در كدام گزينه «حسن تعليل» بهكار نرفته است؟
سرو از آن پای گرفته است به يک جای مقيم / كه اگر با تو رود شرمش از آن ساق آيد
شاه و گدا به ديدهٔ دريادلان يكی است / پوشيده است پَست و بلند زمين در آب
از دلم افتاده اخگرش به گريبان/ بیسبب آن زلف پيچ و تاب ندارد
به يک كرشمه كه در كار آسمان كردی / هنوز میپرد از شوق، چشم كوكبها