معنی واژگان مشخص شده را بنویسید.
- مست گفت: "ای دوست، این پیراهن است افسار نیست".
- گفت: "نزدیک است والی را سرای، در آنجا شویم".
- گفت: "والی از کجا در خانه خمار نیست"؟
معنی واژگان مشخص شده را بنویسید.
- گفت: "تا داروغه را گوییم، در مسجد بخوب"
- گفت: "از بهر غرامت، جامه ات بیرون کنم."
- گفت: "کار شرع، کار درهم و دینار نیست."
معنی واژگان مشخص شده را بنویسید.
- گفت: "باید حد زند هشیار مردم، مست را"
- محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
- در حق ما، هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست
با توجه به معانی داده شده، معادل مناسب را انتخاب کنید.
- پارسای گوشه نشین که میل به دنیا و تعلقات آن ندارد : ( واعظ / زاهد )
- همیشه، پیوسته، مِی : ( مدام / استقرار )
- ذات، وجود : ( ذی / وجه )
معنی واژگان زیر را به ترتیب بنویسید.
- تزویر :
- صنعت :
- مُلک :
- واعظ :
- صواب :
- گرو :
غلط های املایی به کار رفته در ترکیب های زیر را بیابید و اصلاح کنید.
- ثواب و خطا :
- آجز و ضعیف :
- زوالجلال و الاکرام :
- مطمعن و متعهد :
- منذر نظر :
- قریق بحر خدا :
زمان هریک از فعل های زیر را بنویسید.
- می پرسیدم :
- دیده باشم :
- گرفته بودی :
- شُستم :
- داشتم می نوشتم
زمان هریک از فعل های زیر را بنویسید.
- خواهم خرید :
- می پزم :
- گفته ام :
- دارم می نویسم :
- بروم :
کابرد معانی "شد" را در هریک از ابیات زیر، بررسی کنید.
- یقین، مرد را دیده بیننده کرد / شد و تکیه بر آفریننده کرد
- ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
- بگفت : از دل شدی عاشق بدین سان؟ / بگفت: از دل تو می گویی، من از جان
کاربرد معنایی "شد" را در هریک از ابیات زیر، بررسی کنید.
- این مدعیان در طلبش بی خبرانند / کان را که خبر شد، خبری باز نیامد
- گفت: "می بسیار خوردی، زان چنین بی خود شدی" / گفت: "ای بهوده گو حرف کم و بسیار نیست!"
- خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده باز جوید روان
در هریک از موارد زیر نقش هسته گروه های اسمی مشخص شده را بنویسید.
- دست از مس وجود چو مردان ره بشوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
- گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم / گفت والی از کجا در خانه خمار نیست؟
- آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم / ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است
در هریک از موارد زیر نقش هسته گروه های اسمی مشخص شده را بنویسید.
- گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب / گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
- این مدعیان در طلبش بی خبرانند / کان را که خبر شد، خبری باز نیامد
- گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان / گفت کار شرع، کار درهم و دینار نیست
در هریک از بیت های زیر نوع وابسته گروه های اسمی مشخص شده را بنویسید.
- بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟ / بگفت آنگه که باشم خفته در خاک
- چشمه کوچک چو به آنجا رسید / وان همه هنگامه دریا بدید
- هرکسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من
"تشبیهات" به کار رفته در ابیات زیر را بنویسید.
- دست از مس وجود چو مردان ره بشوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
- گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد / باالله کز آفتاب فلک خوب تر شوی
با توجه به بیت "یک دم غریق بحر خدا شوگمان مبر / کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی" آرایه های خواسته شده را بررسی کنید.
- تشبیه :
- کنایه :
- مجاز :
- تکرار
در هریک از بیت های زیر "کنایه ها" را مشخص کنید و مفهوم آنها را بنویسید.
- گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی / گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
- بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود / در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
- خواب و خورت زمرتبه خویش دور کرد / آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
- محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت / مست گفت ای دوست، این پیراهن است افسار نیست
شعر زیر را کامل کنید.
- ............................................. تا راهرو نباشی کی راهبر شوی .
- در مکتب حقایق پیش ادیب عشق ..................................... .
- گر در سرت هوای وصال است حافظا ................................. .
کلمات به هم ریخته زیر را به یک بیت کامل تبدیل کنید.
"پا – شود – از – تا – همه – نور – سرت – ذوالجلال – سر – در – خدا – راه – چو – بی – و – شوی – پای "
مفهوم هریک از ابیات زیر را بنویسید.
- گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم / گفت: والی از کجا در خانه خمار نیست
- گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را / گفت: هُشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
با توجه به ابیات زیر به سوالات پاسخ دهید.
الف) محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت / مست گفت ای دوست، این پیراهن است افسار نیست
ب) گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی / گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
ج) گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب / گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
د) گفت: از بهر غرامت، جامه ات بیرون کنم / گفت: پوسیده است، جز نقشی ز پود و تار نیست
ه) گفت: آگه نیستی کز سرت در افتادت کلاه / گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
ی) گفت: "می بسیار خوردی، زان چنین بی خود شدی" / گفت: ای بهوده گو حرف کم و بسیار نیست!
- در قدیم چه چیزی مایه بی آبرویی و بی ادبی بود؟
- کدام قسمت نشانه فقر حاکم بر جامعه است؟
- مست، علت اصلی عدم تعادل خود، در راه رفتن را چه می داند؟
- کدام قسمت بیانگر رفتار نادرست ماموران دولتی است؟
- چگونه می توان به بی اطلاعی ماموران حکومتی از مسائل شرعی پی برد؟
معنی بیت زیر را بنویسید.
وجه خدا اگر شودت منظر نظر / زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
معنی بیت زیر را بنویسید.
بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود / در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
معنی بیت زیر را بنویسید.
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد / باالله کز آفتاب فلک خوب تر شفلک
معنی بیت زیر را بنویسید.
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را / گفت: هُشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
معنی بیت زیر را بنویسید.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
معنی بیت زیر را بنویسید.
خواب و خورت زمرتبه خویش دور کرد / آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
معنی بیت زیر را بنویسید.
گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان / گفت کار شرع، کار درهم و دینار نیست
معنای واژههای مشخص شده را بنویسید.
- گر بدین حال تو را محتسب اندر بازار ببیند بگیرد و حد بزند.
- از بهر تو صد بار ملامت بکشم / گر بشکنم این عهد غرامت بکشم
فعلهای مشخص شده را از نظر کاربرد معنایی بررسی کنید.
- گفت نزدیک است والی را سرای در آنجا شویم / گفت والی از کجا در خانه خمار نیست؟
- زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست / در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست.
- ریشههای ما به آب / شاخههای ما به آفتاب میرسد / ما دوباره سبز میشویم.
متن درس دوم را از نظر شیوه بیان (جد-طنز) با این سروده حافظ چه وجه اشتراکی دارد؟
با محتسبم عیب مگویید که او نیز / پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
هر یک از مصراههای زیر به کدام پدیده اجتماعی زمان شاعر اشاره دارد؟
- گفت دیناری بده و خود را وارهان
- گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
در هر یک از بیتهای زیر بر چه موضوعی تاکید شده است؟
- گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه / گفت در سر عقل باید بیکلایی عار نیست
- گفت می بسیار خوردی زان چنین بیخود شدی / گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست
درباره ارتباط موضوعی متن درس دوم با هر یک از بیتهای زیر توضیح دهید.
- دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی / من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
- گفت مست ای محتسب بگذار رو / از برهنه کی توان بردن گرو؟
معنی محتسب ........ است.
معنی حد ....... است.
معنی غرامت ......... است.
معنی ادیب ....... است.
معنی افسار ........ است.
معنی اکراه ........ است.
معنی داروغه ........ است.
معنی صنعت ........ است.
با توجه به معنای مقابل هر واژه املای چند کلمه غلط است؟
(ادیب : معلم و مربی) (تزویر:نیرنگ) (درحم:درم) (قرامت:تاوان) (داروغه:شبگرد) (اکراه:ناخوشایند بودن) (ذوالجلال: پروردگار) (صواب:پسندیده) (واعظ:سخنور اندرزگو) (وجه:ذات) (حد:کیفر و مجازات شرعی برای گناهکار و مجرم)
در کدام گزینه غلط املایی یافت میشود؟
در کدام گزینه غلط املایی وجود دارد؟
در کدام گزینه معنای مدام با بقیه متفاوت است؟
معنای چند واژه میان کمانکها درست است؟
(ادیب: آشنا به تمام علوم) (خمار:دورو) (درهم:مسکوک نقره) (صنعت:کار) (واعظ:زاهد) (صواب:پسندیده) (تزویر:ریاکاری) (ملک:کشور) (دینار:سکه طلا) (صنعت:پیشه)
در کدام گروه کلمهها معنای همه واژهها صحیح است؟
در کدام گزینه فعل نیست از نظر معنایی با بقیه متفاوت است؟
در کدام گزینه معنای صنعت با بقیه متفاوت است؟
همه واژههای گزینه ......... دو به دو به لحاظ رابطه معنایی در یک حوزه قرار میگیرند.
در کدام عبارت واژهای وجود دارد که با از دست دادن معنای پیشین و پذیرفتن معنای جدید به این دوره منتقل شده است؟
در کدام عبارت واژه یافت میشود که با از دست دادن معنای پیشین و پذیرفتن معنای جدید به این دوره منتقل شده است؟
همه گزینهها به جز ........ به شیوه عادی است.
نقش کلمات مشخص شده در بیت زیر در کدام گزینه درست آمده است؟
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟
نقش مضافها در بیت زیر به ترتیب در کدام گزینه آمده است؟
دست از مس وجود چو مردان ره شوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
در کدام گزینه نقش واژه مشخص شده با بقیه متفاوت است؟
در کدام گزینه مضاف نقش مسند دارد؟
با توجه به بیت «محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست» نقش مضاف در کدام گزینه درست آمده است؟
در کدام گزینه مضاف نقش نهاد دارد؟
با توجه به بیت «گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب / گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست» نقش موصوف در کدام گزینه درست آمده است؟
در کدام گزینه نقش مضاف یا موصوف نادرست است؟
نقش واژه مشخص شده در کدام گزینه درست است؟
در کدام گزینه مفعول وجود ندارد؟
تعداد جملات کدام گزینه بیشتر است؟
در کدام گزینه هسته درست مشخص شده است؟
در کدام گزینه نقش واژهها درست نوشته شده است؟
آرایههای مقابل در کدام گزینه صحیح نیست؟
چه تعداد از آرایههای «مجاز-تشبیه-کنایه-متناقض نما-تضاد» در بیت زیر وجود دارد؟
دست از مس وجود چو مردان ره شوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
در همه ابیات به استثنای بیت ......... ، آرایه های «تضاد و کنایه» هر دو وجود دارند.
در کدام بیت آرایه مجاز وجود ندارد؟
در کدام بیت آرایه اسلوب معادله مشهود است؟
در کدام گزینه آرایه نوشته شده مقابل آن اشتباه است؟
در کدام بیت هردو ارایه «تضاد و ایهام» را با هم میتوان دید؟
آرایه های «واج آرایی – تکرار – تضاد – جناس » را به ترتیب در کدام گزینه می توان دید؟
الف) گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی / گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
ب) گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم / گفت والی از کجا در خانه خمار نیست
ج) محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت / مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
د) گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه / گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست
در کدام بیت ها اضافه تشبیهی دیده نمیشود؟
الف) بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود / در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
ب) در مکتب حقایق پیش ادیب عشق / هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
ج) یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر/ کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
د) اگر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد/ بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
در بیت «یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر / کر آب هفت بحر به یک موی تر شوی » کدام آرایه ها وجود دارد؟
در کدام گزینه ها «کنایه» به ترتیب به معنای «ترک کردن-کنار گذاشتن لذات مادی و دنیوی-پیروی کردن-نابود شدن و دگرگونی» آمده است؟
الف) ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
ب) دست از مس وجود چو مردان ره بشوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
ج) خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد / آنگه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
د) بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود / در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
در کدام گزینه جناس وجود ندارد؟
مفهوم بیت «محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت / مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست » در کدام گزینه مشهود نیست؟
کاربرد معنایی فعل نیست در مصراع زیر ........ است.
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
کاربرد معنایی فعل نیست در مصراع زیر ........ است.
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست
گفت از ....... غرامت جامهات بیرون کنم (بهر-بحر)
شعر زیر را کامل کنید.
وجه خدا اگر شودت من منظر نظر .......................... .
در مصرای زیر فعل شویم ........ است.
گفت: نزدیک است والی را سرای آنجا شویم
در مصراع زیر فعل شدی ........ است.
گفت: می بسیار خوردی زان چنین بیخود شدی
نوع گفتگوی شعر زیر را در اصطلاح ادبی .......... میگویند.
نخستین بار گفتش کز کجایی / بگفت از دار ملک آشنایی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند ؟ / بگفت آمده خرند و جان فروشند
بگفتا جان فروشی در ادب نیست / بگفت از عشق باران این عجب نیست
جای خالی را با مصرع مناسب کامل کنید.
........................... / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
مصراع اول این بیت چیست؟
................. / باید که خاک درگه اهل هنر شوی
معنی واژه خمار ........ است.
با توجه به بیتهای زیر درست یا نادرستی مورد داده شده را تعیین کنید.
گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم / گفت والی از کجا در خانه خمار نیست
گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب / گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
با توجه به بیتهای زیر درست یا نادرستی مورد داده شده را تعیین کنید.
گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم / گفت والی از کجا در خانه خمار نیست
گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب / گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
شاعر در بیت «دیناری بده پنهان و خود را وارهان / گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست» به پدیده اجتماعی رشوه خواری اشاره کرده است.
کار «را» در بیت «گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم / گفت والی از کجا در خانه خمار نیست» را فک اضافه است.
دینار واژه دو تلفظی است.
خانه خمار ترکیب وصفی است.
هوای وصال ترکیب وصفی است.
معنی خمار پادشاه است.
مصرع زیر آرایه تضاد دارد.
گر در سرت هوای وصال است حافظا
کاربرد معنایی فعل «نیست» در مصرع زیر اسنادی است.
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در متن زیر چند وابسته پیشین وجود دارد؟
عملیات احداث خاکریز شروع شد آن شب برادران جهاد و در راس آنها شهید ساجدی آرام و قرار نداشتند در اولین دقایق صبح احداث خاکریز به پایان میرسید و خاکریزی که به کمک نیروهای مهندسی شروع شده بود تقریباً در وسط به هم رسیدند و اتمام خاکریز روحیه عجیبی در بین برادران جهادگر ایجاد کرد اما این کار شهید ساجدی را راضی نمیکرد.