جواب کار غیر کلاسی صفحه 53 درس 1 کار و فناوری ششم (بخش اول: فناوری و زندگی)

موضوع: کاغذی که می‌خواست دوباره دفتر شود را انتخاب میکنم که هم احساسی است و هم به حفظ محیط زیست مربوط است.

نوشتن ایده های اولیه: ابتدا باید چند جمله ساده درباره اتفاقات داستان بنویسیم. ایده‌های من:

1 یک کاغذ مچاله شده توی سطل زباله افتاده بود و غمگین بود.

2 او یادش آمد که قبلاً نقاشی یک خورشید روی او کشیده شده بود.

3 دلش می‌خواست دوباره سفید و تمیز شود تا بچه‌ها رویش بنویسند.

4 کامیون بازیافت او را برد به کارخانه

5 بعد از شسته شدن، تبدیل به یک دفتر نوی زیبا شد.

هوش مصنوعی استفاده شده «Gemini»، داستان اولیه:

در گوشه‌ای تاریک از سطل زباله، «برگی» نشسته بود و آرام گریه می‌کرد. تنش پر از چروک بود و احساس بی‌استفاده بودن می‌کرد. او روزهایی را به یاد می‌آورد که یک نقاشی قشنگ خورشید روی تنش می‌درخشید. برگی آرزو کرد کاش می‌توانست دوباره سفید و صاف شود. ناگهان دستی او را برداشت و داخل کیسه‌ای انداخت. سفر طولانی او با کامیون بازیافت شروع شد. در کارخانه، او با آب و خمیر مخلوط شد، چرخید و تغییر کرد. وقتی چشم‌هایش را باز کرد، دیگر یک کاغذ مچاله نبود؛ او صفحه اول یک دفترچه یادداشت زیبا با بوی خوش کاغذ نو بود که منتظر بود کودکی رویش بنویسد: «به نام خدا.»

تغییر و اصلاح داستان «نسخه معمایی»

همه‌چیز با یک صدای خش‌خش عجیب در سطل زباله شروع شد. کسی نمی‌دانست آنجا چه خبر است، اما یک چیزی آن ته تکان می‌خورد. آن چیز، «برگی» بود؛ کاغذی که رازی بزرگ در دل داشت. او قبلاً جایگاه یک خورشید طلایی بود اما حالا مچاله و تنها شده بود. برگی نقشه‌ای کشید تا فرار کند، اما نه با پاهای نداشته‌اش، بلکه با کامیون بزرگ آبی‌رنگ! او می‌دانست اگر بتواند خودش را به «کارخانه جادویی» برساند، معجزه اتفاق می‌افتد. او شجاعانه وارد دستگاه‌های غول‌پیکر شد و ناپدید گردید. روز بعد، روی میز یک مغازه لوازم‌التحریر، دفتری ظاهر شد که انگار جان داشت و با ورق‌های سفیدش به بچه‌ها لبخند می‌زد. هیچ‌کس نفهمید این همان کاغذ مچاله‌ی دیروز است!