انسان علاوه بر اینکه درک میکند که هر حادثه ای علت میخواهد درک می کند که هر معلولی از هر علتی پدید نمی آید بلکه هر معلولی از علت خاصی صادر میشود و پدید می آید.
فیلسوفان می گویند همه انسان ها طبق اصل سنخیت رفتار می کنند؛
مثال
برای باسواد شدن ، درس میخوانند برای سلامتی ورزش میکنند و غذای سالم میخورند و برای استحکام ساختمان از آهن یا بتن استفاده می کنند.
فیلسوفان به جز فیلسوفان تجربه گرا می گویند که اصل سنخیت مانند خود اصل «علیت» یک اصل عقلی است.
یکی از نتایج اصل سنخیت آن است که انسان از هر چیزی انتظار آثار متناسب با خودش را دارد؛ به همین سبب می کوشد ویژگی های هر شیء را بشناسد و به تفاوت های آن با اشیاء دیگر پی ببرد تا بهتر بتواند آثار ویژه آن را شناسایی کند.
برای اینکه بدانیم هر علتی چه معلول خاصی دارد باید از تجربه کمک بگیریم و از طرق مختلف تجربی آثار و معلول های هر علتی را شناسایی کنیم.
با قبول اصل سنخیت است که میتوان برای نظم دقیق جهان پشتوانه عقلی قائل شد و دانشمندان با تکیه بر همین اصل تحقیقات علمی خود را پیگیری می کنند.
دانشمندان وقتی با پدیده ای مواجه میشوند و میخواهند علت آن را بیابند به سراغ عواملی می روند که تناسب بیشتری با آن پدیده دارد و علت آن پدیده را در میان آن عوامل جست وجو می کنند تا اینکه به علت ویژه آن دست یابند.