تمدن اسلامی ؛ ترکیب کننده و تکمیل کننده فرهنگ های قدیم شرق و غرب بود و نه تقلید کننده صرف و ادامه دهنده محض آنها .
دوره کمال تمدن اسلامی ، دوره سازندگی بود ؛ دوره ای که طی آن یک فرهنگ جهانی و انسانی با ترکیب و تکاملی از عناصر مختلف یونانی ، هندی ، ایرانی و حتی چینی شکل گرفت .
اهمیت تمدن اسلامی در ترکیبی بودن آن از یکسو و بنیاد و اساس اسلامی آن از سوی دیگر است . بنیاد و اساسی که ارزش جهانی و انسانی دارد .
آنچه تمدن اسلامی را جهانی کرد ، شوق و اراده کسانی بود که از هر قوم و ملتی منادی اسلام و جهت گیری الهی و انسانی آن ، بوده اند .
جامعه اسلامی بعنوان وارث تمدن عظیم اسلامی ، جامعه ای بود که در اصل ، مرکز آن قرآن بود و نه شام و عراق . در سرتاسر این جامعه اسلامی ، یک قانون اساسی وجود داشت و آن قرآن بود .
در قلمرو جهان اسلام به سبب وجود مدارا و وحدت ، خبری از سوگیری ها و تعصبات قومی ، نژادی ، جغرافیایی شرقی غربی ، زبانی و . . . . نبود .
مثال
درمصر یک خراسانی و در هند یک ترک حکومت می کرد. غزالی در بغداد کتابی در انکار فلسفه می نوشت و در اندلس ابن رشد به آن پاسخ میداد مصادیقی از مناسبات و روابط فرا قومیتی فرا نژادی، فرا زبانی، فراجغرافیایی و ...در جهان اسلام.
تا وقتی که جامعه اسلامی به سبب مدارا و وحدت در داخل ، از همکاری تمام عناصر جامعه بهره داشت و در خارج با دنیای غیراسلامی مرتبط بود ، با قدرت و بنیه قوی به لحاظ جسمی و روحی به لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری به لحاظ عملکرد و اندیشه ( ، می توانست هر چیز تازه و مطبوع را هضم و جذب کند .
مدارا و وحدت در داخل جلب همدلی و همکاری تمام استعدادهای موجود فارغ از رنگ ، نژاد ، قومیت ، زبان و . . . برخورداری از قدرت و بنیه قوی تعامل آگاهانه و سازنده با جوامع غیراسلامی و هضم و جذب هر عنصر یا پدیده جدید و مطبوع بطور خلاصه تر : جامعه متمدن اسلامی : مدارا و وحدت در داخل تعامل سازنده با خارج .
۱ - اسلام دین زندگی و حیات است نه مرگ و نیستی
۲ - اسلام دین فرازمانی و فرامکانی است ( به زمان و مکان خاصی اختصاص ندارد و ویژگی حیات بخشی ) زندگی بخشی ( آن محدود به مکان و زمان خاصی نیست . اسلام تمام انسانها را فارغ از هر رنگ ، نژاد ، زبان ، جغرافیا و . . . مخاطب خود قرار می دهد . )
1- آگاهی همراه با عمل
2- عمل همراه با آگاهی
این دو ویژگی ؛ نشانگر وجود هماهنگی و هارمونی میان ارزش ها و رفتارهاست ، بنابراین تا زمانیکه پندار ( افکار ) ، گفتار و کردار مسلمانان یکی باشد ؛ جهان اسلام زنده و پویا خوهد ماند . یکی بودن این عوامل نیز به مشروعیت و مقبولیت بالای پندارها یا همان ارزش ها و افکار اسلامی در میان مسلمانان ؛ وابسته است .
دو ویژگی آگاهی همراه با عمل و عمل همراه با آگاهی ، پیامدهایی مانند همبستگی ، تعاون و همکاری ، امید و اطمینان ، توجه به آینده و برنامه ریزی را بدنبال می آورد .
جهان اسلام بر دو پایه و اساس ، علوم و دانش هایی را شکل داده است .
۱ - با توجه به تعریفی که از دانش علمی داشته است .
۲ - به تناسب جریان های فکری و اجتماعی که در درون جهان اسلام موجود بوده است .
علوم اجتماعی جهان اسلام همواره ناظر به مسائل و نیازهای اجتماعی و متناسب با آنها بوده است . به عبارت دیگر ؛ علوم اجتماعی در جهان اسلام محور محور و نیاز پایه ، بوده است.
تهیه کننده: محمود کرمی