صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

درماندگی آموخته شده

پاسخ تایید شده
2 ماه قبل
0
[شاه کلید مای درس] | درماندگی آموخته شده
bookmark_border یازدهم انسانی
book روان شناسی
bookmarks فصل 7 : انگیزه و نگرش
2 ماه قبل
0

آیا درماندگی ما همیشه واقعی است؟

  1. بسیاری از ناتوانی های ما به دلیل  ما به دلیل یادگیری است نه اینکه واقعا نمی توانیم.
  2. یعنی باور می کنیم که ناتوانیم و کنترلی بر محیط خود نداریم و برای تغییر دادن شرایط نمی توانیم کاری انجام دهیم.

در نتیجه:

  1. انگیزه عمل در ما به وجود نمی آید و تلاشی نمی کنیم.

 

درماندگی آموخته شده

  1. وقتی افراد به تکلیفی مشغول می شوند یا کاری انجام می دهند، انتظار دارند نتایج خوبی از رفتار و کارهایشان به دست آورند.
  2. یعنی: بین کار خود و نتایج آن رابطه ای متقابل برقرار می کنند.
  3. بنابراین: زمانی که بین آن فعالیت و نتایج به دست آمده رابطه ای نمی بینند دچار درماندگی آموخته شده می شوند یعنی حالتی که در آن پیامدها و نتایج کار هیچ ربطی با تلاش و کار فرد ندارد.
  4. اگر بین کار خود و پیامدهای آن رابطه ای نبینیم دست از کار می کشیم یعنی یاد میگیریم که نتایج بدست آمده ارتباطی با کار ما ندارند و مستقل از عمل ما هستند.

در این حالت به درماندگی آموخته شده می رسیم.

مثال

داستان فیل های باغ وحش، که به راحتی رام صاحب خود هستند، همین گونه است. فیل ها را در کودکی با طناب یا زنجیر محکمی به یک پایه یا ستون، محکم می بندند. فیل نمی تواند طناب یا زنجیر را پاره بکند تا جایی که در می یابد تلاشش بیهوده است و هر کاری بکند خلاصی نخواهد داشت؛ به همی دلیل رام می شود و می آموزد که آرام باشد و دست از تلاش بردارد و هر موقع طناب به گردنش باشد فرمانبر و مطیع صاحب خود می شود؛ حتی اگر این طناب در دست یک کودک باشد.

فیل توانایی پاره کردن طناب را دارد، اما پذیرفته که ناتوان است.

این مسئله در مورد انسان از این هم بدتر است. آدمیان، با وجود توانایی، می آموزند که ناتوان هستند و تلاش آنها موقعیت را به هیچ وجه به نفع آنها تغییر نخواهد داد.

مثال

در یک آزمایش ابتدا سگ را در قفسی قرار می دهند که دو قسمت دارد. سپس در یک نیمه قفس، از زیر پای سگ به او شوک الکتریکی وارد می کنند. سگ با دریافت شوک آزار دهنده، به طرف دیگر قفس می پرد و از شوک خلاص می شود بار دوم سگ را در همان قفس قرار داده و این بار به هر دو طرف قفس شوک وارد می کنند. سگ برای فرار از شوک به طرف دیگر می پرد ولی می بیند شکوک برقرار است دوباره به طرف قبلی می پرد و میبیند دوباره شوک برقرار است. چندین بار این کار را برای رهایی از شوک انجام می دهد و درمی یابد که تلاشش بیهوده است و فایده ای ندارد. از حرکت ایستاده و تکان نمی خورد و فقط زوزه می کشد.

برای بار سوم سگ را در قفس قرار داده و مانند بار اول فقط به همان طرفی که سگ قرار دارد شوک می دهد. سگ با وجود دریافت شوک و اینکه می تواند با پرش به طرف دیگر، خود را نجات دهد، هیچ حرکتی نکرده، شوک را تحمل می کند و زوزه می کشد. (یعنی به درماندگی آموخته شده رسیده است.)

 

توصیف وضعیت درماندگی آموخته شده

  1. شخص واقعا ممکن است در موقعیت ناراحت کنند قرار داشته باشد.
  2. تلاش شخص موفق به تغییر موقعیتش نشده است.
  3. در نتیجه از تلاش باز مانده و به این باور رسیده که هیچ کاری از من ساخته نیست.

فرد احساس می کند کنترل اوضاع از دستش خارج شده است:

  1. فرد اطمینان خود را از دست می دهد.
  2. به ناتوانی خود اذعان می کند.
  3. توان حرکت و خلاقیت از او سلب شده است.
  4. به موجود بی حرکت و خنثی تبدیل می شود.

 

درماندگی آموخته شده

  1. مربوط به افرادی است که کوشش را با پیشرفت مرتبط نمی دانند.
  2. آنها فکر می کنند هر کاری انجام دهند به موفقیت نمی رسند، یعنی پیامدهای رفتار را مستقل از خود رفتار می دانند.

در نتیجه:

  1. این اعتقاد در فرد ایجاد می شود که رویدادها در کنترل او نیستند.

تهیه کننده: زهرا میرشکاری

 

سایر مباحث این فصل