صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

درس هفدهم

خندۀ تو

  • شاعر: پابلو نرودا
  • اثر: هوا را از من بگیر، خنده ات را نه!

 

نان را از من بگیر، اگر می خواهی،

هوا را از من بگیر، اما

خنده‌ات را نه.

قلمرو فکری:

اگر می خواهی خوراک و نفس کشیدن را از من بگیر ولی خنده ات را دریغ نکن.

قلمرو ادبی:

نان  ß  مجاز از نیازهای مادی و ضروری

هوا  ß  مجاز از نیازهای مادی و ضروری

از من بگیر  ß  اغراق

واژه آرایی عبارت «از من بگیر»

 

گل سرخ را از من مگیر

سوسنی را که می کاری ...

قلمرو فکری:

خنده‌ات را که به زیبایی گل سرخ است از من نگیر، خنده‌ای که مانند گل سوسن آن را می کاری.

قلمرو ادبی:

گل سرخ  ß  نماد خنده، عشق و شادی

سوسن  ß  نماد خنده، عشق و شادی

گل سرخ، سوسن و کاشتن  ß  تناسب

 

از پس نبردی سخت باز می گردم

با چشمانی خسته

که دنیا را دیده است

بی هیچ دگرگونی،

قلمرو فکری:

پس از رویارویی با سختی ها برمی گردم و با وجودی خسته که دنیا را بدون هیچ تغییری دیده است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

سخت

دشوار

قلمرو ادبی:

چشمان  ß  مجاز از وجود

با چشمانی خسته  ß  کنایه از رنج کشیده

که دنیا را دیده است  ß  کنایه از باتجربه بودن

 

اما خنده ات که رها می شود

و پرواز کنان در آسمان مرا می جوید

تمامی درهای زندگی را

به رویم می گشاید.

قلمرو فکری:

اما وقتی می خندی و خنده ات به سراغ من می آید، زندگی واقعی را به من نشان می دهد.

قلمرو ادبی:

خنده ات پرواز کنان  ß  استعاره پنهان

خنده ات می جوید  ß  جانبخشی

درهای زندگی  ß  استعاره پنهان (مکنیه)، کنایه از اینکه برایم گشایش است

 

عشق من، خنده تو

در تاریک‌ترین لحظه ها می شکفد

و اگر دیدی، به ناگاه

خون من بر سنگ فرش خیابان جاریست،

بخند؛ زیرا خنده تو

برای دستان من،

شمشیری است آخته.

قلمرو فکری:

معشوق من، خنده تو در غم انگیزترین لحظه ها شکار می شود. و اگر ناگهان دیدی که خون من بر سنگ فرش خیابان ریخته است، بخند؛ زیرا خنده تو برای دست های من مثل شمشیری بیرون کشیده، نیروبخش است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

آخته

بیرون کشیده، برکشیده

قلمرو ادبی:

تاریک ترین لحظه ها  ß  نماد فضای ناامیدی و خستگی

خون من بر سنگ فرش خیابان جاری است  ß  کنایه از اینکه زخمی شدن یا جان سپردن

شمشیر  ß  نماد مبارزه

خنده تو شمشیری است آخته  ß  تشبیه

شمشیر آخته  ß  کنایه از شمشیر آماده برای جنگ

 

خنده تو در پاییز،

در کناره دریا

موج کف آلوده اش را

باید برفرازد

قلمرو فکری:

خنده تو در پاییز، در کنار دریا باید امواج آن را پر از جوش و خروش سازد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

برفراختن

بلند کردن

قلمرو ادبی:

موج کف آلوده  ß  استعاره از گلخنده

خندۀ تو ... باید برفرازد  ß  جانبخشی

کناره، دریا، موج و کف  ß  تناسب

 

و در بهاران، عشق من!

خنده ات را می خواهم

چون گلی که در انتظارش بودم،

قلمرو فکری:

ای معشوق من، خنده ات را در هنگام بهار می خواهم، مانند گلی که منتظرش بودم.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

بهاران

هنگام بهار

قلمرو ادبی:

چون گلی که در انتظارش بودم  ß  تشبیه

 

گل آبی، گل سرخ کشورم که مرا می خواند.

قلمرو فکری:

خنده تو که در پرچم کشورم با دو گل آبی و سرخ نقش بسته است، من را صدا می زند. وجود من با کشور معنی می یابد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

می خواند

صدا می زند

قلمرو ادبی:

گل آبی، گل سرخ کشورم که مرا می خواند  ß  جانبخشی، تشبیه

پیام:

خنده تو مانند گل آبی و گل سرخ کشورم است که مرا صدا می زند

بخند بر شب

بر روز، بر ماه،

بخند بر پیچاپیچ خیابان های جزیره،

قلمرو فکری:

بر شب و روز و ماه بخند و بر خیابان های پرپیچ و خم جزیره بخند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

پیچاپیچ

راه پیچ در پیچ

قلمرو ادبی:

بر شب؛ بر روز، بر ماه  ß  مجاز به معنای همیشه و بر همه کس

شب و روز  ß  تضاد

واژه آرایی کلمه «بر»

واج آرایی حرف «ب» و «ر»

 

اما آنگاه که چشم می گشایم و می بندم،

آنگاه که پاهایم می روند و باز می گردند،

قلمرو فکری:

ولی زمانی که زنده ام و می توانم ببینم و راه بروم،

قلمرو ادبی:

می گشایم و می بندم  ß  تضاد

می روند و بازمی گردند  ß  تضاد

واژه آرایی کلمه «آنگاه»

 

نان را، هوا را،

روشنی را، بهار را،

از من بگیر

اما خنده ات را هرگز

تا چشم از دنیا نبندم.

قلمرو فکری:

غذا و خوراک، نفس کشیدن، نور و بهار را از من بگیر؛ اما هیچ وقت خنده ات را از من دریغ نکن تا زنده بمانم.

قلمرو ادبی:

چشم از دنیا بستن  ß  کنایه از مردن

نان  ß  مجاز از نیازهای مادی و ضروری

هوا  ß  مجاز از نیازهای مادی و ضروری

از من بگیر  ß  اغراق

واژه آرایی عبارت «از من بگیر»


سایر مباحث این فصل