چو هنگامه آزمون تازه شد دگرباره ایران پرآوازه شد
قلمرو فکری:
هنگامی که زمان آزمایش و امتحان فرا رسید، (جنگ شد) بار دیگر نام ایران مشهور شد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
چو |
هنگامی که |
هنگامه |
زمان، غوغا |
دگرباره |
بار دیگر |
پرآوازه |
مشهور، نامی |
تازه شد |
تجدید شد، دوباره فرارسید |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
تازه و پرآوازه ß قافیه (شد ß ردیف)
از این خطّه نغز پدرام پاک و زین خاک جان پرور تابناک
از این مرز فرخنده مردخیز کـــــنام پلنگان دشمن ستـیز
دگر ره چنان شد هنر آشکار کز آن خیره شد دیده روزگار
قلمرو فکری:
از این سرزمین عالی، شاد و پاک، که سرزمین جان پرور و درخشان است،
از این کشور خجستۀ پهلوان پرور، از این جایگاه مردمی که مانند پلنگ با دشمن می جنگند
بار دیگر چنان فضیلت و معرفتی آشکار شد که چشم روزگار از فضیلت این دلاوران متحیر ماند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
خِطّه |
سرزمین |
نغز |
عالی |
پدرام |
خرّم |
فرخنده |
مبارک |
مردخیز |
دلاورپرور |
کُنام |
لانه |
ستیز |
جنگ |
دشمن ستیز |
دشمن ستیزنده |
بیت اول ß 2 جمله (فعل جملات حذف شده است)
بیت دوم ß 2 جمله (فعل جملات حذف شده است)
بیت سوم ß 2 جمله
این سه بیت موقوف المعانی هستند
دشمن ستیز ß صفت فاعلی کوتاه
قلمرو ادبی:
بیت اول ß پاک و تابناک ß قافیه
بیت دوم ß مردخیز و دشمن ستیز ß قافیه
بیت سوم ß آشکار و روزگار ß قافیه
خاک ß مجاز از سرزمین
تابناک ß درخشان
مرز ß مجاز از کشور
پلنگ ß استعاره از دلاور
دیدۀ روزگار ß جانبخشی (استعاره پنهان)
دلیران و مردان ایران زمین هژیران جـنگ آور روز کین
خروشان و جوشان به کردار موج فراز آمدند از کران فوج فوج
قلمرو فکری:
دلاوران و مردان ایران زمین که هوشیارند و در میدان جنگ، جنگجو هستند
مانند موج، فریاد زنان و پرخشم از هر سو گروه گروه گرد هم آمدند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
زمین |
سرزمین |
جنگ آور |
جنگجو |
کین |
انتقام |
خروشان |
فریاد زنان |
جوشان |
پر خشم |
به کردار |
به مانند |
فراز آمدن |
نزدیک آمدن، رسیدن |
کران |
افق، کناره و گوشه |
فوج |
دسته، گروه |
||
هژیر |
خوب، پسندیده؛ چابک، چالاک |
بیت اول ß 2 جمله
بیت دوم ß 2 جمله
این دو بیت موقوف المعانی هستند
قلمرو ادبی:
بیت اول ß زمین و کین ß قافیه
بیت دوم ß موج و فوج ß قافیه
روز کین ß کنایه از روز جنگ و نبرد
حرف «ن» در بیت اول ß واج آرایی
فوج و موج ß جناس ناهمسان
حرف «ر» در بیت دوم ß واج آرایی
حرف «فوج» ß واژه آرایی
به مردی به میدان نهادند روی جهان شد از ایشان پر از گـفتگوی
قلمرو فکری:
با مردانگی راهی میدان جنگ شدند و مردم جهان، آنها را بسیار ستایش کردند و معروف شدند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
به مردی |
با مردانگی |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
روی و گفتگوی ß قافیه
روی نهادن ß کنایه از رفتن
جهان ß مجاز از مردم جهان
پر از گفتگو شدن ß کنایه از ستودن، نامی شدن
حرف «ن» ß واج آرایی
که اینان ز آب و گل دیگرند نگهبان دین حافظ کشورند
قلمرو فکری:
این دلاوران سرشت و ذاتشان با ما تفاوت دارد. ایشان نگهبان دین اسلام و نگهدارنده کشور ایران هستند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
حافظ |
نگهدارنده، نگهبان |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
دیگر و کشور ß قافیه (ــَـند ß ردیف)
آب و گل ß مجاز از سرشت، تلمیح به داستان آفرینش
حرف «ن» ß واج آرایی
بداندیش را آتـش خرمن اند خدنگی گران بر دل دشـمن اند
قلمرو فکری:
ایشان نابودکنندۀ هستی دشمن هستند و مانند تیری بر دل بدخواهانشان مینشینند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بداندیش |
دشمن |
خرمن |
تودههای غله |
گران |
پر وزن |
||
خدنگ |
درختی است بسیار سخت که از چوب آن نیزه و تیره میسازند |
بیت ß 2 جمله
کلمۀ «را» در «بداندیش را» ß اضافه گسسته؛ «آتش خرمن بداندیش»
قلمرو ادبی:
خرمن و دشمن ß قافیه (اند ß ردیف)
بداندیش را ... ß تشبیه «ایشان مانند آتش، هستی دشمن را نابود می کنند»
خرمن ß استعاره از هستی دشمنان
خدنگ ß مجاز از تیر
خدنگی گران ... ß تشبیه، مانند تیری بر دل دشمن می نشینند
حرف «ن» ß واج آرایی
ز کس جز خداوندشان بیم نیست به فرهنشگان حرف تسیلم نیست
قلمرو فکری:
ایشان جز خداوند از کسی نمی هراسند و هیچ گاه به دشمن تسلیم نمی شوند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بیم |
ترس |
به |
در |
فرهنگ |
واژه نامه، آداب و رسوم |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
بیم و تسلیم ß قافیه (نیست ß ردیف)
به فرهنگشان حرف تسیلم نیست ß کنایه از این که «هیچ گاه به دشمن تسلیم نم شوند»
حرف «ن» ß واج آرایی
فلک در شگفتی ز عزم شماست مَلَک آفرین گوی رزم شماست
قلمرو فکری:
آسمان از همت و اراده شما شگفت زده شده است. فرشته جنگ و جنگ آوری شما را می ستاید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
فلک |
گردون، آسمان |
عزم |
اراده و همت |
مَلَک |
فرشته |
رزم |
جنگ |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
عزم و رزم ß قافیه (شماست ß ردیف)
به فرهنگشان حرف تسیلم نیست ß کنایه از این که «هیچ گاه به دشمن تسلیم نمی شوند»
فلک در ... ß جانبخشی
فلک و ملک ß جناس ناهمسان
عزم و رزم ß جناس ناهمسان
شما را چو باور به یزدان بُوَد هم او مر شما را نگهبان بُوَد
قلمرو فکری:
زمانی که شما به خداوند ایمان داشته باشید، پروردگار خودش نگهبان شما خواهد بود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
یزدان |
خدا |
بیت ß 2 جمله
را ß نشانۀ دارندگی و مالکیت
قلمرو ادبی:
یزدان و نگهبان ß قافیه (بُوَد ß ردیف)
کلمات «شما» و «بود» ß واژه آرایی
مصوت «ا» ß واج آرایی