|
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
|
اندوخت |
جمع کرد، گردآوری کرد |
چندان |
هر مقدار، هر اندازه |
|
طبله |
صندوقچه |
غازی |
جنگجو |
|
غازی |
جنگجو |
آموخت |
یاد گرفت، یاد داد |
|
عطار |
عطر فروش |
ناپسند |
بد، نامناسب |
|
قاضی |
داور |
عطار |
عطر فروش |
|
پرهیز کردن |
دوری کرد، خودداری |
||
|
مشک |
ماده روغنی بسیار معطر و خوشبو |
||
|
طبل غازی |
طبلی که پیشاپیش لشکر به صدا در می آمد، طبل جنگی |
||
|
پرهیز کردن |
دوری کردن، خودداری کردن از انجام کاری |
||
سعدی شاعر قرن هفتم هجری قمری است. در شیراز به دنیا آمد و در همان جا درگذشت و به خاک سپرده شد. کتاب های گلستان و بوستان از جمله آثار او هستند. گلستان به نظم و نثر و بوستان به نظم نوشته شده است. «استاد سخن» و «شیخ اجل» از لقب های اوست.