سرآغاز بیداری اسلامی در جهان عرب به تحولاتی برمیگردد که کشورهای عربی از راههای گوناگون با فرهنگ و تمدن غربی و نظام سیاسی غرب آشنا شدند و در مقایسه خود با غربیها به عمق عقب ماندگی خود پی بردند متفکران و اندیشمندان مسلمان عرب یکی از راههای رفع عقب ماندگی را در بازگشت به اسلام اصیل و راستین دانستند.
بیداری اسلامی در شبه قاره هند ارتباط مستقیمی با ورود استعمارگران به هند و سلطه آنان بر این سرزمین داشت در طول دوران سلطه استعمارگری انگلستان و هندوستان امیران عالمان و اندیشمندان مسلمان آن کشور برای احیای اسلام و مبارزه با استعمار گران به پا خواستند؛ برخی از طریق مبارزه سیاسی و نظامی و عده ای از طریق فعالیت های فکری و فرهنگی اهداف خود را تعقیب میکردند.
بخش مهمی از جریان بیداری اسلامی در عثمانی در واکنش به ناکامی در برابر تهاجم دولتهای اروپایی و ورود امواج غربگرایی به آن امپراتوری شکل گرفت که در قالب اصلاحات به مرحله اجرا درآمد بخش دیگری از بیداری اسلامی نیز به دلیل محدودیتهای ایجاد شده در حوزه نفوذ علما و نیروهای مذهبی پدید آمد واکنشهای احیاگران احیاگرانه اسلامی غالباً از سوی پیروان طریقتها علما و طلاب علوم دینی بود در دورههای اصلاحات گامهای مهمی برای غربیسازی نظام اداری و سیاسی پذیرش نهادهای مدنی غرب، عرفی کردن نظام حقوقی و سیاسی صورت گرفت که موجب ضعف نهاد ها و نظام آموزش دینی شد.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری کشور ترکیه کمال آتاتورک در آن کشور به قدرت رسید او به دنبال غربیسازی ترکیه و جدایی دین از سیاست بود به همین دلیل جنبشهای اسلامی مخالف برنامههای خود را به شدت سرکوب میکرد پس از مرگ آتاتورک اسلامگرایان در ترکیه فرصت فعالیت پیدا کردند و مساجد موسسات فرهنگی و نشریات مذهبی رونق یافت به مرور گروههای اسلام گرای ترکیه به دو شاخه سنت گرا و متجدد تقسیم شدند. سنتگرایان از اساس مخالف غرب بودند ولی متجددان در پی یافتن راهی برای سازش میان اصول دین و دستاوردهای دانش نوین بودند.