نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

قواعد

پاسخ تایید شده
1 ماه قبل
0
[شاه کلید مای درس] | قواعد
bookmark_border یازدهم تجربی یازدهم ریاضی
book عربی (2)
bookmarks فصل 6 : آنّه ماري شيمِل
1 ماه قبل
0

قواعد

مـقـدّمـه درس:

در درس قبل با فعل مضارع التزامی (حروف ناصبه ) بر سر مضارع منصوب آشنا شدیم.
اکنون در این درس با حروف دیگری آشنا شویم که بر سر مضارع معمولی میآیند و تغییراتی را در ترجمه ی آنها و همچنین در آخر این افعال ایجاد میکنند.
اگر حروفی مانند ( لَمْ ـ لا ) نهی (  لِـ  ) حروف جازمه  بر سر فعل مضارع بیایند تغییراتی را در آخر فعل مضارع ایجاد می کنند، که عبارتند از :
1_ صیغه هایی که به حرکت  ضمّه ــُـ  ختم میشوند، ساکن ــْـ می پذیرند. صیغه های ؛ (1و4و7و11و14 )

مثال

لَم + یَکتَسِبُ لَمْ یَکتَسِبْ / لَم تَکتَسِبْ / لَم أکتَسِبْ / لَم نَکتَسِب.ْ

2_ مابقی صیغه ها که به حرف ( ن ) ختم میشوند  صیغه های ؛ (2 و1 و5 و8 و9 و11 و11) ،  نون آخرشان  حذف میشود به جز دو صیغه 6 و 12 که هیچ تغییری در ظاهرشان ایجاد نمی شود.

مثال
لَم + یَکتَسِبانِ  لَم یَکتَسِبا / لَم تَکتَسِبا / لَم یَکتَسِبوا / لَم تَکتَسِبی .

لَم + یَکتَسِبْنَ  لَم یَکتَسِبْنَ / لَم تَکتَسِبْنَ (6 و 12)

 

نکات مربوط به ( حرف لَمْ )  (حرف جازمه )

1ـ حرف « لَم» معنای فعل مضارع را به  ماضی منفی ساده یا ماضی نقلی منفی تبدیل می کند.

مثال

ـ لَم یَکتَسِبوا : به دست نیاوردند / به دست نیاورده اند

ـ لَم تَکتُبی : ننوشتی / ننوشتهای 

2ـ حرف « لَمْ» را با حرف ( لِمَ مخفّف)  لِماذا ؛ برای چه ؟ ( اشتباه نکنیم. با این توضیح که لِمَ  هیچ تغییری در آخر فعل به وجود نمی آورد.) 

مثال

لَم یُکرِمْ / لَم یُکرِموا / لَم تُکرما  باعث تغییراتی در فعل شده است 

ـ لِمَ یُکرِمُ / لِمَ یُکرمونَ / لِمَ تُکرِمانِ  (بدون تغییر)

نکات مربوط به  حرف ال  نهی  حرف جازمه

1 برای باز داشتن شخصی از انجام کاری به کار میرود. 

2 حرف  لا  نهی  بر سر 6 صیغه ی مخاطب معنای  امر منفی میدهد. 

مثال
ـ لا تَتَکلّموا : سخن نگویید // لا تتحَرّکی : حرکت نکن. 
ـ و بر سر 6 صیغه غائب و 2 صیغه متکلّم به صورت ( نباید + مضارع التزامی ) ترجمه میشود.

مثال
ـ لا یَتَکلّموا : نباید سخن بگویند (لا ی نهی بر سر صیغه های غائب)

لا نَـتَحرّکْ : نباید حرکت کنیم. (لا ی نهی بر سر صیغه های  متکلّم )

 حرف لا نهی  را با حرف  لا نفی اشتباه نکنیم.

مثال
ـ لا یَکتُبْ : نباید بنویسد / لا تَکتُبی : ننویس / لا نَکتُبْ : نباید بنویسیم (  لای نهی بر سر فعل ها )
ـ لا یَکتُبُ : نمینویسد / لا تَکتُبینَ : نمینویسی / لا نکتُبُ : نمینویسیم (لای نفی بر سر فعل ها )

 

انواع لا

1- لای نفی:

بر سر فعل مضارع می آید و هیچ تغییری در آخر فعل ایجاد نمیکند و فعل به صورت مضارع اخباری منفی  ترجمه میشود.  حرف لا ی نفی  غیرعامل میباشد

مثال 

ـ هُم ال یَتعَلّمونَ ... : آنها یاد نمیگیرند ... . ـ ال تَعلَمونَ .... : شما نمیدانید .... .

2- لای نهی:

برسر فعل مضارع میآید و تغییراتی بیان شده را ایجاد میکند.  مجزوم میکند  و معنای فعل به  امر منفی  تبدیل میشود.حرف  لای نهی عامل جزم میباشد

 مثال 

ـ لا تَطلُبوا ... : طلب نکنید .... .

ـ أنتِ لا تَتکاسَلی : تو تنبلی نکن

همانطورکه بیان شد  لا ی نهی  برسر صیغه های غائب و متکلّم به صورت (نباید + مضارع التزامی )معنا میشود. ـ لا یَتَکاسَلوا : نباید تنبلی کنند.

 

(حرف لِـ ) حرف جازمه

1ـ این حرف بر سر  9 صیغه ی غائب و 2 صیغه ی متکلّم می آید.
2ـ معنای فعل مضارع را به ( باید + مضارع التزامی ) (مؤکَّد ) تبدیل میکند.

مثال 
ـ لِـیَعلَمْ کُلُّ انسانٍ ... : هر انسانی باید بداند ... .

ـ لِنَطلُبْ جَمیعَنا ... : همین ما بایدبدانیم ...

 

انواع  لِـ 

لِـ جارّه ( لام جارّه ):

این حرف بر سر اسم ها می آید که به اسم بعد از  مجرور به حرف جرّ  گفته می شود. لازم به ذکر است که تمامی مصادر  اعمّ از مجرّد و مزید  اسم  می باشند و اگر حرف  لِـ جارّه  بر سر آنها بیاید، مجرور به حرف جرّ  میشوند 

مثال 

اِشترَیتُ کتاباً لِـصَدیقـی : کتابی را برای دوستم خریدم.

لِـ + صَدیقی (صَدیق ؛ مجرور بحرف جرّ)

2)  لِـ ناصبه (لام ناصبه) در درس قبل توضیح داده شد 
1)  لِـ جازمه  (لام جازمه) در کادر شماره 1 توضیح داده شد 

 

چند راه مهم برای تشخیص لِـ ناصبه از  لِـ جازمه

1 از طریق ترجمهی فعل : «لِـ ناصبه» به صورت تا ـ تا اینکه ـ برای اینکه + مضارع التزامی  ترجمه میشود.
 ولی «لِـ جازمه» به صورت (باید + مضارع التزامی ) مؤکَّد  ترجمه میشود.
2 «لِـ ناصبه» بر سر  19 صیغه ی  فعل مضارع میآید، ولی  لِـ جازمه  بر سر9 صیغه ی غائب و 2 صیغهی متکلّم  می آید.به این معناست که اگر « حرف لِـ »بر سر 6 صیغه ی مخاطب بیاید قطعاً « لِـ ناصبه» می باشد. ـ لِـتَکتُبوا : تا اینکه بنویسید (لِـ ناصبه )

مثال

بُعِثَ النّبیّ لِـیَهدِیَ النّاسَ : پیامبر فرستاده شد تا مردم را هدایت کند.

ـ المُسلمونَ لِـیتّحِدوا فی جمیع ألاحوالِ : مسلمانان باید در همه حال متحّد شوند. 

1 _ «لِـ ناصبه» غالباً داخل جمله میآید و وابسته به فعل دیگری است. علّت وقوع فعل دیگری میباشد 
ولی لِـ جازمه  غالباً شروع کننده و تک فعل جمله بوده و به فعل دیگری وابسته نیست.  علّت وقوع فعل دیگری نمی باشد 
ـ هُوَ ذَهبَ إلی السّوقِ لِـیشتریَ الفاکهة : او به بازار رفت تا میوه بخرد.

ـ الطّالبُ لِـیُطالِعوا دروسهُم : دانش آموزان باید دروسشان را مطالعه کنند.

اگر بخواهیم «لِـ ناصبه» را ابتدای جمله بیاوریم ، غالباً ادامه ی جمله یک فعل ماضی می آوریم 

مثال
ـ الُدرِّسَ اللّغة العربیّة ذَهبتُ إلی المَدرَسةِ : برای اینکه زبان عربی را تدریس کنم، به مدرسه رفتم.

اگر حروفی مانند « وَ ـ فَـ ـ ثُمَّ ـ ولِکن » قبل از لِـ «جازمه » بیاید ، حرکت آن  لِـ جازمه  ساکن میشود.

مثال 
ـ فَـ + لِیَعبُدوا ← فلْیَعبُدوا (پس باید عبادت کنند)

 ـ فَـ + لِنتَأمّلْ ← فلْنتأمّلْ (پس باید تأمّل کنیم  )

 اگر آخر فعلی ساکن بود( للغائبة ماضی) ( یا ساکن شد ) صیغه های (1و4و7و11و14 و بعد از آن یک (اسم لا دار) آمده بود ،حرکت ساکن ( ــْــ ) از آخر فعل حذف شده و به جای آن (کسره ی عارضی ــِـ ) می گیرد.

مثال
1 ساکن باشد ؛ ـ ذَهَبَتْ + الطّالبةُ إلی المَدرسَةِ = ذَهبتِ الطّالبةُ إلی المَدرسة.ِ  کسره در  ذَهبَتِ عارضی می باشد 
2 ساکن بشود ؛ ـ ال تَطلُبْ + السّیئاتِ أبداً = ال تَطلُبِ السّیئاتِ أبداً . کسره در  لا تَطلُبِ  عارضی می باشد

اگر  حرف لِـ  بر سر ضمایر متّصل ( ــهُ ـ ـهُما ـ ـهُم ـ ـها ـ ـهُما ـ ـهُنّ ـ ... ـ ـنا ) به جز ضمیر (ـی )بیاید،
حرکت  لِـ  با  فتحه ــَــ  خوانده میشود.

مثال
ـ لِـ + کُمْ = لَکُمْ ـ لِـ + نا = لَنا ـ لِـ + هُـنَّ = لَـهُنَّ ـ لِـ + ی = لــی

با معانی حرف » لِـ « در عبارات مختلف آشنا شویم :
الف( حرف  لِـ بر سر اسم :
1 حرف لِـ  به معنای  ( مالِ ـ از آنِ) حرف جرّ لِـ + اسم :
ـ لِمَـن هذه السّیارةُ : این ماشین مالِ کیست ؟
2 حرف لِـ به معنای ( برای )حرف جرّ ( لِـ + اسم ):
ـ خَرجَ الرّجلُ لِـکسبِ الرّزقِ لِـاُسرَتِه : مرد برای کسب روزی برای خانوادهاش خارج شد. 

 حرف لِـ  به معنای ( داشتن )حرف جرّ  لِـ + ضمیر یا اسم در ابتدای جمله 
ـ لَـنا معلّمٌ شَهیرٌ فی مدرستنا : معلّمی مشهور در مدرسه مان داریم.

حرف  لِـ بر سر فعل مضارع :

1_حرف لِـ  به معنای( تا / تا اینکه / برای اینکه + مضارع التزامی ) حرف ناصبه( لِـ + فعل مضارع منصوب ) : 
ـ ذَهبتُ إلی السّوقِ ألشتَریَ بَطاریّةَ الجوّالِ : به بازار رفتم تا اینکه باتری تلفن همراه بخرم.
2_حرف لِـ به معنای ( باید + مضارع التزامی ) حرف جازمه ( لِـ + فعل مضارع مجزوم ) :
ـ نحنُ لِـنتوَکّلْ علی الله فی الحیاة : ما باید در زندگی بر خدا توکّل کنیم.

در زبان عربی برای بیان اجبار و لازام ) باید از راه های زیر استفاده می کنند 
حرف جرّ (عَلَی ) در ابتدای جمله ؛ عَلینا بالتّشکّرِ : باید تشکّر کنیم.
2 فعل( یَجِبُ  + عَلَی )؛ یَجِبُ علینا أنْ نَجتَهدَ : باید ( واجب است)که تلاش کنیم.
3  حرف( لِـ امر ) جازمه  بر سر فعل مضارع ؛ ألجتَهِدْ فی اُموری : باید در کارهایم تلاش کنم.


سایر مباحث این فصل