نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

گام به گام کتاب فارسی (2)

تعداد بازدید : 1.34M

پاسخ به تمامی سوالات کتاب فارسی (2) - حل المسائل کتاب فارسی (2) - گام به گام 1401 کتاب فارسی (2) - گام به گام کتاب فارسی (2) مطابق با آخرین تغییرات کتب درسی



معنی شعر صفحه 10 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 10 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 10 درس

معنی شعر صفحه 10 درس

به نام چاشنی بخش زبانها

حلاوت سنج معنی در بیانها

به نام خداوند زینت دهنده و اثر بخش کلام ها و شیرینی بخش سخن در کلام (سخنم را آغاز می کنم).

بلند آن سر که او خواهد بلندش

نژند آن دل که او خواهد نژندش

آن کسی موفّق و بزرگ می شود که خداوند موفقیّت او را بخواهد و آن کسی خوار و زبون می گردد که خداوند زبونی او را بخواهد.

در نابسته احسان گشاده‌ست

به هر کس آنچه می‌بایست داده‌ست

درِ لطف و احسان خود را به روی همه باز کرده است (به همه لطف و احسان می کند) و به همه، هر چیزی را نیاز داشته و شایسته بوده است بخشیده است.

به ترتیبی نهاده وضع عالم

که نی یک موی باشد بیش و نی کم

به گونه ای حال و وضعیّت دنیا را مقرّر کرده است که حتی یک مو زیاد و کم نباشد. (همه چیز سر جای خود قرار دارد.(

اگر لطفش قرین حال گردد

همه ادبارها اقبال گردد

اگر لطف و احسان خداوند همراه و شامل حال انسان باشد، همة بدبختی ها به خوش بختی و نیک بختی تبدیل می شود.

وگر توفیق او یک سو نهد پای

نه از تدبیر کار آید نه از رای

و اگر لطف و سازگاری خدا همراه بنده اش نشود، از هیچ فکر و اندیشه ای کاری برنمی آید.

خرد را گر نبخشد روشنایی

بماند تا ابد در تیره رایی

اگر خداوند عقل و خرد را روشن بخشی ندهد (راه درست را نشان ندهد)، عقل انسان تا همیشه در جهل و نادانی می ماند.

کمال عقل آن باشد در این راه

که گوید نیستم از هیچ آگاه

نهایت و غایت انسان عاقل در این راه (شناخت حقیقت الهی) این است که بگوید از هیچ چیزی خبر ندارد و به نادانی خود اقرار کند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی شعر صفحه 12 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 12 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 12 درس

معنی شعر صفحه 12 درس

1) یکی روبهی دید بی دست و پای                   فرو ماند در لطف و صنع خدای

2) که چون زندگانی به سر می‌برد؟                    بدین دست و پای از کجا می‌خورد؟

3) در این بود درویش شوریده رنگ                  که شیری در آمد شغالی به چنگ

4) شغال نگون بخت را شیر خورد                     بماند آنچه روباه از آن سیر خورد

5) دگر روز باز اتفاق اوفتاد                               که روزی رسان قوت روزش بداد

6) یقین، مرد را دیده بیننده کرد                       شد و تکیه بر آفریننده کرد

7) کزین پس به کنجی نشینم چو مور                که روزی نخوردند پیلان به زور

8) زنخدان فرو برد چندی به جیب                     که بخشنده روزی فرستد ز غیب

9) نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست                 چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست

10) چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش              ز دیوار محرابش آمد به گوش

11) برو شیر درنده باش، ای دغل                        مینداز خود را چو روباه شل

12) چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر                 چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟

13) بخور تا توانی به بازوی خویش                      که سعیت بود در ترازوی خویش

14) بگیر ای جوان دست درویش پیر                    نه خود را بیفکن که دستم بگیر

15) خدا را بر آن بنده بخشایش است                  که خلق از وجودش در آسایش است

16) کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست                که دون همتانند بی مغز و پوست

17) کسی نیک بیند به هر دو سرای                     که نیکی رساند به خلق خدای

1) شخصی، یک روباه ناتوان و بی دست وپا را دید و از این آفریده و لطف خدا متحیّر شد.

2) که این روباه معلول چگونه روزگار خود را ادامه می دهد؟ و با این وضعیت از کجا می خورد؟ (با این وضعیت چگونه غذا به دست می آورد؟(

3) درویش آشفته حال در این حیرت بود که ناگهان شیری که شغالی را صید کرده بود وارد شد.

4) شیر، شغال بدبخت را خورد و روباه از آنچه باقی مانده بود، خورد تا سیر شد.

5) روز دیگر همین اتّفاق پیش آمد که خداوند روزی رسان، خوراک و غذای روباه (به نحوی و با حادثه ای) را به او رساند.

6) چشمان مرد با این یقین بینا شد (به آگاهی رسید)، رفت و به خداوند آفریننده اعتماد و تکیه کرد.

7) (درویش با خود گفت:) از این به بعد مانند مورچه ای در گوش های می نشینم، چرا که حیوانات بزرگ و درّنده به زور و قدرت خود روزی نمی خورند. )خداوند روزی آن ها را می رساند.(

8) درویش مدتی چانه اش را در گریبان خود پایین آورد (گوشه نشینی عزلت گزید) و اعتقاد داشت که خداوند بخشنده رزق او را از غیب و پنهان م یفرستد.

9) نه غریبه و نه دوست، هی چکس به فکر او نیفتاد (غذایی برای او نیاورد) تا این که از شدّت ضعف، مثل چنگ، رگ و استخوان و پوستش ماند. (لاغر و نحیف شد.(

10) وقتی که از ضعف و ناتوانی صبر و هوش برایش باقی نمانده بود، از دیوار محراب این صدا به گوشش رسید:

11) ای انسان مکّار و تنبل برو و مانند شیر درّنده باش (خودت شکار کن) و خود را مانند روباه معلول به گوش های نینداز.

12) چنان سعی و تلاش کن که مثل شیر از تو چیزی باقی بماند تا بقیه بهر همند شوند، چرا مانند روباه به باقی ماندة غذای دیگری سیر می شوی و خود را راضی می کنی؟

13) تا زمانی که می توانی از درآمد بازوی خودت غذا بخور، چرا که سعی و تلاش خودت میزان و سنجش اعمالت خواهد بود.

14) ای جوان دست پیرمرد درویش را بگیر (به او کمک کن) نه این که خودت را بیندازی و ناتوان جلوه بدهی تا دستت را بگیرد و او به تو کمک کند.

15) خدا بر آن بنده اش لطف و احسان می کند که مردم از وجود او در آسایش و راحتی باشند.

16) آن کسی که در سر مغز و عقل دارد به دیگران کرم و احسان می کند، زیرا آنان که نادان و ب یمغز هستند بدون همّت و تلاشند.

17) کسی در دو جهان لطف و احسان خدا را می بیند که به مخلوقات خدا نیکی و احسان کند.





قلمرو زبانی صفحه 14 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 14 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 14 درس

قلمرو زبانی صفحه 14 درس

1) معنای واژه های مشخّص شده را بنویسید.

معیار دوستانِ دغل روز حاجت است          قرضی به رسم تجربها ز دوستان طلب    صائب

صـورتِ بـی صـورتِ بـی حـدّ غیب           ز آینۀ دل تافت بر موسی ز جیب          مولوی

فخری که از وسیلت دون همّتی رسد          گر نام و ننگ داری، ا ز آن فخر، عار دار   اوحدی

2) واژه «دیگر» امروزه «غالباً» به عنوان صفت مبهم، در جایگاه وابستۀ پسین به کار می رود؛ مانند «بهارِ دیگر، از راه رسید» درمتون کهن، گاه، این صفت مبهم، در جایگاه وابستۀ پیشین قرار می گرفته است؛ مثال: «دیگر روز، برای تفرّج به بوستان رفت.»

نمونه ای از این شیوۀ کاربرد صفت مبهم را در متن درس بیابید.

3) معانی فعل «شد» را در سروده زیر بررسی كنید.

گریه شام و سَحَر، شُكر كه ضایع نگشت         قطره بـاران ما گوهر یكـدانـه شد

منـزل حافـظ كنـون بـارگه پادشاسـت          دل برِدلدار رفت، جان برِجانانه شد    حافظ

4) معنای برخی واژه ها تنها در جمله یا زنجیرۀ سخن قابل درک است.

با استفاده از شیوه های زیر، به معنای هر یک از واژه های مشخّص شده، دقیق تر می توان پی برد:

الف) قرار گرفتن واژه در جمله:

ماه، طولانی بود.                                   ماه، تابناک بود.

ب) توجّه به رابطه های معنایی (ترادف، تضاد، تضمّن و تناسب(

سیر و بیزار  ←  ترادف                              سیر و گرسنه  ←  تضاد

سیر و پیاز  ←  تناسب                             سیر و گیاه  ←  تضمّن

اكنون برای دریافت معانی واژه های «دست» و «تند» به کمک دو روش بالا، چند جمله مناسب بنویسید.

1) دغل: تغییر دادن چیزی برای گمراه کردن خریدار/مکروحیله ناراستی

جیب: گریبان و جمع آن جیوب.

دون همتی: عبارت است از کمی همت وتلاش از طلب کار های بزرگ وعالی وقناعت نمودن به امور پست وناچیز واین صفت نتیجه ضعف نفس وکم دلی است وضد آن علو همت وطبع است.

2) دگر روز باز اتفاق اوفتاد          که روزی رسان قوت روزش بداد

3) دربیت اول «شد» به معنی ازحالی به حالی درآمدن وفعلی اسنادی است ودر بیت دوم «جان بر جانانه شد» در ترکیبی کنایی به کار رفته است و خود به تنهایی به معنای «رفت» فعلی ناگذر است و اسنادی نیست.

4) دست:

دست، عضوی از اعضاست. (اسم)

به دلیل تغییرات جوی، بسیاری از محصولات، از دست دادند. (گروه فعلی)

دست راست جاده،به گل هایی آراسته شده بود. (به معنی جهت وسو)

دست بالای دست بسیار است. (مجاز از قدرت) و ...

تند:

غذاهای هندی بسیار تند است.

آهو بسیار تند می دود.





قلمرو ادبی صفحه 15 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 15 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 15 درس

قلمرو ادبی صفحه 15 درس

1) از متن درس، دو كنایه بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.

2) در بیت زیر، شاعر، چگونه آرایه جناس همسان (تام) را پدید آورده است؟

با زمانی دیگر انداز ای كه پندم می دهی           كاین زمانم گوشب ر چنگ است و دل در چنگ نیست

                                                                                                      سعدی

3) اركان تشبیه را در مصراع دومِ بیت دوازدهم مشخّص كنید.

4) در این سروده «شیر» و «روباه» نماد چه كسانی هستند؟

1) که سعی ات بود در ترازوی خویش     کنایه از میزان تلاش انسان جهت کسب

روزی دستم بگیر :  یاری گر من باش

2) چنگ (ساز موسیقی) ، چنگ (پنجه)

3) در مصراع نخست: «تو» : مشبه   / «شیر» : مشبه به  / چو : ادات تشبیه  / از تو ماند : وجه شبه

و در مصراع دوم : «تو» : مشبه   / «روباه» : مشبه به   / چو : ادات تشبیه  / به وامانده سیر : وجه شبه

4) روباه نماد انسان های دون همت که همواره وابسته دیگران است و از دست رنج دیگران می خورد و عمر می گذارند.

و شیر نماد انسان های قدرتمند و بلند همت می باشد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 15 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 15 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 15 درس

قلمرو فکری صفحه 15 درس

1) معنی و مفهوم بیت شانزدهم را به نثر روان بنویسید.

2) درك و دریافت خود را از بیت زیر بنویسید.

یقین، مرد را دیده، بیننده كرد شد و تكیه بر آفریننده كرد

3) برای مفهوم هریک از سروده های زیر، بیتی مناسب از متن درس بیابید.

* رزق هرچند بی گمان برسد           شرط عقل است جُستن از درها   «سعدی»

** سحر دیدم درخت ارغوانی          کشیده سر به بام خسته جانی

به گوش ارغوان آهسته گفتم:          بهارت خوش که فکر دیگرانی      «فریدون مشیری»

**** چه در كار و چه در كار آزمودن      نباید جز به خود، محتاج بودن    «پروین اعتصامی»

4) درباره ارتباط معنایی متن درس و مَثَل «از تو حركت، از خدا بركت» توضیح دهید.

1) انسان های خردمند اهل بخششند و افراد نادان ،به امور پست و ناچیز اکتفا می کنند.

2) یقین موجب شد که دیده مرد،واقع بین شود وبه این باور رسید که اگر به خداوند تکیه کند بدون تلاش وهمت خویش،می تواند روزی خود را دریافت کند.

3) * برو شیر درنده باش ای پسر           مینداز خود را چو روباه شل

** کسی نیک بیند به هر دو سرای         که نیکی رساند در ترازوی خویش

خدا را بر آن بنده بخشایش است          که خلق از وجودش در آسایش است

**** بخور تا توانی به بازوی خویش      که سعیت بود در ترازوی خویش

4) این ضرب المثل در جایی کاربرد دارد که فردی همه چیز را به خدا واگذار کرده و کاری برای رسیدن به هدف نمی کند.از تو حرکت یعنی این که نخواب وچشم به آسمان ندوز و «از خدابرکت» یعنی اینکه همه چیز دست خداست لذا برای موفقیت خود و برکت یافتن تلاش کن.

خداوند متعال رزاق است و تمامی موجودات زنده بر سفره لطف و برکت او حضور دارند، اما جهان هستی بر این پایه استوار است که هرکسی به مقدار تلاش و تکاپوی خود و استفاده از نیروهای خدادادی همانند عقل، استعداد، فعالیت بدنی و ... روزی خود را بدست می آورد و این رزق نیز با اراده خداوند و خواست او فراهم می شود.

معنای آیه 100 از سوره نساء به این ضرب المثل اشاره دارد.





گنج حکمت(همّت) صفحه 16 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(همّت) صفحه 16 فارسی (2)

گنج حکمت(همّت) صفحه 16 درس

گنج حکمت(همّت) صفحه 16 درس

موری را دیدند که به زورمندی کمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته. به تعجّب گفتند: «این مور را ببینید که [بار] به این گرانی چون می کشد؟»

مور چون این بشنید، بخندید و گفت: «مردان، بار را به نیروی همّت و بازوی حمیّت کشند، نه به قوّت تن.»

مورچه ای را دیدند که با همّت و قدرت، قابل وصفی ملخی به وزنی ده برابر وزن خود را برداشته و حمل می کند. با تعجّب (به یکدیگر) گفتند: این مورچه را می بینید که باری به این سنگینی را چگونه می کشد (حمل می کند؟»

وقتی مورچه این سخن را شنید، گفت: «(بزرگ) مردان یک باری را با نیروی همّت و غیرت حمل می کنند و می کشند نه با نیروی جسمانی خود.»





قلمرو زبانی صفحه 21 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 21 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 21 درس

قلمرو زبانی صفحه 21 درس

1) از متن درس، با توجّه به رابطۀ معنایی «تناسب» واژه های مناسب انتخاب کنید و در جاهای خالی قرار دهید.

خَیلتاش ، .................. ، ....................                رُقعت  ، .................. ، ....................

2) معادل معنایی فعل های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.

فرمان داد                   ( ................. )        سوار اسب شد     ( ................. )

اجازۀ حضور داده شود   ( ................. )

3) كاربرد معنایی واژه «محجوب» را در عبارت های زیر بررسی کنید.

الف) محجوب گشت از مردمان، مگر از اطبّا و ... :

ب) مردی محجوب بود و دیده و دلش از گناه به دور :

4) به دو جمله زیر و تفاوت آنها توجّه كنید:

الف) مریم كتاب می خوانَد.                   ب) كتاب خوانده می شود.

فعل جمله «الف» به «نهاد» و فعل جمله «ب» به نهادی كه قبلاً مفعول بوده است، نسبت داده شده است. فعل جمله «الف» را «معلوم» وفعل جمله دوم را «مجهول» می نامیم.

با دقّت در جدول زیر با ساخت و شیوه مجهول كردن جمله معلوم آشنا می شویم:

همان طور که می بینید در مجهول ساختن جملۀ معلوم:

الف) نهاد جملۀ معلوم را حذف می کنیم.

ب) مفعولِ جملۀ معلوم را در جایگاه نهاد قرار می دهیم.

پ) فعل اصلی جمله را به شکل « بن ماضی + ه/ـه » می نویسیم؛ سپس، از «شدن» فعلی متناسب با شناسه و زمانِ فعل اصلی می آوریم.

توجّه: امروزه، فعل مجهول به كمك مصدر «شدن» ساخته می شود امّا در گذشته، با فعل های دیگری، مانند «آمدن» و «گشتن» نیز ساخته می شد.

اکنون از متن درس، نمونه هایی از فعل مجهول بیابید و معادل امروزی آنها را بنویسید.

1) خَیلتاش لشکری ، ندیمان                     رُقعت قلم ، نامه  

2) فرمان داد   (مثال داد)                       سوار اسب شد  (برنشست)

اجازۀ حضور داده شود   (بار داده اید)

3) الف) محجوب گشت از مردمان، مگر از اطبّا و... .  : پنهان

ب) مردی محجوب بود و دیده و دلش از گناه به دور : باحیا

4) [کشتی] غذقه خواست شد : کشتی داشت غرق می شد.

[نامه ها] نبشته آمد : نامه ها نوشته شد.

بار داده آید : اجازه داده شود.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو ادبی صفحه 22 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 22 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 22 درس

قلمرو ادبی صفحه 22 درس

1) دو نمونه از ویژگی های نثر متن درس را بیابید.

2) در عبارت های زیر، «مجاز» ها را بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.

الف) به کرانِ آب فرود آمدند و خیمه ها و شراع ها زده بودند

ب) زَری كه سلطان محمود به غَزو از بتخانه ها به شمشیر بیاورده باشد و بتان شكسته و پاره كرده

1) * کوتاهی جملات (امیر را بگرفتند و بربودند و به کشتی دیگر رسانیدند).

* جابه جایی از کان جمله (و محجوب گشت از مردمان)

2) الف) به کرانِ آب فرود آمدند و خیمه ها و شراع ها زده بودند : «آب» مجاز از «رودخانه»

ب) زَری كه سلطان محمود به غَزو از بتخانه ها به شمشیر بیاورده باشد و بتان شكسته و پاره كرده : «شمشیر» مجاز از «قدرت و جنگ»





قلمرو فکری صفحه 23 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 23 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 23 درس

قلمرو فکری صفحه 23 درس

1) معنی و مفهوم عبارت زیر را به نثر روان بنویسید.

امیر از آن جهان آمده به خیمه فرود آمد و جامه بگردانید.

2) با توجّه به جملۀ « این مردِ بزرگ و دبیرِ كافی، به نشاط، قلم درنهاد»:

الف) مقصود «این مرد» چه كسی است؟

ب) «دبیر کافی» به چه معناست؟

3) گوینده عبارت زیر، از كدام فضیلت های اخلاقی برخوردار است؟

«آن چه دارم از حُطامِ دنیا حلال است و كفایت است و به هیچ زیادت حاجت مند نیست.»

4) دربارۀ مناسبت مفهومی بیت زیر و متن درس توضیح دهید.

حساب خود اینجا کن، آسوده دل شو           میفکن به روز جـزا کار خـود را      صائب تبریزی

1) و پادشاه که از مرگ نجات یافته بود به خیمه آمد و لباس عوض کرد

2) الف) مقصود «این مرد» چه كسی است؟ بونصر

ب) «دبیر کافی» به چه معناست؟ نویسنده با کفایت

3) معتقد به حلال بودن مال و قانع به روزی خود

4) در همین دنیا کارهایت را محاسبه کن تا آسوده دل شوی. کار خودت را به روز قیامت واگذار کن.

مفهوم مشترک این بیت و متن درس این است که آدمی باید به فکر آخرت باشد و رفتارهایش در این جهان به شکلی باشد که در قیامت او را مواخذه نکنند.





شعرخوانی صفحه 24 فارسی (2)

پاسخ شعرخوانی صفحه 24 فارسی (2)

شعرخوانی صفحه 24 درس

شعرخوانی صفحه 24 درس

1) زاغی از آنجا که فراغی گزید                   رخت خود از باغ به راغی کشید

2) دید یکی عرصه به دامان کوه                عرضه‌ده مخزن پنهان کوه

3) نادره کبکی به جمال تمام                     شاهد آن روضهٔ فیروزه‌فام

4) هم حرکاتش متناسب به هم                 هم خطواتش متقارب به هم

5) زاغ چو دید آن ره و رفتار را                   و آن روش و جنبش هموار را

6) باز کشید از روش خویش پای                در پی او کرد به تقلید جای

7) بر قدم او قدمی می‌کشید                     وز قلم او رقمی می‌کشید

8) در پی‌اش القصه در آن مرغزار                رفت براین قاعده روزی سه چار

9) عاقبت از خامی خود سوخته                 رهروی کبک نیاموخته

10) کرد فرامش ره و رفتار خویش               ماند غرامت‌زده از کار خویش

1) زاغی كه در آسایش و راحتی می زیست تصمیم گرفت از باغ به صحرایی برود

2) میدانی را در دامنه كوه دید كه نشان دهنده گنجینه و اسرار كوه است

3) كبك بسیار زیبایی در آنجا بود و زیباروی جلوه آن، باغ فیروزه رنگ بود

4) حركاتش موزون و هماهنگ بود و گام هایش نزدیك به هم و زیبا بود.

5) زاغ وقتی آن راه رفتن و حركات متناسب و شیوه موزون و راه رفتن او را دید.

6) زاغ با دلی گرفتار و شیفته و آرزومند، به تقلید حركات او پرداخت.

7) مانند گام نهادن كبك گام می نهاد و حركت می كرد

8) خلاصه چند روز به این شیوه در آن چمنزار از كبك تقلید كرد.

9) سرانجام زاغ به خاطره تجربه نداشتن، داشته خود را از دست داد و راه رفتن كبك را نیز نیاموخت.

10) زاغ حركات و روش خود را نیز فراموش كرده، و از این كار خود زیان دیده ماند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



درک و دریافت صفحه 25 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 25 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 25 درس

درک و دریافت صفحه 25 درس

1) این سروده را از دید لحن و آهنگ خوانش، بررسی نمایید.

2) با توجّه به قلمرو فکری شعر، دربارۀ ریشه های پیامدهای تقلیدِ نا به جا و کورکورانه، گفت و گو کنید.

1) لحن این سروده «داستانی-تعلیمی» است و آهنگ خوانش آن نرم و ملایم است.

2) تقلید کورکورانه موجب از دست دادن شرایط و امکانات موجود می شود و نهایتا منجر به تباهی خواهد شد.





قلمرو زبانی صفحه 31 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 31 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 31 درس

قلمرو زبانی صفحه 31 درس

1) در متن درس، کدام واژه ها در معانی زیر، به کار رفته است؟

2) جمله های زیر را با هم می خوانیم و به نقش های مختلف کلمه «امروز» توجه می کنیم:

■ امروز را غنیمت دان.                                                                       نقش: مفعول

                                           ■ امروز، روز شادی است.                                                نقش: نهاد

■ گنجینه عمر، امروز است.                                                                       نقش: مسند

■ برنامه امروز، تأیید شد.                                                                       نقش: مضاف الیه

■ امروز، به کتابخانه ملّی می روم.                                                                       نقش: قید

در همه جمله های بالا به جز جمله آخر، کلمه «امروز»، نقش های اسم را گرفته است.

کلمه «امروز» در جمله آخر، هیچ یک از نقش‏های اسم را ندارد.

منادا هم نیست. «امروز» در جمله مذکور، «گروه قیدی» است.

گـروه قیدی، بخشـی از جمله اسـت که جمله یا جزئی از آن را مقید می کند یا توضیحی نظیر مفهوم حالت، زمان، مکان، تردید، یقین، تکرار و … را به جمله می افزاید.

قید می تواند از نظر «نوع»، اسم، صفت یا قید باشد.

در بیت های نهم و دهم، قیدها را مشخص کنید.

1) اسب)بادپا، باره                              ( نابودکننده )عافیتسوز                                  ( عمیق)ژرف(

2) آن  دم / هم / کمی





قلمرو ادبی صفحه 31 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 31 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 31 درس

قلمرو ادبی صفحه 31 درس

1) دریای خون در بیت های هشتم و دوازدهم استعاره از چیست؟

2) ابیات زیر را از نظر کاربرد تشبیه و کنایه بررسی کنید.

ز رخسارش فرومی‌ریخت اشکی / بنای زندگی بر آب می‌دید

در آن سیماب گون امواج لرزان / خیال تازه ای در خواب می‌دید

(3به شعر «در امواج سند» دقت کنید. این شعر از چند بند هم وزن و هماهنگ تشکیل شده است. هر بند شامل چهار مصراع است؛ به این نوع شعر «چهارپاره» یا «دوبیتی های پیوسته» می گویند چهارپاره بیشتر برای طرح مضامین اجتماعی و سیاسی به کار می‌رود و رواج آن از دوره مشروطه بوده و تاکنون ادامه یافته است.

ملک الشعرای بهار فریدون مشیری فریدون توللی سروده هایی در این قالب دارند.

اکنون نحوه قرار گرفتن قافیه ها در چهارپاره را به کمک شکل نشان دهید.

1) – بیت هشتم: سرخی شفق هنگام غروب / بیت دوازدهم: استعاره از میدان جنگ

 

2) بنای زندگی: اضافه تشبیهی /سیماب گون: تشبیه / بنای چیزی را بر آب دیدن: کنایه از چیزی را در معرض نابودی دیدن / خیال در خواب دیدن: کنایه از نقشه کشیدن

3)  

                           ■  ————————–   /   ————————–                          

■ ————————–   /   ————————–

♣♣♣

▲————————–   /   ————————–

▲——————–   /   —————–



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 32 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 32 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 32 درس

قلمرو فکری صفحه 32 درس

1) شاعر در بیت زیر، قصد بیان چه نکته ای را دارد؟

2) حمیدی شیرازی در ابیات زیر، چه کسی را و با چه ویژگی هایی وصف می کند؟

3) درباره ارتباط معنایی زیر و پیام درس توضیح دهید.

4) شاعر در بیت زیر، چه صحنه ای از نبرد را وصف می کند؟

 

فروپاشی فرمانروایی خوارزمشاهیان نزدیک بود.- (1

 در آن تاریک شب می گشت پنهان/  فروغ خرگه خوارزمشاهی. 

2) -سلطان جلال الدین خوارزمشاه را توصیف می کند که اندوهگین، دلاور و جنگجو بود.

چه اندیشید آن  دم، کس ندانست / که مژگانش به خون دیده تر شد         

چو آتش در سپاه دشمن افتاد / زآتش هم کمی سوزنده تر شد.

3) -جانفشانی در راه میهن

در راه عشق وطن از سر و جان برخاسته ایم /  تا در این ره چه کند همّت مردانه ما (رهی معیری)  

 

4) -صحنه ای را توصیف می کند که با مردن سربازان مغول گروه دیگر جای آنها را می گرفتند.

 ولی چندان که برگ از شاخه می ریخت / دو چندان می شکفت و برگ می کرد





گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 فارسی (2)

گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 درس

گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 درس

خواجه عبدالکریم، [که] خادم خاصّ شیخ ما، ابوسعید - قدس الله روحَهُ العَزیز - بود، گفت: «روزی درویشی مرا بنشانده بود تا از حکایت های شیخ ما، او را چیزی می نوشتم»

کسی بیامد که «شیخ، تو را می خواند» برفتم. چون پیش شیخ رسیدم، شیخ پرسید که چه کار می کردی؟ گفتم: «درویشی حکایتی چند خواست، از آنِ شیخ، می نوشتم.»

شیخ گفت: «یا عبدالکریم، حکایت نویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنند!»

خواجه عبدالکریم که یکی از مریدان خاصّ شیخ ابوسعید (خداوند، روح عزیز او را پاک گرداند) بود، می گفت: «روزی تهدستی از من راجع به شیخمان (ابوسعید) پرسید و من شروع به توضیح دادن شیخ کردم.»

شخصی آمد و گفت : «شیخ شما را احضار کرده است.»، من (به جانب ایشان) رفتم. شیخ از من پرسید که چه کاری انجام می دادی؟ گفتم: «تهیدستی از شما سوال میپرسید، داشتم به ایشان در مورد شما سخن می گفتم»

شیخ گفت: «ای عبدالکریم، حکیت گو نباش، طوری باش که از تو سخن بگویند.»





معنی شعر صفحه 28 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 28 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 28 درس

معنی شعر صفحه 28 درس

1- به مغرب، سینه مالان قرص خورشید          نهان می‌گشت پشت کوهساران

2- فرومی‌ریخت گردی زعفران رنگ          به روی نیزه‌ها و نیزه داران

3- ز هر سو بر سواری غلت می خورد          تن سنگین اسبی تیر خورده

4- به زیر باره می نالید از درد          سوار زخم دار نیم مرده

5- نهان می‌گشت روی روشن روز          به زیر دامن شب در سیاهی

6- در آن تاریک شب می‌گشت پنهان          فروغ خرگه خوارزمشاهی

7- به خوناب شفق در دامن شام          به خون آلوده ایران کهن دید

8- در آن دریای خون در قرص خورشید          غروب آفتاب خویشتن دید

9- چه اندیشید آن  دم، کس ندانست          که مژگانش به خون دیده تر شد

10- چو آتش در سپاه دشمن افتاد          ز آتش هم کمی سوزنده تر شد

11- در آن باران تیر و برق پولاد          میان شام رستاخیز می‌گشت

12- در آن دریاى خون در دشت تاریک          به  دنبال سر چنگیز می‌گشت

13- بدان شمشیر تیز عافیت سوز          در آن انبوه، کار مرگ می‌کرد

14- ولی چندان که برگ از شاخه می‌ریخت          دو چندان می‌شکفت و برگ می‌کرد

15- میان موج می‌رقصید در آب          به رقص مرگ، اخترهای انبوه

16- به رود سند می‌غلتید بر هم          ز امواج گران کوه از پی کوه

17- خروشان، ژرف، بی پهنا، کف آلود          دل  شب می‌درید و پیش می‌رفت

18- از این سدّ روان، در دیده شاه          ز هر موجی هزاران نیش می‌رفت

19- ز رخسارش فرومی‌ریخت اشکی          بنای زندگی بر آب می‌دید

20- در آن سیماب گون امواج لرزان          خیال تازه ای در خواب می‌دید

21- به یاری خواهم از آن سوی دریا          سوارانی زره پوش و کمان گیر

22- دمار از جان این غولان کشم سخت          بسوزم خانمان‏هاشان به شمشیر

23- شبی آمد که می‌باید فدا کرد          به راه مملکت فرزند و زن را

24- به پیش دشمنان استاد و جنگید          رهاند از بند اهریمن، وطن را

25- شبی را تا شبی با لشکری خرد          ز تن‌ها  سر، ز سر‌ها خود افکند

26- چو لشکر گرد بر گردش گرفتند          چو کشتی، بادپا در رود افکند‍‍‍‍‍‍

27- چو بگذشت، از پس آن جنگ دشوار          از آن دریای بی پایاب، آسان

28- به فرزندان و یاران گفت چنگیز          که گر فرزند باید، باید این سان

29- به پاس هر وجب خاکی از این ملک          چه بسیار است، آن سرها که رفته

30- ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک          خدا داند چه افسرها که رفته

1- خورشید هنگام غروب سینه خیز و آرام در پشت کوه‌ها پنهان می‌شد. (خورشید عظمت حکومت خوارزمشاهیان رو به نابودی بود.)

2- خورشید نور زرد رنگ خود را مانند گردی زعفران رنگ برروی نیزه‌ها و سربازانی که نیزه داشتند می‌پاشید.

3- از هر سو تن اسبان تیرخورده بر روی سواران می افتاد.

4- سوارکاری که زخمی و نیم مرده بود زیر لاشه اسبان از درد می نالید.

5- چهره  روشن روز در پشت پرده سیاهی شب پنهان می‌شد.

6- درآن شب سیاه درخشش خیمه (حکومت) خوارزمشاهیان هم خاموش می‌شد و از میان می‌رفت.

7- جلال الدین هنگام غروب به سرخی آسمان  نگاه  کرد و با خود فکر کرد که چگونه ایران با عظمت در خون فرو خواهد رفت.

8- هنگام غروب آفتاب و دریای خونی که از کشته شدگان در نظرش پدیدار شده بود، نابودی خورشید حکومت خود را هم دید.

9- کسی نفهمید که جلال الدین در آن لحظه با خودش چه می‌اندیشید که از شدت اندوه با خونابه، مژه‌هایش را خیس کرد.

10- جلال الدین مانند آتش حتی سوزنده تر از آن به سپاه مغولان حمله کرد.

11- جلال الدین در میدانی که تیرها مانند باران بر او می‌باریدند و شمشیرها می‌درخشیدند، در میدان جنگ که مانند روز قیامت بود می‌جنگد.

12- در آن شب و دشت تاریک که از کشته شدگان مانند دریای خون شده بود  جلال الدین به دنبال چنگیز می‌گشت تا سر از تنش جدا کند.

13- جلال الدین با شمشیر برّنده و کشنده اش  سربازان مغول را می‌کشت  و نابود می‌کرد.

14- اما آنقدر تعداد سربازان مغول زیاد بود که هر چه می‌کشت چندین نفر جای کشته شده‌ها را می‌گرفتند.

15- ستاره‌های انبوه آسمان در آب رودخانه، رقص مرگ می‌کردند.

16- در رود سند سپاه ایران مانند کوه‌ها روی هم می‌غلتیدند و کشته می شدند.

17- رود سند در حالی که می‌خروشید و بسیار عمیق و وسیع و کف آلود بود دل شب را می‌شکافت و به راهش ادامه می‌داد.

18- هر موج این رود مانند سدّی راه جلال الدین را بسته بود و هر موج مانند هزاران نیش بر چشمان جلال الدین فرومی‌رفت. [زیرا مانع گریز او و خانواده اش بود.]

19- اشک از چشمان او جاری می‌شد و  پایان زندگی خودش را نیز حس می‌کرد.

20- جلال الدین در میان امواج جیوه ای رنگ و ناآرام سند فکر تازه ای به ذهنش رسید.

21- از آن سوی دریا سوارکارانی جنگجو می یابم.

22- من مغولان را به سختی خواهم کشت و با جنگ، خانمانشان را نابود می کنم.

23- شبی رسیده است که باید در راه کشور زن و فرزندانش را قربانی کند.

24- در برابر این دشمنان ایستادگی کرد و کشور را از دست شیطان نجات داد.

25- جلال الدین یک شبانه روز همراه یاران اندک خود سر از تن مغول‌ها و کلاهخود از سر ایشان جدا  کرد و آنها را کشت.

26- وقتی سپاهیان مغول پیرامون او را گرفتند، اسب تندروی خود را مانند کشتی به دریا زد.

27- وقتی که جلال الدین از آن جنگ سخت  خود  را نجات داد و به آسانی از آن رود عمیق گذشت.

28- چنگیز به یاران و  فرزندان خود گفت: اگر وجود فرزند لازم است باید مانند جلال الدین دلاور باشد.

29- برای حفظ و پاسداری هر وجب از این کشور انسانهای بزرگ  و دلاوری کشته شده اند.

30- ازعشق این آب و خاک و پاسداری از هر بخش این سرزمین خدا  می‌داند که چه انسانهای بزرگی جنگیدند  و جان دادند .



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو زبانی صفحه 43 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 43 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 43 درس

قلمرو زبانی صفحه 43 درس

1) هم‌آوای کلمه‌ «صفیر» را بنویسید و آن را در جمله‌ای به کار ببرید.

2) چهار «ترکیب اضافی» که اهمّیت املایی داشته باشند، از متن درس انتخاب كنيد.

3) همان طور که می‌دانید، هر گروه اسمی، یک «هسته» دارد که می‌تواند با یک یا  چند وابسته پیشین و پسین همراه شود.

به انواع وابسته های پیشین کنید:

صفت پرسشی ← کدام روز                                                                         صفت تعجبی ← عجب روزی

صفت اشاره ←  آن روز                                                                        صفت مبهم ←  هر روز

صفت شمارشی اصلی ←  یک روز                                                                        صفت شمارشی ترتیبی  (باپسوند -ُ مین) ← دومین روز  

صفت عالی ←  بهترین روز

اینک با یک نوع  دیگر از وابسته های  پیشین آشنا می‌شویم:

شاخص: شاخص ها لقب ها و عنوان هایی هستند که بدون هیچ نشانه یا نقش نمایی، در کنار اسم قرار می‌گیرند.

مانند: امام، علامه، استاد، آقا، حاجی، خاله، کدخدا، سرلشکر، مهندس و...

شـاخص ها کلماتی هسـتند که غالبا بی فاصله، پیش از هسـته می‌آیند؛ این کلمات، در جـای دیگـر می‌توانند هسـته گروه اسـمی، مضاف الیـه و یا … قـرار بگیرند؛ در این صورت، شـاخص محسـوب نمی شوند.

مثال   ـ استاد معین، فرهنگ فارسی را در شش جلد تدوین کرده است.          شاخص

          ـ ایشان، استاد زبان و ادبیات فارسی بودند.           هسته گروه اسمی

          ـ کتاب استاد دربردارنده مطالب مفیدی است.          مضاف الیه

اکنون واژه های زیر را یک بار به عنوان “شاخص” و بار دیگر به عنوان “هسته ” گروه اسمی در جمله  به کارببرید.

 

1) سفیر: پیک / من دیروز سفیر ایران در آلمان را دیدم. شاه عباس، سفیری به دربار واتیکان، فرستاد.

2) نهیب و صفیر گلوله‌های توپ، توفندگی فرزندان میهن، تحقّق آرمان‌های ملّی‌اش، توده‌های دود و آتش، تحت‌الحمایگی روس

3) سرهنگ:   شاخص: سرهنگ محمّد احمدی، در ارتش خدمت می‌کرد.

                     هسته‌ گروه اسمی: او سرهنگِ بازنشسته‌ ارتش است.

سیّد:            شاخص: سیّد جعفر شهیدی نهج‌البلاغه را به شیوه‌ای آهنگین، ترجمه کرد.

                        هسته‌ گروه اسمی: این سیّدِ بزرگوار، اهل بروجرد بود.





قلمرو ادبی صفحه 44 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 44 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 44 درس

قلمرو ادبی صفحه 44 درس

1) متن درس را از نظر انواع ادبی بررسی کنید .

2) برای هر یک از آرایه های زیر نمونه ای از بند هفتم درس (مردم با سنگ پاره … ) انتخاب کنید و بنویسید.

3) در عبارت بهره گیری از کدام آرایه های ادبی بر زیبایی سخن افزوده است؟

1) متن درس درباره سرداری است که در برابر دست درازی روسها ایستادگی می کند؛ ازین رو جزء ادبیات پایداری به شمار می رود.

3) در ایران آن روز، دو دربار بود! دربار بزم و دربار رزم؛ بزم پدر،رزم پسر!

واج‌آرایی، جناس، تضاد، واژه آرایی، تناسب





قلمرو فکری صفحه 44 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 44 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 44 درس

قلمرو فکری صفحه 44 درس

1) چه عاملی عبّاس میرزا را برای تحقّق آرمان های ملّی، استوارتر و امیدوارتر می‌کرد؟   

2) درعبارت زیر، مقصود نویسنده از قسمت های مشخّص شده چیست؟  

3) با توجّه به بیت زیر، شخصیت ” عبّاس میرزا” را تحلیل نمایید .

1)   مشاهده‌ صحنه‌های ناب و توفندگی فرزندان میهن، برای رویارویی با دشمن.

2) مردمی که به خانه های تاریک و بی دریچه عادت کرده اند، از پنجره های باز و نورگیر گریزان هستند.”

خانه‌های تاریک و بی‌دریچه: جامعه‌ی بسته و محدود و سنّت‌های دست‌وپاگیر و کهنه.

پنجره‌های باز و نورگیر: ارتباط با دنیای بیرون و پیشرفت و شکوفایی.

3) چون شیر به خود سپه شکن باش / فرزند خصال خویشتن باش (نظامی)

عبّاس میرزا، شاهزاده‌ای روشن‌فکر و شجاع بود که برخلاف ناشایستگی پدرش، فتحعلی شاه، برای تحقق آرمان‌های ملّی خود، در برابر سپاه روس ایستاد و جنگید.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



درک و دریافت صفحه 49 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 49 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 49 درس

درک و دریافت صفحه 49 درس

1) متن «آغازگری تنها» و «تا غزل بعد» را از نظر زاویه دید و شخصیت های اصلی مقایسه نمایید.

2) در این متن، از چه راهکارهایی در رویارویی با دشواریهای اسارت بهره گرفته شده است؟

1) آغازگری تنها: زاویه دید دانای کل یا سوم شخص / تا غزل بعد: زاویه دید اول شخص

در آغازگری تنها شخصیت اصلی داستان یک رزمنده است که در پی شکست دشمن است؛ ولی در «تا غزل بعد» شخصیت اصلی داستان رزمنده اسیری است که در اسارت نیز در پی کمک به هم میهنان است. هر دو داستان نشانه پایداری ایرانیان در برابر دشمن است.

 

2) مسابقات ورزشی / برگزاری کلاس آموزشی / اجرای نمایش و مقاله نویسی /





معنی شعر صفحه 52 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 52 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 52 درس

معنی شعر صفحه 52 درس

1) چون رایت عشق آن جهان گیر                   شد چون مه لیلی آسمان گیر

2) هر روز خنیده نام تر گشت                        در شیفتگی تمام تر گشت

3) برداشت دل زکار او بخت                         در ماند پدر به کار او سخت

4) خویشان همه در نیاز با او                        هر یک شده چاره ساز با او

5) بیچارگی ورا چو دیدند                             در چاره گری زبان کشیدند

6) گفتند در اتفاق یک سر                            کز کعبه گشاده گردد این در

7) حاجت گه جمله جهان اوست                   محراب زمین و آسمان اوست

8) چون موسم حج رسید برخاست                 اشتر طلبید و محمل آراست

9) فرزند عزیز را به صد جهد                          بنشاد چو ماه در یکی مهد

10) آمد سوی کعبه سینه پر جوش                  چون کعبه نهاد حلقه در گوش

11) گفت ای پسر نه جای بازی است               بشتاب که جای چاره سازی است

12) گو یا رب از این گزاف کاری                      توفیق دهم به رستگاری

13) در یاب که مبتلای عشقم                        آزاد کن از بلای عشقم

14) مجنون چو حدیث عشق بشنید               اول بگریست پس بخندید

15) از جایی چه مار حلقه بر جست                در حلقه ی زلف کعبه زد دست

16) می گفت گرفته حلقه در بر                      کامروز منم چو حلقه بر در

17) گویند ز عشق کن جدایی                        این نیست طریق آشنایی

18) پروردۀ عشق شد سرشتم                        جز عشق مباد سر نوشتم

19) یارب به خدایی خداییت                         وان گه به کمال پادشاییت

20) کز عشق به غایتی رسانم                         کاو ماند اگر چه من نمانم

21) گر چه ز شراب عشق مستم                     عاشق تر از این کنم که هستم

22) از عمر من آنچه هست برجای                 بستان و به عمر لیلی افزای

23) می داشت پدر بسوی او گوش               کاین قصه شنید گشت خاموش

24) دانست که دل اسیر دارد                       دردی نه دوا پذیر دارد

1) زمانی که آوازۀ عشق مجنون همانند زیبایی لیلی در جهان پیچید.

2) روز به روز در بین همگان معروف تر شد و در دلدادگی حرف اول را می زد.

3) سرنوشتم از او نا امید شده بود و پدرش در مورد او در مانده شده بود.

4) بستگان از او دلجویی می کردند و هر کس در فکر راه چاره ای بود.

5) وقتی درماندگی او را دیدند برای چاره جویی به گفت و گو پرداختند.

6) همگی گفتند که مشکل فرزند تو فقط در کعبه حل می شود.

7) زیرا جایگاه برآورده شدن همۀ حاجات آنجاست و قبلۀ همۀ موجودات است.

8) وقتی زمان حج فرا رسید شتر خواست و برای فرزندش اتاقکی بر پشت شتر آماده کرد.

9) فرزندش را با تلاش بسیار مانند ماه در آن اتاقک نهاد.

10) با بی قراری به سمت کعبه رفت و مانند غلامی حلقه به گوش به خانه ی خدا متوسل شد و حلقۀ کعبه را در دست گرفت.

11) به مجنون گفت:اینجا جای سرگرمی نیست و جای حل شدن مشکلات است.

12) بگو خدایا مرا از این کار بیهوده (عشق) نجات بده.

13) به من کمک کن و مرا از این عشق و گرفتاری نجات بده.

14) وقتی مجنون نام عشق را بشندید اول گریه کرد و بعد خندید.

15) مثل ماه حلقه زده با شتاب بلند شد و حلقه ی در کعبه را در دست گرفت.

16) در حالی که حلقه ی در کعبه را گرفته بود می گفت: که من امروز مثل این حلقه بر در خانۀ لیلی افتاده ام که اجازه ورود ندارم.

17) به من می گویند از عشق دوری کن اما این راه و رسم آشنایی نیست.

18) وجود من با عشق پرورش یافته است. سرنوشت مرا چیزی جز عشق قرلر مده.

19) خدایا  تو را به عظمت و قدرتت قسم می دهم.

20) مرا در عشق به درجهای برسان که او باشد اما من نباشم.

21) اگر چه از عشق لیلی سر مست و بی قرارم اما از این هم عاشق تر کن.

22) هر چه از عمر من باقی مانده است بگیر و به عمر لیلی اضافه کن.

23) پدر مجنون که به او گوش می داد تا این سخنان را شنید خاموش شد.

24) فهمید که دل او اسیر عشق لیلی است و این درد درمانی ندارد.





قلمرو زبانی صفحه 54 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 54 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 54 درس

قلمرو زبانی صفحه 54 درس

1) معنای واژه های مشخّص شده را بنویسید.

«جهد» بر توست و بر خدا «توفیق»       زانکه توفیق و جهد هست رفیق        سنایی

«خنیده» به گیتی به مهر و وفا              ز اهریمنی دور و دور از جفا               فردوسی

2) سال گذشته خواندیم که در شیوۀ بلاغی، جای اجزای کلام در جمله، تغییر می کند، امّا در متن آموزشی، مطابق با شیوۀ عادی و نوشتارِ معیار، نهاد در آغاز جمله و فعل در پایان آن قرار می گیرد.

اکنون اجزای بیت زیر را مطابق زبان معیار مرتبّ کنید.

گفتند به اتّفاق یک سر                   کز کعبه گشاده گردد این در

3) در بیت های زیر، نقش « ـَ م » را بررسی کنید.

الف) دریاب که مبتلای عشقم            آزاد کن از بلای عشقم

ب) پروردۀ عشق شد سرشتم             جز عشق مباد سرنوشتم

ا) جهد : تلاش و کوشش، در اینجا منظور کار است.         توفیق: کمک و مدد رسانی

خنیده : طنین انداز

2) یک سر به اتفاق گفتند این در کز کعبه، گشاده گردد.

معنی: همگی با هم نظر دادند که مشکل مجنون و بیماری عشق او با توسل به کعبه برطرف می شود

3) در «عشقم» در مصراع اول، مخفف فعل هستم و در مصراع دوم ، مفعول

در واژه های «سرشتم» و «سرنوشتم» : مضاف الیه



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو ادبی صفحه 54 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 54 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 54 درس

قلمرو ادبی صفحه 54 درس

1) شاعران، در سرودن منظومه های داستانی، غالبا از قالب «مثنوی» بهره می گیرند؛ مهم ترین دلیل آن را بنویسید.

2) هر یک از بیت های زیر را از نظر كاربرد آرایه های ادبی بررسی كنید.

چون رایت عشق آن جهان گیر        شد چون مه لیلی آسمان گیر

برداشته دل ز كار او، بخت              درماند پدر به كار او سخت

3) در بیت زیر، شاعر، چگونه از تشبیه برای خلق کنایه بهره گرفته است؟

آمد سوی كعبه، سینه پرجوش        چون كعبه نهاد حلقه در گوش

1) مثنوی به معني دو تايی است زيرا در هر بيت دو قافيه مستقل آمده است يعنی هر دو مصراع قافيه دارد و با بيت بعد فرق دارد.

از آنجا که مثنوی به لحاظ قافيه محدوديت ساير قالب ها را ندارد غالبا از این قالب در منظومه های داستانی طولانی استفاده می شود.

2) * بیت اول:

جهان گیر، آسمان گیر ، قافیه

رایت عشق : اضافه تشبیهی

بیت تشبیه (وجه شبه : آسمان گیر شدن)

آسمان گیر شدن رایت : کنایه از برافراشته شدن رایت

مه : استعاره از چهره ی زیبای لیلی

مه و آسمان : مراعات النظیر

** بیت دوم:

بخت و سخت : قافیه

دل برداشتن بخت : استعاره مکنیه و تشخیص

مصراع اول کنایه از خوشبخت نبودن

بخت و سخت : جناس ناهمسان

تکرار واژه های او ، کار

واج آرایی « ر »

دل برداشتن معادل دل کندن است

3) مصراع دوم تشبیه دارد (مجنون از نظر حلقه به گوش بودن به کعبه تشبیه شده است. وجه شبه : حلقه بر گوش)

سینه پرجوش بودن: کنایه از ناراحتی فراوان، اضطراب برای حل مشکل

حلقه در گوش بودن: کنایه از اطاعت کردن، مطیع بودن





قلمرو فکری صفحه 55 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 55 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 55 درس

قلمرو فکری صفحه 55 درس

1) معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.

حاجت گهِ جملۀ جهان اوست           محراب زمین و آسمان اوست

2) در بیت های هفدهم و بیستم، كدام ویژگی های «مجنون» بارز است؟

3) بر مبنای درس و با توجّه به بیت های زیر، تحلیلی از سیر فکری پدر مجنون ارائه دهید.

عشق بازی، کار بیکاران بُوَد         عاقلش با کار بیکاران چه کار؟

                                                                                نعمت الله ولی

از سر تعمیر دل بگذر که معماران عشق            روز اوّل، رنگ این ویرانه، ویران ریختند

                                                                                                          بیدل

4) مفهوم بیت زیر را با نگرشِ خویشانِ مجنون و چاره سازی آنها مقایسه کنید.

یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش             بگذار که دل حل بکند مسئله ها را

                                                                                              محمّدعلی بهمنی

1) برآورنده نیاز همه محتاجان کعبه است و قبله گاه همه موجودات

2) بیت 17 : عشق ذاتی است / وفاداری در عشق

بیت 20 : پایداری در عشق / عاشق ، سرمست از عشق است و افزونی عشق را می خواهد

3) ظاهرا ابتدا پدر مجنون عشق را باور نداشته و بیهوده می دانسته اما با دین، راز و نیاز مجنون به عشق باور پیدا کرده است.

4) درمان درد عاشق با عشق است نه چاره جویی





قلمرو زبانی صفحه 54 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 54 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 54 درس

قلمرو زبانی صفحه 54 درس

1) معنای واژه های مشخّص شده را بنویسید.

«جهد» بر توست و بر خدا «توفیق»       زانکه توفیق و جهد هست رفیق        سنایی

«خنیده» به گیتی به مهر و وفا              ز اهریمنی دور و دور از جفا               فردوسی

2) سال گذشته خواندیم که در شیوۀ بلاغی، جای اجزای کلام در جمله، تغییر می کند، امّا در متن آموزشی، مطابق با شیوۀ عادی و نوشتارِ معیار، نهاد در آغاز جمله و فعل در پایان آن قرار می گیرد.

اکنون اجزای بیت زیر را مطابق زبان معیار مرتبّ کنید.

گفتند به اتّفاق یک سر                   کز کعبه گشاده گردد این در

3) در بیت های زیر، نقش « ـَ م » را بررسی کنید.

الف) دریاب که مبتلای عشقم            آزاد کن از بلای عشقم

ب) پروردۀ عشق شد سرشتم             جز عشق مباد سرنوشتم

ا) جهد : تلاش و کوشش، در اینجا منظور کار است.         توفیق: کمک و مدد رسانی

خنیده : طنین انداز

2) یک سر به اتفاق گفتند این در کز کعبه، گشاده گردد.

معنی: همگی با هم نظر دادند که مشکل مجنون و بیماری عشق او با توسل به کعبه برطرف می شود

3) در «عشقم» در مصراع اول، مخفف فعل هستم و در مصراع دوم ، مفعول

در واژه های «سرشتم» و «سرنوشتم» : مضاف الیه



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



گنج حکمت(مردان وقعی) صفحه 56 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(مردان وقعی) صفحه 56 فارسی (2)

گنج حکمت(مردان وقعی) صفحه 56 درس

گنج حکمت(مردان وقعی) صفحه 56 درس

یکی از کوه لُکام به زیارت «سری سقّطی» آمد. سلام کرد و گفت: «فلان پیر از کوه لُکام تو را سلام گفت.»

سری گفت: «وی در کوه ساکن شده است؟ بس کاری نباشد. مرد باید در میان بازار مشغول تواند بود، چنان که یک لحظه از حق تعالی غایب نشود.»

شخصی از کوه لُکام به دیدن «سری سقّطی» آمود. سلام و احوال پرسی کرد و گفت: «فلان شخص کهن سالی از کوه لکام به شما سلام رساند.»

سری گفت: «او در کوه ساکن شده است؟ پس کاری نمی توان کرد. مرد باید در بازار باشد و مشغول کار به طوری لحظه ای از خدا غافل نشود.»





قلمرو زبانی صفحه 60 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 60 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 60 درس

قلمرو زبانی صفحه 60 درس

1) معنای واژه های مشخّص شده را بنویسید.

تا در تحصیل فضل و ادب، «رغبتی» صادق نباشد، این «منزلت» نتوان یافت.      كلیله و دمنه

ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست         در «حضرت» كریم، تمنّا چه حاجت است     حافظ

نانم افزود و آبرویم كاست            بینوایی به از «مذلّت» خواست     سعدی

2) با دقّت و توجّه به جدول زیر، شكل ها و جایگاه همزه را در زبان فارسی بهتر بشناسیم:

اكنون برای كاربرد شكل های مختلف همزه، شش واژه مناسب بیابید و بنویسید.

3) سال پیش خواندیم که:

- جملۀ «ساده» یک فعل دارد.

- جملۀ «مرکّب» (غیر ساده) بیش از یک فعل دارد.

- جملۀ «مرکّب» معمولاً از یک جملۀ «هسته» و یک یا چند جملۀ «وابسته» تشکیل می شود.

جمله های وابسته با پیوندهای وابسته ساز (حرف پیوند) همراه هستند؛ نمونه

«من بارها آموخته ام (جملۀ هسته) که (حرف پیوند) شکست، مقدّمۀ پیروزی است (جمله وابسته)»

پیوندهای وابسته ساز پرکاربرد عبارت اند از:

«که، تا، چون، زیرا، اگر، با این که، تا این که، گرچه، ...»

توجّه: پیوندهایی نظیر «و، اما، ولی، یا، ...» جمله های ساده را به هم پیوند می دهند.

اكنون، در بند پایانی درس، جمله های مرکّب و پیوندهای وابسته ساز را مشخّص کنید.

1) رغبتی : خواسته ای

منزلت : مقام

حضرت : درگاه

مذلت : ذلت و خواری

2) پاسخ به صورت زیر خواهد بود:

3) اگر ما را آفتی رسـد از ایـن شـخص، از ایـن موضـع تواند بـود  « و »  اگر حق تعالی را بـا این قالب، سـر و کاری خواهد بود، در این موضع تواند بود».

ابلیس را  « چون »  در دل آدم بار ندادنـد، مردود همۀ جهان گشـت

 





قلمرو ادبی صفحه 61 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 61 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 61 درس

قلمرو ادبی صفحه 61 درس

1) عبارت زیر را از دید آرایه های ادبی، بررسی كنید.

پس، از ابركرم، باران محبّت بر خاك آدم بارید و خاك را گِل كرد و به ید قدرت در گِل از گِل، دل كرد.

2) در بیت زیر، «استعاره» را مشخّص كنید و آن را بررسی نمایید.

سر نشترِ عشق بر رگِ روح زدند               كی قطره فرو چ یكد و نامش دل شد

3) برای هر مفهوم زیر، از متن درس، معادل كنایی بیابید و بنویسید.

نپذیرفتن                            ( ........................... )

متوسّل شدن                       ( ........................... )

شتاب دادن                         ( ........................... )

1) تشبیه : کرم به ابر تشبیه شده است (ابر کرم) ، محبت به باران تشبیه شده است (باران محبت)

جناس : گل و دل

مراعات نظیر : خاک، گل، ابر، باریدن

2) رگ روح : روح به انسان تشبیه شده است که رگ دارد.

3) نپذیرفتن                            (تن در ندادن)

متوسّل شدن                       (در دامن آویختن)

شتاب دادن                         (دو اسبه آمدن)



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 61 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 61 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 61 درس

قلمرو فکری صفحه 61 درس

1) در عبارت های زیر، مقصود از قسمت های مشخّص شده چیست؟

الف) شما در این آینه، نقش های بوقلمون بینید.

ب) هیچ کس استحقاق خزانگی و خزانه داری آن گوهر نیافته، خزانگی آن را دل آدم لایق بود.

پ) ازحکمتِ ربوبیت به سِرّ ملایکه فرو می گفت.

2) هر بیت، با كدام قسمت از متن درس تناسب مفهومی دارد؟

* نازِ و نیازِ تو شد، همه دلپذیر من      تا ز تو دلپذیر شد، هستی ناگزیر من    حسین منزوی

** نیست جانش محرم اسرار عشق      هر که را در جان، غم جانانه نیست     خواجوی کرمانی

*** تو ز قرآن، ای پسر، ظاهر مبین        دیو، آدم را نبیند غیر طین               مولوی

3) درباره ارتباط معنایی آیات شریفه زیر و متن درس توضیح دهید.

الف) و عَلَّمَ آدَمَ الاَسْماء کُلَّهَا. (همۀ نام ها را به آدم آموخت.)     (سورۀ بقره، آیۀ 31)

ب) إِنَّا عَرَضْنَا الْاَمَانَه عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضِ وَالجِبَالِ فَأَبَینَ أنَ یَحْمِلنَها وَأشفَقْنَ مِنْهَا و حَمَلهَا الْاِنسَانُ إنِّهُ کَانَ ظَلُوما جَهُولا          (سورۀ احزاب، آیۀ 72)

 (ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم؛ پس، از پذیرفتن و حمل آن خودداری کردند و از آن هراسناک بودند و انسان، آن را بر دوش کشید. به درستی که او بسیار ستمگر و نادان بود.)

1) الف) آینه : جسم انسان

ب) گوهری : استعداد غریزی انسان، استعاره از عشق یا علم یا هر چیز ارزشمند

پ) سر : قلب

2) * آیا این چه سر است که خاک ذلیل را از حضرت عزت به چند ید اعزاز می خوانند و ... در میان ننهاد.

** شما چه می دانید که ما را با این مشتی خاک ... سر و کار با عشق نبوده است

*** در هر ذره از آن گل .... در دل نگرید.

3) الف) آدم به زیر لب آهسته گفت اگر شما مرا نمی شناسید من شما را می شناسم. باشید تا اسامی شما را یک به یک برشمارم.

ب) آن چه بود؟ گوهر محبتی بود که در صدف امانت ... و به خزانه داری آن جان آدم شایسته بود.





شعرخوانی صفحه 63 فارسی (2)

پاسخ شعرخوانی صفحه 63 فارسی (2)

شعرخوانی صفحه 63 درس

شعرخوانی صفحه 63 درس

1) بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست            بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

2) ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر                کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

3) گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو                  آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

4) زین همرهان سست عناصر دلم گرفت          شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

5) دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر          کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

6) گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما               گفت: «آن که یافت می‌نشود آنم آرزوست»

7) پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست         آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

1) چهره ی محبوبت را نشانم بده که آرزوی دیدار چهره ی زیبای چون باغ و بوستان تو را دارم. لب بگشا و سخن بگو که شنیدن سخنانت آرزوی منست.

۲) ای خوبی ها یک لحظه از ابر بیرون بیا که دیدن زیباییت را آرزومندم.

3) از روی ناز (مفهومی عرفانی) گفتی مرا آزار نده و رهایم کن. همان طرز سخن گفتنت  را دوباره دوست دارم از تو بشنوم.

4) از این یاران بی همت و سست اراده دلگیرم و آرزوی یارانی مثل حضرت علی و رستم قهرمان (نماد انسان کامل) را دارم.

5) دیروز (مجاز از زمان گذشته) شیخ ما (دیوژن حکیم) در اطراف شهر می گشت و می کفت: از انسان های دیو صفت آزرده ام و ملاقات با  انسان حقیقی را آرزومندم.

6) گفتند: جستجو کرده ایم و نیافتیم. گفت: آن کسی را می طلبم که یافته نمی شود.

7) در حالی که همه ی چشم ها و بینش ها از خداست، اما از دید همه پنهان است. من همان کسی را آرزو دارم که هنرش آشکار و خودش پنهان است.





درک و دریافت صفحه 63 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 63 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 63 درس

درک و دریافت صفحه 63 درس

1) سه بیت نخستین این شعر را با توجّه به گونه ادب غنایی بررسی کنید.

2) درباره دنیای آرمانی شاعر توضیح دهید.

1) ین بیت ها عارفانه به شمار می رود.

2) سخنور و سراینده در پی رسیدن به انسان اهورایی است؛ انسانی تابنده و خداخوی. او از اینکه با مردمی نادان و خاکی زیست می کند دلگیر شده و در پی انسانی خداخوی است.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی شعر صفحه 67 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 67 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 67 درس

معنی شعر صفحه 67 درس

1) بروید ای حریفـــان بکـشیــد یار مــا را / به مــن آورید آخـــر صـــنم گــــریزپا را

2) به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین / بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را

3) وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم / همــه وعده مکـر باشد بفریبد او شما را

4) هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست / ما به فلک می‌رویم عزم تماشا کـــه راست

5) مـــــــا به فلـــک بوده‌ایم یار ملـــک بوده‌ایم / باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

6) رو سر بنه به بالین تنها مرا رهــــــــا کن / ترک من خــــراب شب گـــــــرد مبتلا کن

7) دردی است غیر مـــــردن کان را دوا نباشد / پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

8) در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم / با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

9) به‌روز مرگ چـــــو تابوت مــــن روان باشد / گمان مبر که مرا دردِ این جهان باشد

10) برای من تو مَگِریْ و مگو: «دریغ! دریغ!» / به دام دیو دراُفـــــــتی؛ دریغ آن باشد

11) کــــدام دانه فرورفت در زمین کــــه نرست؟ / چرا به دانهٔ انسانت این گُمان باشد؟!

12) چند کنم تو را طلب، خانه به خانه در به در؟ /  چند گریزی از برم، گوشه به گوشه، کو به کو؟  

13) باز گرد شمس می‌گردم عجب / هــم ز فر شمــــس باشد این سبب

14) بشنو این نی چون شکایت می‌کند /  از جـــــدایی‌ها حکایت می‌کـــند

15) خود ز فلک برتریم وز ملــــک افــــزونتریم / زین دو چـــرا نگــــذریم منزل ما کبریاست

16) بخت جـــوان یار ما دادن جــــان کـــــــار ما / قــــافله ســــالار ما فخر جهان مصطفاست

1) ای دوستان بروید و یار مــا را بکـشیــد و بیاورید. سرانجام آن دلبر فراری را نزد من آورید.

2) با ترانه‌های شیرین و بهانه‌های زرین، دلبر زیبای خوش چهره ام را که همچون ماه است، سوی خانه بکشید.

3) اگر او وعده بدهد و بگوید که لحظه‌ای دیگر می‌آیم، همۀ وعده‌هایش فریب باشد او شما را می‌فریبد.

4) هر لحظه آواز عشق  از چپ و راست می‌رسد. ما به آسمان می‌رویم؛ چه کسی عزم تماشا دارد.

5) ما به آسمان بوده‌ایم یار فرشته بوده‌ایم. باز همگی همان جا می‌رویم؛ زیرا آن جا شهر ماست.

6) برو بگیر بخواب، تنها مرا رها کن. منی را که عاشق،  شب زنده دار و مبتلا به عشقم ترک کن.

7) درد عشق، دردی است که جز مردن درمانی ندارد. پس من چگونه بگویم که درد من را دوا کن.

8) دیشب در خواب پیری را در کوچه عشق دیدم. با دست اشارتم کرد که به سوی ما بیا و زمان مردنت فرارسیده است.

9) در ‌روز مرگ هنگامی‌که تابوت من روان است و من مرده باشم؛ گمان مکن که من عشق به این جهان دارم.

10) برای من تو گریه نکن و مگو: « افسوس! افسوس!». اسیر دیو می‌شوی؛ اسیر شیطان شدن تو حیف است.

11) کدام دانه در زمین فرورفت که پس از آن نرویید؟ چرا گمان می‌کنی انسان پس از مرگ رشد نمی‌کند و نابود می‌شود؟!

12) چقدر خانه به خانه، در به در و همه جا تو را طلب کنم؟  چقدر گوشه به گوشه، کوچه به کوچه از کنارم می‌گریزی؟

13) شگفتا که باز دور شمس می‌گردم. سبب این کار هم از شکوه و نورانیت شمس باشد.

14) بشنو این نی چگونه شکایت می‌کند. از جـدایی و فراغ حکایت می‌کند.

15) ما از آسمان برتریم و از فرشته افزونتریم. از آسمان و فرشته چرا نگذریم؛ خانه ما بارگاه خداوند است.

16) خوشبختی یار ماست. جانفشانی کار ماست. کاروان سالار و رهبر ما افتخار جهان حضرت مصطفاست.





قلمرو زبانی صفحه 72 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 72 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 72 درس

قلمرو زبانی صفحه 72 درس

1) واژه مرشد در متن درس، به چه معنایی است؟

2) چهار ترکیب اضافی که اهمّیت املایی داشته باشد، از متن درس بیابید و بنویسید.

3) گاه، واژه از نظر نقش دستوری، پیروِ گروه اسمی پیش از خود است؛ به این گونه نقش ها در اصطلاح نقش های تَبَعی می گوییم:

کنون برای کاربرد هریک از نقش های تبَعی، مثال مناسب بنویسید.

1) پیر و راهنما

2) مناسک حج- اصرار مریدان- صاحب بصیرت- مجالس وعظ- طالبان علوم شریعت- مشتاقان معرفت- طرز الهی نامه- طعن و ناسازای دشمن و...

3) معطوف: این پیک‌ها و نامه‌ها، عاقبت در دل شمس تأثیر بخشید.
بدل: حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا در سن چهل سالگی به مقام پیامبری مبعوث شد.
تکرار: سیب آوردم، سیب.





قلمرو ادبی صفحه 72 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 72 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 72 درس

قلمرو ادبی صفحه 72 درس

1) برای کاربرد هر آرایۀ زیر، نمونه ای از متن درس بیابید.

واج آرایی:                      ( ..................................... )

حس آمیزی:                  ( ..................................... )

تشبیه:                          ( ..................................... )

2) بخش مشخّص شده در سرودۀ زیر، بیانگر کاربرد كدام آرایۀ ادبی است؟ دلیل خود را بنویسید.

بیداری زمان را با من بخوان به فریاد

ور مرد خواب و خفتی،

«رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها كن»                      محمدرضا شفیعی کدکنی

1) واج آرایی:  بیت رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن .......واج آرایی صامت «ب»ومصوت« -ِ »

به ترانه های شیرین......واج آرایی مصوت آ

حس آمیزی: ترانه های شیرین وبهانه های زرین:حس آمیزی

تشبیه: دانه انسان:تشبیه فشرده ترکیبی

2) آرایه تضمین از شعر مولوی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 73 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 73 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 73 درس

قلمرو فکری صفحه 73 درس

1) دربارهٔ اصطلاحات «پیر» و «مراد» و پیوند آن با زندگی مولوی توضیح دهید.

2) با توجّه به متن درس، به اعتقاد مولانا، چه چیزی را باید مایهٔ دریغ و افسوس دانست؟

3) کدام بیت درس، با این سرودهٔ حافظ، ارتباط معنایی دارد؟ پیام مشترک آن‌ها را بنویسید.

4) بیت زیر، بیانگر چه دیدگاهی است؟

5) بر مبنای متن درس، خلق و خوی مولانا را با این آیات قرآن کریم که به حضرت موسی (ع) و حضرت هارون (ع) خطاب است، مقایسه کنید. اذِهَْباَ إلِىَ فرِْعَوْنَ إِنَّه طَغىَ. فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّنا.ً.. . (سورهٔ طه/ آیه ی 43 و 44)

1) در اصطلاح صوفیه و همچنین عارفان «پیر و مراد» کسی است که نقش هدایت‌گر و راهنمایی کننده برای پیروان خود دارد. او مصداق یک «انسان کامل» است که تلاش می‌کند مریدان خود را به سرمنزل مقصود برساند و راه‌های پرپیچ و خم سیروسلوک را برای آنان هموار سازد؛ همچون داستان منطق‌الطیر عطّار که «هدهد» راهنما و پیرِ سایر پرندگان بود. در زندگی مولانا نیز «شمس» پیر و مراد است که دست مولانا را می‌گیرد و او را به سیر و سلوک می‌برد و با دنیایی تازه آشنا می‌سازد.

2) اینکه در دام تعلقات دنیوی گرفتار شوی و فریب شیطان را خوردن جای تأسف دارد.

3) چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

ما به فلک بوده ‌ایم، یار مَلَک بوده ‌ایم

باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست...

مفهوم مشترک این دو بیت به این اشاره دارد که انسان به این دنیا تعلق ندارد و باید به همان وطن اصلی و سرزمین موعود خود که بهشت است بازگردد.

4) کدام دانه فرو رفت در زمین که نرُست

چرا به دانهٔ انسانت این گُمان باشد؟

اعتقاد به معاد و باور به روز محشر و برپایی حساب

5) ترجمه: به سوی فرعون بروید که همانا او طغیان کرده است. پس سخن بگویید با او سخن گفتنی نرم.
در این آیه، خداوند به پیامبرش می‌فرماید با دشمنت هم نرم و ملایم سخن بگو تا نسبت به تو متمایل شود. مولوی نیز دقیقاً متناسب با این آیه، با مخالفانش برخورد می‌کرد. «در زندگی اهل صلح و سازش بود. طوری که طعن و ناسزای دشمنان را هرگز جواب تلخ نمی‌داد و به نرمی و حُسن خلق، آنان را به راه راست می‌آورد





گنج حکمت(چو سرو باش) صفحه 33 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(چو سرو باش) صفحه 33 فارسی (2)

گنج حکمت(چو سرو باش) صفحه 33 درس

گنج حکمت(چو سرو باش) صفحه 33 درس

حکیمی را پرسیدند: «چندین درخت نامور که خدای عَزَّ و جَل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخوانده اند؛ مگر سرو را که ثمره ای ندارد. در این چه حکمت است؟»

گفت: «هر درختی را ثمره معیّن است که به وقتی معلوم، به وجودِ آن تازه آید و گاهی به عدمِ آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.»

به آنچه می گذرد دل منه که دجله بسی            پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم              ورت  ز  دست نیاید ، چو سرو باش آزاد

از عالمی پرسیدند: «خداوند بلند مرتبه درختان تنومند و نامی زیادی را خلق کرده است اما هیچ  کدام از آن ها را آزاده نام ننهاده اند، جز درخت سرو. حکمت آن در چیست؟»

گفت: «هر درختی میوه و بهرۀ خاص خودش را دارد که زمانی معین به ثمر می آید و گاهی به دلیل عدم به ثمر رسیدن آن پزمرده می شود اما برای درخت سرو چنین چیزی وجود ندارد و این درخت در تمامی اوقات سرسبز است، این است صفات آزادگان.»

به آنچه اتفاق می افتد و می گذرد دل نبند و وابسته نشو چرا که زندگی ادامه خواهد داشت.

اگر در توانت است و از دستت بر می آید همچون نخل بخشنده باش و در غیر اینصورت شبیه سرو آزاده و بزرگ مرد باش.





قلمرو زبانی صفحه 79 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 79 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 79 درس

قلمرو زبانی صفحه 79 درس

1) مترادف هر واژه را بنویسید.

2) از متن درس، چهار ترکیب وصفی که اهمّیت املایی دارند، بیابید و بنویسید.

3) نمونه‌ای از کاربرد نقش تبعی «بَدَل»، در متن مشخص کنید.

4) در بند دوم درس، در کدام جمله‌ها، «مفعول» دیده می‌شود؟ «نهاد» این جمله‌ها را مشخّص کنید.

1) مفاتیح (کلیدها)
مستقر(پایدار، استقرار یافته)
متمکّن (ثروتمند، توانگر)

2) قصه‌های اصیل - انعطاف جادوگرانه - ذوق ادبی - بحران‌های عصبی

3) او و مادر، هر دو آن قصه‌های شیرین را از مادربزرگشان به یاد داشتند.

4) با این حال، او (نهاد) نیز مانند مادرم توکّلی (مفعول) داشت که (نهاد: محذوف) به او مقاومت (مفعول) و استحکام اراده می‌بخشید. از بحران‌های عصبی‌، که امروز رایج است و تحفۀ برخورد فرهنگ شرق با غرب است، در آن زمان خبری نبود. هر عصب و فکر به منبع بی‌شائبۀ ایمان وصل بود که (نهاد: محذوف) خوب و بد (مفعول) را به عنوان مشیت الهی می‌پذیرفت. به این زندگیِ گذرا آن قدرها دل نمی‌‌بست که (نهاد: محذوف) پیشامد ناگوار (مفعول) را فاجعه‌ای بینگارد و در نظرش اگر یک روی زندگی زشت می‌شد، روی دیگری بود که بشود به آن پناه برد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی شعر صفحه 91 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 91 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 91 درس

معنی شعر صفحه 91 درس

1) بیا تا عاشقی را رعایت کنیم                  ز یاران عاشق حکایت کنیم

2) از آن ها که خونین سفر کرده اند          سفر برمدار خطر کرده اند

3) از آن ها که خورشید فریادشان            دمید از گلوی سحر زادشان

4) چه جانانه چرخ جنون می زنند            دف عشق با دست خون می زنند

5) به رقصی که بی پا و سر می کنند         چنین نغمه ی عشق سر می کنند

6) هلا منکر جان و جانان ما                   بزن زخم انکار برجان ما

7) بزن زخم ،این مرهم عاشق است          که بی زخم مردن غم عاشق است

8) مگو سوخت جان من از فرط عشق       خموشی است هان ،اولین شرط عشق

9) ببین لاله هایی که در باغ ماست          خموشند و فریادشان تا خداست

10) بیا با گل لاله بیعت کنیم                    که آلاله ها را حمایت کنیم

1) بیا راه و رسم عاشقی را به جا بیاوریم و به عشق احترام بگذاریم واز یاران عاشق پیشه (آزادگان و شهیدان) صحبت کنیم

2) از آن هایی صحبت کنیم که وجودشان را در راه عشق فدا کردند خطرها را با جان و دل پذیرفتند و جان فشانی کردند.

3) از آن هایی بگوییم که فریاد روشنگرانه و هدایتگرشان همانند خورشیدی از وجود (گلوی) پر از امید و روشنی بخششان شنیده می شد و فریادشان نوید پیروزی می داد.

4) چه عاشقانه به دنبال شوریدگی بودند و با از خود از گذشتگی ونثار خونشان ،صدای عشق را به گوش همه ی مردم می رسانند و برای شهادت تلاش می کنند.

5) در عین جانبازی ودر نهایت خوش حالی از شهادت سخن می گویند و این گونه سرود عشق را می خوانند (موقوف المعانی با بیت بعد)

6) ای کسی که ما ومعشوق ما (خدا) را انکار می کنی و عشق ما را نمی پذیری، جراحت انکار را بر جان ما بزن (با انکار و نپذیرفتن چنین عشقی وجود ما را می آزاری ولی عاشق این انکار را مرهمی التیام بخش می داند و آزرده نمی شود)

7) با انکار خود»به ما زخم بزن و وجودم را بیازار که این انکار همانند مرهمی ،دردهایمان را درمان می کند زیرا عاشقی (آزاده ای) که در راه عشق رنج و عذاب نبیند وبدون زخم و صدمه بمیردغم بزرگی برایش محسوب می شود .مغهوم: زخم واقعی مرهمی است 

8) از اینکه از شدت عذاب عشق در رنج هستی اعتراض نکن و حرفی نزن ، آگاه باش که اولین شرط عشق ،خاموشی و راز داری است (عاشق واقعی ادعایی نمی کندوهر رنجی برایش خوشایند است .راز عشق را نمی گوید)

9) نگاه کن که این شهیدان عاشقی که در کشوردر خاک خفته اند ، درست است سخنی نمی گویند، اما راهشان همیشه ادامه دارد وفریادشان تا بی نهایت شنیده می شود .

10) بیایید با عاشقان و شهیدان پیمان ببندیم تا راهشان را ادامه دهیم و از آن ها و آرمان هایشان حمایت کنیم .





قلمرو زبانی صفحه 92 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 92 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 92 درس

قلمرو زبانی صفحه 92 درس

1) معادل معنایی واژه های زیر را بنویسید.

«منکـر» آیینـه باشـد چشـم کـور                            دشـمـن  آیینـه  باشـد  روی  زرد
                                                                                              عمادی شهریاری
ای داور زمانـه، ملوک زمانه را                                 جز بر ارادت تو مسیر و «مدار» نیست
                                                                                             مسعود سعد سلمان

2) همان طور كه می دانید، صفت بیانی، برای توضیح و وصف یک واژه به كار می رود. واژه ای كه وصف می شود، موصوف نام دارد.

مثال : كتاب ِ خواندنی

کتاب (موصوف)  -  خواندنی (صفت)

به پُركاربردترین صفت های بیانی توجّه كنید.

* مطلق: پاک، روشن، پاکدل

** فاعلی: بن مضارع + ـَ نده : شنونده

بن مضارع + ا : گویا

بن مضارع + ان : خندان

بن ماضی / بن مضارع + گار: آفریدگار، آموزگار

بن ماضی + ار : خریدار

*** مفعولی: بن ماضی + ه / ـه (= ـِ) : شکفته

**** لیاقت : مصدر + ی : نوشیدنی

***** نسبی : اسم + ی : آسمانی

اسم + ین: زرّین

اسم + ینه : سیمینه

اسم + انی : روحانی

اسم + انه : کودکانه

- اكنون مانند نمونه جدول را كامل كنید

 

1) منکـر :  انکارکننده، تکذیب کننده، جاحد، ردکننده

 

مدار : مسیر، منظور ، مقصد، جای دور

2) پاسخ به صورت زیر خواهد بود:





قلمرو ادبی صفحه 93 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 93 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 93 درس

قلمرو ادبی صفحه 93 درس

1) از متن درس، برای هر یک از آرایه های ادبی زیر، نمونه ای مناسب بیابید و بنویسید.

تشبیه:    ( ........................................................................... )

تشخیص:    ( ........................................................................... )

2) شعر «یاران عاشق» را از نظر قالب و مضمون با شعر «زاغ و کبک» مقایسه کنید.

1) تشبیه: زخم انکار (در بیت ششم) «انکار (مشبه) را به زخمی (مشبه به) مانند کرده ایم که بر جان زده می شود.»

تشخیص: دست خون (در بیت چهارم) «برای خون دست قائل شده ایم که خصوصیت انسانی است؛»

2) قالب هر دو شعر مثنوی است.

نوع لحن شعر زاغ و کبک : روایی، داستانی، تعلیمی

نوع لحن شعر یاران عاشق : عرفانی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 94 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 94 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 94 درس

قلمرو فکری صفحه 94 درس

1) در بیت سوم، مقصود از یاران عاشق، چه کسانی است و به کدام ویژگی آنها اشاره شده است؟

2) در بیت آخر، بر کدام یک از ارزش های انقلاب اسلامی تأکید شده است؟

3) نخست، مفهوم کلّی بیت های زیر را بنویسـد؛ سـپس برای هر یک، بیتی متناسب از
متن درس بیابید.

الف) ای مرغ سـحر، عشـق ز پروانه بیاموز                  کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
                                                                                                             سعدی

ب) چه از تیر و چه از تیغ، شما روی نتابید ِ                 که در جوشن عشقید، که از کرب و بلایید
                                                                                                        حمید سبزواری

1) روشنگر و هدایتگر

ویژگی ها: روشنگری – هدایتگری - امید و میل به پیروزی

2) پیمان و همبستگی با شهدا و حمایت از ارزش های انقلاب

3) الف) ای مرغ سحرگاهی (انسان عاشق) عشق ورزی را از پروانه بیاموز که جان خود را فدای معشوق (شمع) کرد و صدایی از او شنیده نشد (اعتراض نکرد)

مگو سوخت جان من از فرط عشق                   خموشی است هان، اولین شرط عشق

ب) شما از تیر و شمشیر روی برنگردانید که در لباس عشق هستید و از کربلا هستید.

بزن زخم، این مرهم عاشق است                 که بی زخم مردن، غم عاشق است





درک و دریافت صفحه 95 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 95 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 95 درس

درک و دریافت صفحه 95 درس

1) در خوانش این سروده، به چه نکاتی باید توجّه کنیم؟

2) «انتظار موعود» یکی از مایه های ادبیات انقلاب اسلامی است؛ بر این مبنا، متن شعرخوانی
را بررسی کنید.

1) چند وزن شعر کوبنده و حماسی است؛ اما چون مضمون شعر عاطفی و لبریز از احساس لطیف عاشقانه است، لحن خوانش نیز آرام و عاشقانه است؛ آن چنان که بیانگر حال درونی شهیدان و عاشقان در راه خدا باشد.

2) ابتدا شعر از زبان خود شاعر و همراهانی است که غم شهیدان در دلشان رخنه کرده و میخواهند عظمت و شکوه آنها را شرح دهند؛ اما در میانه شعر راوی شعر تغییر میکند و باز خود شهیدان هستند که از زبان خود سخن میگویند و از عشقق و ایثار و جانفشانی خود حرف میزنند.





معنی شعر صفحه 101 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 101 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 101 درس

معنی شعر صفحه 101 درس

1) چو ضحاک شد بر جهان شهریار                  برو سالیان انجمن شد هزار

2) نهان گشت کردار فرزانگان                        پراگنده شد کام دیوانگان

3) هنر خوار شد جادویی ارجمند                   نهان راستی آشکارا گزند

4) برآمد برین روزگار دراز                              زمانه به دل در همی داشت راز

5) چنان بد که ضحاک را روز و شب               به نام فریدون گشادی دو لب

6) ز هر کشوری مهتران را بخواست               که در پادشاهی کند پشت راست

7) از آن پس چنین گفت با موبدان               که ای پرهنر با گهر بخردان

8) مرا در نهانی یکی دشمن ا‌ست                 که بر بخردان این سخن روشن است

9) یکی محضر اکنون بباید نوشت                 که جز تخم نیکی سپهبد نکشت

10) ز بیم سپهبد همه راستان                      بر آن کار گشتند همداستان

11) بر آن محضر اژدها ناگزیر                       گواهی نوشتند برنا و پیر

12) هم آنگه یکایک ز درگاه شاه                   برآمد خروشیدن دادخواه

13) ستم دیده را پیش او خواندند                 بر نامدارانش بنشاندند

14) بدو گفت مهتر به روی دژم                    که بر گوی تا از که دیدی ستم

15) خروشید و زد دست بر سر ز شاه             که شاها منم کاوهٔ دادخواه

16) یکی بی‌زیان مرد آهنگرم                        ز شاه آتش آید همی بر سرم

17) تو شاهی و گر اژدها پیکری                    بباید بدین داستان داوری

18) اگر هفت کشور به شاهی تو راست         چرا رنج و سختی همه بهر ماست

19) شماریت با من بباید گرفت                    بدانن تا جهان ماند اندر شگفت

20) مگر کز شمار تو آید پدید                       که نوبت ز گیتی به من چون رسید

21) که مارانُت را مغز فرزند من                    همی داد باید ز هر انجمن

22) سپهبد به گفتار او بنگرید                       شگفت آمدش کان سخن‌ها شنید

23) بدو باز دادند فرزند او                             به خوبی بجستند پیوند او

24) بفرمود پس کاوه را پادشا                       که باشد برآن محضر اندر گوا

25) چو بر خواند کاوه همه محضرش             سبک سوی پیران آن کشورش

26) خروشید کای پای مردان دیو                   بریده دل از ترس گیهان خدیو

27) همه سوی دوزخ نهادید روی                   سپردید دلها به گفتار اوی

28) نباشم بدین محضر اندر گوا                    نه هرگز براندیشم از پادشا

29) خروشید و برجست لرزان ز جای              بدرید و بسپرد محضر به پای

30) چو کاوه برون شد ز درگاه شاه                 برو انجمن گشت بازارگاه

31) همی بر خروشید و فریاد خواند               جهان را سراسر سوی داد خواند

32) از آن چرم کاهنگران پشت پای                بپوشند هنگام زخم درای

33) همان كاوه آن بر سر نیزه كرد                 همانگه ز بازار برخاست گرد

34) خروشان همی رفت نیزه به دست           که ای نامداران یزدان پرست

35) کسی کاو هوای فریدون کند                   دل از بند ضحاک بیرون کند

36) بپویید کاین مهتر آهرمن است               جهان آفرین را به دل دشمن است

37) همی رفت پیش اندرون مرد گرد             جهانی بر او انجمن شد نه خرد

38) بدانست خود کافریدون کجاست            سر اندر کشید و همی رفت راست

39) بیامد به درگاه سالار نو                          بدیدندش آنجا و برخاست غو

40) فریدون چو گیتی بر آن گونه دید            جهان پیش ضحاک وارونه دید

41) همی رفت منزل به منزل چو باد             سری پر ز کینه دلی پر ز داد

42) به شهر اندرون هر که برنا بدند               چه پیران که در جنگ دانا بدند

43) سوی لشکر آفریدون شدند                     ز نیرنگ ضحاک بیرون شدند

1) وقتی ضحّاک پادشاه ایران شد حکومتِ او هزار سال طول کشید.

2) روش زندگی و رفتار خردمندان از میان رفت و انسان هایِ دیوسیرت مشهور شدند.

3) هنر و فضیلت های اخلاقی بی ارزش شد، جادوگری ارزش یافت، صداقت از بین رفت و آسیب های اجتماعی همه جا را گرفت.

4) روزگار زیادی به این منوال گذشت و (آرام آرام) ضحّاکِ چون اژدهایی، خوار و بی ارزش شد.

5) اوضاع به شکلی بود که ضحّاک، روز و شب نام فریدون را بر لب داشت.

6) از تمام مناطق، بزرگان را دعوت کرد که جایگاه خود را در پادشاهی تثبیت کند.

7) سپس به روحانیان زرتشتی گفت: «ای هنرمندانِ با اصل و نسب و خردمند

8) من به صورت مخفیانه دشمنی دارم و این نکته، بر خردمندان آشکار است

9) استشهادنامه ای باید نوشت که ضحّاک (من)، جز کار نیک، کاری نکرده است.«

10) از ترس ضحّاک، همه بزرگان کشور، برای انجامِ این کار، هم رأی و همراه شدند.

11) به ناچار پیر و جوان، آن استشهادنامۀ ضحّاک را گواهی و تأیید کردند.

12) همان لحظه، ناگهان از دربار ضحّاك، فریاد كاوه بلند شد.

13) كاوۀ ستمدیده را نزد ضحّاك فرا خواندند و او را پیش بزرگانِ دربار نشاندند.

14) ضحّاك با عصبانیت از كاوه پرسید: «بگو كه از چه كسی ظلم و ستم دیده ای؟»

15) (کاوه) فریاد زد و از ظلم و ستم شاه بر سر خود كوبید و گفت: «ای پادشاه، من كاوۀ دادخواه هستم

16) آهنگری بی آزارم امّا شاه ظلم و ستم بسیاری به من كرده است.

17) اگر تو پادشاه هستی یا پیکری مثل اژدها داری، باید دربارۀ سرگذشت من قضاوت کنی...

18) که اگر تو پادشاه جهان هستی، چرا از پادشاهی تو، نصیبِ ما فقط رنج و سختی است؟

19) لازم است براي اين اقدام (ظالمانه) به من حساب پس بدهي تا مردم جهان شگفت زده شوند.

20) تا شايد از نحوه ي محاسبه تو روشن شود كه چگونه نوبت به من رسيده است؟

21) كه تنها مغز فرزندان من بايد در ميان اين همه مردم خوراك ماران تو گردد.

22) ضحّاک به حرف های او فکر کرد و خیلی تعجّب کرد که این سخنان (جسورانه) را از او می شنود.

23) فرزند او را به او بازگرداند و دلش را به دست آوردند. (از کاوه دلجویی کردند)

24) سپس ضحّاک از کاوه خواست که آن استشهادنامه را گواهی کند.

25) هنگامی كه كاوه استشهادنامه را خواند با سرعت رو به بزرگان كشور كرد

26) و فریاد برآورد كه: ای حامیان ضحاكِ دیوسیرت که  از خدای جهان نمی ترسید...

27) همۀ شما جهنّمی هستید چون مطیع فرمان های ضحّاك شده اید...

28) این استشهاد را گواهی و تأیید نمیكنم و هرگز از پادشاه ترسی ندارم.

29) فریاد برآورد و در حالی كه از خشم می لرزید، استشهادنامه را پاره كرد و زیر پا انداخت.

30) هنگامی كه كاوه از دربار شاه بیرون آمد، مردم بازار دور او جمع شدند.

31) میخروشید و فریاد میزد و مردم را به عدل دعوت می كرد.

32) آن (پیش بندِ) چرمی كه آهنگرها، هنگام ضربه زدن با پتك بر تن می كنند

33) كاوه همان را بر سرِ نیزه آویخت، همان لحظه بازار را ازدحام و شلوغی فرا گرفت و مردم تجمّع كردند.

34) كاوه در حالی که نیزه به دست داشت، فریاد میزد: كه ای بزرگان خداپرست...

35) هر كسی میخواهد از فریدون طرفداری كند باید خود را از یوغ بندگی و ظلم و ستم ضحّاك آزاد کند...

36) حركت كنید زیرا این پادشاه، شیطان است و قلباً دشمن خداست.

37) مرد پهلوان (كاوه)، پیشاپیش می رفت و سپاهی انبوه، گرد او جمع شدند.

38) كاوه می دانست كه مخفیگاه فریدون كجاست به همین علّت راه را در پیش گرفت و یكسره به آن جا رفت.

39) کاوه به پیشگاهِ پادشاه جدید (فریدون) آمد، مردم، او را در آنجا (مخفیگاهش) دیدند و با دیدنِ او فریادِ (خوشحالی) بلند شد.

40) فریدون وقتی جهان را به آن شکل (نا به سامان و پر از تباهی) دید جهان را برای ضحّاک تمام و سرنگونشده دید.

41) فریدون به سرعتِ باد، مسیر را مرحله به مرحله طی کرد در حالی که سرش پر از کینه و انتقام و دلش پر از دادخواهی بود.

42) جوانان شهر و پیرانِ جنگ آزموده، همه و همه

43) به لشكر فریدون پیوستند و از دام و مكرِ حكومت ضحّاك رستند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو زبانی صفحه 104 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 104 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 104 درس

قلمرو زبانی صفحه 104 درس

1) در متن درس، هر یک از واژه های زیر، در چه معنایی به کار رفته است؟

هنر             ( ............. )                       محضر         ( ............. )

درای           ( ............. )                       منزل           ( ............. )

2) در بیت زیر، كلمه «گر» در چه معنایی به كار رفته است؟

تو شاهی و گر اژدها پیكری            بباید بدین داستان داوری

3) واژه ها و معنای آنها همیشگی و ماندگار نیستند. ممکن است در گذر زمان، برای هر واژه،

یکی از چهار وضعیّت زیر پیش آید:

الف) به دلایل سیاسی، فرهنگی، مذهبی یا اجتماعی، از فهرست واژگان حذف شود؛ مانند: «فتراک، بر گستوان»

ب) با از دست دادن معنای پیشین و پذیرفتن معنای جدید، به دوران بعد منتقل شود؛ مانند: «کثیف و سوگند»

پ) با همان معنای قدیم به حیات خود ادامه دهد؛ مانند

ت) هم معنای قدیم خود را حفظ كند و هم معنای جدید گیرد؛ مانند

هر یک از واژه های زیر، مشمول كدام وضعیت های چهارگانه شده اند؟

پذیرش:     ( .............................. )

سوفار:       ( .............................. )

رکاب:        ( .............................. )

شوخ:        ( .............................. )

 

1) هنر             (فضیلت)                  محضر         (استشهادنامه)

درای           (پتک)                         منزل           (توقف گاه)

2) در معنی «یا»

3) پذیرش:     (پ)

سوفار:    (الف)

رکاب:    (ت)

شوخ:     (ب)





قلمرو ادبی صفحه 105 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 105 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 105 درس

قلمرو ادبی صفحه 105 درس

1) برای هر یک از ویژگی های شعر حماسی،نمونه ای از متن درس انتخاب کنید.

* زمینه ملّی

** زمینه قهرمانی

2) بیت پنجم درس را از نظر آرایه های ادبی بررسی کنید.

3) هر یک از واژه های مشخّص شده، مَجاز از چیست؟

* چـو كاوه بـرون شـد ز درگاه شـاه          بر او انجمن گشت «بازارگاه»

** از آن «چرم»، كاهنگران پشت پای          بپـوشند هنـگام زخـمِ درای

4) در بیت زیر، «درفش كاویان»، در کدام مفهوم نمادین به کار رفته است؟

تو یک ساعت، چو افریدون به میدان باش، تا زان پس

                                                            به هر جانب كه روی آری درفش كاویان بینی

                                                                                                              سنایی

1) * ز هر کشوری مهتران را بخواست          که در پادشاهی کند پشت راست

** خروشید و زد دست بر سر ز شاه                 که شاها منم کاوه دادخواه

2) کنایه : «به نام کسی لب گشادن» کنایه از همیشه به فکر کسی بودن

تضاد : روز و شب

جناس ناهمسان : شب و لب

واج آرایی : تکرار صدای «ب»

3) * مجاز از مردم بازار

** مجاز از پیشبند چرمی

4) نماد پیروزی





قلمرو فکری صفحه 105 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 105 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 105 درس

قلمرو فکری صفحه 105 درس

1) معنی و مفهوم بیت بیست و هفتم را به نثر روان بنویسید.

2) مارانی را که بر دوش ضحّاک روییدند، مظهر چه خصلت هایی می توان دانست؟

3) انگیزه فریدون در قیام علیه ضحّاك چه بوده است؟

4) با توجّه به متن درس، «پایمردان دیو»، چه كسانی بودند؟ شخصیت آنها را تحلیل كنید.

1) کاوه فریاد زد و با عصبانیت بلند شد و استشهادنامه را پاره و پایمال کرد.

2) مظهر خوهای اهریمنی و بیداد و منش خبیث

3) انتقام کشته شدن پدر به دست ضحاک ، روی آوردن مردم به او و درخواست از فریدون برای سرنگونی ضحاک

4) یاران و فرماندهان ضحاک بودند که یا از ترس و یا برای بدست آوردن موقعیت و پول با ضحاک همراه شده بودند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



گنج حکمت(کاردانی) صفحه 105 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(کاردانی) صفحه 105 فارسی (2)

گنج حکمت(کاردانی) صفحه 105 درس

گنج حکمت(کاردانی) صفحه 105 درس

کشتی گیری بود که در زورآزمایی شهره بود؛ بدر در میدان او هلالی بودی و رستم به دستان او زالی.

با جوانان چو دست بگشادی               پای گردون پیر بر بستی

روزی یاران الحاح کردند و مرا به تفرّج بردند؛ ناگاه مردی از کناره ای درآمد و نبرد خواست، خلق در وی حیران شدند؛ زوربازویی که کوه به هوا بردی! از هر طرف، نفیر برآمد. در حال که آن مرد دست بر هم زد، کشتی گیر پایش بگرفت و سرش بر زمین محکم زد.

گفتم: «علم در همه بابی لایق است و عالِم در آن باب بر همه فایق؛ استعداد مجرّد، جز حسرتِ روزگار نیست.»

زورداری، چون نداریعلمِ کار                  لاف آن نتوان به آسانی زدن

کشتی گیری بود که در زورآزمایی و پهلوانی بسیار معروف بود. به اندازه ای قدرتمند بود که در میدان مبارزه با او ماه کامل مانند ماه شب اول به صورت هلال بود و رستم در برابرش مانند یک پیرزن ، ضعیف و ناتوان بود.

آن کشتی گیر زمانی که با کمک جوانان اقدام به انجام کاری می کرد حتی بر روزگار پیر هم غلبه می کرد و آن را شکست می داد.

یک روز به اصرار دوستان به گردش رفتیم. ناگهان کشتی گیر از گوشه ای بیرون آمد و خواست مبارزه کند. مردم با دیدن او شگفت زده شدند. کشتی گیر دارای چنان قدرتی بود که می توانست کوه را از جا در آورد و به طرف آسمان پرتاب می کرد. از هر طرف صدای فریاد بلند شد. در همان لحظه که کشتی گیر دست هایش را به نشانه شروع مبارزه به هم می زد، من پای او را گرفتم و سرش را محکم به زمین کوبیدم.

به کشتی گیر گفتم : در مورد هر موضوعی دانش و آگاهی داشتن شایسته است و انسان دانا در آن مورد (آگاهی داشتن در هر موضوعی) پیروز و برتر از دیگران می شود. کسانی که صرفا آمادگی جسمانی بدون تکنیک دارند ، جز حسرت و پشیمانی روزگار چیزی ندارند.

دانش هر کاری را باید داشته باشی و گرنه نمی توانی ادعای زورمندی کنی.





معنی شعر صفحه 110 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 110 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 110 درس

معنی شعر صفحه 110 درس

1) دلیران میدان گشوده نظر                       که بَر کینه اوّل که بندد کمر

2) که ناگاه «عمرو» آن سپر نبرد                  بَرانگیخت اَبرش، بَرافشاند گَرد

3) چو آن آهنین کوه آمد به دشت              همه رزمگه کوه فولاد گشت

4) بیامد به دشت و نفس کرد راست           پس آنگاه باستاد، همرزم خواست

5) حبیب خدای جهان آفرین                     نگه کرد بَر روی مردان دین

6) همه بُرده سَر در گریبان فرو                   نشد هیچ کَس را هوس، رزم او

7) به جزء بازوی دین و شیرِ خدا                که شد طالب رزم آن اژدها

8) بَر مصطفی به هر رخصت دوید             از او خواست دستوری، امّا ندید

9) به سوی هژیر ژیان کرد رو                     به پیشش بَرآمد شه جنگجو

10) دویدند از کینِ دل، سوی هم                درِ صلح بستند به روی هم

11) فلک باخت از سهمِ آن جنگ، رنگ          بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ

12) نخست آن سیه روز و برگشته بخت       بَرافراخت بازو چو شاخ درخت

13) سپر بَر سَر آورد شیر اله                       عَلَم کرد شمشیر آن اژدها

14) بیفشرد چون کوه پا بَر زمین                بخایید دندان به دندان کین

15) چو ننمود رُخ شاهد آرزو                      به هم حمله کردن باز از دو سو

16) نهادند آوردگاهی چنان                        که کم دیده باشد زمین و زمان

17) زِ بس گَرد از آن رزمگه بَردمید               تنِ هر دو شد از نظر ناپدید

18) زره لخت لخت و قبا چاک چاک            سَر و روی مردان پُر از گَرد و خاک

19) چنین آن دو ماهر در آداب ضرب           زِ هم ردّ نمودند هفتاد حَرب

20) شجاع غضنفر، وصیِّ نبی                    نهنگِ یَم، قدرت حقّ، علی               

21) چنان دید بَر روی دشمن زِ خشم           که شد ساخته کارش از زهر چشم

22) بَرافراخت پس دستِ خیبرگُشا             پی سَر بریدن بیفشرد پا

23) به نام خدای جهان آفرین                   بینداخت شمشیر را شاه دین

24) چو شیر خدا راند بَر خصم، تیغ             به سَر کوفت شیطان دو دست دریغ

25) پَرید از رُخ کفر در هند رنگ                 تپیدند بُت خانه ها در فرنگ

26) غضنفر بزد تیغ بَر گردنش                   درآورد از پای، بی سَر تنش

27) دَم تیغ بَر گردنش چون رسید              سَرِ «عمرو» صد گام از تن پَرید

28) چو غلتید در خاک آن ژنده فیل            بزد بوسه بَر دستِ او، جبرئیل

1) دلاوران میدان به دقت نکاه می کردند که نخست چه کسی جنگ را آغاز خواهد کرد

2) که ناگهان عمرو آن پهلوان با ابهت اسبش را به حرکت در آورد و به قصد قدرت نمایی گرد و خاکی بلند کرد.

3) وقتی که آن کوه آهن به میدان نبرد وارد شد گویی همه رزمگاه چون کوهی از فولاد شد .

4) وقتی وارد دشت نبرد شد و نفسی تازه کرد ایستاد و مبارز طلبید .

5) حبیب خدای جهان آفرین (پیامبر اکرم (ص)) نگاهی به چهره ی مردان سپاه اسلام کرد . (برای آنکه ببیند آیا کسی داوطلب جنگ است یا نه؟

6) همه از ترس و شرم سرها را پایین انداخته بودند تا چشم هایشان در چشم پیامبر نیفتد و هیچ کس تمایل به جنگ و جرأت جنگ نداشت .

7) جز بازوی دین و شیر خداوند یعنی علی (ع) که طالب جنگ با آن اژدها شد.

8) برای اجازه گرفتن به طرف پیامبر دوید و از پیامبر اجازه خواست ولی اجازه جنگ داده نشد .

9) عمرو به سوی شیر خشمگین (حضرت علی (ع)) رو کرد و آن شاه جنگجو (حضرت علی (ع)) نیز به سوی او رفت .

10) هر دو با دشمنی نسبت به یکدیگر به سوی هم دویدند و در صلح و آشتی را به روی هم بستندو جنگ قطعی بود.

11) از ترس آن جنگ رنگ از چهره فلک پرید. جنگ میان شیر و پلنگ ترسناک است .

12) ابتدا آن سیاه روزگار بخت برگشته (عمرو) بازویش را مثل شاخ درخت بلند کرد.

13) شیر خدا سپر را روی سر گرفت . سپس آن اژدها شمشیرش را بلند کرد .

14) عمرو، مثل کوه پا بر زمین فشرد و از شدت خشم دندان ها را به هم سایید. (دندان قروچه می کرد).

15) وقتی هیچ کدام به آرزوی خود (یعنی شکست حریف) نرسیدند دوباره از دو سو به هم حمله کردند .

16) چنان میدان رزمی بوجود آوردند که زمین و زمان کمتر مثل آن را دیده بود. یا اصلاَ ندیده بود.

17) در میان گرد و خاک فراوانی که در میدان رزم بلند شده بود تن هر دو از نظر پنهان شد .

18) زره ها تکه تکه و لباس ها پاره پاره گشته بود و سر و صورت آن دو پر از گرد و خاک شده بود .

19) این گونه آن دو جنگجوی ماهر با آداب جنگاوری توانستند هفتاد نوع وسیلة جنگاوری را از یکدیگر دفع کنند

20) آن شیر شجاع، جانشین پیامبر،نهنگ دریای قدرت خداوندعلی،

21) آن چنان با خشم به چهره دشمن نگریست که با زهر چشم خود کارش را ساخت و روحیه او را ضعیف کرد .

22) سپس دستان قدرتمند و خیبر گشای خود را بلند کرد و برای بریدن سر او پا بر زمین فشرد (مصمم شد)

23) آن شاه دین با نام خداوند جهان آفرین شمشیرش را زد .

24) وقتی شیر خدا بر دشمن شمشیر زد شیطان به نشانة حسرت و اندوه با دو دست بر سر خود کوبید.

25) در هندوستان از ترس این ضربه رنگ از چهره ی کفر پرید و در فرنگ (مغرب زمین) بتخانه ها بر خود لرزیدند .

26) شیر (حضرت علی (ع)) شمشیر بر گردن عمرو زد و تن بی سرش را از پا در آورد و بر زمین انداخت .

27) همین که لبه شمشیر بر گردن عمرو رسید سرش بلافاصله صد متر جلوتر از تنش بر زمین افتاد .

28) وقتی آن فیل بزرگ و مهیب روی خاک غلتید جبرئیل بر دستان حضرت علی بوسه زد.





قلمرو زبانی صفحه 113 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 113 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 113 درس

قلمرو زبانی صفحه 113 درس

1) معادل معنایی واژه های زیر را از متن درس بیابید.

اسب             ( ......................... )

اجازه             ( ......................... )

شیر              ( ......................... )

2) چهار واژه املایی از متن درس انتخاب کنید و بنویسید.

3) در بیت بیست و یکم، گروه های اسمی و هستۀ هر یک را مشخّص کنید.

1) اسب          (ابرش)

اجازه             (رخصت)

شیر               (غضنفر)

2) هوس – طالب رزم – رخصت – سهمگین – علم – خصم - تیغ

3) چنان دید بر روی دشمن ز خشم           که شد ساخته کارش از زهر چشم

چنان: هسته گروه اسمی در نقش قید  /  خشم: هسته گروه اسمی در نقش متمم  /  روی: هسته  /  دشمن: مضاف الیه

کار: هسته گروه اسمی در نقش نهاد  /  ــ ش: مضاف الیه  /  زهر: هسته  /  چشم: مضاف الیه



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو ادبی صفحه 113 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 113 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 113 درس

قلمرو ادبی صفحه 113 درس

1) در متن درس، دو نمونه «استعاره» بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.

2) مفهوم كنایه های زیر را بنویسید.

دندان به دندان خاییدن         ( ..................................................... )

رنگ باختن                          ( ..................................................... )

3) دو نمونه از کاربر آرایه «اغراق» در متن درس بیابید.

1) آهنین کوه استعاره از عمروبن سعد

شیر خدا استعاره از حضرت علی (ع)

2) دندان به دندان خاییدن         (خشمگین و عصبانی شدن)

رنگ باختن                          (ترسیدن)

3) بزد بوسه بر دست او جبرئیل

تپیدند بت خانه ها در فرنگ

همه رزمگه کوه فولاد گشت





قلمرو فکری صفحه 114 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 114 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 114 درس

قلمرو فکری صفحه 114 درس

1) معنی و مفهوم بیت ششم را به نثر روان بنویسید.

2) پیام ابیات زیر را بنویسید.

چو شیر خدا راند بر خصم، تیغ         به سر كوفت شیطان دو دستِ دریغ

پـریـد از رخ كفـر در هند رنگ         تـپیدنـد بـت خـانـه ها در فـرنـگ

3) داستان زیر را كه از مثنوی مولوی انتخاب شده است، به لحاظ محتوا با درس مقایسه كنید.

از علی آموز اخلاص عمل                  شیر حق را دان منزّه از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت           زود شمشیری بر آورد و شتافت

او خدو انداخت در روی علی            افتخار هر نبی و هر ولی

در زمانا نداخت شمشیر آن علی        کرد او اندر غزایش کاهلی

گشت حیران آن مبارز زین عمل        وز نمودن عفو و رحمت ب یمحل

گفت بر من تیغ تیز افراشتی            از چه افکندی مرا بگذاشتی؟

گفت: من تیغا ز پی حق می زنم       بندۀ حقّم نه مأمور تنم

شیر حقّم نیستم شیر هوا فعل          من بردین من باشد گوا

1) در لشکر مقابل همه سرها به زیر افکنده بودند و هیچ کس داوطلب مبارزه با او نبود.

2) از شکست دشمنان اسلام شیطان افسوس می خورد و کافران در همه جا غمگین می شوند.

3) محتوای شعر مولانا عرفانی و تعلیمی است ولی شعر حمله حیدری حماسی و پهلوانانه است. هر دو شعر جنبه تربیتی دارند و در قالب مثنوی می باشند.





شعرخوانی صفحه 115 فارسی (2)

پاسخ شعرخوانی صفحه 115 فارسی (2)

شعرخوانی صفحه 115 درس

شعرخوانی صفحه 115 درس

1) منم پور ایران و نام آورم                          ز نیروی شیران بود گوهرم

2) کنم جان خود را فدای وطن                    که با او چنین است پیمان من

3) دفاع از وطن، کیش فرزانگی است           گذشتن ر جان، رسم مردانگی ست

4) کسی کز بدی ، دشمن میهن است            به یزدان، که بدتر ز اهریمن است

5) مرا اوج عزّت در افلاک توست                  به چشمانِ من کیمیا خاک توست

رود ذرّه ای گر ز خاکت به باد                       به خون من آن ذره آغشته باد

1) من پسر ایرانم و از نیروای قویان بودنژادم.

2) جان خود را فدای وطن میکنم؛زیرا پیمان و عهدی که با او بسته ام این چنین است.

3) دفاع از سرزمین مادری مظهر دانایی و حکمت است. در راه وطن، جان خود را فدا کرد راه و رسم مردانگی است.

4) آن کسی که از روی بدذاتی دشمن وطن باشد، به خداوند قسم که از شیطان هم بدتر باشد.

5) اوج عزت و شرف من در آسمان تو نمایان شده و از نظر من خاک تو همچون کیمیا با ارزش است.

6) اگر ذره ی کوچکی از خاک تو جدا شود، آرزو میکنم آن ذره با خود من آمیخته شود(در راه تو آرزو شهادت میکنم)



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



درک و دریافت صفحه 115 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 115 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 115 درس

درک و دریافت صفحه 115 درس

1) دربارۀ لحن و آهنگ این سروده توضیح دهید.

2) یکی از بیت ها را به دلخواه انتخاب کنید و پیام کلیّ آن را بنویسید.

1) این شعر را با آهنگ روایی-حماسی باید خوانده شود احساسات وطنی در این شعر می طلبد که آن را کوبنده و با لحن دلاوری و شجاعت خوانده شود.

2) رود ذره ای گر ز خاکت به باد                            به خون من آن ذره آغشته باد

پیام بیت : جانفشانی و فداکاری و ایثار برای وطن و مقاومت در بربرا دشمنان تا پای جان





قلمرو زبانی صفحه 121 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 121 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 121 درس

قلمرو زبانی صفحه 121 درس

1) دربارۀ کاربرد و معنای فعل «ایستاد» در جمله های زیر توضیح دهید.

گرازان به تگ ایستاد.

صیاد در پی ایشان ایستاد.

2) چهار واژۀ مهمّ املایی از متن درس بیابید و معادل معنایی آنها را بنویسید.

3) در زبان معیار، حذف شناسۀ فعل ممکن نیست. در گذشته ، گاه ، در كی جمله، شناسه به قرینۀ فعل قبلی حذف می شد.

نمونه: شیران غرّیدند و به اتفّاق، آهو را از دام رهانید.

در جملۀ بالا فعل «رهانید» به جای «رهانیدند» آمده است.

حال از متن درس نمونه ای دیگر برای حذف شناسه بیابید و بنویسید.

1) در هر دو عبارت به معنی «رفت» است. در جمله اول «با عشوه و ناز به دو رفت» و در جمله دوم صیاد به دنبال آن ها رفت.

2) متصیّد : شکارگاه   ،   استخلاص : رهایی    ،    صواب : درست    ،    ثقت  :  اعتماد کردن

3) کبوتران اضطرابی می کردند و هر یک خود را می کوشید (می کوشیدند).

کبوتران فرمان وی کردند و دام برکندند و سر خویش گرفت (گرفتند).





قلمرو ادبی صفحه 121 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 121 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 121 درس

قلمرو ادبی صفحه 121 درس

1) تشبیهات را در بیت های زیر بیابید و در هر مورد ، مشبّه و مشبّهٌ به را مشخّص کنید.

* درفشان لاله در وی، چون چراغـی         ولیك از دُودِ او بر جانْش داغی

** شـقایـق بـر یکـی پـای ایستاده         چـو بـر شـاخِ زمرّد ، جـامِ باده

2) در عبارت زیر، استعاره را بیابید.

چون او را در بندِ بلا بسته دید ، زه آب دیدگان بگشاد و بر رخسار، جوی ها براند.

3) از متن درس ، كنایه های معادلِ مفاهیم زیر را بیابید.

انسان با تجربه            ( .................................... )

نا امید شدن               ( .................................... )

1) * لاله به چراغ تشبیه شده است.  لاله (مشبه) و چراغ (مشبه به)

** داغ به دود تشبیه شده است.  داغ (مشبه) و دود (مشبه به)

2) جوی ها استعاره از اشک

3) انسان با تجربه          (سرد و گرم روزگار دیده)

نا امید شدن                  (خایب)



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 122 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 122 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 122 درس

قلمرو فکری صفحه 122 درس

1) معنی و مفهوم عبارت زیر را به نثر روان بنویسید.

در وقتِ فراغْ موافقت اوَلی تر، و اِلّا طاعِنان مجالِ وقیعت یابند.

2) مفهوم قسمت های مشخّص شده را بنویسید.

الف) مرا نیز از عهدۀ لوازمِ ریاست بیرون باید آمد و « مواجبِ سیادت را به ادا رسانید.»

ب) « مگر تو را به نَفْسِ خویش حاجت نمی باشد » و آن را بر خود حقّی نمی شناسی؟

3) هر یک از بیت های زیر، با كدام قسمت درس ارتباط مفهومی دارد؟

مروّت نبینم رهایی ز بند                به تنها و یارانم اندر كمند سعدی

دوستان را به گاه سود و زیان         بتوان دید و آزمود توان سنایی

4) دو شخصیت زیر را بر مبنای این داستانِ تمثیلی، تحلیل نمایید و ویژگی های شاخص آنها را بنویسید.

زاغ :

مُطَوَّقه :

1) در هنگام آسایش و راحتی همراهی واجب تر است و الا سرزنش کنندگان فرصت طعنه خواهند داشت.

2) الف) مسئولیت های رهبری را اجرا کند.

ب) مگر به جان خود نیاز نداری

3) می ترسم که اگر از گشادن عقده های من آغاز کنی ملول شوی و بعضی از ایشان دربند بمانند و نیز در هنگام بلا شرکت بوده است در وقت فراغ موافقت اولی تر

4) زاغ :دور اندیش، با صبر و حوصله. زاغ با این ویژگی به فکر کسب تجربه بود تا در سختی از پس آن برآید.

مُطَوَّقه: رهبری دانا دارای ابتکار عمل، با تجربه دارای دوستان موافق. مطوقه با این ویژگی دوستان خود را از بند نجات داد.





گنج حکمت(مهمان ناخوانده) صفحه 123 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(مهمان ناخوانده) صفحه 123 فارسی (2)

گنج حکمت(مهمان ناخوانده) صفحه 123 درس

گنج حکمت(مهمان ناخوانده) صفحه 123 درس

آورده اند که وقتی مردی به مهمانی «سلیمان دارانی» رفت. سلیمان آنچه داشت از نان خشک و نمک در پیش او نهاد و بر سبیلِ اعتذار این بر زبان راند:

گفتم که چو ناگه آمدی، عیب مگیر                 چشمِ تر و نانِ خشک و رویِ تازه

مهمان چون نان بدید، گفت: «کاشکی با این نان، پاره ای پنیر بودی.» سلیمان برخاست و به بازار رفت و ردا به گرو کرد و پنیر خرید و پیش مهمان آورد.

مهمان چون نان بخورد، گفت: «الحَمدلِله که خداوند، عَزَّ و جَل، ما را بر آنچه قسمت کرده است، قناعت داده است و خرسند گردانیده.» سلیمان گفت: «اگر به دادۀ خدا قانع بودی و خرسند نمودی، ردای من به بازار به گرو نرفتی!»

نقل کرده اند که زمانی که شخصی به مهانی نسلیمان دارانی» رفت. سلیمان هر چه داشت (نان خشک و نمک) را در اختیار آن شخص قرار داد و از روی بهانه جویی این جمله را به زبان آورد:

با خود گفتم بخاطر اینکه سرزده آمده با چشم تر و نان خشک و چهره ای بشاش از (مهمان) پذیرایی کن و عیب جویی نکن.

وقتی مهمان چشمش به نان افتاد، گفت: «ای کاش همراه این نان، قطعه ای پنیر هم می بود.» سلیمان بلند شد و به بازار رفت و لباس (لباس مخصوصش) را به امانت گذاشت و پنیر خرید و به نزد مهمان بازگشت.

زمانی که مهان نان را خورد گفت: «خداروشکر که خداوند بلند مرتبه، ما را به آنچه در اختیارمان قرار داده است راضی و قانع قرار داده است.» سلیمان گفت: «اگر به آنچه خدا مقدر فرموده قانع بودی، الان لباس من پیش فروشنده به امانت نمی بود.»





قلمرو زبانی صفحه 130 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 130 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 130 درس

قلمرو زبانی صفحه 130 درس

1) معادل معنایی واژه های مشخص شده را در متن درس بیابید.
به دیدن تو چنان خیره ام که نشناسم                 تفاوت است اگر ره و چاه را حتی
                                                                                          محمد علی بهمنی
تو را به آینه داران چه التفات بود                      چنین که شیفتۀ حسن خویشتن باشی
                                                                                          هوشنگ ابتهاج

2) از متن درس، پنج گروه اسمی بیابید که اهمیت املایی داشته باشند.

3) پیش از این در مبحث گروه اسمی، با انواع وابسته های پیشین آشنا شدیم. اینک به انواع وابسته های پسین توجّه کنید:

مضافٌ الیه  ←  روز میلاد

صفت شمارشی ترتیبی نوع دوم (با پسوند -ُ م)  ←  روز پنجم

صفت بیانی  ←  روز خوب، منظرۀ دیدنی

از متن درس، برای هر یک از انواع وابستۀ پسین نمونه ای بیابید.

1) خیره : با سرگشتگی؛ با حیرت، با شگفتی

شیفته : مجذوب 

2) روشن و پرفروغ – فرنگی مآبی – افسار گسیخته – هپل و هپو – لحظه عجیب و عظیم – زادالمعاد و کتاب دعا – قیافه یغورم – لهجه غلیظ شیرازی – صدای مهیب خنده

3) 1- نمی دانید چه لذتی («ی» ناشناس) یافتم.

2- از میان تاریکی های (نشانه جمع) حافظه ام.

3- واکس کفش (مضاف الیه)

4- نیمکت ردیف اول (صفت شمارشی)

5- مردان متمدن (صفت بیانی)



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو ادبی صفحه 130 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 130 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 130 درس

قلمرو ادبی صفحه 130 درس

1) مفهوم كنایه های زیر را بنویسید.

افسار گسیخته بودن      ( ............................................ )

بور شدن                     ( ............................................ )

2) دو ویژگی برجستۀ نثر این داستان را بنویسید.

3) این داستان را با توجّه به عناصر زیر بررسی کنید.

زاویۀ دید:

شخصیّت اصلی:

نقطۀ اوج:

1) افسار گسیخته بودن      (گستاخ و وحشی بودن)

بور شدن                        (خجلت زده شدن)

2) طنز بودن ، صمیمیت نویسنده

3) زاویۀ دید: اول شخص (من)

شخصیّت اصلی: راوی رسول پرویزی

نقطۀ اوج: وقتی راوی عینک را در کلاس به چشم گذاشت و معلم دید به او پرخاش کرد.





قلمرو فکری صفحه 131 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 131 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 131 درس

قلمرو فکری صفحه 131 درس

1) راوی داستان،چه چیزی را نشانۀ تمدّن و تجدّد می دانست؟

2) نحوۀ برخورد خانواده و اطرافیان با شخصیّت اصلی داستان را بررسی و تحلیل کنید.

3) دربارۀ نقش خودباوری و اعتماد به نفس در تعامل اجتماعی توضیح دهید.

1) شلوار پاچه تنگ، کراوات، عینک

2) آنها کمکی به یافتن مشکل او نکردند و در عدم اعتماد به نفس او مقصر بودند بلکه اعتماد به نفس او را خراب کردند.

3) انسانی که اعتماد به نفس نداشته باشد نمی توانید به اهداف خود برسد





درک و دریافت صفحه 137 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 137 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 137 درس

درک و دریافت صفحه 137 درس

1) متن «دیدار» را از نظر زاویۀ دید، زمان و مکان بررسی کنید.

2) نویسنده در این متن، کدام ویژگی های شخصیّت امام خمینی (ره) را معرّفی می کند؟

1) زاویه دید : سوم شخص مفرد یا دانای کل

زمان : حال

مکان : منزل مرحوم مدرس

2) بیگانه نویسی، هوشیاری، باارده بودن، ظلم ستیزی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو زبانی صفحه 142 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 142 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 142 درس

قلمرو زبانی صفحه 142 درس

1) با توجّه به رابطۀ معنایی «تضمّن»، جاهای خالی را پر کنید.

دریا و ................

فصل و .....................

2) نوع «واو» (عطف، ربط) را در بند سوم درس مشخّص کنید.

3) جمله های زیر را بخوانید:

الف) طبیعت، زیبا است.

ب) طبیعت، زیبا آفریده شده است.

واژه «زیبا» را از كدام جمله می توان حذف كرد؟

می بینید كه جمله «الف» پس از حذف واژۀ «زیبا» بی معنا می شود؛ چون «زیبا» مسندِ جمله و از اجزای اصلی آن است ولی جمله «ب» پس از حذف «زیبا» همچنان كامل است؛ چون «زیبا» در این جمله، قید است و حذف آن نقصی ایجاد نمی كند.

اکنون، هر یک از واژه های زیر را در دو جمله به گونه ای به کار ببرید که در جملۀ نخست «مسند» و در جملۀ دیگر، «قید» باشد.

خندان

چگونه

1) دریا و صدف یا ماهی ها و ...

فصل و درس یا ماه و ...

2) ماهی در آب خاموش است و(حرف ربط)چارپا روی خاک هیاهو میکند و(حرف ربط)پرنده در آسمان آواز می خواند.آدمی خاموشی دریا و(حرف عطف)هیاهوی خاک و(حرف عطف)موسیقی آسمان را در خود دارد

خندان:الف-کودک خندان است.(مسند)ب-استاد خندان وارد کلاس شد.(قید)

چگونه:الف-هوا چگونه است؟(مسند)     ب-نگاه کن چگونه را می رود.(قید)





قلمرو ادبی صفحه 143 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 143 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 143 درس

قلمرو ادبی صفحه 143 درس

1) دو نمونه آرایه «تشخیص» در متن درس مشخّص كنید.

2) در متن درس، «آفتاب» و «ستاره»، در کدام مفاهیم استعاری به کار رفته اند؟

1) از شعله به خاطر روشنایی اش سپاس گذاری کن.

اما چراغدان را هم که صبورانه در سایه می ایستد ازیاد مبر.

2) آفتاب:استعاره از چیزی که دوست داریم یا نعمت های بزرگ تر

ستاره:سایر چیز ها یا سایر نعمت ها





قلمرو فکری صفحه 143 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 143 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 143 درس

قلمرو فکری صفحه 143 درس

1) در بند نخست این سروده، منظور شاعر از «چراغدان» چه کسانی است؟

2) در بند سوم، بر چه موضوعی تأکید شده است؟

3) دربارۀ ارتباط معنایی عبارت زیر، با متن درس توضیح دهید.

از آسمان تاج بارد امّا بر سر آن کس که سر فرو آرد.             خواجه عبدالله انصاری

4) با توجّه به بند پایانی، ویژگی مهمّ انسان توانمند، چیست؟

1) انسان های بی ادعایی که به چشم نمی آیند.

2) اینکه انسان همه ویژگی های سایر پدیده هارا د رخود دارد یا محور بودن انسان در بین پدیده ها

3) این عبارت و بند سوم تاکید بر تواضع دارند که نتیجه اش به بزرگی رسیدن انسان متواضع است.

4) انسان توانمند ناممکن می سازد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



گنج حکمت(تجسم عشق) صفحه 144 فارسی (2)

پاسخ گنج حکمت(تجسم عشق) صفحه 144 فارسی (2)

گنج حکمت(تجسم عشق) صفحه 144 درس

گنج حکمت(تجسم عشق) صفحه 144 درس

آنگاه برزیگری گفت: با ما از «کار» سخن بگو،

و او در پاسخ گفت:

من به شما می گویم که زندگی به راستی تاریکی است؛ مگر آنکه شوقی باشد،

و شوق همیشه کور است؛ مگر آنکه دانشی باشد،

و دانش همیشه بیهوده است ؛ مگر آنکه کاری باشد،

و کار همیشه تهی ست؛ مگرآنکه مِهری باشد.

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید، و پیوسته بار وظیفه ای را بی رغبت به دوش کشید،

زنهار، دست از کار بشویید؛

زیرا آن که با بی میلی، خمیری در تنور نهد، نانِ تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند.

کار، تجسّم عشق است!

در آن هنگام کشاورزی گفت: با ما از کار کردن حرف بزن

و او در پاسخ گفت:

من به شما این مطلب را می گویم که حقیقت زندگی تاریکی و خاموشی است مگر آنکه شوق و نشاطی وجود داشته باشد.

و شوق و نشاط بیهوده و بی فایده است مگر آنکه علم و دانشی پشت آن باشد.

و علم و دانش بیهوده و عبث خواهد بود مگر آنکه به کار انسانی بیاید

و و کاری که پشت آن مهر و عشق نباشد عبث و بی فایده است.

اگر در توان شما آمیختن مهر و عشق و محبت به کار وجود ندارد و همیشه به عنوان یک وظیفه به کار نگاه می کنید؛

دست از کار کردن بکشید

زیرا کسی که با بی میلی خمیری در تنور قرار دهد نان تلخ و بی مزه ای در اختیار انسان قرار خواهد داد.

کار نماد و مبیّن عشق و محبت است!





قلمرو زبانی صفحه 147 فارسی (2)

پاسخ قلمرو زبانی صفحه 147 فارسی (2)

قلمرو زبانی صفحه 147 درس

قلمرو زبانی صفحه 147 درس

1) کاربرد معنایی واژۀ «دم» را در متن درس بررسی کنید.

2) در هر یک از گروه های اسمی زیر، هسته و وابسته های آن را مشخّص کنید.

* همین نام

** اسمای صدگانه اش

3) بن ماضی و بن مضارعِ «رستن» را بنویسید.

4) برای هر یک از فعل های زیر، نمونه ای از متن درس بیابید.

مضارع اخباری              ( ....................................... )

ماضی نقلی                  ( ....................................... )

مضارع التزامی              ( ....................................... )

1) در اینجا دم به معنی نفس است ولی گاهی مجاز از لحظه و گاهی آواز در ادبیات به کار می رود.

2) * همین : وابسته پیشین (صفت اشاره)  ،  نام : هسته

** اسما : هسته  ،   صدگانه : وابسته پسین (صفت بیانی)   ،  ش : مضاف الیه

3) بن ماضی : رست      

بن مضارع : ره

4) مضارع اخباری              (است)

ماضی نقلی                  (تنیده است)

مضارع التزامی              (روم)





قلمرو ادبی صفحه 147 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 147 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 147 درس

قلمرو ادبی صفحه 147 درس

1) کدام بند از این سروده،بیانگر تأثیرپذیری «گوته» از سبک سعدی است؟ دلیل خود را بنویسید.

2) با توجّه به متن درس،جدول زیر را کامل کنید.

1) بند چهارم- چون در بخش آغازین گلستان سعدی چنین مضمونی دیده شود. «هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات پس  دو نعمت موجود است وبر هر نعمت شکری واجب»

2) پاسخ به صورت زیر خواهد بود:



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 148 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 148 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 148 درس

قلمرو فکری صفحه 148 درس

1) بند نخست درس، یادآور کدام صفات خداوند است؟

2) گوته، شیفته و دلبستۀ شعر و اندیشۀ حافظ بود؛ او متن زیر را نیز به تأثیرپذیری از حافظ سروده است:

«مگر نه راهنمای ما هر شامگاهان با صدای دلکش، بیتی چند از غزل های شورانگیز تو را می خواند تا اختران آسمان را بیدار کند و رهزنان کوه و دشت را بترساند؟»

الف) کدام قسمت از متن درس با سرودۀ بالا ارتباط معنایی دارد؟

ب) بیتی از حافظ بیابید که با سرودۀ بالا مناسبت داشته باشد؟

3) این بخش از سرودۀ گوته، بیانگر چه دیدگاهی است؟

و تو شكر خدا كن، به هنگام رنج

و شكر او كن، به وقت رَستن از رنج.

4) کدام بخش از سرودۀ گوته، با متن زیر هم نواست؟

در کویر، بیرون از دیوار خانه، پشت حصار ده، دیگر هیچ نیست. صحرای بی کرانۀ عدم است... راه، تنها به سوی آسمان باز است. آسمان ،کشور سبز آرزوها، چشمۀ موّاج و زلال نوازش ها، امیدها و ... .

                                                                                                   علی شریعتی

1) حاضر و ناظر بودن خدا - قادر بودن خدا (مالک و قادر)

2) الف) بند پایانی (بند 6)

ب) غزل گفتی و در سفتی بیا وخوش بخوان حافظ     که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

یا

صبحدم از عرش می آمد فروشی عقل گفت        فدسیان گویی شعر حافظ از بر می کنند

3) در همه حالی به یاد خدا باشیم چه در سختی چه در آسایش (یاد خدا آرامش بخش است)

4) بند پنجم





قلمرو ادبی صفحه 79 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 79 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 79 درس

قلمرو ادبی صفحه 79 درس

1) کدام عبارت درس، به ویژگی سهلِ ممتنع بودنِ سبک سعدی اشاره دارد؟

2) به بیت زیر از سعدی توجّه کنید:

هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده‌ای؟ /من در میان جمع و دلم جای دیگر ا‌ست

همان طور که می‌بینید واژه‌های «حاضر» و «غایب»، هم زمان، به پدیده‌ای واحد نسبت داده شده‌اند و به بیان دیگر، غایب، صفت حاضر، واقع شده است.
به نظر شما چنین امری ممکن است؟
انسانی که حاضر است، نمی‌تواند غایب باشد؛ چون این دو صفت، متناقض‌اند؛ یعنی جمع شدن آنها باهم ناممکن است؛ چون هر یک، وجود دیگری را نقض می‌کند؛ با این حال، شاعر چنان آن دو را هنرمندانه، در کلام خود به کار برده است که زیبا، اقناع کننده و پذیرفتنی می‌نماید. به این گونه کاربرد مفاهیمِ متضاد، آرایهٔ «متناقض نما» (پارادوکس) می‌گویند

آرایهٔ متناقض نما را در دو سرودۀ «قیصر امین پور» بیابید..

الف(کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق/بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی

ب(بارها از تو گفته‌ام از تو/بارها از تو، بارها با تو

ای حقیقی‌ترین مجاز، ای عشق/ای همه استعاره‌ها با تو

1) این تنها خصوصیت سعدی است که سخنش به همه شبیه باشد و به هیچ‌کس شبیه نباشد. در زبان فارسی، اَحَدی نتوانسته مانند او حرف بزند و در عین حال، نظیر حرف زدن او را هر روز در هر کوچه و بازار می‌شنویم.

2) الف) تناقض در عبارت «آرامشی است طوفانی» به کار رفته است؛ زیرا چیزی که آرامش‌بخش باشد، نمی‌تواند طوفانی باشد و برعکس؛ اما این دو صفت مخالف هم، هم‌زمان به امام زمان (عج) نسبت داده شده است.

 تناقض در عبارت «ای حقیقی‌ترین مجاز» به کار رفته است؛ زیرا چیزی که «حقیقت» باشد نمی‌تواند «مجاز» باشد و اگر «مجاز» باشد، نمی‌تواند «حقیقت» باشد؛ اما هر دو صفت هم‌زمان و با هم به یک چیز واحد یعنی عشق نسبت داده شده است.





قلمرو فکری صفحه 80 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 80 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 80 درس

قلمرو فکری صفحه 80 درس

1) نویسنده برای قصّه‌های ایرانی چه ویژگی‌هایی را بر می‌شمارد؟

2) معنی و مفهوم جمله‌های زیر را بنویسید.

3) درک و دریافت خود را از عبارت زیر بنویسید.

(4دربارۀ ارتباط بیت پایانی و متن درس توضیح دهید.

1) قصه‌هایی پررنگ و نگار و پرّان و نرم

2) - سراچۀ ذهنم آماس می‌کرد. بر وسعت آگاهی‌ام افزوده می‌شد.
-
از فرط هیجان لُکّه می‌دویدم. به سبب هیجان زیاد بالا و پایین می‌پریدم و یورتمه می‌رفتم (نشان از شادی بسیار).

3) هر عصب و فکر به منبع بی‌شائبۀ ایمان وصل بود که خوب و بد را به عنوان مشیّت الهی می‌پذیرفت.
یعنی مردم گذشته به دلیل ایمان قوی که به خدا داشتند، هر اتفاقی را - چه خوب و چه بد - به عنوان تقدیر و سرنوشت الهی می‌پذیرفتند و زندگی را بر خود سخت نمی‌گرفتند و زیاد به آن دل نمی‌بستند.

(4مفهوم بیت پایانی بر این نکته تأکید دارد که گاهی شرایط انسان را وادار به انجام کاری می‌کند که دلخواه خود او نیست. نویسنده نیز می‌گوید اگر من نیز علی‌رغم نداشتن مربّی کارآزموده و بی‌تجربگی، جسارت کردم و دست به نوشتن و تقلید از سبک سعدی زدم و در این راه اشتباهاتی داشتم، بر من خُرده نگیرید؛ زیرا از پیش شرایط برای من مهّیا شده بود و سرخود چیزهایی آموخته بودم.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی شعر صفحه 86 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 86 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 86 درس

معنی شعر صفحه 86 درس

1) وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم/ دل بر عبور از سدِّ خار و خاره بندیم

2) از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم / بانگ از جرس برخاست وایِ من خموشم

3) دریادلان راه سفر در پیش دارند / پا در رکاب راهوارِ خویش دارند

4) گاه سفر آمد برادر، ره دراز است / پروا مکن، بشتاب، همّت چاره ساز است

5) گاه سفر شد باره بر دامن برانیم / تا بوسه گاهِ وادی ایمَن برانیم

(6وادی پر از فرعونیان و قِبطیان است / موسی جلودار است و نیل اندر میان است

7) تنگ است ما را خانه تنگ است ای برادر / بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر

(8فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید / تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید

(9یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد / ای یاوران باید ولی را یاوری کرد

(10حُکمِ جلودار است بر‌ هامون بتازید /‌ هامون اگر دریا شود از خون، بتازید

(11فرض است فرمان بردن از حکمِ جلودار / گر تیغ بارد، گو ببارد، نیست دشوار

 (12جانان من برخیز و آهنگ سفر کن / گر تیغ بارد، گو ببارد، جان سپر کن

(13جانان من برخیز بر جولان برانیم / زان جا به جولان تا خط لبنان برانیم

(14آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد / آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد

(15جانان من اندوه لبنان کُشت ما را / بشکست داغ دیرِ یاسین پشت ما را

(16باید به مژگان رُفت گَرد از طُور سینین / باید به سینه رَفت زین جا تا فلسطین

(17جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش / آنَک امام ما عَلم بگرفته بر دوش

(18تکبیرزن، لبّیک گو بنشین به رهوار / مقصد دیار قدس همپای جلودار

1) زمان آن است که توشه سفرمان را بر روی اسبهایمان ببندیم؛ آماده سفر شویم و با دشواری ها روباروی گردیدم.

2) از هر طرف فریاد سفر به گوشم می‌آید. صدای زنگ کاروان برخاسته است؛ وایِ بر من که ساکتم و هنوز راه نیفتاده ام.

3) مردان دلیر و بخشنده قصد سفر دارند. پای خود را در رکاب اسب خویش نهاده اند و آماده کوچ اند.

4) زمان سفر شد، ای برادر، راه سفر دراز است. از چیزی نترس، بشتاب، همّت بلند تو چاره این راه دشوار و دراز است.

5) زمان سفر رسیده است. باید حرکت کنیم و خودمان را به وادی ایمن که جایی مقدس است برسانیم.

6) سرزمین ایمن پر از پیروان و دستیاران فرعون است. موسا راهبر است و در راه به نیل پرخطر رسیده ایم.

7) ای برادر، امروز ماندن در میهن برای ما مناسب نیست. برای ما ننگ است که بیگانه سرزمین ما، فلسطین را بگیرد.

8) ز خداوند فرمان رسیده است که فلسطین را از دشمن بگیریم و نگذاریم اهریمن بر این سرزمین فرمان براند.

(9رهبر قصد کشتن اشغالگران را دارد. ای دوستان، باید ولی خدا را پشتیبانی کنیم.

(10فرمان رهبر است که به دشمنان حمله کنیم. اگر خون همه دشت را بگیرد و گروهی کشته شوند، نترسید و باز هم به دشمنان یورش برید.

(11واجب است که از رهبر فرمان ببریم. اگر جنگ، بسیار خطرآفرین و مرگ بار باشد ما باکی نداریم.

(12ای دوست، بلند شو و قصد سفر داشته باش. اگر در این راه جانت در خطر باشد، باکی نیست. جانت را فدا کن.

(13ای یار من، بلند شو تا به سوی سوریه برویم و از آنجا با تاخت و تاز راهی جنوب لبنان شویم.

(14سرزمینی که هر سویش شهیدی آرمیده است و مردمش یکسره غمگین و دردمندند.

(15ای دوست، اندوه مردم لبنان تحمل ناپذیر است. تحمل داغ و درد مردم روستای دیر یاسین برای ما بسیار دشوار است.

(16باید طور سینا را بزرگ بداریم و با مژگانمان گرد و غبارش را بروبیم. باید از اینجا تا فلسطین سینه خیز برویم.

(17ای دوست، بلند شو و آواز چاووش خوان را بشنو. اکنون امام و رهبر ما درفش بر دوش گرفته و آماده حرکت شده است.

(18لله اکبر گویان، لبیک بگو و آماده سفر باش؛ زیرا همراه رهبر، به سوی هدفمان که بیت المقدس است حرکت می‌کنیم.





قلمرو ادبی صفحه 88 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 88 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 88 درس

قلمرو ادبی صفحه 88 درس

1) معادل معنایی واژه های زیر را از متن درس بیابید.

زنگ                       : کوچ                    : واجب گردانیدن:

2) در مصراع زیر «جولان» چه معنایی دارد؟

(3نقش واژه ها را مشخص کنید.

گاه سفر آمد برادر، ره دراز است /  پروا مکن، بشتاب، همّت چاره ساز است

(4سه واژۀ مهم املایی از متن درس بیابید و معادل معنایی آنها را بنویسید.

1) زنگ: جرس                                   کوچ: رحیل                                                    واجب گردانیدن: فرض

2) زان جا به جولان تا خط لبنان برانیم/ جولان: تاخت و تاز

  (3[ای] برادر/ گاه سفر آمد/ ره دراز است /  پروا مکن/ بشتاب/ همّت چاره ساز است (شش جمله) برادر: منادا / ره: نهاد / چاره ساز: مسند

(4سفر / سدِّ / رحیل / جرس / برخاست  / قِبطیان / فرض / داغ / عَلم / قدس / مقصد /





قلمرو ادبی صفحه 88 فارسی (2)

پاسخ قلمرو ادبی صفحه 88 فارسی (2)

قلمرو ادبی صفحه 88 درس

قلمرو ادبی صفحه 88 درس

1) از متن درس برای هر یک از آرایه های ادبی زیر، نمونه ای بیابید و بنویسید.

جناس همسا                                            : جناس ناهمسان:

2) مفهوم کنایه های زیر را بنویسید.

برگ سفر بر باره بستن                             عَلَم بر دوش گرفتن:                                :

1) جناس همسان: جولان (۱- سرزمینی در سوریه، ۲- تاخت و تاز) / جناس ناهمسان: کشت، پشت

2) برگ سفر بر باره بستن: کنایه از آماده سفر شدن / ◙ عَلَم بر دوش گرفتن: آماده حرکت شدن



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قلمرو فکری صفحه 89 فارسی (2)

پاسخ قلمرو فکری صفحه 89 فارسی (2)

قلمرو فکری صفحه 89 درس

قلمرو فکری صفحه 89 درس

1) در بیت زیر، منظور شاعر از فرعونیان و قبطیان و موسی (ع) چیست؟

وادی پر از فرعونیان و قبطیان است / موسی جلودار است و نیل اندر میان است.

2) معنی و مفهوم بیت پنجم را به نثر روان بنویسید.

3) آیا می‌توان شعر بانگ جرس را نوعی حماسه دانست؟ چرا؟

4) مقصود از مصراع «پا در رکاب راهوار خویش دارند» چیست؟

(5در مصراع «تخت و نگین از دست اهریمن بگیریم» منظور شاعر از «تخت و نگین اهریمن» چیست؟

1) منظور سراینده اسرائیلیانی است که فلسطین را اشغال کرده اند. / موسی: رهبر انقلاب

2) زمان سفر رسیده است. باید حرکت کنیم و خودمان را به وادی ایمن که جایی مقدس است برسانیم.

3) حماسه طبیعی نیست؛ زیرا همه ویژگی های حماسه طبیعی را ندارد؛ ولی زمینه قهرمانی را دارد چهار زمینه حماسه: داستانی و روایی/ ملی / قهرمانی / شگفت آوری.

4) آماده حرکت و سفر شدند

(5فرمانروایی و حکومت اسرائیلیان





درک و دریافت صفحه 95 فارسی (2)

پاسخ درک و دریافت صفحه 95 فارسی (2)

درک و دریافت صفحه 95 درس

درک و دریافت صفحه 95 درس

1)  در خوانش این سروده به چه نکاتی باید توجه کنیم؟

2) «انتظار موعود»  یکی از مایه های ادبیات انقلاب اسلامی است؛ بر این مبنا، متن شعرخوانی را بررسی کنید.

1) لحن خوانش این شعر، عاطفی است با خوانشی نرم و لطیف مناسب با شعر غنایی. توجه به ژرفا و درونمایه شعر سبب درک و تاثیر گذاری بیشتر می‌گردد.

2) در این سروده به یارانی نمونش می‌شود که شیفته شهادت اند و برآنند در راه آرمانهای خود جان خود را بفشانند و دوم انکار کنندگانی که با انکارشان داغ بر روح عاشقان می‌نهند، بی خبر از این که عاشقان راه حق، سوختن و شهادت و انکار و جراحت‌های انکارکنندگان را نیز رسم عاشقی می‌دانند و در راه خود استوارند.





معنی شعر صفحه 155 فارسی (2)

پاسخ معنی شعر صفحه 155 فارسی (2)

معنی شعر صفحه 155 درس

معنی شعر صفحه 155 درس

1) الهـــی ز عصیان مــرا پاک کن                   در اعمال شایسته چــالاک کن

2) به عصـیان ســـرا پای آلـــوده‌ام                ســـراپا ز آلـــودگی پاک کـــن

3) دلـــم را بده عـــزم بر بندگـــی                 نه چون بی غمانم هوسناک کن

4) به خاک درت گـر نیارم سجــود                   مکــافات آن بر سرم خاک کن

5) نشاطــی بده در عـــبادت مـــرا                دل لشکـــر دیو غمــناک کـــن

6) به حشرم بده نامه دردست راست                ز هولم در آن روز بی باک کن

1) از ارتکاب به گناه من را حفظ کن و در انجام اعمال نیکو به من نیرو و قوت بده.

2) من غرق در گناه و ناپاکی هستم سیرت من را از این آلودگی پاک کن (من را در پاک سازی گناهانم یاری کن)

3) دل من را در عزم در بندگی ات استوار کن، و به گونه ای نباشم که زمانی که شهوت بر من چیره می شود در پی هوس بروم.

4) به خاک درگاهت اگر سجده نکنم، به موجب کیفر آن بیچاره و خوارم کن.

5) شور و علاقه ار در بندگی و عبادت من قرار بده که ئل شیطان های درون و برون عم آلود شود.

6) در روز رستاخیز (روز قیامت) نماه عملم را به دست راستم بده (خوشبخت و عاقبت به خیرم کن) و من را از ترس آن روز برهان.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن




محتوا مورد پسند بوده است ؟

3.72 - 7 رای