مفهوم کلی مقابل کدام بیت درست است؟
دریایم و نیست باکم از طوفان ... دریا همه حال خوابش آشفته است (بی سروسامانی انسان
لذت هستی نمودی نیست را ... عاشق خود کرده بودی نیست را (خلقت انسان)
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ... تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری (تلاش انسان)
هر که با پولاد بازو، پنجه کرد ... ساعد مسکین خود را رنجه کرد (انتقام و کینهورزی)