسَهِ صَباحاً إلَی الثّانیَهِ بَعدَ الظُّهرِ؛ ثُمَّ یَأتی زَمیلی بَعدی.

اشکالی ندارد، دوست من، ساعت کاری تو تا کی هست؟

از شش صبح تا دو بعد از ظهر؛ سپس همکارم پس از من می‌آید

مَتَی مَواعِدُ الْفَطورِ وَ الْغَداءِ وَ الْعَشاءِ؟

اَلْفَطورُ مِنَ السّابِعَهِ وَ النِّصفِ حَتَّی التّاسِعَهِ إلّا رُبعاً؛

اَلْغَداءُ مِنَ الثّانیَهَ عَشْرهَ حَتَّی الثّانیَهِ وَ الرُّبعِ؛

اَلْعَشاءُ مِنَ السّابِعَهِ حَتَّی التّاسِعَهِ إلّا رُبعاً.

وعده‌های صبحانه و ناهار و شام کی هست؟

صبحانه از هفت و نیم تا یک ربع به نه است؛

ناهار از دوازده تا دو و ربع؛

شام از هفت تا یک ربع به نه.

وَ ما هوَ طَعامُ الْفَطورِ؟

شایٌ وَ خُبزٌ وَ جُبنَهٌ وَ زُبدَهٌ وَ حَلیبٌ وَ مُرَبیَّ المِشمِشِ.

و صبحانه چیست؟

چای و نان و پنیر و کره و شیر و مربای زردآلو

وَ ما هوَ طَعامُ الْغَداءِ؟

رُزٌّ مَعَ دَجاجٍ.

غذای ناهار چیست؟

برنج با مرغ.

وَ ما هوَ طَعامُ الْعَشاءِ؟

رُزٌّ مَعَ مَرَقِ باذِنجانٍ.

و غذای شام چیست؟

برنج با خورشت بادمجان.

أَشکُرُکَ.

لا شُکرَ عَلَی الْواجِبِ.

از تو سپاسگزارم

وظیفه نیاز به تشکر ندارد





جزوه جامع

فصل 6 : ذوالْقَرنَينِ

جزوه جامع

الدرس السادس. ذوالقرنين
موضوع الدرس: فعل مجهول
در تمام زبانها برای انجام یا تحقق هر فعلی به انجام دهنده یا فاعلی نیازمندیم اما گاهی و بنا به عواملی (مشخص بودن) فاعل عدم تمایل در ذکر فاعل و.... از ذکر فاعل در جمله خودداری میکنیم به این ترتیب فعل به دو نوع تقسیم میشود:

1) فعل معلوم

2) فعل مجهول


فعل معلوم

فعلی که فاعلش در جمله ذکر شده باشد:
خَلَقَ اللهُ الإنسانَ ضعيفاً: خدا انسان را ضعیف آفرید.


فعل مجهول

فعلی که فاعلش در جمله ذکر نشده نباشد
خُلقَ الإنسانُ ضعيفاً: انسان ضعیف آفریده شد.

با دقت بر دو این مثال و ترجمه آنها به تغییراتی در جمله مجهول پی میبریم:
الف) حذف فاعل
ب) جانشینی مشغول به جای فاعل در جمله و هماهنگی فعل یا آن
ج) تغییر ساختار فصل
دو مورد (الف) و (ب) در زبان عربی و فارسی مشترک هستند اما تغییر فعل معلوم به مجهول در این دو زبان با هم تفاوت دارد؛
 زبان فارسی ریشه فعل + پسوند (ه) + فعل (شد) آفریده شد. زبان عربی تغییر حرکات فعل

چگونه فعل عربی را به مجهول تبدیل کنیم؟
1) فعل ماضی حرف دوم ریشه فعل نه حرف دوم (فعل) را مکسور قبل از آن رامضموم میکنیم و تمام حروف متحرک (به غیر ازحروف ساکن)و فقط حرف مضارعه را مضموم:
خَلَقَ -> خُلق ، أَرْشَدَ ->أَرشد،اشْتَغَلَ->أَشْتغل ، إسْتَخْرَجَ -> أَسْتَخْرِجَ


فعل مضارع

حرف دوم ریشه فعل نه حرف دوم (فعل) را مفتوح میکنیم :
يَخْلُقُ -> يُخْلَقُ ، يُرشد -> يُرْشَدُ ، يَشْتَغلُ -> يَشْتَغَلُ ، يَسّتَخْرَجَ -> يُسْتَخْرَجُ

در سال گذشته با ترکیبهای اضافی وصفی در زبان عربی آشنا شدیم و به تفاوت آن با زبان فارسی پی بردیم؛ یادگرفتیم که صفت در ترکیبهای اضافی وصفی عربی بعد از مضاف الیه، ولی در فارسی قبل از مضاف الیه قرار میگیرد.

مثال
شَجّعنا فريقنا الفائز أمس
ديروز تیم برنده مان را تشویق کردیم.
أشتغل في مزرعتنا الكبيرة كلَّ
يوم هر روز در کشتزار بزرگمان کار میکنم

ملاحظه میکنید که کلمه سوم (صفت) در ترکیبهای اضافی وصفی همواره با (ال) به کار میرود.

مثال
اکنون به مثالهای زیر توجه و آنها را با هم مقایسه کنید
١- حقيبة سعيد الجميلة: كيف زيباي سعيد
٢- أعماله الصالحة کارهای زیبای او
- صديقي المجتهد: دوست تلاشگرم
حقيبة سعيد جميلة: كيف سعید زیباست. أعماله صالحة: کارهای او زیباست
صديقي مجتهد: دوستم تلاشگر است.

نتیجه تا زمانی چنین کلماتی را به صورت ترکیب اضافی وصفی ترجمه میکنیم که اسم سوم (صفت) به همراه (ال) باشد. اگر این اسم بدون (ال) باشد صفت نیست و خبر جمله محسوب میشود و در ترجمه با فعل (است) همراهمی گردد.

تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی


مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



متن درس و معنی

فصل 7 : يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ

متن درس و معنی

يا مَنْ فِي البحارِ عَجائِبُهُ 

« مِن دُعاءِ الْجَوشَنِ الْکَبيرِ »

ای آنکه شگفتی هایش دردریاهاست.  « از دعای جوشن کبیر »

يُشاهِدُ أَعضاءُ الْاسُرَةِ فِلْماً رائِعاً عَنِ الدُّلفينِ الَّذي أَنقَذَ إِنساناً مِنَ الْغَرَقِ، وَ أَوْصَلَهُ إلِیَ الشّاطِئِ.

اعضای خانواده فیلم جالبی از دلفین می بینند که انسانی را از غرق شدن نجات داده و او را به ساحل رسانده است.

حامِدٌ: لا أُصَدِّقُ؛ هذا أَمرٌ عَجيبٌ. يُحَيِّرُني جِدّاً.

حامد: باور نمی کنم، این کار شگفت انگیزی است.خیلی مرا متحیّر می کند.

الْأَبُ: يا وَلَدي، لَيْسَ عَجيباً، لِأَنَّ الدُّلفينَ صَديقُ الْإِنسانِ فِي الْبِحارِ.

پدر: ای فرزندم (پسرم) عجیب نیست، زیرا دلفین دوست انسان در دریاهاست.

صادِقٌ: تَصديقُهُ صَعبٌ! يا أَبي، عَرِّفْنا عَلَی هذَا الصَّديقِ.

صادق: باورش سخت است؟! ای پدرم، ما را با این دوست آشنا گردان.

الْأَبُ: لهَ ذاکِرَةٌ قوَيَّةٌ، وَ سَمْعُهُ يَفوقُ سَمْعَ الْاِنسانِ عَشْرَ مَرّاتٍ، وَ وَزنُهُ يَبلُغُ ضِعْفَي وَزنِ الْاِنسانِ تَقريباً، وَ هوَ مِنَ الْحَيَواناتِ اللَّبونَةِ الَّتي ترُضِعُ صِغارَها.

پدر: او حافظه ای قوی دارد، و شنوائیش ده برابر برتر از شنوایی انسان می باشد. و وزن او حدوداً به دو برابر وزن انسان می رسد، و آن از حیوانات پستانداری است که به بچه هایش شیر می دهد.

نورا: إنَّهُ حَيَوانٌ ذَکيٌّ يُحِبُّ مُساعَدَةَ الْانسانِ! أَ لَيْسَ کَذٰلِكَ؟

نورا: آن حیوان باهوشی است که کمک کردن به انسان را دوست دارد! آیا این طور نیست؟

اَلْأَبُ: نَعَم؛ بِالتَّأکيدِ، تَستَطيعُ الدَّلافينُ أَنْ ترُشِدَنا إِلَی مَکانِ سُقوطِ طائِرَةٍ أَوْمَکانِ غَرَقِ سَفينَةٍ.

پدر: بله، قطعاً، دلفین ها می توانند که ما را به محل سقوط هواپیمایی یا مکان غرق شدن یک کشتی هدایت کنند.

الْأَمُ: تُؤَدّي الدَّلافينُ دوَرا مُهِمّا في الحربِ وَ السِّلمْ، وَ تکشِفُ ما تحتَ المْاءِ مِنْ عَجائِبَ وَ أَسرارٍ، وَ تُساعِدُ الْاِنسانَ عَلَی اکْتِشافِ أَماکِنِ تَجَمُّعِ الْاسَماكِ.

مادر: دلفین ها نقش مهمی در جنگ وصلح ایفا می کنند، و آنچه را از شگفتی ها و اسرار زیر آب هست کشف می کنند.(شگفتی ها و اسرار زیر آب را کشف می کنند). و به انسان در کشف محل های تجمّع ماهی ها کمک می کنند.

صادِقٌ: رَأَيْتُ الدَّلافينَ تُؤَدّي حَرَکاتٍ جَماعيَّةً؛ فَهَلْ تَتَکَلَّمُ مَعاً؟

صادق: دلفین ها را دیدم که حرکات گروهی انجام می دادند؛ آیا با هم صحبت می کنند؟

اَلْاُمُّ: نَعَم؛ قَرَأتُ في مَوسوعَةٍ عِلْميَّةٍ أَنَّ الْعُلَماءَ يُؤَکِّدونَ أَنَّها تَسْتَطيعُ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِاسْتِخدامِ أَصواتٍ مُعَيَّنَةٍ، وَ أَنَّها تُغَنّي کَالطُّيورِ، وَ تَبکي کَالْاَطفالِ، وَ تصَفُر وَ تَضحَكُ کَالْاِنسانِ.

مادر: بله؛ در یک دانشنامه علمی خواندم که دانشمندان تأکید می کنند که آنها می توانند با بکارگیری صداهای مشخص صحبت کنند، و اینکه مانند پرندگان آواز می خوانند، و همچون بچه ها گریه می کنند، و مثل انسان سوت می زنند و می خندند.

نورا: هَلْ لِلدَّلافينِ أَعداءٌ؟

نورا: آیا دلفین ها دشمنانی دارند؟

اَلْاَبُ: بِالتَّأکيدِ، تَحسَبُ الدَّلافينُ سَمَكَ الْقِرْشِ عَدوّاً لَها، فَإِذا وَقَعَ نَظَرُها عَلَی سَمَکَةِ الْقِرْشِ، تَتَجَمَّعُ بِسُرعَةٍ حَولَها، وَ تَضرِبُها بِأنُوفِهَا الْحادَّةِ وَتَقتُلُها.

پدر: قطعا، دلفین ها کوسه ماهی را برای خود یک دشمن به حساب می آورند، و هنگامی که نگاهشان به کوسه ماهی بیافتد، به سرعت اطرافش جمع می شوند، و با بینی های تیزشان آنها را می زنند و آنها را می کشند.

نورا: وَ هَل يُحِبُّ الدُّلفينُ الْإِنسانَ حَقّاً؟

نورا: و آیا در حقیقت دلفین انسان را دوست دارد؟

اَلْاَبُ: نَعَم؛ تَعالَي نَقرَأْ هذَا الْخَبَرَ في الْانتِرنِت ... سَحَبَ تَيّارُ الْماءِ رَجُلاً إلَی الْاَعماقِ بِشِدَّةٍ، وَ بَعدَ نَجاتِهِ قالَ الرَّجُلُ: رَفَعَني شَيءٌ بَغتَةً إلَی الْاَعلَی بِقوَّةٍ، ثُمَّ أَخَذَني إلَی الشّاطِئِ وَ لَمّا عَزَمْتُ أنَ أشَکرُ مُنقِذي، ما وَجَدْتُ أَحَداً، وَلٰکِنّي رَأَيتُ دُلفيناً کَبيراً يَقفِزُ قُربي في الْماءِ بِفَرَحٍ.

پدر: بله، بیا این خبر را در اینترنت بخوانیم... جریان آب مردی را به شدت به اعماق (دریا) کشید، و مرد بعد از نجاتش گفت: ناگهان چیزی مرا با قدرت به سمت بالا برد، سپس مرا به ساحل کشاند و هنگامی که تصمیم گرفتم از نجات دهنده ام تشکر کنم،کسی را نیافتم، اما دلفین بزرگی را دیدم که کنارم درآب با خوشحالی می پرید.

اَلْاُمُّ: إنَّ الْبَحرَ وَ الْاسَماكَ نِعمَةٌ عَظيمَةٌ مِنَ اللّٰهِ.

مادر: براستی دریا و ماهی ها نعمت بزرگی از جانب خداوند هستند.

قالَ رَسولُ اللّٰهِ(ص):  

رسول خدا (ص) فرمود:   

 اَلنَّظَرُ في ثَلاثَةِ اشیاءَ عِبادَة:

نگاه کردن برسه چیز عبادت است:

اَلنَّظَرُ فِي الْمُصحَفِ، وَ النَّظَرُ في وَجهِ الْوالِدَینِ، وَ النَّظَرُ فِي الْبَحرِ.

نگاه کردن به قرآن و نگاه کردن به چهره پدر و مادر و نگاه کردن به دریا.





معنی کلمات درس

فصل 7 : يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ

معنی کلمات

أَدّیاي
 منجر شد
تَجَمَّع
جمع شد
ضِعف
برابر «ضِعفَنيِ: دو برابر»
أَرشَد
راهنمايی کرد
تَيّار
جريان
طُيور
پرندگان «مفرد:طَیر»
أَرْضَع
شیرداد
جَامعـي
گروهی
عَرَّف
معرفی کرد
أَعـلی
بالا، بالاتر
حاد
تيز
عَزَم
تصميم گرفت
أَنْفَـقا
نفاق کرد
دَلافین
دلفین ها
غَنّی
آواز خواند
أُنوف
بینی ها «مفرد:أَنف»
دَوْرَ
نقش
قَفَز
پريد، جهش کرد
أَوصَل
رسانيد
ذاکِرَة
حافظه
لَبونَـة
پستاندار
بِحار
درياها «مفرد: بَحْر»
رائِـع
جالب
کَذٰلِك
همین طور
بَکی
گريه کرد
سَمَك ُ الْقِرْش
کوسه ماهی
مُنقِذ
نجات دهنده
بَلَغ
رسيد
شاطِئ
ساحل«جمع:شَواطِئ»
مَوسوعَة
دانشنامه
بَلی
آری
صَفَر
سوت زد




متن حوار و معنی

فصل 7 : يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ

متن حوار و معنی

مَعَ مُشرِفِ خَدَماتِ الْفُندُقِ

با مدیر داخلی خدمات هتل

اَلسّائِحُ

مَسؤولُ الِاستِقبالِ

گردشگر

مسئول پذیرش

عَفواً؛ مَن هوَ مَسؤولُ تَنظیفِ الْغُرَفِ وَ الْحِفاظِ عَلَیها؟

اَلسَّیِّدُ دِمَشقیّ مُشرِفُ خَدَماتِ غُرفِ الْفُندُقِ. مَا هیَ الْمُشکِلَهُ؟

ببخشید، چه کسی مسئول تمیز کردن اتاق ها و نگهداری از آن هاست؟

آقای دمشقی مدیر داخلی خدمات اتاق‌های هتل است. مشکل چیست؟

لَیسَتِ الْغُرَفُ نَظیفَهً، و فیها نَواقِصُ.

أَعتَذِرُ مِنکَ؛ رَجاءً، اِستَرِحْ؛ سَأَتَّصِلُ بِالْمُشرفِ.

اتاق ها تمیز نیستند و کمبودهایی در آن هاست.

از شما معذرت می خواهم ، لطفاً استراحت کن با مدیر داخلی تماس خواهم گرفت

مَسؤولُ الِاسْتِقبالِ یَتَّصِلُ بِالْمُشرِفِ وَ یَأتِی الْمُشرِفُ مَعَ مُهَندِسِ الصّیانَهِ.

مسئول پذیرش با مدیر داخلی تماس می گیرد و مدیر داخلی همراه مهندس تعمیرات می آید.

مُشرِفُ خَدَماتِ الْفُندُقِ

اَلسّائِحُ

مدیر داخلی خدمات هتل

گردشگر

ما هیَ الْمُشکِلَهُ، یا حَبیبی؟!

لَیسَتْ غُرفَتی وَ غُرَفُ زُمَلائی نَظیفَهً،و فیها نَواقِصُ.

دوست من، مشکل چیست؟!

اتاق من و اتاق همکارانم تمیز نیستند و در آنها کمبود هایی است

سَیَأتی عُمّالُ التَّنظیفِ، وَ مَا الْمُشکِلاتُ الْأُخرَی؟

فی الْغُرفَهِ الْأولَی سَریرٌ مَکسورٌ،

وَ فی الْغَرفَهِ الثّانیَهِ شَرشَفٌ ناقِصٌ،

وَ فی الْغُرفَهِ الثّالِثَهِ الْمُکَیِّفُ لا یَعمَلُ.

کارگران نظافت (نظافتچیان) خواهند آمد و مشکلات دیگر چیست؟

در اتاق اول یک تخت شکسته است،

و در اتاق دوم ملافه کم است

و در اتاق سوم کولر کار نمی‌کند.

نَعتَذِرُ مِنکُم. سَنُصَلِّحُ کُلَّ شَیءٍ بِسُرعَهٍ؛ عَلَی عَینی.

تَسلَمُ عَینُکَ!

از شما عذرخواهی می‌کنیم. همه‌چیز را به سرعت تعمیر خواهیم کرد؛ بر روی چشمم.

چشمت بی‌بلا



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



جزوه جامع

فصل 7 : يا مَن في الْبِحارِ عَجائِبُهُ

جزوه جامع

الدرس السابع
موضوع الدرس: الجار والمجرور
يا من في البحار :عجائبه ای آنکه شگفتیهایش در دریاهاست.
جملات در هر زبانی از دو بخش تشکیل میشوند ۱- ارکان اساسی ۲- قیدها و متممها
در درس قبلی با انواع جمله و ارکان آنها و برخی قیدها مانند مضاف الیه صفت آشنا شدیم قصد داریم در این درس درباره متممها در زبان عربی صحبت کنیم به این جمله توجه کنید:
دانش آموزان به کلاس رفتند ذهب التلاميذ إلى الصف.
در زبان فارسی «به» حرف اضافه و «کلاس» متمم و به «کلاس گروه متمم نامیده می.شود معادل این دو کلمه در زبان عربي، « إلى الصف» است. گروه متمم را در زبان عربی جار و مجرور» مینامند.
به هر یک حروف مِنْ في، إلی، علی، ب ل عَنْ، گ» در زبان عربی «جار: حرف جر» و به اسم بعد از آن «مجرور» و به هر دو کلمه با هم جار» و «مجرور گفته می.شود جار و مجرور باعث کاملتر شدن معنای جمله میشوند ولی از جمله قابل حذف هستند

مثال
«مِنْ قَرْيَةٍ فِي الْغَابَةِ ، إِلَى الْمُسْلِمِينَ ، عَلَى الْوالِدَيْنِ ، بِالْحافِلَةِ، لِلَّهِ ، عَنْ نَفْسِهِ ، كَجَبَلِ،»
(حَتَّى تُنفقوا مِمّا تُحِبّونَ ﴾ آل عمران: ۹۳
تا انفاق کنید از آنچه دوست میدارید. (مِمّا = مِنْ + ما)
... أساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ) الإنسان : ۲۱
دست بندهایی از جنس نقره
هوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً) البقرة : ٢٩
او کسی است که همۀ آنچه را در زمین است برایتان آفرید.
قالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ و شرابك ) الإسراء : ١
گفت: «چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز یا بخشی از یک «روز» گفت: «نه، بلکه صد سال درنگ کردی؛ به خوراکت و نوشیدنیات.بنگر»
سُبحانَ الَّذي أَسرَى بِعَبْدِهِ لَيلاً مِنَ الْمَسجِدِ الْحَرامِ إلى الْمَسجِدِ الأقصى الإسراء :
پاک است کسی که بنده اش را در شبی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی حرکت داد.
كانَ الْفَلَّاحُ يَعْمَلُ فِي الْمَرْرَعَةِ مِنَ الصَّباحِ إِلَى اللَّيْلِ. كشاورز از صبح تا شب در مزرعه کار می کرد.
النَّاسُ عَلَى  ِدينِ مُلوكهم رسول الله
مردم بر دین پادشاهانشان هستند.
الْحَقِيبَةُ عَلَى الْمِنضَدَةِ.
كیف روی میز است.
اِقْرَأُ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ الْعَلَقَ : ٣ و ٤
بخوان و پروردگارت گرامی ترین است؛ همان که به وسیله قلم آموخت.
وَ لَقَد نَصَرَكُمُ اللهُ بِبَدر آل عمران : ۱۲۳
و خدا شما را در جنگ بدر یاری کرد.
لِكُلِّ ذَنبٍ تَوبَةُ إِلَّا سوءَ الْخُلُقِ. رَسولُ اللهِ
(هر)گناهی جز بداخلاقی توبه دارد
از آن لَكُم دينُكُم وَلي دينِ الكافرون : ٦
دین شما از آن خودتان و دین من از آن خودم
لِماذا رَجَعْتَ ؟ - لِأَنِّي نَسيتُ مِفتاحی
برای چه برگشتی؟ - برای اینکه کلیدم را فراموش کردم.
وَهوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴾ الشَّورى : ٢٥
او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و از بدیها در میگذرد و آنچه را انجام می دهید؛ میداند.
وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عني فإني قريب ...) البقرة: ١٨٦
و اگر بندگانم از تو دربارۀ من بپرسند قطعاً من [به آنان] نزدیکم.
فَضلُ الْعَالِمِ عَلَى غَيْرِهِ كَفَصْلِ النَّبِيِّ عَلَى أُمَّتِهِ. رَسُولُ اللَّهِ وَا
برتری دانشمند بر غیر خود مانند برتری پیامبر بر امت خودش است.
گاهی اوقات از جار و مجرور به عنوان خبر در جمله استفاده میشود و از جمله قابل حذف نیست.
مثال
النجاة في الصدق: رهایی در راستگویی است.
جار و مجرور= خبر
سلامة العيش في المداراة : سلامت زندگی در مهربانی (با مردم) است. جار و مجرور = خبر
گاهی اوقات خبر جار و مجرور با هدف تأکید بر یک ،موضوع قبل از مبتدا قرار میگیرد.
مثال
في التأخير آفات: (قطعا) آسیبهایی در به عقب انداختن (کار) وجود دارد.
في الصداقة نجاة: بدون شک رهایی در راستگویی است.

نونُ الوقاية

یک قاعده کلی در زبان عربی به نام تناسب حروف «و - ا-ي» با حرکت قبل وجود دارد که باید رعایت شود؛
ـُ...و // ـَ…ا //  ـِ…ي
به هنگام اتصال یک فعل به ضمیر (ي) مفعولی نیز باید این تناسب وجود داشته باشد اما این نکته را بدانید که هیچ فعلی در زبان عربی مجرور(ـِـ) نمی شود بنابراین برای جلوگیری از این اتفاق و محافظت فعل از مجرورشدن، قبل از ضمير (ي) از یک حرف (ن) کمک میگیریم به همین علت به این حرف «نون وقایة» گفته میشود.

مثال
هو نصرني في إداء واجبات المدرسة:
دوستم مرا در انجام تکالیف مدرسه یاری کرد.
هل أنت تعرفني؟
آیا مرا می شناسی؟
هم يحترمونني
آنها به من احترام میگذارند

تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی





متن درس و معنی

فصل 8 : صِناعةُ التَّلميعِ في الْأَدَبِ الْفارِسيِّ

 

صِناعَةُ التَّلميعِ في الْاَدَبِ الْفارِسيِّ

(صنعت تلمیع درادبیات فارسی)

إنَّ اللُّغَةَ الْعَرَبيَّةَ لُغَةُ الْقُرآنِ وَ الْاَحاديثِ وَ الْاَدعيَةِ فَقَد اسْتَفادَ مِنهَا الشُّعَراءُ الْايرانيّونَ وَ أَنشَدَ بَعضُهُم أَبياتاً مَمزوجَةً بِالْعَرَبيَّةِ وَ الْفارِسيَّةِ وَ سَمَّوها بِالْمُلَمَّعِ؛ لِکَثيرٍ مِنَ الشُّعَراءِ الْايرانيّينَ مُلَمَّعاتٌ، مِنهُم حافِظٌ الشّيرازيُّ وَ سَعديٌّ الشّيرازيُّ وَ جَلالُ الدّينِ الرّوميُّ الْمَعروفُ بِالْمَولَويِّ.

قطعا زبان عربی زبان قرآن و احادیث و دعاهاست و بسیاری از شاعران ایرانی از آن استفاده کرده اند و برخی از آنها ابیاتی را آمیخته به عربی و فارسی سروده اند و آن را مُلمّع نامیده اند؛ بسیاری از شاعران ایرانی مُلمّعاتی دارند از جمله : حافظ شیرازی و سعدی شیرازی و جلال الدّین رومی معروف به مولوی.

مُلَمَّعُ حافِظٍ الشّيرازيِّ لِسانِ الْغَيبِ

مُلمّع لسان الغیب حافظ شیرازی

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
إنّي رَأَیتُ دَهْراً مِنْ هَجْركِ الْقيامَه

نامه اى با دل خونين براى محبوبم نوشتم که من روزگار را در دورى  تو مانند قيامت ديدم.

دارم من از فِراقش در دیده صد علامت
لَیْسَتْ دُموعُ عَیني هٰذي لَنا الْعَلامَه؟

من از دورى او صدها نشانه درچشم دارم، آيا اشك هاى اين دوچشم من ، نشانه  و علامت برایمان نيست؟

هر چند کازمودم از وی نبود سودم
مَنْ جَرَّبَ الْمُجَرَّب حَلَّتْ بِهِ النَّدامَه

هرچه که تجربه كردم، ازجانب او فايده اى به من نرسيد هرکس آزموده را بيازمايد، پشيمانى نصيبش می شود

پرسیدم از طبیبی احوالِ دوست گفتا
في بُعْدِها عَذابٌ في قرُبِهَا السَّلامَه

از طبيبى درباره احوال محبوبم سوال کردم، گفت: در دوري و هجرانش رنج و عذاب و در نزديكى اش سلامتی و آسایش  است

گفتم ملامت آید گر گِرد دوست گرد
وَاللّٰه ما رَأَیْنا حُبّاً بِلا مَلامَه

گفتم اگر زياد به دوست مشغول شوم مورد سرزنش واقع مى شوم به خدا سوگند كه ما عشقى را بدون ملامت و سرزنش نديديم

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حَتَّی یَذوقَ مِنْهُ کَأْساً مِنَ الکَرامَه

حافظ در ازاء دادن جان شيرين خواستار جامى شده است، تا از آن (دادن جان)، جامى ازكرامت عشق بچشد

مُلَمَّعُ سَعديٍّ الشيرازيّ

مُلمّع سعدى شيرازى

سَلِ المَصانِعَ رَکْباً تَهیمُ فِي الْفَلوَاتِ
تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فُراتی

از آب انبارها دربارۀ سوارانی که در بيابان ها تشنه اند بپرس تو قدر و ارزش آب را چه مى دانى، وقتى در كنار فرات هستى

شبم به روی تو روزست و دیده امبه تو روشن
وَ إنْ هَجَرْتَ سَواءٌ عَشیَّتي و غَداتي

شبم با ديدن روى تو مثل روز است و چشمم با ديدن روى تو روشن مى شود. و اگر مرا ترک کنی، شب و روزم مساوى است

اگر چه دیر بماندم امید بر نگرفتم
مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبي یَقول إنَّكَ آتي

گرچه مدّت زيادى انتظاركشيدم، امّا اميدم را از دست ندادم، زمان گذشت و دلم مى گويد كه تو مى آيى

من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گِلی به حقیقت عَجین آب حیاتی

من انسانى به زيبايى تو نه ديده ام و نه شنيده ام، اگر خمیر آفرینش تو از آب و گِل است، حقیقتا آغشته به آب زندگانى است .

شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد
وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَياةِ في الظُّلُماتِ

شب هاى تاريك من به اميد ديدن روى تو صبح مى شود، و گاهى چشمة حيات درتاريكى ها جستجو مى شود

فَکَمْ تُمَرِّرُ عَیشي وَ أَنتَ حامِلُ شَهْدٍ
جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی

چقدر زندگيم را تلخ مى كنى درحالى كه تو اين همه شهد و شيرينى داری! ازدهان شيرين تو جواب تلخ شنيدن زيباست!

نه پنج روزۀ عمرست عشق روی تو ما را
وَجَدْتَ رائِحَةَ الْوُدِّ إنْ شَمَمْتَ رُفاتي

عاشق روى تو بودن براى ما فقط اين پنج روزه عمردنيا نيست، اگرخاك قبرم را ببويى، بوى عشق را مى يابى

وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما تُحِبُّ وَ تَرْضَی
محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی

هر زيبا روى با نمكی را وصف كردم همانطور كه دوست دارى و مى پسندى ستايش هاى تو را چگونه بيان كنم كه فراتر از وصف كردن هستى

أَخافُ مِنكَ وَ أَرْجو وَ أَسْتَغیثُ وَ أَدنو
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی

از تو مى ترسم و به تو اميد دارم و از تو كمك مى خواهم و به تو نزديكى مى جويم كه هم دامگه بلا هستی و هم كليد نجات و رهايى هستى

ز چشم دوست فتادم به کامۀ دل دشمن
أَحِبَّتي هَجَروني کَما تَشاءُ عُداتي

به دلخواه وخواست دشمن، از چشم دوست افتادم و بى ارزش شدم، دوستانم مرا ترك كردند همان طور كه دشمنانم مى خواهند

فراقنامۀ سعدی عجب که در تو نگیرد
وَ إنْ شَکَوْتُ إلَی الطَّیرِ نُحْنَ فِي الْوُکَناتِ

شگفتا شرح نامه جدايى سعدى درتو اثرنمى كند! و اگر به نزدپرندگان شكايت ببرم ، درلانه ها مى گريند وناله سرمى دهند.





معنی کلمات

فصل 8 : صِناعةُ التَّلميعِ في الْأَدَبِ الْفارِسيِّ

معنی کلمات

آتـي، آتٍ
آينده،درحال آمد
نْسَل
بپرس (اِسْأَلْ)
مُجَرَّب
آزموده
اِستَغاث
کمک خواست
شاء
خواست
مَحامِد
ستايش ها
نوُشَکَوت
شکايت کردم«إنْ شَکَوتُ:اگرشکايتکنم»
بَديع
برای نخستین بار
مَرَّر
تلخ کرد
بُعْد
دور
یَّشَم
بوييد «شَمَمْتَ: بوييدی»
مَصانِع
آب انبارهای بيابان
جَرَّب
آزمايش کرد
عَجین
خمير
مَليح
با نـمک
حَل
فرودآمد
عُداة
دشمنان«مفرد: عادي»
مَمزوج
درآميخته
ذاق
چشيد
عَشيَّة
آغاز شب
نُحْنَناح
شيون کردند
دَنا
نزديک شد
غَداة
آغاز روز
وُد
عشق
رَجا
اميدداشت
فَلَوات
بيابانها «مفرد: فَالة»
وَصَف
وصف کرد
يِضَِر
راضی شد
قَدتُفَتَّش
گاهی جستوجو می شود
وُکَنات
لانه ها «مفرد: وُکْنَة»
رُفات
استخوان پوسیده
قُرْب
نزديکی
هامَ
سرگردان و تشنه شد
رَکْب
کاروان شتر يا اسب سواران
کَأْس
جام، ليوان
هَجَر
جدایی گزید، جدا شد


مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران پوشش تمام محتواهای درسی پایه دهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه دهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه دهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه دهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه دهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه دهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه دهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه دهم
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن



متن حوار و معنی

فصل 8 : صِناعةُ التَّلميعِ في الْأَدَبِ الْفارِسيِّ

متن حوار و معنی

شِراءُ شَریحَهِ الْهاتِفِ الْجَوّالِ

خرید سیم کارت تلفن همراه

الزّائِرَهُ

مُوَظَّفُ الِإتِّصالاتِ

زیارت کننده

کارمند مخابرات

رَجاءً، أَعطِنی شَریحهَ الْجَوّالِ.

تَفَضَّلی، و هَل تُریدینَ بِطاقَهَ الشَّحنِ؟

لطفاً، به من سیم کارت تلفن‌ همراه بده.

بفرما، و آیا کارت شارژ می ‌خواهی؟

نَعَم؛ مِن فَضلِکَ أَعطِنی بِطاقَهً بِمَبلَغِ خَمسَهٍ وَ عِشرینَ ریالاً.

تَستَطیعینَ أَنْ تَشحَنی رَصیدَ جَوّالِکِ عَبْرَ الْإنتِرنِت.

بله؛ لطفا به من شارژ به مبلغ ۲۵ ریال بده.

می‌توانی تلفن همراهت را از طریق اینترنت شارژ کنی.

تَشتَری الزّائِرَهُ شَریحَهَ الْجَوّالِ وَ بِطاقَهَ الشَّحنِ

وَ تَضَعُ الشَّریحَهَ فی جَوّالِها وَ تُریدُ أَن تَتَّصِلَ وَلٰکِن لا یَعمَلُ الشَّحنُ،

فَتَذهَبُ عِندَ موَظَّفِ الِإتِّصالاتِ وَ تَقولُ لَهُ:

زائر سیم‌کارت تلفن‌ همراه و کارت شارژ می ‌خرد

و سیم کارت را در تلفن همراه می‌گذارد و می‌ خواهد که تماس بگیرد ولی شارژ کار نمی‌کند

پس نزد کارمند مخابرات می‌رود و به او می‌گوید:

عَفواً، فی بِطاقَهِ الشَّحنِ إشکالٌ.

أَعطینی الْبِطاقَهَ مِنْ فَضلِکِ. سامِحینی؛ أَنتِ عَلَی الْحَقِّ. أُبَدِّلُ لَکِ الْبِطاقَهَ.

ببخشید، کارت شارژ مشکل دارد.

لطفاً کارت را به من بده. مرا ببخش، حق با توست. کارت را برایت عوض می‌کنم.





جزوه جامع

فصل 8 : صِناعةُ التَّلميعِ في الْأَدَبِ الْفارِسيِّ

جزوه جامع

الدرس الثامن
صناعة التلميع في الأدب الفارسي: صنعت تلمیع در ادبیات فارسی
موضوع الدرس: اسم الفاعل واسم المفعول، واسم المبالغة
برخی از اسمها در زبان عربی از فعل ساخته میشوند و هر کدام به نوعی در ارتباط با فعل هستند. سه مورد از این اسمها عبارتند از: اسم فاعل - اسم مفعول - اسم مبالغه


اسم فاعل

اسمی است که به انجام دهنده کار اشاره میکند و در زبان فارسی به صفت فاعلی شناخته میشود.
صفت فاعلی عبارت است از ریشه فعل + پسوند (نده - گر - ا).

 مثال‌
نوشتن=نویسنده ، یاری کردن=یاریگر ، دانستن=دانا

اسم فاعل در زبان عربی از دو نوع (فعل ثلاثی مجرد و مزید) ساخته شود:
اسم فاعل ثلاثی مجرد بر وزن (فاعل) به کار میرود.

مثال
كَتَبَ=کاتب: نویسنده ، نصر=ناصر: یاریگر،علم=عالم: دانا

اسم فاعل ثلاثی مزید:
با «م» شروع میشود و یک حرف مانده به آخر ریشه فعل، کسره می گیرد

مثال
 مُعلِّم - يُعلِّمُ: آموزش دهنده
اقترح - مُقتَرح:پیشنهاد دهنده
يتَعَلَّمُ - متعلم: یادگیرنده

اسم مفعول

اسمی است که به انجام شده کار اشاره میکند و در زبان فارسی به صفت مفعولی شناخته میشود.
صفت مفعولی عبارت است از ریشه فعل + ۵ + شده .

مثال
نوشتن—>نوشته شده
یاری کردن—>یاری شده
دانستن—>دانسته شده

اسم مفعول هم در زبان عربی از دو نوع فعل ثلاثی مجرد و مزید ساخته شود.اسم مفعول ثلاثی مجرد بر وزن (مفعول) به کار میرود.

مثال
كَتَبَ - مکتوب :نوشته شده
نصر - منصور :یاری شده
علم - معلوم :دانسته شده

اسم فاعل ثلاثی مزید: با «م» شروع میشود و یک حرف مانده به آخر ریشه ،فعل فتحه (ــــــَـــــ)میگیرد.

مثال
يُعلِّمُ ــ مُـعـلَّم: آموزش داده شده
يتَعَلَّمُ – مُتَعلَّم: یادگرفته شده
اقتَرَحَ – مُقتَرحَ:پیشنهاد داده شده

اسم مبالغه

مبالغه در لغت به معنای افراط و زیاده روی .است این اسم بیانگر زیاد بودن یک صفت» و در فارسی دارای پیشوند بسیار» است این اسم در زبان عربی بر دو وزن به کار میرود:
۱) فعّال
غفّار بسیار آمرزنده
علّام بسیار دانا
صبّار: بسیار شکیبا
۲) فعّالة
علّامة: بسيار دانا
فهّامة: بسیار فهمیده
أمّارة: بسیار فرمان دهنده

گاهی وزن «فَعّال» و «فَعالَة» بر شغل دلالت میکند؛ مانند خَبّاز (نانوا) ؛ حداد (آهنگر)
گاهی نیز بر ابزار وسیله یا دستگاه دلالت می کند؛ مانند
فتاحة (در (بازکن ؛ نَظَارَة (عینک) ؛ سَيّارة (خودرو)

کلمات بالا در دو حالت دلالت بر شغل و ،ابزار وسیله یا دستگاه اسم مبالغه به شمار نمی رود.

تهیه کننده:دکتر نعمت الله مقصودی





محتوا مورد پسند بوده است ؟

5 - 0 رای