جامعه و فرهنگ جدا از یکدیگر نیستند، جامعه و فرهنگ را «جهان اجتماعی» می نامند. جامعه را می توان به منزله سخت افزار و فرهنگ را به منزله نرم افزار آن در نظر گرفت.
«جامعه» به گروهی از انسان گفته می شود که برای سالیان متمادی با یکدیگر زندگی می کنند.
«فرهنگ» شیوه زندگی گروهی از انسانها است که با یکدیگر زندگی می کنند، و همه آنچه را که با زندگی آنها مربوط است را در بر می گیرد، مانند نوعِ:
۱- خوراکی ها
۲- پوشش ها
۳- گویش ها
۴- آداب و رسوم عروسی
۵- آداب و رسوم عزاداری
۶- آداب معاشرت
۷- شیوه های گذراندن اوقات فراغت
۸- شیوه های یاددهی و یادگیری (آموزش و پرورش)
۹- ارزش ها
۱۰- باورهای اخلاقی
۱۱- نوع نگرش به عالم و آدم و...
از بهترین مصادیق فرهنگ به شمار می روند.
1 فرهنگ لایه ها و سطوح متفاوتی دارد، برخی از این لایه ها سطحی تر و بیرونی هستند، مانند «نمادها» و «هنجارها» و برخی دیگر در لایه های عمیق تر فرهنگ هستند مانند «ارزش ها» و «عقاید»
2 لایه های سطحی امکان تغییر بیشتری دارند، اما لایه های عمیق کمتر در معرض تغییر قرار می گیرند، و تاثیرات همه جانبه و فراگیر دارند به همین دلیل، تغییرات اساسی در لایه های عمیق فرهنگ را به فرهنگ دیگری تبدیل می کنند.
یک رابطه متقابل بین جامعه و فرهنگ وجود دارد:
به عبارتی جامعه بدون فرهنگ وجود ندارد، فرهنگ نیز بدون جامعه پدید نمی آید. جامعه و فرهنگ را می توان به جسم و جان انسان تشبیه کرد. که جامعه مانند جسم و کالبد و فرهنگ همانند جان و روح است
پس جوامع مختلف شیوه های متفاوتی برای زندگی دارند و دلیل تفاوت آنها این است که فرهنگ آموختنی است و از راه آموزش و تربیت از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود به همین دلیل فرهنگ آگاهی و شناخت مشترک نیز نامیده شده است
آن بخش از فرهنگ که همه مردم یک جامعه در آن اشتراک دارند «فرهنگ عمومی» نامیده می شود
بخش هایی که مربوط به یک قوم، قشر، صنف، یا گروه است «خرده فرهنگ» نامیده می شود
در مواردی ممکن است عقاید «ارزش ها» و «هنجارها» و مهارت های درون یک خرده فرهنگ ناسازگار و مخالف با فرهنگ عمومی باشد، در این صورت این خرده فرهنگ را «ضد فرهنگ» می نامند
برخی از خرده فرهنگ هایی که انحراف اجتماعی دارند، مانند «بزهکاران» «سارقان» را «ضد فرهنگ» هستند و خرده فرهنگ های سازگار با فرهنگ عمومی را خرده فرهنگ موافق می گویند، مثل خرده فرهنگ های مربوط به اصناف مختلف درون یک جامعه.