درسنامه کامل فارسی (2) فصل 1 نيكی
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات فارسی (2) فصل 1 نيكی - درسنامه شب امتحان فارسی (2) فصل 1 نيكی - جزوه شب امتحان فارسی (2) نوبت اول فصل 1 نيكی
شعر «ستایش: لطف خدا» و معنی شعر
شعر «ستایش: لطف خدا» و معنی شعر:
ستایش
لطف خدا
- شاعر: وحشی بافقی
- قالب شعر: مثنوی
- اثر: فرهاد و شیرین
به نام چاشنی بخش زبان ها حلاوت سنج معنی در بیان ها
قلمرو فکری:
با نام خداوندی که نامش بر زبان ها جاری است و به کلام انسان، شیرینی می بخشد، سخنم را آغاز می کنم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
حلاوت |
شیرینی |
حلاوت سنج |
شیرینی بخش |
چاشنی بخش |
آن چه برای اثر بخشی بیشتر کلام به آن اضافه می شود |
بیت ß 1 جمله
مصراع اول ß «سخنم را آغاز می کنم» به قرینۀ معنایی حذف شده
واژۀ چاشنی ß گسترش معنایی
قلمرو ادبی:
زبان و بیان ß قافیه (ها ß ردیف)
زبان ß مجاز از سخن
چاشنی بخش زبان ß حس آمیزی و کنایه از دل پذیر کننده
حلاوت سنج معنی ß حس آمیزی و کنایه از خوشایند کننده
زبان و بیان و معنی ß مراعات نظیر
چاشنی و حلاوت ß مراعات نظیر
تلمیح به آیۀ «عَلَّمَهُ البَیان»
حلاوت سنج معنی ß اضافۀ استعاری (استعاره)
مفهوم بیت:
مصراع اول ß آغاز سخن با نام خداوند
کل بیت ß خداوند به گفتار انسان، ارزش، اعتبار، جذابیت و شیرینی می بخشد
بلند آن سر که او خـواهد بلندش نژند آن دل که او خواهد نژندش
قلمرو فکری:
خداوند هر که را بخواهد، بلندمرتبه و هر که را بخواهد، افسرده و غمگین می سازد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
نژند |
خوار و زبون، اندوهگین |
«ــَـش» در هر دو مصراع ß نقش مفعول دارد
بیت ß 4جمله به شیوۀ بلاغی
فعل «است» در مصراع اول و دوم به قرینۀ معنایی حذف شده است
بلند ß نقش مسند
نژند ß نقش مسند
سر ß نقش نهاد
دل ß نقش نهاد
او ß نقش نهاد
قلمرو ادبی:
بلند و نژند ß قافیه (ــَـش ß ردیف)
بلند و نژند ß آرایۀ تکرار
سر و دل ß مجاز از شخص
واج آرایی حرف «ن»
سر و دل ß مراعات نظیر
بلند و نژند ß تضاد
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «تُعِزُّ مَن تَشاء و تُذِلُّ مَن تَشاء»
بلندیِ سر ß کنایه از عزّت و افتخار
مفهوم بیت:
عزّت و ذلّت دست خداوند است
همه کاره بودن خداوند
در نابسته احسـان گشـاده سـت به هر کس آنچه میبایست داده ست
قلمرو فکری:
درِ احسان و بخشش خداوند بر روی همه باز است و به هر کس آن مقدار که شایسته و لازم است، عطا کرده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
احسان |
نیکی کردن، بخشش |
می بایست |
لازم و ضروری بود |
نابسته و گشاده ß رابطۀ ترادف
بیت ß 3 جملۀ عادی
قلمرو ادبی:
گشاده و داده ß قافیه (ــَـست ß ردیف)
در و گشودن ß تناسب
درِ احسان ß اضافۀ استعاری (استعاره)
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «اِنَّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِسابِ»
گشاده بودن درِ احسان ß کنایه از بخشش بی نهایت خداوند
واج آرایی حرف «س»
مفهوم بیت:
بخشندگی و کرم الهی
بخشش عام خداوند
فراگیری نیکی و نعمت خداوند
به ترتیبی نهاده وضع عالم که نی یک موی باشد بیش و نی کم
قلمرو فکری:
خداوند، جهان را به گونه ای آفریده که همه چیز در مکان و اندازۀ خود است؛ هیچ چیز کم یا زیاد خلق نشده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
وضع |
وضعیت، حالت |
نی |
نه (حرف تسویه) |
بیت ß 3 جمله
نهاد جملۀ اول و فعل جملۀ سوم ß حذف به قرینۀ لفظی
قلمرو ادبی:
عالم و کم ß قافیه
بیش و کم ß تضاد
یک موی ß کنایه از بسیار اندک
نی ß آرایۀ تکرار
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «اَلّذی اَحسَنَ کُلَّ شَیءِ خَلَقَه»
مفهوم بیت:
نظام احسن خلقت
هیچ عیب و نقصی در خلقت نیست
وجود حکمت الهی در آفرینش
اگر لطفش قرین حال گردد همه ادبارها اقبال گردد
قلمرو فکری:
اگر لطف و محبّت خداوند همراه انسان گردد، همۀ بدبختی هایش به خوشبختی تبدیل می شود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
قرین |
همراه |
اقبال |
خوشبختی، سعادت |
ادبار |
بدبختی، سیه روزی؛ متضادّ اقبال |
بیت ß 2 جمله
قرین ß نقش مسند
اقبال ß نقش مسند
قلمرو ادبی:
حال و اقبال ß قافیه (گردد ß ردیف)
ادبار و اقبال ß تضاد
لطف قرین حال گردد ß تشخیص و استعاره
مفهوم بیت:
لطف خداوند سبب خوشبختی و سعادت می شود
وگــر توفیق او یک سو نهد پای نه از تدبیر کار آید نه از رای
قلمرو فکری:
اگر لطف خداوند شامل حال بنده اش نشود، دیگر از دست عقل و اندیشه کاری برنمی آید و انسان ناتوان می شود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
توفیق |
آن است که خداوند، اسباب را موافق خواهش بنده، مهیّا کند تا خواهش او به نتیجه برسد؛ سازگار گردانیدن |
بیت ß 3 جمله
تدبیر و رای ß رابطۀ ترادف
فعل «آید» در جملۀ پایانی به قرینۀ لفظی حذف شده است
قلمرو ادبی:
پای و رای ß قافیه
پای نهادن توفیق ß تشخیص و استعاره
پای و رای ß جناس ناقص اختلافی
رای و تدبیر ß تناسب
نَه ß آرایۀ تکرار
پای به یک سو نهادن ß کنایه از همراه نبودن و کناره گیری کردن
مفهوم بیت:
عجز و ناتوانی عقل
برتری خواست و توفیق الهی بر همه چیز
خرد را گر نبخشد روشنایی بماند تا ابد در تیــره رایـی
قلمرو فکری:
اگر خداوند عقل را هدایت نکند و روشنایی نبخشد، تا ابد در جهل و نادانی خواهد بود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
تیره رایی |
بد اندیشی، گمراهی |
خرد را ß نقش متمم(به خرد)ـ
بیت ß 2 جمله
روشنایی ß مفعول
ابد ß نقش قید
قلمرو ادبی:
روشنایی و تیره رایی ß قافیه
روشنایی و تیره رایی ß تضاد
خرد و رای ß مراعات نظیر
روشنایی بخشیدن ß کنایه از هدایت کردن
روشنایی ß استعاره از آگاهی
تیره رایی ß کنایه از گمراهی
روشناییِ عقل ß حس آمیزی
تیره بودنِ رای ß حس آمیزی
خرد ß مجاز از انسان
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «یَخرِجونَهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلی النّور»
مفهوم بیت:
اگر خداوند عقل را هدایت نکند و روشنایی نبخشد، تا ابد در جهل و نادانی خواهد بود
کمال عقل آن باشد در این راه که گوید نیستم از هـیچ آگاه
قلمرو فکری:
زمانی عقل در راه شناخت و معرفت به کمال می رسد که به نادانی و ناآگاهی خود اعتراف کند.
قلمرو ادبی:
عقل بگوید ß تشخیص و استعاره
کمال عقل بگوید آگاه نیستم ß تناقض
این راه ß استعاره از شناخت و معرفت
مفهوم بیت:
عقل و خرد انسان بدون بصیرت الهی، تیره و ناتوان است
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
شعر «نیکی» و معنی شعر
شعر «نیکی» و معنی شعر:
درس اول
نیکی
- شاعر: سعدی
- قالب شعر: مثنوی
- اثر: بوستان
یکی روبهی دید بی دست و پای فرو ماند در لطف و صنع خدای
قلمرو فکری:
شخصی روباهِ ناتوان و بی دست و پایی را دید و از آفرینش و لطف خداوند در شگفت ماند و متحیّر شد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
فروماندن |
متحیّر شدن |
صُنع |
آفرینش، آفریدن |
بیت ß 2 جمله
روبه ß نقش مفعول
خدای ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
پای و خدای ß قافیه
دست و پا ß مراعات نظیر
لطف و صُنع ß مراعات نظیر
بی دست و پای ß کنایه از ناتوان و عاجز
واج آرایی مصوّت «ی»
مفهوم بیت:
فراگیری لطف خداوند در جهان هستی
شگفت زدگی از لطف و آفرینش خداوند
که چون زندگانی به ســر مـیبرد؟ بدین دست و پای از کـجا میخورد؟
قلمرو فکری:
که این روباه چگونه زندگی خود را سپری می کند؟ و با این دست و پای معیوب، چگونه و از کجا غذا می خورد؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
چون |
چگونه |
بیت ß 2 جمله عادی
زندگانی ß نقش مفعول
مفعول جملۀ دوم به قرینۀ معنایی حذف شده است
قلمرو ادبی:
می برد و می خورد ß قافیه
دست و پا ß مراعات نظیر
به سر بردن ß کنایه از سپری کردن، روزگار گذراندن
دست و پای ß مجاز از ناتوانی
مفهوم بیت:
شگفت زدگی و عجز انسان از درک اسرار آفرینش الهی
در این بود درویش شوریده رنگ کـــه شیری برآمد شغالی به چنگ
قلمرو فکری:
درویشِ آشفته حال در این فکر و اندیشه بود که ناگهان شیری که شغالی را شکار کرده بود، از راه رسید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
در این بود |
در این فکر بود |
شوریده رنگ |
آشفته حال |
برآمد |
بیرون آمد |
این |
ضمیر اشاره |
شُغال |
جانورِ پستانداری است از تیرۀ سگان که جزو رستۀ گوشتخواران است |
بیت ß 2 جمله
درویش شوریده رنگ ß نهاد
قلمرو ادبی:
رنگ و چنگ ß قافیه
شیر و شغال ß تناسب و تضاد مفهومی
شوریده رنگ ß کنایه از پریشان حال و حس آمیزی
رنگ ß مجاز از حال
به چنگ آوردن ß کنایه از شکار کردن
مفهوم بیت:
مصراع اول ß حیران بودن درویش
مصراع دوم ß هیبت، صلابت و شکوه شیر
شغال نگونبخت را شیر خـورد بماند آنچه روباه از آن سیر خورد
قلمرو فکری:
شیر مشغول خوردنِ آن شغال شد؛ اندکی بعد، روباه رفت و باقیماندۀ آن شکار را خورد و سیر شد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
نگون بخت |
بد بخت |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
شیر و سیر ß قافیه (خورد ß ردیف)
شغال نگون بخت ß تشخیص و استعاره
شغال و روباه و شیر ß مراعات نظیر
شیر و سیر ß جناس ناقص اختلافی
نگونبخت ß کنایه از بختبرگشته و بد اقبال
مفهوم بیت:
شیر واسطۀ روزی رسانی خداوند به روباه
دگـــر روز باز اتّفاق اوفتاد که روزی رسان قوت روزش بداد
قلمرو فکری:
روز دیگر، دوباره این اتفاق رخ داد و خداوند روزیِ روباه را به او رساند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دگر روز |
روز دیگر |
روزی رسان |
خداوند |
قُوت |
رزق روزانه، خوراک، غذا |
بیت ß 2 جمله
«ــَـش» ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
اوفتاد و بداد ß قافیه
روز و روزی رسان و قوت ß تناسب
روزی رسان ß کنایه از خدا
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «إنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاء بِغیرِ حساب»
مفهوم بیت:
روزی رسانی خداوند
یقــین، مرد را دیده بیننده کرد شد و تکیه بر آفریننده کرد
قلمرو فکری:
قطره ی باران که به زمین می افتد، گل هایی چون مروارید درخشان را می رویاند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دیده |
چشم |
بیننده |
آگاه، هوشیار |
شد |
رفت |
بیت:3 جمله
«را» در «مرد را دیده» ß رای فکّ اضافه (دیدۀ مرد)
قلمرو ادبی:
بیننده و آفرینده ß قافیه (کرد ß ردیف)
دیده و بیننده ß مراعات نظیر و اشتقاق
بیننده کردن ß کنایه از آگاه کردن
تکیه کردن ß کنایه از توکّل و اعتماد
دیده ß ایهام تناسب:
- 1- چشم
- 2- آنچه دیده می شود: که با بیننده تناسب دارد
مفهوم بیت:
یقین پیدا کردن
توکّل بر خدا
کزین پس به کنجی نشینم چو مور که روزی نخوردند پیلان به زور
قلمرو فکری:
مرد با خود گفت: از این به بعد مانند مورچه ای در گوشه ای می نشینم؛ چرا که فیل ها هم با همۀ قدرتشان، فقط رزق و روزی تعیین شدۀ خود را دریافت می کنند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
کزین |
که از این |
مور |
مورچه |
پیلان |
جمعِ پیل، فیل ها |
بیت ß 2 جمله
روزی ß نقش مفعول
مور ß نقش متمم
قلمرو ادبی:
مور و زور ß قافیه
مور و پیل ß تضاد مفهومی و تناسب
مور و زور ß جناس ناقص اختلافی
به کنجی نشستن ß کنایه از کار نکردن
من مانند مور ß تشبیه
مور ß نماد ضعف و کوچکی
پیل ß نماد قدرت و بزرگی
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «وَ ما مِن دابَّهِ فِی الاَرضِ اِلّا عَلَی اللهِ رِزقُها»
مفهوم بیت:
تصمیم به گوشه نشینی
تلاش نکردن
توکّل
زنخدان فرو برد چندی به جیب که بخشنده روزی فرستد ز غیب
قلمرو فکری:
مرد مدّتی دست از تلاش برداشت و بیکار در گوشه ای نشست؛ به امید این که خداوند روزی اش را از غیب بفرستد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
زَنَخدان |
چانه |
جیب |
گریبان، یقه |
بخشنده |
روزی دهنده، خداوند |
چندی |
مدّتی |
غیب |
پنهان، نهان از چشم؛ عالمی که خداوند، فرشتگان و ... در آن قرار دارند |
بیت ß 2 جمله
زنخدان و روزی ß نقش مفعول
قلمرو ادبی:
غیب و جیب ß قافیه
واج آرایی حرف «ب»
زنخدان به جیب فرو بردن ß کنایه تفکّر و گوشه نشینی
جیب و غیب ß جناس ناقص اختلافی
مصراع دوم ß تلمیح به آیۀ «اِنّ اللهَ هُوَ الرَّزّاق»
بخشنده ß کنایه از خداوند
مفهوم بیت:
گوشه نشینی
انتظار روزی داشتن
نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست
قلمرو فکری:
هیچ کس، نه آشنا و نه بیگانه دلش به حال او نسوخت. مانند چنگ (نوعی ساز) لاغر و خمیده شده بود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
تیمار خوردن |
غم خوردن، مراقبت، مواظبت |
چنگ |
نوعی ساز که سرِ آن خمیده است و تارها دارد |
«ــَـش» در دو مصراع ß نقش مضاف الیه
بیت ß 3 جمله به شیوۀ بلاغی (جهش ضمیر، شیوۀ بلاغی ایجاد می کند)
قلمرو ادبی:
دوست و پوست ß قافیه
بیگانه و دوست ß تضاد و مجاز از همۀ مردم
چنگ و رگ و استخوان و پوست ß تناسب
او مانند چنگ ß تشبیه
دوست و پوست ß جناس ناهمسان
چنگ ß ایهام تناسب:
- 1- نوعی ساز
- 2- انگشتان (که با رگ و استخوان تناسب دارد)
مفهوم بیت:
تنهایی و بی کسی
لاغری و ناتوانی
چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش ز دیوار محرابش آمد به گوش
قلمرو فکری:
وقتی به سبب ناتوانی و ضعف بدنی کاملاً بی طاقت شد؛ از گوشۀ عبادتگاه (عالم غیب) ندایی شنید که می گفت:
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
چو |
وقتی که |
محراب |
جای ایستادن پیشنماز در مسجد؛ اینجا گوشه یا کُنج منظور است |
بیت ß 2 جمله
«ــَـش» در «صبرش»:
- 1- می تواند مضاف الیه باشد (صبر او تمام شد)
- 2- می تواند متمم باشد (برای او صبر نماند)
«ــَـش» در «محرابش» ß مضاف الیه
قلمرو ادبی:
هوش و گوش ß قافیه
هوش و گوش ß جناس ناقص اختلافی
دیوار محراب ß مجاز از عالم غیب یا درون
به گوش آمدن ß کنایه از شنیدن
هوش ß مجاز از هوشیاری
مفهوم بیت:
ناتوانی، ضعف و عدم هوشیاری
برو شیر درنده باش، ای دغل مینداز خود را چو روباه شل
قلمرو فکری:
ای حیله گر! برو مانند شیر تلاشی از خودت نشان بده و مثل روباه ناتوان، خود را در گوشه ای رها نکن.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دَغَل |
ناراست، حیله گر |
شَل |
دست و پای از کار افتاده |
بیت ß 4 جمله (سه جمله اول عادی و جمله چهارم بلاغی)
شیر درّنده ß نقش مسند
دغل ß منادا
روباه ß متمم
شَل ß نقش صفت
قلمرو ادبی:
دغل و شل ß قافیه
تو مثل شیر ß تشبیه
شیر ß نماد قدرتمندی و خودکفایی و تلاش
روباه ß نماد تنبلی و وابستگی و حیله گری
شیر و روباه ß تضاد
شیر و روباه ß مراعات نظیر
مفهوم بیت:
متّکی بودن به خود
دعوت به تلاش و قدرتمندی
ترک ضعف و گوشه نشینی
چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟
قلمرو فکری:
چنان تلاش کن که چون شیر از غذایت و چیزی برای ضعیفان باقی بماند؛چرا مثل روباه،منتظر باقیماندۀ غذای دیگرانی؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سعی |
تلاش، کار |
مانَد |
بمانَد |
وامانده |
باقیمانده |
بیت ß 3 جمله
سعی ß نقش مفعول
سیر ß نقش مسند
قلمرو ادبی:
شیر و سیر ß قافیه
شیر و سیر ß جناس ناقص اختلافی
تو مانند شیر ß تشبیه
تو مانند روباه ß تشبیه
شیر و روباه ß تناسب و تضاد مفهومی
شیر ß نماد قدرتمندی و خودکفایی و تلاش
روباه ß نماد تنبلی و وابستگی و حیله گری
مفهوم بیت:
متّکی بودن به خود
دعوت به تلاش و قدرتمندی
ترک ضعف و گوشه نشینی
بخور تا توانی به بازوی خویش کــــه سعیت بود در ترازوی خویش
قلمرو فکری:
از قدرت و نیروی خودت استفاده کن؛ زیرا نتیجۀ تلاش تو، به خودت باز خواهد گشت.
قلمرو زبانی:
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
بازوی و ترازوی ß قافیه (خویش ß ردیف)
بازو ß مجاز از نیرو و توانایی
سعی ß مجاز از نتیجۀ کار و تلاش
بخور ß کنایه از تلاش برای کسب روزی
مصراع دوم ß تمثیل و کنایه از اینکه نتیجۀ تلاش تو به خودت برمی گردد
در ترازو بودن ß کنایه از به دست آمدن
توانی و بازو و سعی ß تناسب
کل بیت ß تلمیح به آیات «لَیسَ لِلاِنسانِ الّا ما سَعی» و «کُلُّ نَفسِ بِما کَسَبَت رَهینَه»
مفهوم بیت:
متّکی بودن به خود
دعوت به تلاش و قدرتمندی
ترک ضعف و گوشه نشینی
بگیر ای جوان دست درویش پــیر نه خود را بیفگن که دستم بگـیر
قلمرو فکری:
ای جوان! سعی کن به دیگران کمک کنی؛ نه اینکه خودت را ناتوان نشان بدهی تا دیگران به تو کمک کنند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
درویش |
فقیر |
بیفکن |
ناتوان نشان دادن |
بیت ß 4 جمله
دست ß نقش مفعول
خود ß نقش مفعول
جوان ß نقش منادا
قلمرو ادبی:
پیر و بگیر ß قافیه
جوان و پیر ß تضاد
دست ß تکرار
دستم بگیر ß کنایه از کمک کردن
خود را افکندن ß کنایه از خود را ناتوان نشان دادن
مفهوم بیت:
کمک به دیگران
نفی کمک خواستن و تنبلی
خدا را بر آن بنده بخشایش است که خلق از وجودش در آسایش است
قلمرو فکری:
بخشایشِ خداوند شامل حال آن بنده ای می شود که مردم از برکت وجود او در آسایش و راحتی باشند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
بخشایش |
عفوکردن، رحم کردن |
بیت ß 2 جمله
بخشایش ß نقش نهاد
«را» در مصراع اول ß رای فکّ اضافه (بخشایشِ خدا)
قلمرو ادبی:
بخشایش و آسایش ß قافیه (است ß ردیف)
خدا و خلق و بخشایش و بنده ß تناسب
واج آرایی حرف «ب»
وجود ß مجاز از اعمال و رفتار
تمثیل و تلمیح به حدیث پیغمبر (ص)
مفهوم بیت:
دعوت به نیکی کردن به خلق
بخشایش خداوند در گرو خدمت به خلق است
کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست کــــه دون همّتانند بی مغز و پوست
قلمرو فکری:
انسان های عاقل و دانا، کریم و بخشنده اند؛ امّا آدم های بی عقل و نادان، پَست و کم همّت هستند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
کَرَم |
بخشش، لطف |
دون همّت |
کوتاه همّت، دارای طب پست و کوتاه اندیشه |
بیت ß 3 جمله
کَرَم ß نقش مفعول
قلمرو ادبی:
اوست و پوست ß قافیه
سر ß مجاز از وجود
مغز ß مجاز از فکر
پوست ß مجاز از ظاهر
پوست و مغز ß تضاد
بی مغز ß کنایه از نادان
واج آرایی حرف «ر»
مفهوم بیت:
بخشندگی، نشانۀ خردمندی است
کسی نیک بیند به هر دو سرای کــــه نیکی رساند به خلق خدای
قلمرو فکری:
کسی در دو جهان رستگار و خوشبخت است که به مردم خوبی کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سرا |
خانه |
دو سرا |
دو دنیا |
بیت ß 2 جمله به شیوۀ بلاغی
نیک و نیکی ß نقش مفعول
خدای ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
سرای و خدای ß قافیه
هر دو سرای ß استعاره از دنیا و آخرت
خلق و خدا ß مراعات نظیر
خلق و خدا ß متضاد
نیک و نیکی ß جناس ناقص افزایشی
کل بیت ß تلمیح به حدیث « اَلدُّنیا مَزرَعَه الآخرَه» و آیات «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذرّهِ خَیراً یَرَه» و «إِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لاًنفُسِکُم»
مفهوم بیت:
نتیجۀ نیکی کردن به خلق، نیکی دیدن در دو جهان است
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع فارسی (2) فصل 1 نيكی
جزوه جامع فارسی (2) فصل 2 قاضی بُست
جزوه جامع فارسی (2) فصل 3 در امواج سند
جزوه جامع فارسی (2) فصل 4 درس آزاد (ادبیات بومی)
جزوه جامع فارسی (2) فصل 5 آغازگری تنها
جزوه جامع فارسی (2) فصل 6 پرورده ی عشق
جزوه جامع فارسی (2) فصل 7 باران محبّت
جزوه جامع فارسی (2) فصل 8 درکوی عاشقان
جزوه جامع فارسی (2) فصل 9 ذوق لطيف
جزوه جامع فارسی (2) فصل 10 بانگ جَرَس
جزوه جامع فارسی (2) فصل 11 یاران عاشق
جزوه جامع فارسی (2) فصل 12 کاوۀ دادخواه
جزوه جامع فارسی (2) فصل 13 درس آزاد (ادبيات بومی 2)
جزوه جامع فارسی (2) فصل 14 حملۀ حیدری
جزوه جامع فارسی (2) فصل 15 کبوتر طوق دار
جزوه جامع فارسی (2) فصل 16 قصّۀ عینکم
جزوه جامع فارسی (2) فصل 17 خاموشی دريا
جزوه جامع فارسی (2) فصل 18 خوان عدل
متن «گنج حمکت: همّت»
متن «گنج حمکت: همّت»:
گنج حمکت
همّت
- کتاب: بهارستان
- نویسنده: عبدالرحمن جامی
موری را دیدند که به زورمندی کمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته. به تعجّب گفتند: «این مور را ببینید که [بار] به این گرانی چون میکشد؟» مور چون این بشنید، بخندید و گفت: «مردان، بار را به نیروی همّت و بازوی حمیّت کشند، نه به قوّت تن.»
قلمرو فکری:
مورچه ای را دیدند که آمادۀ قدرت نمایی شده، ملخی را که ده برابر، بزرگتر از خود بود، برداشته بود. با تعجّب گفتند: «این مورچه را ببینید که بار به این سنگینی را چگونه می برد؟» مورچه وقتی این سخن را شنید، خندید و گفت: « مردانِ بزرگ، بار را با قدرت اراده، همّت مردانگی و غیرت خود می برند؛ نه با قدرت بدنی.»
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
گران |
سنگین |
همّت |
اراده، عزم |
حمیّت |
غیرت، جوانمردی، مردانگی |
کل عبارت ß 11 جمله است
قلمرو ادبی:
کمربستن ß کنایه از آماده شدن
نیروی همّت ß اضافۀ استعاری (استعاره)
بازوی حمیّت ß اضافۀ استعاری (استعاره)
نسبت دادن ویژگی های انسان به مور ß تشخیص و استعاره
مفهوم:
بلند همّتی
نفی زور بازو
غیرتمندی
مردانگی
معنی واژگان درس «نیکی»
معنی واژگان درس «نیکی»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
حلاوت |
شیرینی |
حلاوت سنج |
شیرینی بخش |
نژند |
خوار و زبون، اندوهگین |
تیره رایی |
بد اندیشی، گمراهی |
احسان |
نیکی کردن، بخشش |
می بایست |
لازم و ضروری بود |
وضع |
وضعیت، حالت |
نی |
نه (حرف تسویه) |
قرین |
همراه |
اقبال |
خوشبختی، سعادت |
فروماندن |
متحیّر شدن |
صُنع |
آفرینش، آفریدن |
چون |
چگونه |
نگون بخت |
بد بخت |
در این بود |
در این فکر بود |
شوریده رنگ |
آشفته حال |
برآمد |
بیرون آمد |
این |
ضمیر اشاره |
دگر روز |
روز دیگر |
روزی رسان |
خداوند |
کَرَم |
بخشش، لطف |
شد |
رفت |
دیده |
چشم |
بیننده |
آگاه، هوشیار |
کزین |
که از این |
مور |
مورچه |
پیلان |
جمعِ پیل، فیل ها |
چو |
وقتی که |
زَنَخدان |
چانه |
جیب |
گریبان، یقه |
بخشنده |
روزی دهنده، خداوند |
چندی |
مدّتی |
دَغَل |
ناراست، حیله گر |
شَل |
دست و پای از کار افتاده |
سعی |
تلاش، کار |
مانَد |
بمانَد |
وامانده |
باقیمانده |
بخشایش |
عفوکردن، رحم کردن |
درویش |
فقیر |
بیفکن |
ناتوان نشان دادن |
سرا |
خانه |
دو سرا |
دو دنیا |
قُوت |
رزق روزانه، خوراک، غذا |
||
تیمار خوردن |
غم خوردن، مراقبت، مواظبت |
||
ادبار |
بدبختی، سیه روزی؛ متضادّ اقبال |
||
دون همّت |
کوتاه همّت، دارای طب پست و کوتاه اندیشه |
||
چاشنی بخش |
آن چه برای اثر بخشی بیشتر کلام به آن اضافه می شود |
||
چنگ |
نوعی ساز که سرِ آن خمیده است و تارها دارد |
||
محراب |
جای ایستادن پیشنماز در مسجد؛ اینجا گوشه یا کُنج منظور است |
||
غیب |
پنهان، نهان از چشم؛ عالمی که خداوند، فرشتگان و ... در آن قرار دارند |
||
شُغال |
جانورِ پستانداری است از تیرۀ سگان که جزو رستۀ گوشتخواران است |
||
توفیق |
آن است که خداوند، اسباب را موافق خواهش بنده، مهیّا کند تا خواهش او به نتیجه برسد؛ سازگار گردانیدن |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
دانش زبانی: معنای صحیح کلمات
دانش زبانی: معنای صحیح کلمات:
دانش زبانی
معنای صحیح کلمات
معنای صحیح کلمات:
معنای برخی واژه ها تنها در جمله یا زنجیرۀ سخن قابل درک است.
با استفاده از شیوه های زیر، به معنای هر یک از واژه های مشخّص شده، دقیق تر می توان پی برد:
الف) قرار گرفتن واژه در جمله:
- ماه طولانی بود.
- ماه، تابناک بود.
ب) توجّه به رابطه های معنایی (ترادف، تضاد، تضمّن و تناسب)
- سیر و بیزار ß ترادف
- سیر و گرسنه ß تضاد
- سیر و پیاز ß تناسب
- سیر و گیاه ß تضمّن