چالشهای جهانی به تدریج و یکی پس از دیگری آشکار میشوند.
چالش فقر و غنا در چند قرن گذشته بروز کرد اما همچنان پابرجاست.
علت چالشهای جهانی بیرونی است نه درونی به همین دلیل فرهنگ غرب نمیتواند آن را به دیگران نسبت دهد.
آثار چالشهای جهانی در سطح منطقهای آشکار میشود.
برخی چالشها مربوط به لایه سطحی تر و برخی مربوط به لایه عمیقتر فرهنگ اند.
سکولاریسم، اومانیسم و روشنگری در مجموع سطحیترین لایه فرهنگ معاصر غرب و روح و شالوده آن را تشکیل میدهند.
بحرانهای معرفتی و معنوی به لایه فرهنگ معاصر غرب و روح و شالوده آن تعلق دارند.
در فرهنگ معاصر غرب کتاب مقدس و شهود آباء کلیسا معتبرترین راه جهان بود و شناخت از راه عقل و تجربه نادیده گرفته میشد.
شناخت عقلی جدید نیز بیش از دو سده دوام نیاورد به همین دلیل در قرن نوزدهم و بیستم شناخت حسی و تجربی را تنها راه شناخت علمی میدانستند.
در قرن بیست و یکم جامعه شناسان به دنبال آن بودند که درباره حقایقی که پیامبر از طریق وحی درباره جامعه بشری بیان کردهاند با روش حسی و تجربی داوری کنند.