صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

انسان

پاسخ تایید شده
2 ماه قبل
0
[شاه کلید مای درس] | انسان
bookmark_border یازدهم انسانی
book فلسفه (1)
bookmarks فصل 9 : چیستی انسان (1)
2 ماه قبل
0

 

 انسان

وقتی که میگویید من میخواهم، «من مینویسم » ، « من قبول دارم » ، « من دوست دارم » منظورتان از « من » چیست؟

آیا مقصودتان جسم و بدن شماست؟ اندیشه و ذهنتان است؟ احساسات و عواطف و خاطرات شماست؟

یا همه اینها متعلق به آن حقیقتی است که آن را « من » می نامید؟

یکی از مسائل مورد توجه فیلسوفان از ابتدای شکل گیری فلسفه تاکنون مسئله «حقیقت انسان » بوده است.

فیلسوفان در این مورد نظرات مختلف و گاه متضادی بیان کرده اند:

دوره یونان باستان

دیدگاه افلاطون :

نظر دقیق و روشن دربارۀ انسان در دوره یونان باستان اولین بار از جانب افلاطون ابراز شد .

از آنجا که مجموعه آثار افلاطون منعکس کننده اندیشه های سقراط نیز هست می توان گفت که دیدگاه افلاطون به میزان زیادی منعکس کننده دیدگاه استاد وی، سقراط هست.

افلاطون به صورت روشن بیان کرد که انسان علاوه بر بدن دارای حقیقتی برتر است که محدودیت های بدن را ندارد.

به عقیده افلاطون، حقیقت برتر انسان نفس است که قابل رؤیت نیست.

از نظر افلاطون نفس با ارزش ترین دارایی انسان است و توجه و مراقبت از نفس باید وظیفه اصلی هر انسانی

باشد تا بدین وسیله نفس زیبا شود و به فضایل آراسته گردد.

به عقیده ،افلاطون « تنها موجودی که به طور خاص دارای عقل و خرد است نفس است و این نفس چیزی نامرئی است »

به عقیده افلاطون نفس جزء عقلانی انسان است که او را از حیوانات متمایز میکند و غیر فانی و جاوید است .

 

دیدگاه ارسطو

ارسطو نظر استاد خود افلاطون را پذیرفت که قوه نطق و قابلیت حیات مربوط به نفس است، نه بدن

به عقیده ارسطو بدن بدون نفس یک موجود مرده است.

از نظر ارسطو نفس انسان در هنگام تولد حالت بالقوه دارد و هیچ چیز بالفعلی ،ندارد نه علم، نه احساس نه محبت و نه نفرت و نه هیچ چیز دیگر نفس به تدریج این امور را کسب میکند و به فعلیت » می رسد و کامل و کامل تر می شود.

مقصود از « ناطق » بودن انسان هم صرفاً سخن گفتن او نیست بلکه مقصود اصلی، قوه تفکر و تعقل است. انسان با قوه تفکر خود استدلال میکند؛ یعنی از تصدیقات و تصورات خود کمک میگیرد و استدلال را سامان دهد. گویا در هنگام استدلال با خود نطق می.کند پس از تنظیم استدلال نیز با سخن گفتن و نطق محتوای استدلال را به دیگران منتقل می نماید.

 

دوره جدید اروپا

در دوره جدید اروپا همان طور که فیلسوفان اروپایی از جهت معرفت شناسی به دو گروه «تجربه گراین» و عقل گرایان تقسیم شدند از جهت انسان شناسی نیز به تدریج دو تلقی از انسان پیدا کردند و دو جریان را پدید آوردند که تاکنون نیز این دو جریان همچنان در مباحثات فلسفی اروپا حضور دارند؛ البته یکی از این دو ، حضور فعال تر و تأثیر گذارتری بر فرهنگ و زندگی اروپاییان معاصر داشته است.

جریان معتقد به وجود نفس:

جریان عقل گرایی همانند افلاطون و ارسطو معتقد به وجود «روح» یا «نفس» است.

فلاسفه جریان عقل گرایی برای انسان دو بعد روحی و مادی قائل اند و حقیقت انسان را روح و نفس می دانند.

جریان منکر نفس :

جریان تجربه گرا ، به این سو تمایل دارند که اصولاً وجود «نفس» را انکار می کنند.

فلاسفه جریان تجربه گرایی انسان را با یک موجود مادی میدانند و یا نفس را چیزی فرعی نسبت به بدن تلقی می کنند و از آثار و لوازم بدن به شمار می آورند.


سایر مباحث این فصل