درسنامه کامل فارسی (2) فصل 11 یاران عاشق
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات فارسی (2) فصل 11 یاران عاشق - درسنامه شب امتحان فارسی (2) فصل 11 یاران عاشق - جزوه شب امتحان فارسی (2) نوبت اول فصل 11 یاران عاشق
شعر «یاران عاشق» و معنی شعر
درس یازدهم
یاران عاشق
- شاعر: سیدحسن حسینی
- قالب شعر: مثنوی
- اثر: هم صدا با حلق اسماعیل
- وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (رشته انسانی)
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم
قلمرو فکری:
بیایید رسم عاشقی را به جا بیاوریم (با عشق رفتار کنیم) و از یاران عاشق و شیدا (شهیدان و آزادگان) حکایت کنیم
قلمرو زبانی:
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
رعایت و حکایت ß قافیه (کنیم ß ردیف)
رعایت عاشقی کردن ß کنایه از حرمت عشق را نگاه داشتن، رسم عاشقی را به جا آوردن
عاشق و عاشقی ß جناس ناهمسان
واج آرایی حرف «ع» و مصوّت «آ»
پیام:
یادکرد عاشقان
از آن ها که خونین سفر کرده اند سفر بر مدار خطر کرده اند
قلمرو فکری:
بیایید از آن هایی که در راه عشق به شهادت رسیدهاند و همواره سفرشان با خطر همراه بوده است، حکایت کنیم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
مدار |
جای دور زدن و گردیدن، پیرامون، پهنه، مسیر |
بیت ß 3 جمله («حکایت کنیم» به قرینه حذف شده است: از آن ها حکایت کنیم که ...)
قلمرو ادبی:
سفر و خطر ß قافیه (کرده اند ß ردیف)
خونین سفر کردن ß کنایه از شهید شدن
سفر بر مدار خطر کردن ß کنایه از به جان خریدن خطرات عشق (شهادت)
واژه آرایی کلمه «سفر»
واج آرایی حرف «ر»
پیام:
یادکرد شهید
از آن ها که خورشید فریادشان دمید از گلوی سحرزادشان
قلمرو فکری:
بیایید از آن کسانی یاد کنیم که فریاد همچون خورشید، روشنگرشان، از دهانی می دمید که صبح از آنجا طلوع می کند. (فریاد شهیدان همه گیر و روشنگر بوده است.)
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دمیدن |
طلوع کردن |
سحرزاد |
زاییدۀ سحر |
بیت ß 2 جمله («حکایت کنیم» به قرینه حذف شده است: از آن ها حکایت کنیم که ...)
قلمرو ادبی:
فریاد و سحرزاد ß قافیه (شان ß ردیف)
فریاد و گلو ß تناسب (مراعات نظیر)
خورشید فریاد ß اضافه تشبیهی
گلوی سحرزاد ß تشخیص (جانبخشی)
فریاد و گلو ß تناسب (مراعات نظیر)
خورشید و سحر ß تناسب (مراعات نظیر)
سحر زاد ß کنایه از نورانی و معنوی
گلو: ß مجاز از وجود
واج آرایی حرف «ش»
پیام:
شهیدان فریاد روشنگرانه دارند
چه جانانه چرخ جنون می زنند دف عشق با دست خون می زنند
قلمرو فکری:
آن ها چقدر عاشقانه، با شیدایی می رقصند (شیفته و دیوانهی معشوق اند) و در حالی که غرق در خون شده اند با خدای خویش عشق بازی می کنند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
جانانه |
با همه وجود، از ته قلب، عاشقانه |
چرخ جنون می زنند |
رقص عاشق وار، رقص درویشانه |
دف |
ساز کوبهای |
دست خون |
در قمار، آخرین دور بازی برای کسی که همه چیز خود را باخته و خشمگین باشد و بر سر عضوی از اعضای بدن خود یا کسان خود گرو ببندد؛ دست خونین |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
جنون و خون ß قافیه (می زنند ß ردیف)
دف عشق ß اضافه تشبیهی (تشبیه فشرده، تشبیه رسا)
دست خون ß کنایه از شهادت
چرخ زدن و دف زدن ß کنایه از شادی کردن
دف عشق با دست خونین زدن ß کنایه از جان فشاری همراه با شادی
واژه آرایی کلمه «می زنند»
واج آرایی حرف «ن»
پیام:
به استقبال مرگ رفتن
به رقصی که بی پا و سر می کنند چنین نغمه عشق سر می کنند
قلمرو فکری:
با رقصی که با شهادت خود انجام می دهند، این چنین آواز عشق را سر می دهند:
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
نغمه |
آواز |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
سر و سر ß قافیه (می کنند ß ردیف)
پا و سر ß تناسب
نغمه عشق ß اضافه تشبیهی
سر کردن ß سردادن و آواز خواندن
بی پا و سر رقص کردن ß کنایه از با همه وجود رقصیدن، متناقض نما
رقص، نغمه، پا و سر ß تناسب
پیام:
به استقبال شهادت رفتن
هلا منکر جان و جانان ما بزن زخم انکار بر جان ما
قلمرو فکری:
هان، ای کسی که معشوق ما را انکار می کنی، با انکارت که همچون زخمی است، ما را مجروح کن. (ما را بنواز)
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
هلا |
آگاه باش، هان |
منکر |
انکار کننده |
جانان |
دلبر |
زخم |
ضربه |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
جانان و جان ß قافیه (ما ß ردیف)
زخم انکار ß اضافه تشبیهی (فشرده)
منکر و انکار ß اشتقاق
واژه آرایی کلمۀ «جان»
واج آرایی حروف «ن» و «ج» و مصوّت «ا»
پیام:
به انکار دشمن توجه نمی کنم
بزن زخم، این مرهم عاشق است که بی زخم مردن غم عاشق است
قلمرو فکری:
ای دشمن، آسیب و ضربهی خود را بر عاشق بزن، این آسیب و آزار تو برای او مثل مرهم است؛ زیرا بدون زخم مردن برای عاشق عین غم و مصیبت است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
مرهم |
التیام دهنده، دارویی که روی زخم گذارند |
که |
زیرا که |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
مرهم و غم ß قافیه (عاشق است ß ردیف)
مرهم بودن زخم ß متناقض نما
تشبیه ß زخم مثل مرهمی برای عاشق است
واژه آرایی کلمۀ «زخم»
پیام:
انکار دشمن، مرهم عاشق است
مگو سوخت جان من از فرط عشق خموشی است هان، اولین شرط عشق
قلمرو فکری:
نگو جان من از شدّت عشق سوخت. (گله و شکایت نکن) آگاه باش که اولین شرط عشق، سکوت و خاموشی است. (عاشق از درد عشق شکایت نمی کند.)
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
هان |
آگاه باش |
فرط |
شدت، فراوانی |
خموش |
ساکت بودن |
بیت ß 4 جمله
قلمرو ادبی:
فرط و شرط ß قافیه (عشق ß ردیف)
جان سوختن ß کنایه از رنج کشیدن
فرط و شرط ß جناس
جان و هان ß جناس
پیام:
سکوت، شرط عشق است
ببین لاله هایی که در باغ ماست خموشند و فریادشان تا خداست
قلمرو فکری:
ببین، شهیدانی که در وطن ما هستند، اگر چه خاموش اند، راهشان همیشه ادامه دارد و فریادشان تا خدا می رسد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
خموش |
خاموش، ساکت |
بیت ß 4 جمله
قلمرو ادبی:
ما و خدا ß قافیه (ست (هست، است) ß ردیف)
لالههایی ß نماد شهید
باغ ß استعاره از میهن و سرزمین
لاله و باغ ß تناسب
خموش بودن و رسیدن فریاد تا خدا ß متناقض نما
لالهها خموشند و فریاد می زنند ß جانبخشی
فریاد تا خدا بودن ß کنایه از بی نهایت، اغراق
بیا با گل لاله بیعت کنیم که آلاله ها را حمایت کنیم
قلمرو فکری:
بیا با گل لاله پیمان ببندیم که از این به بعد از آلاله ها (شهیدان) حمایت کنیم، پاسدار خون آن ها باشیم راهشان را ادامه دهیم و از آن ها و آرمان هایشان پشتیبانی کنیم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
آلاله |
شقایق، لاله وحشی |
بیعت کردن |
پیمان بستن |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
بیعت و حمایت ß قافیه (کنیم:ردیف)
لاله و آلاله ß نماد شهید
کل بیت ß جانبخشی
واج آرایی حروف «ل» و «ا»
پیام:
وفاداری به آرمان شهید
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
«شعرخوانی: صبح بی تو» و معنی شعر
شعرخوانی
صبح بی تو
- نویسنده: قیصر امین پور
- قالب: غزل
- وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رشته انسانی)
صبح بی تو، رنگ بعداز ظهر یک آدینه دارد بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
قلمرو فکری:
صبحی که تو نباشی (ظهور نکرده باشی)، مثل بعد از ظهر یک جمعه (جمعه های در انتظار ظهور)، غمگین و کسل کننده است. بدون تو حتی مهربانی هم، معنای خود را از دست می دهد و مانند کینه است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
آدینه |
جمعه |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
آدینه و کینه ß قافیه (دارد:ردیف)
صبح بی تو ß تشبیه به بعد از ظهر جمعه
حس آمیزی ß رنگ بعداز ظهر
عبارت «مهربانی حالتی از کینه دارد» ß تناقض
واژه آرایی عبارت «بی تو»
صبح و بعداز ظهر ß تناسب
پیام:
جهان بی تو هیچ است
بی تو می گویند تعطیل است کار عشقبازی عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد
قلمرو فکری:
بدون تو حتی عشق ورزیدن هم تعطیل می شود. (بساط عاشقی کردن ها برچیده می شود) اما عشق روز و زمان سرش نمی شود که شنبه است یا جمعه. (عشق همیشگی است و مربوط به روز خاصی نمی شود.)
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
آدینه |
جمعه |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
آدینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
مصراع دوم ß جانبخشی (تشخیص)، پرسش انکاری
شنبه و آدینه ß تناسب
پیام:
پایداری عشق
جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو امّا خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد
قلمرو فکری:
آدم های شوم و بدخواه، در این جهان ویران، وجود تو را انکار می کنند. اما خاک این دنیای ویران، گنجی همچون تو را در دل خویش نهفته است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
گنجینه |
دفینه، خزانه |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
گنجینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
جغد:نماد شومی، استعاره از انسان های شوم و نامبارک
انکار کردن جغد ß تشخیص (جانبخشی)
بویی از گنجینه داشتن ß حس آمیزی، کنایه از اینکه اثری از گنجینه در آنجا یافت می شود
واژه آرایی کلمه «ویرانه»
جغد، ویرانه و گنجینه ß مراعات نظیر (تناسب)
پیام:
ارزشمندی عشق
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
قلمرو فکری:
می خواستم از دوری و فراق تو گله کنم ولی یادم آمد که عشق و عاشقی، همیشه همراه با سختی و رنج کشیدن است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رنجش |
دل آزردگی |
دیرینه |
کهن، قدیم |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
دیرینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
مصراع دوم ß جانبخشی (تشخیص)
پیام:
در هم تنیدگی عشق و درد
در هوای عاشقان پر می کشد با بی قراری آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
قلمرو فکری:
دلِ زخمی عاشق (موعود)، با بی قراری در هوای عاشقان پَر می کشد و دلش هوای عاشقانش را می کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
کبوتر چاهی |
یک گونه از رده پرندگان و خانواده کبوترسانان است. که در اصطلاح عامیانه به آن کبوتر نیز می گویند. گونهٔ کبوتر چاهی نیای زیرگونه های کبوتر اهلی و کبوتر وحشی (کبوتران اهلی وحشی شده) است. |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
سینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
پر کشیدن ß کنایه از تمایل شدید به سمت چیزی
کبوتر چاهی زخمی ß استعاره از دلِ مجروح
پیام:
حال و هوای عشق
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
قلمرو فکری:
ناگهان روزی، کسی که کلید آرمان شهر در دستان اوست (مهدی موعود)، می آید و سیاهی و بدی و ظلم را نابود می کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
گشودن |
باز کردن |
شهر پر آینه |
منظور آرمان شهر است که پس از ظهور اتفاق خواهد افتاد |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
آیینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
تیرگی ß استعاره از ظلم و بدی و آلودگی
قفل و کلید ß تناسب:
دست ß مجاز از در اختیار داشتن
پیام:
امید به گشایش و پیروزی
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع فارسی (2) فصل 1 نيكی
جزوه جامع فارسی (2) فصل 2 قاضی بُست
جزوه جامع فارسی (2) فصل 3 در امواج سند
جزوه جامع فارسی (2) فصل 4 درس آزاد (ادبیات بومی)
جزوه جامع فارسی (2) فصل 5 آغازگری تنها
جزوه جامع فارسی (2) فصل 6 پرورده ی عشق
جزوه جامع فارسی (2) فصل 7 باران محبّت
جزوه جامع فارسی (2) فصل 8 درکوی عاشقان
جزوه جامع فارسی (2) فصل 9 ذوق لطيف
جزوه جامع فارسی (2) فصل 10 بانگ جَرَس
جزوه جامع فارسی (2) فصل 11 یاران عاشق
جزوه جامع فارسی (2) فصل 12 کاوۀ دادخواه
جزوه جامع فارسی (2) فصل 13 درس آزاد (ادبيات بومی 2)
جزوه جامع فارسی (2) فصل 14 حملۀ حیدری
جزوه جامع فارسی (2) فصل 15 کبوتر طوق دار
جزوه جامع فارسی (2) فصل 16 قصّۀ عینکم
جزوه جامع فارسی (2) فصل 17 خاموشی دريا
جزوه جامع فارسی (2) فصل 18 خوان عدل
معنی واژگان درس «یاران عاشق»
معنی واژگان درس «یاران عاشق»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دمیدن |
طلوع کردن |
سحرزاد |
زاییدۀ سحر |
دف |
ساز کوبهای |
نغمه |
آواز |
هلا |
آگاه باش، هان |
منکر |
انکار کننده |
جانان |
دلبر |
زخم |
ضربه |
که |
زیرا که |
خموش |
ساکت بودن |
هان |
آگاه باش |
فرط |
شدت، فراوانی |
آلاله |
شقایق، لاله وحشی |
بیعت کردن |
پیمان بستن |
آدینه |
جمعه |
گنجینه |
دفینه، خزانه |
رنجش |
دل آزردگی |
دیرینه |
کهن، قدیم |
گشودن |
باز کردن |
||
چرخ جنون می زنند |
رقص عاشق وار، رقص درویشانه |
||
جانانه |
با همه وجود، از ته قلب، عاشقانه |
||
مرهم |
التیام دهنده، دارویی که روی زخم گذارند |
||
مدار |
جای دور زدن و گردیدن، پیرامون، پهنه، مسیر |
||
شهر پر آینه |
منظور آرمان شهر است که پس از ظهور اتفاق خواهد افتاد |
||
دست خون |
در قمار، آخرین دور بازی برای کسی که همه چیز خود را باخته و خشمگین باشد و بر سر عضوی از اعضای بدن خود یا کسان خود گرو ببندد؛ دست خونین |
||
کبوتر چاهی |
یک گونه از رده پرندگان و خانواده کبوترسانان است. که در اصطلاح عامیانه به آن کبوتر نیز می گویند. گونهٔ کبوتر چاهی نیای زیرگونه های کبوتر اهلی و کبوتر وحشی (کبوتران اهلی وحشی شده) است. |
دانش زبانی: صفت بیانی
دانش زبانی
صفت بیانی
صفت بیانی:
همانطور که می دانید صفت بیانی، برای توضیح و وصف یک واژه به کار می رود. واژ ای که وصف می شود، موصوف نام دارد.
مثال: کتاب -ِ خواندنی
کتاب ß موصوف
خواندنی ß صفت
به پُرکاربردترین صفتهای بیانی توجّه کنید:
1- صفت زبانی مطلق:
تمیز، قشنگ، خوشگل و ...
2- صفت بیانی فاعلی:
الف) بن مضارع + -َ نده ß سازنده، درخشنده
ب) بن مضارع + ا ß گویا، کوشا
پ) بن مضارع + ان ß خندان، تابان
ت) بن ماضی یا بن مضارع + گار ß آفریدگار، آموزگار
ث) بن ماضی + ار ß خریدار، خواستار
ج) اسم یا ب یا صفت + گر ß زرگر، توانگر، روشنگر
چ) اسم یا صفت + گر ß ستمگر، روشنگر
ح) اسم یا صفت + بن مضارع ß خداشناس، راستگو
3- صفت بیانی لیاقت:
مصدر فعل + ی ß آشامیدنی، ستودنی
4- صفت بیانی نسبی:
الف) اسم + ی ß آسمانی، نارنجی
ب) اسم + ین ß امروزین، آهنین
پ) اسم + ینه ß سیمینه، چرمینه
ت) اسم + انی ß روحانی، عقلانی
ث) اسم + انه ß کودکانه، سالانه
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)