صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

حرکن به سوی تجربه گرایی

پاسخ تایید شده
2 ماه قبل
0
[شاه کلید مای درس] | حرکن به سوی تجربه گرایی
bookmark_border یازدهم انسانی
book فلسفه (1)
bookmarks فصل 8 : نگاهی به تاریخچه معرفت
2 ماه قبل
0

حرکت به سوی تجربه گرایی مطلق

تلاشهای عقل گرایان در برابر تجربه گرایان تلاش موفقی نبود و تجربه گرایی به صورت یک دیدگاه غالب فلسفی در اروپا در آمد .

از این به بعد در میان تجربه گرایان دیدگاه های جدیدی بروز کرد که یکی از مهمترین آنها پوزیتیویسم یا اثبات گرایی است .

دیدگاه پوزیتیویسم :

یکی از مؤسسان پوزیتیویسم که این اصطلاح را برای اولین بار استفاده کرده اوگوست کنت فیلسوف فرانسوی قرن هجدهم است .

پوزیتیویست ها علاوه بر اینکه تنها راه رسیدن به شناخت و معرفت را تجربه می دانستند معتقد بودند که اصولا آن دسته از مفاهیم و گزارهها که تجربه پذیر نیستند و از طریق تجربه نمیتوانند مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرند بی معنا هستند.

 بنابراین دیدگاه مفاهیمی مانند خدا ،اختیار نفس و روح که تجربه درباره نفی یا اثبات آنها نمی تواند نظر دهد معنای روشنی ندارند لذا اصولا قابل بررسی علمی نیستند.

 

رشد نسبی گرایی

گرچه توجه خاص به تجربه سبب رشد دانشهایی از قبیل ،فیزیک شیمی زیست شناسی و پزشکی شد، اما بی مهری به تفکر عقلی اشکالات نظری متعددی را پدید آورد.

نتایج و اشکالات بی مهری به تفکر عقلی :

محدودیت های روش تجربی :

روش تجربی نمی توانست پاسخگوی سؤالهای مهم انسان باشد.

مثال

تجربه نمی توانست درباره نیاز جهان به مبدأ و خدا و وجود عوالمی غیر از عالم طبیعت و اساس خوب و بدهای اخلاقی اظهار نظر کند؛ زیرا ابزار لازم برای چنین مسائلی را در اختیار نداشت.

ناتوانی تجربه در دستیابی به همۀ خصوصیات اشیا و احتمالی بودن بسیاری از نتایج تجربی و تفاوت میان تجربه انسانها میتوانست قطعیت احکام تجربی را از میان ببرد.

در هر حال چنین مشکلاتی سبب شد که واقع نمایی دانش ،تجربی بار دیگر با اشکال رو به رو شود و جریانهای نسبی گرا در داخل تجربه گرایی ظهور کنند.

 

دیدگاه نسبی گرایی 

هر فرد متناسب با ویژگی های خود درباره امور به شناختی میرسد که با شناخت فرد دیگر متفاوت است. شناخت هر کس برای خودش و نسبت به خودش اعتبار دارد.

مثال

 بر اساس این دیدگاه به طور مطلق نمی توان گفت فلز بر اثر حرارت انبساط پیدا می کند  بلکه فرد حداکثر می تواند بگوید « من در این وضعیت فکر میکنم فلز بر اثر حرارت منبسط می شود »

نسبی گرایی در معرفت شناسی به تدریج به حوزههایی مانند انسان شناسی ،اخلاق حقوق و دین نیز وارد شد و به نسبی گرایی در هویت انسان ،اخلاق دین و حقوق انجامید.

ظهور پراگماتیسم :

پراگماتیسم همان مکتب اصالت عمل مصلحت عملی است.

پراگماتیست ها معتقدند که از طریق تجربه نمیتوان واقعیت اشیاء را شناخت .

به عقیده پراگماتیستها ما نباید هدف خود را کشف واقعیت قرار دهیم بلکه ما نیازمند باورهای مفیدی هستیم که در عمل به کار ما بیایند و سودمندی خود را نشان دهند .

مثال

کسی که باور دارد آب در حال جوش بسیار داغ است و دست را میسوزاند به آب جوش دست نمی زند و دچار سوختگی نمی شود پس این دانش در عمل برای ما مفید است و همین ،فایده به معنی درست بودن است.

پراگماتیسم وقتی به حوزههایی مانند ،اخلاق حقوق دین و حتی هنر وارد میشود نتایج و تبعاتی دارد؛ این تبعات را امروزه در جوامع مختلف میتوانیم مشاهده کنیم .

 

ظهور جریانهای دیگر معرفت شناسی در قرن ۲۰ 

در ادامۀ تحولات حوزه معرفت شناسی از اواسط قرن بیستم جریانهای دیگری نیز در اروپا و آمریکا پدید آمد که در واقع مکمل رخدادها و تحولات قبلی به شمار می آید.

جریان تجربه گرایی که امروزه قالب های جدیدی یافته همچنان بر عقل گرایی غلبه دارد.

هنوز هم راه های دیگر معرفت یعنی شهود عرفانی و وحی نیز همچنان طرفدارانی دارند.

برخی از فیلسوفان معاصر در حالی که تجربه گرایی را قبول دارند به شهود معنوی و تجربه دینی نیز معتقد هستند. ویلیام جیمز و برگسون از جمله کسانی هستند که به شهود عرفانی و تجربۀ دینی معتقدند و به بعد معنوی انسان اهمیت می دهند.


سایر مباحث این فصل