مسأله ای است که به وضعیت خطرناک و فشارزا منجرمی شود. وضعیتی که دانسته ها و راه حل های موجود را به چالش کشیده و زیر سؤال می برد. (وضعیتی که نیازمند برانداختن طرحی نو است)
یک بحران همانطور که می تواند یک مانع و تهدید جدی به شمار می رود در عین حال می تواند نشانگر یک فرصت نیز باشد فرصتی که هر جامعه ای بر حسب ظرفیت ها و توانایی های خود می تواند آنرا معطوف به رشد یا افول سازد.
ظرفیت انعطاف پذیری (Flexibility Capacit) و قدرت خلاقیت (Creative Power) دو شرط ضروری برای حل بحران می باشند.
بحران می تواند در سطوح مختلف شخصی/ اجتماعی/ اقتصادی/ سیاسی/ بین المللی/ زیست محیطی و ...شکل بگیرد.
مثال
چالش فقر و غنا در چند قرن گذشته بروز کرد، اما همچنان پابرجاست. (بنابراین این چالش ها حالت انباشتی و هم افزایانه دارند و همدیگر را تقویت می کنند).
مثال
چالش های علمی و معرفتی ،چالش های معنوی و دینی و...
سکولاریسم (باور هستی شناسانۀ جهان غرب و به معنای دنیاگرایی و انکار دخالت دین در امور دنیوی است. به عبارت دیگر؛ جدایی دین از مناسبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی است / اومانیسم (باور انسان شناسانۀ جهان غرب و به معنای اصالت انسان دنیوی ،تمرکز بر نیازهای مادی و دنیوی انسانی و نادیده گرفتن نیازهای دینی و معنوی انسانی است / .روشنگری (باور معرفت شناسانۀ جهان غرب و به معنای اصالت معرفت و دانش تجربی و نفی معرفت عقلانی و وحیانی است.
چالش ها یا بحران های معرفتی و معنوی به عمیق ترین لایۀ فرهنگ غرب تعلق دارند. یعنی به باورهای بنیادین فرهنگ غرب که شامل سکولاریسم/ اومانیسم/ روشنگری می باشد. چالش ها یا بحران های معرفتی و معنوی همانند چالش فقر و غنا و ... بعنوان بحران هایی مرکزی، ذاتی، درونی فرهنگ غرب هستند که نقطۀ عزیمت بسیاری دیگر از چالش ها و بحران های جهانی می باشند.
محمود کرمی/زنجان/خدابنده