در این قرن حکومت در دست جانشینان تیمور بود؛به گونه ای که در هر گوشه ای حاکمی از آنان حکومت می کرد.اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در این دوره به طور کلی و وضع ادبیات نیز،به تبع آن آشفته شده بود.
در این سالها دو جریان شعری بیشتر رونق داشت:
*سعدی*بابافغانی شیرازی
1)شعر لطیف و فصیح: حافظ
2)مکتب وقوع :نتیجه چاره اندیش شاعران برای تغییر سبک و رهایی از گرفتاری تقلید بود و بازتاب طبیعی محیط اجتماعی
سیطره ی دراز مدت مغولان و تیموریان بر سرزمین ایران بر سرزمین ایران و ویرانی ها و خرابی هایی که در همه ی ابعاد و زمینه ها به بار آورند،دانش،فرهنگ، و ادبیات را تحت الشعاع خود قرار داد.بعد از ظهور شاعرانی چون سعدی،موالانا و حافظ در دوره ی عراقی،به دلیل تسلط طولالنی مدت مغول و تیموری، جایی برای رشد زبان و ادبیات فارسی و ادیبان باقی نماند.
شاعران این دوره تشخیص داده بودند که سبک عراقی از واقعیت دور شده و کاملا جنبه ذهنی و تخیلی یافته است و با ادامه پایبندی به سنن ادبی نابود می شود.پس باید به سوی حقیقت جویی و واقع گویی بازگشت.شاعران برای این کار نیازمند پرداختن به مسائل اجتماعی و انتقادهای سیاسی بودند و قالب غزل با توجه به نقش و سابقه کاربردش اجازه جولان بیشتر در این میدان را نمی داد. عوامل روی آوردن شاعران ایرانی به دربارهای هندی :
1(بی توجهی و بی مهری شاهان صفوی نسبت به شاعران
2)شاعرنوازی و ادب گرایی سلاطین
تهیه کننده: مهری پور سجاد