نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

قواعد درس «Wonders of creation» و معنی:

The Nile is the longest river on Earth. It is more than 6,000 kilometers long. It is an important river for African people. It gives water to people and animals. There are other rivers in Africa but they are not as important as the Nile. These rivers aren’t very long. They are useful for villages and small cities.

We live in a wonderful world. All around us there are amazing things like small and big animals; long rivers; dark jungles; tall mountains; and different people and nations. This world is like a strange book. We need to read it carefully. Then we can find many great things in our world.

بزرگ ترین رود روی کره ی زمین" نیل" است. این رود بیش از 6 هزار کیلومتر طول دارد. این رود یک رود مهمبرای مردم آفریقا محسوب می شود. این رود آب را در اختیار مردم و حیوانات قرار می دهد. رودهای دیگری نیز در آفریقا وجود دارند، اما آن ها به اندازه ی نیل مهم نمی باشند. این رودها خیلی بزرگ نیستند. آن ها برای مردم روستاها و شهرهای کوچک مفید هستند.

ما در یک جهان شگفت انگیز زندگی می کنیم. در اطراف ما چیزهای شگفت انگیزی هم چون حیوانات کوچک و بزرگ، رودهای طولانی، جنگل های تاریک، کوه های بلند و مردم و ملت های مختلف وجود دارند. این جهان مانند یک کتاب عجیب است. ما باید آن را به دقت بخوانیم. سپس می توانیم چیزهای بزرگی را در جهانمان بیابیم.

صفت:

کلمه ای است که اسم را توصیف می کند و با توضیح بیشتری درباره یک اسم می دهد. مثلا در عبارتMina is a clever girl واژه clever (باهوش) توصیف اسم (girl) را انجام می دهد.

جایگاه صفت:

در زبان انگلیسی، صفت در یکی از دو حالت زیر به کار می رود

الف) قبل از اسم

Nice weather

(آب و هوای خوب)

a delicious food

(یک غذای خوشمزه)

ب) بعد از افعال ربط (Linking Verbs)

افعالی از قبیل become (شدن) / be (بودن) / feel (احساس کردن) / seem (به نظر رسیدن) / grow (شدن) / taste (مژه دادن) / look (به نظر رسیدن) / get (شدن) و ... را افعال ربط می نامیم که به دنبال آن ها حتما یک صفت به کار می رود.

چند مثال از افعال ربط:

Mary looks angry.

     صفت  فعل ربط

مری عصبانی به نظر می رسد.

Mike seemed happy.

         صفت   فعل ربط

مایک خوشحال به نظر می رسید.

The food tastes salty.

            صفت   فعل ربط

آن غذا مزه شور دارد .

Sara is excited about her success.

سارا درباره موفقیتش هیجان زده است.

 

ترتیب صفت ها (قبل از اسم):

اگر چند صفت بخواهند قبل از یک اسم به کار روند، ترتیب آنها از فرمول خاصی تبعیت می کند.

معرف ها ←  کیفیت ←  اندازه ←  سن ←  شکل ←  رنگ ←  ملّیت ←  جنس ←  اسم

معرّف ها (یا وابسته های پیشرو) کدامند؟

  • حروف تعریف (a / an / the)
  • صفات ملكی (...their / my / his)
  • صفات اشاره (… that / those / this)
  • صفات کمی (plenty of / little / many / much / some و ...)

و حتی اعداد را معرف می نامیم.

مثال هایی برای صفات و اعداد:

غیر شمارشی:   one / two / three / four / …

شمارشی:    first / second / third / fourth / …

صفت کیفیت:    good / nice / interesting / beautiful / bad / careful / …

صفت اندازه:    big / short / long / small / …

صفت سن و قدمت:    old / new / young / …

صفت شكل:    circular / round / oval / rectangular / …

صفت رنگ:    red / black / gray / blue / white / yellow / …

صفت ملیت:    Iranian / Irish / Japanese / Italian / Chinese / …

صفت جنس:    cotton / wooden / woolen / silk / plastic / …

نکته 1:

برخی منابع گرامری، بعد از صفت جنس و قبل از اسم، صفت کاربرد را نیز می آورند. برای اینکه گمراه نشوید صفات کاربرد در واقع اسم هستند نه صفت! لذا بدیهی است که دو اسم باید در مجاورت هم قرار گیرند و مثل مضاف و مضاف الیه (در فارسی) عمل می کنند، لذا ما این دسته بندی را به رسمیت نمی شناسیم و صفت کاربرد را در فرمول کلی ترتیب صفات نیاوردیم!

نکته ۲:

اگر بخواهید فرمول ترتیب صفات را با یک علامت اختصاری بیاموزید و در روز کنکور به یاد آورید به فرمول زیر توجه کنید:

صفات مقایسه ای

الف) صفت تساوی

برای نشان دادن تساوی یک صفت در بین دو فرد، دو چیز و یا دو گروه از ساختار as صفت ساده as استفاده می کنیم.

Sydney is as big as Melbourne.

شهر سیدنی به بزرگی ملبورن می باشد.

نکته ۳:

اگر در تستی بین ساختار as صفت as و ساختار as فید as مجبور به انتخاب شدید، به فعل مراجعه کنید؛ اگر فعل ربط بود ساختار نخست (صفت تساوی) را انتخاب کنید و اگر فعل غیر ربط (دو فعل بجز افعال ربط) بود ساختار دوم (قید تساوی) را بعنوان جواب صحیح انتخاب کنید.

مثال 1)

The weather this winter is as ................ as last year.

(1) bad                   (2) badly

جواب گزینه ۱: چون فعل جمله (is) فعل ربط هست و ساختار as bad as که صفت تساوی است.

مثال 2)

Mike drives as ................ as Nancy.

(1) careful               (2) carefully

جواب گزینه ۲: فعل جمله (drives) غیرربط هست و ساختار as carefully as قید تساوی است. (مایک به دقت نانسی رانندگی می کند.)

ب) صفت برتر / تفضیلی

وقتی دو نفر یا دو چیز از جهتی با هم مقایسه می شوند و برتری یک صفت در یکی نسبت به دیگری را می خواهیم بیان کنیم از ساختار صفات برتر استفاده می کنیم.

صفت برتر از صفات ۱ بخشی:

صفت 1 بخشی + er + than

مثال)

tall  taller than

long  longer than

صفت برتر از صفات ۲ یا چند بخشی:

more + صفت 2 یا چند بخشی + than

مثال)

useful  more useful than

beautiful  more beautiful than

ج) صفت عالی / برترین

وقتی می خواهیم برتری مطلق یک صفت یا ویژگی را در کسی یا چیزی نسبت به سایر افراد یا چیزها بیان کنیم از صفت عالی استفاده میکنیم.

صفت عالی از صفات ۱ بخشی:

the + صفت 1 بخشی + est

مثال)

fast  the fastest

new  the newest

صفت عالی از صفات ۲ یا چند بخشی:

the + most + صفت چند بخشی

مثال)

Interesting  the most interesting

careless  the most careless

نکته 1:

اگر می خواهید رایج ترین ساختارهای ساخت صفت برتر و عالی را بیاموزید، جدول زیر را به دقت مطالعه کنید:

صفت عالی

صفت برتر

صفت ساده

the youngest

the tallest

younger than

taller than

young

tall

the largest

the nicest

larger than

nicer than

large

nice

the biggest

the fattest

bigger than

fatter than

big

fat

the heaviest

the easiest

heavier than

easier than

heavy

easy

the most careful

the most expensice

more careful than

more expensive than

careful

expensive

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته ۲:

برخی صفات هستند که از هیچ یک از قواعد مذکور تبعیت نمی کنند؛ اصطلاحاً به آن ها صفات مقایسه ای بی قاعده می گوئیم و شكل صفت برتر و عالی آن ها را باید حفظ کنیم.

 

صفت عالی

صفت برتر

صفت ساده

the best

better than

good خوب

the worst

worse than

bad بد

the least

less than

little کم

the farthest دورترین

the furthest بیشترین

farther than دورتر

further than بیشتر

far دور / بسیار

the most

more than

much / many خیلی

the eldest

elder than

old پیر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته کنکوری:

نشانه صفت تساوی وجود a5 در هر دو طرف یک صفت ساده است:

as .... as که البته برای قید تساوی هم چنین است ولی بین دو as، به جای صفت. قید آورده می شود

as well as          /           as good as

(قید تساوی)                (صفت تساوی)

نکته کنکوری:

نشانه صفت تساوی وجود than بعد از صفت برتر می باشد، البته اگر طرف دوم مقایسه نیاورده شود به than احتیاج نیست.

مثال)

My car is old. I want newer one.

صفت برتر

نکته کنکوری:

نشانه صفت عالی حرف تعریف معین the هست که قبل از آن می آید.

نکته کنکوری:

در جملاتی که صفت عالی به کار رفته، اگر اسم مفرد به کار رفته در انتهای جمله به مکان اشاره داشته باشد از حرف اضافة in قبل از آن اسم استفاده می کنیم! ولی اگر اسم جمع یا غیرجمع در انتهای جمله به کار رفته باشد از حرف اضافه of استفاده می کنیم.

Sara is the cleverest in the class.

Sara is the cleverest student of them / my classmates.

نکته کنکوری:

برخی صفات هنگام صفت برتر و عالی طبق دو الگو ساخته می شوند و هر دو صحیح است، صفاتی از قبیل:

pleasant / cruel / clever /common/polite / simple , …

 مثال)

More clever = cleverer

The most cruel = the cruelest

More polite = politer

نکته کنکوری:

هرگاه در امتداد جمله ای عبارت that) I have done) مشاهده کردید صفت عالی را به عنوان جواب انتخاب کنید.

It was the best gift (that) I have ever received.

نکته کنکوری:

very more difficult یا much more difficult ؟

در زبان انگلیسی قبل از صفات برتر very به کار نمی رود ولی much نقش آن را ایفاء می کند.

It was much more exciting that I expected.

آن هیجان انگیزتر از آن بود که من انتظار داشتم.

 

یادآوری مهم:

در فصل نخست، آموختید که اسم ها به دو دسته قابل شمارش و غیر قابل شمارش تقسیم بندی می شوند. در این جا مهم ترین اسم های غیر قابل شمارش را برایتان می آوریم:

information /homework / baggage / research / experience / coke /news/ advice / weather/vocabulary / luck / traffic / noise / knowledge / jogging / progress/peace / time , ...

مثال 1)

He doesn't have enough experience.

مثال 2)

There wasn't much traffic on the road.

نکته مهم:

وقتی از اسامی غیرقابل شمارش به طور کلی صحبت می کنیم، غير قابل شمارش می ماند؛ ولی اگر از یک اسم غیرقابل شمارش مشخص حرف بزنیم، آن را با a / an می آوريم.

مثال

I have no time / Have a good time.

واحدهای شمارش (measure words) کدامند و چه کاری انجام می دهند؟

برای شمارش اسم های غیر قابل شمارش، واحدهایی وجود دارد که با حرف اضافه of به اسم غير قابل شمارش متصل می شوند. به خاطر داشته باشید که ممکن است بیش از یک واحد شمارش برای یک اسم غیر قابل شمارش وجود داشته باشد.

مثال)

a grain of rice.

یک دانـــــه برنج

a kilo of rice.

یک کیلـــو برنج

A bag of rice.

یک گـــــونی برنج

رایج ترین واحدهای شمارش کتب درسی تان را در این جدول مرور می کنیم:

Examples

Measure words

a bar of gold / two bars of soap

یک شمش طلا / دو قالب صابون

a bar of

a bag of rice / two bags of flour

یک گونی برنج / دو گونی آرد

a bag of

a bottle of milk / two bottles of water

یک بطری شیر  / دو بطری آب

a bottle of

an item of clothing / two items of news

یک تکه لباس / دو آیتم خبر

an item of

a drop of blood / two drops of oil

یک قطره خون / دو قطره روغن

a drop of

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Examples

Measure words

a jar of honey / two jars of butter

یک شیشه عسل / دو شیشه کره

a jar of

a loaf of bread / two loaves of bread

یک قرص نان / دو قرص نان

a loaf of

a piece of advice / two pieces of information

یک نصیحت / دو بخش اطلاعات

a piece of

a slice of meat / two slices of bread

یک تکه گوشت / دو تکه نان

a slice of

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته کنکوری:

اگر دیدید عبارت a piece of با عباراتی از قبیل:

paper / research / furniture / plastic

هم به کار رفته ، تعجب نکنید! انگلیسی ها به این واحد شمارش خیلی دل بسته اند!

صفات شمارشی مبهم (Quantifiers) و کاربرد آنها:

صفاتی هستند که پشت اسم های قابل شمارش یا غیرقابل شمارش قرار میگیرند و مقدار یا تعداد آنها را تشریح می کنند.

 

قبل از اسامی قابل شمارش

Few people helped me.

تعداد خیلی کمی

few

I have a few friends.

تعدادی

a few

There aren't many people there

تعداد بسیاری

many

lots of books / plenty of pens

تعداد بسیاری

a lot of / lots of / plenty of

I need some pencils.

تعدادی

some

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قبل از اسامی غیر قابل شمارش

I have little time.

مقدار اندکی

little

Alex has a little money.

مقداری، کمی

a little

We have a lot of time.

مقدار زیادی

lots of / a lot of / plenty of

She doesn't have much money.

زیاد

much

You need some advice.

مقداری

some

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته مهم:

صفات مبهم few و little معنای منفی به جمله می دهند ولی صفات a few و a little معنای مثبت تولید می کنند.

نکته مهم:

معمولا ازa lot of  ، lots of و plenty of در جملات مثبت و از much و many در جملات منفی و یا سوالی استفاده می کنیم.

نکته مهم:

صفت some پشت اسم غير قابل شمارش و اسم جمع قابل شمارش به کار می رود، ولی در جملات پرسشی و یا منفی از any به جای آن استفاده می کنیم.

A: Do you have any money?   (پرسشی)

B: Yeah, I have some money.

No, I don't have any money.   (منفی)

نکته مهم:

برای پرسش از تعداد یک اسم قابل شمارش از ?... How many و برای پرسش از مقدار یک اسم غير قابل شمارش از ?... How much استفاده می کنیم.

مثال)

How much information does he need?

How many cars are there in the parking lot?

نکته مهم:

واژه little ممکن است به عنوان صفت ساده (با معنای : کوچک) پشت اسم مفرد یا جمع قابل شمارش نیز دیده شود.

مثال)

little boys / a little man

برخی از افعال متعدی با گرفتن  ing- تبدیل به صفت فاعلی می شوند و با گرفتن ed- (يا شکل قسمت سوم آن ها( به عنوان صفت مفعولی به کار می روند. جدول زیر را ملاحظه کنید:

صفت مفعولی

صفت فاعلی

فعل

گیج confused

گیج کننده confusing

گیج کردن confuse

کسل bored

کسل کننده boring

کسل کردن bore

سرگرم amused

سرگرم کننده amusing

سرگرم کردن amuse

ترسیده frightened

ترساننده frightening

ترساندن frighten

خسته tired

خسته کننده tiring

خسته کردن tire

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته کاربردی:

معمولا صفات مفعولی به اسم غیرانسان نسبت داده می شوند.

a confusing problem

یک مساله گمراه کننده

an exciting film

یک فیلم هیجان انگیز

نکته کنکوری:

بسیاری از صفات مفعولی، حرف اضافه اى مخصوص دارند:

محدود به limited to

افسرده از depressed about

عصبانی از angry with

شوکه از shocked by

ناامید از disappointed with

شگفت زده از amazed at

متعجب از by/ surprised at

نگران درباره ی concerned  about

مرتبط با concerned with

علاقه مند به interested in

مسئول responsible for

خسته از tired of

نگران از Worried about

راضی از satisfied with

شرمنده از ashamed of

خسته از bored of/with

مرتبط با connected to will

ترسیده از of frightened

 

 


سایر مباحث این فصل