گام به گام دوست دارم صفحه 70 درس دعای باران هدیه های آسمانی دوم
تعداد بازدید : 47.63Mپاسخ دوست دارم صفحه 70 هدیه های آسمانی دوم
-گام به گام دوست دارم صفحه 70 درس دعای باران
-دوست دارم صفحه 70 درس 14
-داستان زير را با كمک دوستانم در چند جمله ادامه بدهم.
هديهی كوچک
در آسمان آبی، ابر كوچكی بود كه فقط يک ذرّه باران داشت. به دوستش باد گفت: «من فقط يک ذرّه باران دارم و با آن میخواهم يک كار بزرگ و قشنگ كنم.»
باد گفت: «پس با من بيا» و ابر كوچولو را برد بالای جادّهای خاكی.
آن پايين آدمهای زيادی پياده میرفتند. ابر كوچولو پرسيد: «اينها كجا میروند؟»
باد گفت: «اينها مسافران كربلا هستند و به زيارت مردی میروند كه خيلی مهربان و شجاع بود.»
باد ابر كوچولو را پايينتر برد و گفت: «آدمهای كنار جادّه را ببين! آنها به خاطر علاقهای كه به آن مرد بزرگ دارند، به مسافران كمک میكنند و به آنها آب و غذا میدهند.»
ابر کوچولو گفت: «كاش من هم میتوانستم به آنها كمک كنم. اما يک ذرّهباران من به چه درد اين همه آدم میخورد؟»
باد تا آرزوی ابر كوچولو را شنيد، او را برد بالای خانهای كوچك.
آن پايين دختركی نشسته بود و دست به دعا بلند كرده بود: «خدايا! همه دوستانم چيزي دارند كه به مسافران كربلا بدهند ولی من چيزی ندارم يک هسته خرما كاشتهام تا درخت شود. آن وقت خرماهايش را به مسافران هديه بدهم. خدايا! باران بفرست تا درختم بزرگ شود.»
باد به ابر كوچولو گفت: دوست خوبم، دوست داری اينجا بباری؟
ابر كوچولو به فكر فرو رفت و ...
و گفت: بله دوست دارم آرزوی این دختر کوچک را که از صمیم قلبش می خواهد به مسافرین کربلا چیزی و یا غذایی بدهد، کمک کنم.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم- آزمون آنلاین تمامی دروس
- گام به گام تمامی دروس
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
- فلش کارت های آماده دروس
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه