تأثير اللغة العربية على اللغة الفارسية: تأثير زبان عربی بر زبان فارسی
شرح المفردات:
کلمه |
نوع کلمه |
ترجمه |
نُقِلَ |
فعل ماضی مجهول - ثلاثی مجرد |
منتقل شد. |
البضائع |
اسم - جمع مكسر |
کالاها (مفرد آن البضاعة) |
اشتد |
فعل ماضی - ثلاثی مزید باب افتعال (اشتدد : اشتد) |
شدت گرفت |
کلمه «معرفة» از فعل «عَرَفَ: شناخت» و کلمه «نكرة» از فعل «نَكِرَ: نشناخت» گرفته شده است. بنابراین، اسم معرفه یعنی «آشنا» و اسم نکره نیز به معنای «ناآشنا» است. این دو لفظ در زبان عربی بر دو گروه مهم از اسم ها اطلاق می شود و اهمیت یادگیری این موضوع در زمینه ترجمه این اسم هاست؛ زیرا اسم های نکره به هنگام ترجمه به صورتی متفاوت و به شکل ناشناخته ترجمه می شوند. درباره این موضوع در بخش های بعدی این درس به طور مفصل صحبت خواهیم کرد به علت اینکه انواع اسم های معرفه کمتر و نسبت به نکره ها محدودتر است، در ابتدا به بررسی دو مورد از انواع اسم های معرفه می پردازیم: ۱ _ معرفه به «ال» ۲-_ اسم عَلَم (اسم خاص)
۱. معرفه به «ال»:
مهمترین نشانه اسم معرفه حرف تعريف ال است و هر اسم نکره ای به وسیله این حرف به معرفه تبدیل می شود.
مثال: معلم ⟵ المعلم قلماً ⟵ القلمَ في كتاب ⟵ في الكتاب
تنوین های سه گانه (ــًــٍــٌـ) هم نشانه اسم نکره هستند. به همین سبب، در ترجمه اسم های نکره بدون «ال» توجه کنید که به شکل نکره (ناشناس) ترجمه شوند اسم نکره در زبان فارسی به یکی از شیوه های زیر ترجمه می شود:
اسم مفرد: جاء معلّم إلى المدرسة |
اسم جمع: رأيتُ طلاباً إلى الجامعة |
۱. اسم + ی: معلمی به مدرسه آمد |
۱. چند + اسم: چند دانشجو را در دانشگاه دیدم. |
۲. یک + اسم: یک معلم به مدرسه آمد |
۲. اسم + انی: دانشجویانی را در دانشگاه دیدم |
۳. یک + اسم + ی: یک معلمی به مدرسه آمد. |
|
اگر اسمی در جمله به صورت نکره بیاید و همان اسم در ادامه با «ال» به کار رود، میتوان در ترجمه «ال» از (آن و این) استفاده نمود؛ زیرا مخاطب در مرحله دوم نسبت به همان اسم نکره آشنایی پیدا کرده است. مثال:
رأيتُ كتاباً في المعرض فاشتريتُ الکتابَ: کتابی را در نمایشگاه دیدم، پس آن کتاب را خریدم.
يدخل طالبٌ في المكتبة ثم بدأ الطالب بالمطالعة: دانش آموزی وارد کتابخانه شد سپس این دانش آموز شروع به مطالعه نمود.
سال گذشته با «خبر» آشنا شدید و آموختید که خبر غالباً با تنوین به کار می رود. در چنین مواقعی، خبر را به شکل نکره ترجمه نمی کنیم؛ زیرا این تنوین نشانه نقش خبر است و بیانگر نکره بودنش نیست. مثال:
العلمُ كنزٌ : علم گنج است . فريقُنا فائزٌ : تیم ما برنده است.
یعنی نام مخصوص شخصی یا مکانی که به وسیله آن از سایر همنوعان خود شناخته می شوند. مانند: علي، هاشم، مريم / إيران، شيراز، بوشهر ...
البته دقت کنید که این اسم ها میتوانند در جمله نقش هایی را بر عهده بگیرند و گاهی اوقات تنوینی متناسب با همان نقش بر روی آخرین حرفشان دیده می شود. توجه کنید که چنین تنوینی بیانگر «نکره بودن» این اسمها نیست.
مثال: شارك علي في مراسيم تكريم يوم الطالب: على در مراسم بزرگداشت روز دانش آموز شرکت کرد.
۱- بر اساس معیار شناخت، اسمها در زبان عربی به دو دسته معرفه (آشنا) و نکره (ناآشنا) تقسیم می شوند.
۲- اهمیت یادگیری این مبحث در زمینه ترجمه آشکار میگردد در ترجمه اسمهای نکره به یکی از شیوه های زیر عمل می کنیم:
اسم مفرد: جاء معلّمٌ إلى المدرسة |
اسم جمع: رأيتُ طلاباً إلى الجامعة |
۱. اسم + ی: معلمی به مدرسه آمد |
۱. چند + اسم: چند دانشجو را در دانشگاه دیدم. |
۲. یک + اسم یک معلم به مدرسه آمد |
۲. اسم + انی: دانشجویانی را در دانشگاه دیدم. |
۳. یک + اسم + ی یک معلمی به مدرسه آمد. |
|
۳- دو نوع مهم از انواع اسم های معرفه عبارتند از: معرفه به «ال» - اسم علم (خاص)
۴- اسم علم (خاص): یعنی نام مخصوص شخصی یا مکانی که به وسیله آن از سایر هم نوعان خود شناخته میشوند.
۵- تنوین اسمهای علم را نباید با تنوین نکره اشتباه گرفت. این تنوین نشانه نقش این کلمات در جمله هستند.
عين المعرفة والنكرة فيما أُشيرَ إليها بخط ، ثم ترجم العبارات حسبَ قواعد المعرفة والنكرة.
۱. إنّ أحد مهاجمي فريق السعادة سجل هدفاً.
۲. تعال نذهب إلى الملعب لمشاهدة مباراة بين الفريقين الإيرانيين.
۳. العنب البرازيلي شجرةً تختلف عن باقي أشجار العالم وتنبتُ في البرازيل. .
۴. ظواهر الطبيعة تُثبتُ حقيقةً وهي قدرة الله.
۵. يوجد نوع من الشجرة الخانقة في جزيرة قشم التي تقع في محافظة هرمزجان.
عين الترجمة الصحيحة حسب قواعد المعرفة والنكرة
١- سَمِعْتُ صَوتاً عجيباً. صدای عجیبی را شنیدم. صدای عجیب را شنیدم.
۲- وَصَلْتُ إِلَى الْقَرْيَةِ. به روستایی رسیدم به روستا رسیدم.
۳- نَظْرَةٌ إِلَى الْماضي نگاهی به گذشته نگاه به گذشته
٤- الْعِبادُ الصَّالِحونَ بندگانی درستکار بندگان درستکار
۵- السوارُ الْعَتيق دستبند کهنه دستبندی کهنه
٦- التاريخُ الذَّهَبِيُّ تاریخی زرین تاریخ زرین