با کمی دقت در پدیده ها و عناصر طبیعی، گونه اي نظم و سامان در رفتار آنها درك می شود؛ مثلا در پی آمدن شب و روز، گردش فصل ها، حرکت آهنگین عقربه هاي ساعت، حرکت پاي دوچرخه سوار و . . . . موزون و موسیقیایی است و نوعی تداوم و تکرار منظم را به گوش و چشم می رسانند که معمولا دلنشین است.
کلام منظوم یا شعر هم هم که آهنگین و موسیقیایی است، پایه ها و پاره هاي آوایی موزون دارد.
با خوانش درست شعر، به درنگ منظم و یکنواختی که بعد از هر دسته هجا ها وجود دارد، پی می بریم. خانه ها به گونه اي منظم کنار هم چیده شده اند؛ به هریک از این خانه ها پایه یا رکن عروضی می گویند.
وزن شعر در حقیقت چینش منظم این پایه هاي آوایی است.