صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

درسنامه کامل جامعه شناسی (2)

تعداد بازدید : 209.22k

خلاصه نکات جامعه شناسی (2) - درسنامه شب امتحان جامعه شناسی (2) - جزوه شب امتحان جامعه شناسی (2) نوبت اول



جهان انسانی

فصل 1 : جهان فرهنگی

جهان انسانی

انسانی شامل تمامی پدیده هایی است که انسان ها با اندیشه و عمل خود آنها را ایجاد کرده اند.

جهان انسانی به دو بخش تقسیم می شود:

  • بخش فردی: (جهان ذهنی) شامل روحیات عادات – گرایش ها و سلایق کاملا شخصی و خصوصی افراد می باشد. این بخش هویت فردی و خصوصی دارد.  هر پدیده ای که در این بخش تولید شود. پدیده فردی است.

  • بخش اجتماعی : (جهان فرهنگی) شامل تمامی باورها ارزش ها هنجارها – آداب و رسوم- سنت ها و ... می باشد .  این بخش عمومی و همگانی است. این بخش هویت فرهنگی دارد. هر پدیده ای که در این بخش شکل گیرد. پدیده اجتماعی است.

 

شرط گذار یک پدیده از بخش فردی به اجتماعی؛ به اشتراک گذاردن  پدیده فردی با هدف انتقال یک پیام یا معنای اجتماعی  به دیگران است.

مثال

شخصی با علایق شخصی خود ساختن مجسمه ای می سازد (بخش فردی) اما با  نصب آن در نقطه ای از شهر با (مجوز شهرداری؛ آن پدیده فردی را به یک پدیده اجتماعی بدل می کند. زیرا اولا آنرا به اشتراک گذارده و ثانیا با نصب آن در نقطه ای از شهر قصد انتقال یک معنا یا پیام اجتماعی را به دیگران دارد.

یکی از راه های تفکیک بخش فردی از بخش اجتماعی، توجه کردن به موضوع کنش می باشد. اگر موضوع کنش مربوط به رخدادها و مسائل اجتماعی باشد، آن کنش به بخش اجتماعی تعلق دارد و بالاعکس اگر موضوع کنش مربوط به مسائل و رخدادهای شخصی باشد؛ آن کنش؛به بخش فردی متعلق خواهد بود. به عبارت دیگر اگر موضوع کنش ما را باورها و ارزش ها و سنت های اجتماعی تعیین کرده باشد، کنش ما از نوع اجتماعی خواهد بود و به بخش اجتماعی مرتبط خواهد بود  و بالاعکس اکر موضوع کنش ما را روحیات و علایق و سلایق شخصی تعیین کرده باشد، کنش ما از نوع فردی خواهد بود و به بخش فردی مربوط خواهد شد.

 

مثال

کنش های مرتبط با بخش اجتماعی

فکر کردن به مراسم ماه محرم؛ یک کنش اجتماعی است زیرا موضوع کنش ما تحت تأثیر باورها و ارزش های اجتماعی است. ( مثال های دیگر از کنش اجتماعی : نگارش کتاب با موضوعات اجتماعی/  ساخت مجسمه مربوط به یک رخداد اجتماعی و... )

 

مثال

کنش های مرتبط با بخش فردی

 فکر کردن به شیوه های آراستن خود/ نگارش خاطرات شخصی/ساخت مجسمه مربوط به یک تجربه یا رخداد فردی یا بر اساس علایق و سلایق شخصی. 

 

تناسب و هماهنگی میان بخش فردی و بخش اجتماعی

در هر جامعه ای میان بخش فردی و اجتماعی تناسب و هماهنگی وجود دارد به این ترتیب که شخصیت هر فرد، علایق و سلایق هر فرد در بستر فرهنگ (باورها ارزشها – سنت ها- آداب و رسوم و .... ) یک جامعه شکل می گیرد و شخصیت افراد نیز پس از شکل گیری  با همان فرهنگ احساس راحتی می کند و  به تداوم همان فرهنگ کمک می کند. بدین ترتیب میان بخش فردی و اجتماعی جامعه نوعی هماهنگی و تناسب خودبخودی وجود دارد.

در کل. اهمیت و تاثیر  بخش اجتماعی بسیار بیشتر از بخش فردی است و بخش فردی عمدتا تحت تاثیر بخش اجتماعی شکل می گیرد. یعنی اگر به علایق و سلایق کاملا شخصی خودمان هم با دقت بنگریم متوجه می شویم که آنها  تحت تاثیر فرهنگ حامعه یا همان باورها – ارزشها و سنت ها و .... شکل گرفته اند. ( انسان موجودی فرهنگی است: یعنی فردیت و شخصیت او در زمینه و بستر فرهنگ شکل می گیرد)

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



جهان تکوینی

فصل 1 : جهان فرهنگی

جهان تکوینی

شامل پدیده هایی است که مستقل از کنش انسان ها هستند. ربطی به اندیشه و عمل انسان ها نداشته و قبل از انسان ها وجود داشته اند.

جهان تکوینی به دو بخش تقسیم می شود :                                            

  • جهان طبیعت (کوه- دشت – درخت و...)  

  • جهان مافوق طبیعت (خدا – فرشته و....)

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





تعامل جهان های ذهنی ، فرهنگی و تکوینی

فصل 1 : جهان فرهنگی

تفاوت متفکران مسلمان و غیرمسلمان در خصوص نگرش به جهان تکوینی

از نظر متفکران مسلمان جهان تکوینی شامل دو بخش طبیعت و مافوق طبیعت بوده و جهان مافوق طبیعت مهمتر و تاثیرگذارتر از چهان طبیعی است. اما از نظر متفکران غیرمسلمان یا جهان تکوینی وجود ندارد، اگر هم وجود دارد بسیار کم اهمیت تر از جهان طبیعی است.

سه دیدگاه راجع به نحوه تعامل 3 جهان(جهان ذهنی – جهان فرهنگی – جهان تکوینی)

دیدگاه اول :  

طبیعت و ماده تعیین کننده جهان فرهنگی و جهان ذهنی است ) یعنی این طبیعت و ماده است که فرهنگ ) باورها – ارزش ها – هنجارها – سنت ها – آداب و رسوم و ...( را می سازد و همچنین این طبیعت و ماده است که جهان ذهنی ) روحیات/  سلایق و کرایش های فردی و خصوصی انسانها را ایجاد می کند منظور از طبیعت : پدیده های طبیعی است . مانند : آب و هوا و.....  

مثال

تاثیر طبیعت بر جهان فرهنگی : تاثیرکم آبی در ایران بر شکل گیری سنت تقدس نان / تبدیل قناعت و سخت کوشی به یک ارزش اجتماعی

تاثیر طبیعت بر جهان ذهنی : تاثیر کم آبی بر شکل گیری روحیاتی چون صبور بودن – سخت کوش بودن – قانع بودن و.. 

منظور از ماده : شرایط مادی و عینی  است (همان فیزیک زندگی) . اینکه در کدام شهر یا روستا / در کدام طبقه اجتماعی/  در کدام محله / در چه نوع خانه ای/ در چه نوع خانواده ای/ در کدام مدرسه درس بخوانیم/ چه امکاناتی در اختیارمان باشد و .....روحیات متفاوتی خواهیم داشت و سنت ها و ارزشها و باورهای مختلفی شکل خوهند گرفت

مثال

تاثیر ماده بر  جهان فرهنگی : مانند : تاثیر سبک زندگی روستایی بر شکل گیری ارزش های اجتماعی مانند: همیاری – جمع گرایی و .. / تاثیر شرایط ماده بر جهان ذهنی : مانند تاثیر سبک زندگی روستایی بر ایجاد روحیاتی چون : مردمی بودن – مهربان بودن – همرنگ دیگران بودن 

مثال

شکل خانه شما بر روحیات شما و ارزش ها و هنجارهای خانوادگی شما بسیار موثر است .قدیمی تر ها بدلیل وجود خانه های بزرگ و خانواده های گسترده روابط میان اعضاء خانواده خیلی صمیمی تر از امروز بود و مراسم زیادتری در خانواده به همراه افراد فامیل برگزار می شد. اما اکنون بدلیل آپارتمانی و کوچک تر شدن خانه ها. روحیات اعضاء خانواده و مراسمات خانوادگی تفاوت معنی داری یافته اند.

دیدگاه اول مبین فلسفه  ماتریالیسم یا ماده گرایی است. که اساس هر چیزی را اعم از اجتماعی و فردی به جهان عینی  و مادی ربط می دهد. ( شرایط عینی ) اعم مادی یا طبیعی)؛ فرهنگ جامعه و روحیات و گرایش های افراد جامعه را می سازد  نکته مهم : بر اساس دیدگاه اول:  جهان تکوینی محدود به جهان طبیعت است. ( عدم باور به مافوق طبیعت)

بر اساس این دیدگاه فقط علوم طبیعی و روش حسی و تجربی معتبرند و علوم انسانی و اجتماعی می بایستی از علوم طبیعی و روش های آن پیروی کنند. این دیدگاه تفاوت های علوم انسانی با علوم طبیعی را نادیده گرفته و موجب کنار گذاردن ظرفیت ها و قابلیت های علوم انسانی و اجتماعی می شود.

 دیدگاه دوم :

جهان فرهنگی تعیین کننده جهان ذهنی و تعیین کننده نحوه برخورد با جهان طبیعت است

این فرهنگ جامعه (باورها – ارزش ها – سنت ها – آداب و رسوم – قوانین و ....) است که روحیات و سلایق افراد را می سازد و همچنین این فرهنگ جامعه است که تعیین می کند که به طبیعت احترام بگذاریم یا آنرا همانند ماننده خامی بدانیم که در تملک ماست و هر بلایی می توانیم بر سر آن بیاوریم

مثال

فکر کرده اید که چرا ما با مشاهده یک سوسک؛ اولین چیزی که به ذهنمان می رسد این است که چطور آنرا لِه کنیم/  یا وقتی به یک درخت قدیمی نکاه می کنیم آنرا در شکل هیزمی می بینیم  که جان می دهد برای شکستن و  سوزانده شدن....

این برخورد خشن با طبیعت ریشه در فرهنگ جامعه دارد. بدین ترتیب نحوه برخورد ما با طبیعت را فرهنگ جامعه تعیین می کند. . 

فرهنگ یک جامعه علاوه بر اینکه نحوه برخورد ما با طبیعت را تعیین می کند. بلکه جهان ذهنی ما یعنی تمامی روحیات و علایق و سلایق ما را نیز فرهنگ جامعه ایجاد می کند.

مثال

فرهنگ روستایی (باورها – ارزش ها – سنت ها و آداب و رسوم و ...)موجب شکل گیری روحیاتی چون: سخت کوشی – همدردی و مهربانی – صبور بودن و ...می شود.

دیدگاه سوم:  

در این دیدگاه هر سه جهان ) جهان فرهنگی – جهان ذهنی – جهان تکوینی( به یک اندازه مهم هستند. و هر سه جهان بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند.

دیدگاه قرانی: 

بر اساس دیدگاه قران کریم: جهان تکوینی به جهان طبیعت محدود نمی باشد/ ادراک و آگاهی نیز منحصر به انسان نیست /جهان تکوینی بر اساس حکمت و مشیت الهی رفتاری و سنجیده و حکیمانه با انسانها دارد.

قران کریم بر اهمیت هر سه جهان تاکید دارد.

رابطه سه جهان به این صورت است که اگر : انسان اخلاق الهی داشته باشد / جامعه هم از فرهنگ توحیدی برخوردار باشد /جهان تکوینی درهای رحمت و برکت خود را خواهد گشود. اما اگر انسانها و جوامع هویتی مشرکانه داشته باشند، زمین و آسمان نیز از تعامل سازنده با آنها بازمانده و ظرفیت های الهی و آسمانی خود را پنهان خواهد داشت.

بر اساس دیدگاه قرانی . جهان مافوق طبیعت ارزش خاصی دارد.

محمود کرمی/ زنجان / خدابنده





مقدمه ای بر جهان فرهنگی

فصل 1 : جهان فرهنگی

هویت فرهنگی  

هویت هر جهان اجتماعی  متأثر از لایه های عمیق فرهنگی است. این لایه ها به مثابه روح و شالوده فرهنگ می باشند.

منظورمان از هویت جهان اجتماعی همان چیستی جامعه و کیستی افراد جامعه است. آنچه که این هویت(کیستی و چیستی) جامعه را تعیین می کند. لایه های عمیق فرهنگی می باشند.

برای روشن تر شدن بحث ابتدا می بایست به تشریح لایه های فرهنگی بپردازیم.

لایه های فرهنگ :

  • لایه های سطحی : شامل : هنجارها و نمادها
  • لایه های عمیق : شامل : باورها و ارزش ها

 

هنجارها

 شامل قوانین رسمی و قواعد غیر رسمی هستند. مثال : قانون اساسی و تمامی قوانین رسمی که در بخش های مختلف جامعه وجود دارند. مانند قوانین موجود در سازمان ها و ادارات مختلف. ( عدم رعایت این قوانین منجر به مجازات رسمی قانون شکنان می شود )/ قواعد غیر رسمی : قواعدی مانند احترام به بزرگترها رعایت آداب و رسوم و .... این قوانین بطور رسمی تصویب نشده و عدم رعایت آنها مجازات رسمی در پی ندارد اما اگر نادیده گرفته شوند. احتمالا موجب فاصله گرفتن و رنجش دیگران و حتی موجب طرد شدن از جمع می شوند. ( قواعد غیر رسمی در سنت ها، آداب و رسوم و ...خود را نشان می دهند).

تمامی هنجارها چه رسمی و چه غیر رسمی از درون باورها و ارزش ها ( لایه های عمیق ) استخراج می شوند.

 

نمادها

 تمام آن چیزهایی  که مظهر و سمبل  باورها، ارزش ها یا هنجارها می باشند .هر نماد  در واقع نماینده یا نشانگر یک باور ، ارزش یا هنجار بوده و حاوی یک معنا می باشد . (نماد می تواند بصورت یک شیء / یک کلمه یا عبارت / یک اندیشه یا مفهوم/ یک شکل و ... باشد)

نمادها می توانند طبیعی یا قراردادی باشند.

نماد های طبیعی ( نشانه ها و علائم)

مستقیما به یک معنا اشاره دارند. ( میان نماد طبیعی (نشانه) و معنای آن شباهت عینی و رابطه همجواری وجود دارد / بدون توضیح قابل فهم هستند)

مثال

بلند شدن دود که نشانه آتش می باشد./ برافروخته شدن چهره هنگام درگیری که نشانه عصبانیت می باشد.

نماد های  قراردادی (نمادها)

 بطور غیرمستقیم به یک معنا اشاره دارند. (میان نماد و معنای آن هیچگونه شباهت عینی و رابطه همجواری وجود ندارد/ از طریق قراردهای اجتماعی بوجود می یابند و معمولا از طریق آموزش مسقیم باید آموخته شوند) مانند: صدای زنگ مدرسه /تابلوهای راهنمایی و رانندگی / تمامی کلمات و... 

تمامی اشیا، ساختمان ها، مغازه ها ، کلمات و عبارات، خوراک ها و پوشاک ها و ....اصولا هر چیزی که توسط انسانها ایجاد شده اند، همگی نماد  ( طبیعی یا قراردادی ) هستند. اگر در تک تک آنها دقت کنید. متوجه می شوید که هر کدام از آنها سمبل و تجلی باورها، ارزشها و هنجار ها هستند (همگی معنی دار هستند ( دارای یک معنا هستند( همگی آنها  نشانه یا نماینده و نمایش دهنده باورها ، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی هستند)  

 

ارزش ها

 

 آن دسته از پدیده های مطلوب و خواستنی که مورد پذیرش و تمایل همگان هستند.

مثال

احترام به پدر و مادر همدردی کردن-  دانایی (دانستن) - نظم و انضباط و ........ (تمامی ارزشها از درون باورها شکل می گیرند یا استخراج می شوند)

 

 باورها و عقاید

شامل عقاید و باورهای راجع به هستی / انسان و معرفت (شناخت یا دانش).

هر جامعه های باورهای خاص خود را در خصوص هستی، انسان و معرفت دارد.

هستی شناسی

 به باورها و نگرش های یک جامعه نسبت به هستی ؛ هستی شناسی گفته می شود(هستی شناسی یعنی اینکه باور و نگرش اکثریت افراد یک جامعه نسبت به هستی چگونه است. آیا هستی را فقط شامل این دنیا می دانند یا به جهان دیگری هم اعتقاد دارند.)

انسان شناسی

به باورها و نگرش های یک جامعه نسبت به انسان. انسان شناسی گفته می شود (انسان شناسی یعنی اینکه باور و نگرش اکثریت افراد یک جامعه نسبت به انسان چگونه است، آیا انسان را موجودی فعال و خلاق و مختار می دانند. که می تواند بر محیط و شرایط موجود تاثیر بگذارد یا برعکس موجودی منفعل و مجبور که اسیر شرایط و محیط بوده و شخصیتی منقعل دارد)

معرفت شناسی

به باورها و نگرش های یک جامعه نسبت به معرفت. معرفت شناسی گفته می شود ( معرفت شناسی یعنی اینکه باور و نگرش اکثریت افراد یک جامعه نسبت به معرفت چگونه است، آیا آنان تنها روش حسی تجربی را  معتبر دانسته و مدعی هستند که صرفا از طریق این روش می توان به شناخت و معرفت صحیح دست یافت یا اینکه علاوه بر روش حسی تجربی، روش های عقلانی و وحیانی را هم معتبر دانسته و مدعی اند که این روش ها نیز  می توانند ما را به معرفت و دانش درست برسانند)

برای درک بهتر معرفت شناسی می بایست میان دو مفهوم knowledge    و science  تمایز قائل شد .

knowledge   

 به معنای معرفت یا شناخت بوده و به تمامی روش های کسب دانش اشاره دارد. روش هایی مانند روش حسی -تجربی / عقلانی / وحیانی و..... 

science  

به معنای علم تجربی است و صرفا به روش حسی تجربی اشاره دارد (science  تنها یکی از انواع روش های کسب شناخت یا معرفت (knowledge  ) است.)

در جوامع متجدد معرفت و شناخت صرفا به science محدود شده و تنها روش تجربی معتبر دانسته می شود. اگر این رویکرد به جوامع دیگر سرایت کند موجب ایجاد بحران های معرفتی می شود .

هر جامعه ای هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی خاص خود را دارد که همین موجب تمایز آن جامعه از دیگر جوامع می شود. این باورهای بنیادی (هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی) هویت جامعه را می سازد و ارزشها و هنجارها و نمادهای جامعه را شکل می دهند. 

بنابراین این باورهای بنیادی است که موجبات انسجام و همدلی اعضای جامعه شده و در عین حال موجب هویت یابی و تمایز یک جامعه از سایر جوامع می گردد. این باورهای بنیادی همان روح و شالوده فرهنگ یک جامعه می باشند. منظور از شالوده همان پایه و اساس می باشد.

اکنون می توان فهمید که چرا در 8 سال دفاع مقدس جوانانی از اقصی نقاط کشور در اوج همدلی و ایثار از خاک ایران عزیز دفاع می کردند. دلیل این بود آن جوانان عزیز علیرغم تفاوتهای ظاهری  ( قیافه لهجه آداب و رسوم و... )در لایه های عمیق شخصیت خود یعنی همان باورها و ارزش های بنیادین مشترک بودند. رمز پیروزی آنان در اشتراکشان در لایه های عمیق فرهنگی بود. تا زمانی که این اشتراک در بین اعضای یک جامعه باشد تداوم و پیشرفت آن جامعه تضمین شده است.

اکنون بهتر می فهمیم که چرا دشمنان این آب و خاک به جنگ فرهنگی روی آورده و باورها و ارزش های بنیادی ما را نشانه گرفته اند.

محمود کرمی / زنجان / خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تفاوت و تنوع فرهنگ ها

فصل 2 : فرهنگ جهانی

 تفاوت و تنوع فرهنگ ها

تفاوت و تنوع میان فرهنگ ها را از دو جهت می توان مورد توجه و بررسی قرار داد:

  • تفاوت و تنوع از جهت لایه های عمیق ( باورها و ارزش های بنیادین )  

  • تفاوت و تنوع به لحاظ گسترۀ جغرافیایی و تداوم تاریخی

هر فرهنگی عقاید و باورهای هستی شناسانه - انسان شناسانه و معرفت شناسانه مخصوص به خود را دارد که هویت آن فرهنگ و جامعه را می سازد. هویتی که عامل پیوند اعضای یک جامعه و در عین حال عامل تفاوت و تمایز آن جامعه با سایر جوامع می گردد.

مثال

آنچه که موجب تفاوت میان فرهنگ ایرانی و فرهنگ ژاپنی یا فرهنگ امریکایی می شود. این است که عقاید و ارزش های بنیادین یا همان لایه های عمیق فرهنگی این فرهنگ ها متفاوت است .

فرهنگ ها به جهت گستره جغرافیایی و تداوم تاریخی نیز متفاوت و متنوع می گردند؛ برخی فرهنگ ها گستره جغرافیایی و تداوم تاریخی بیشتری دارند و برخی دیگر ندارند.

منظور از گستره جغرافیای : شیوع و رواج عناصر فرهنگی یک جامعه در سایر نقاط جهان است. ( در مناطق مختلف جغرافیایی جهان) .

مثال

برخی عناصر فرهنگی ایرانی مانند سنت نوروز- مانند شعر و ادبیات ایرانی در برخی نقاط دیگر جهان نیز رواج یافته اند. یا امروزه برخی از عناصر فرهنگی غرب مانند موسیقی به سبک و سیاق غربی یا لباس هایی با مدل های غربی در بسیاری از نقاط جهان رواج دارند.

منظور از تداوم تاریخی : ماندگاری عناصر فرهنگی یک جامعه در گذر زمان و طول تاریخ است.

مثال

برخی عناصر فرهنگی مانند سنت نوروز- محرم و ..برای قرن هاست که در ایران تداوم یافته اند.

عناصر فرهنگی منظور همان ( باورها ارزش ها هنجارها نمادها -سنت ها- آداب و رسوم و .... ) است.

در کل می توان اینگونه نتیجه گرفت که فرهنگ های مختلف در سطح جهان از دو جهت با هم تفاوت یافته اند.

  • به جهت تفاوت در باورها و ارزش های بنیادین ( تفاوت در لایه های عمیق فرهنکی یا همان تفاوت در روح و شالوه آنها)

  • به جهت تفاوت در گستره جغرافیایی و تداوم تاریخی آنها

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





چه فرهنگ هایی جهانی می شوند ؟

فصل 2 : فرهنگ جهانی

فرهنگ جهانی

فرهنگی است که می تواند از مرزهای جغرافیایی و قومی خود عبور کرده و در سطح جهان گسترش یابد.

فرهنگی که  عناصر آن ( باورها ارزش ها  - هنجارها نمادها سنت ها آداب و رسوم و.... )بتوانند در جوامع(کشورهای) دیگر و در میان سایر اقوام و ملت های دیگر شیوع و رواج یابند.

فرهنگ های جهانی شده به دو  گونه تقسیم می شوند:

  • گونه اول ( فرهنگ های سلطه گر )

فرهنگ هایی که عقاید و ارزش های بنیادین آنها ناظر (مرتبط و متناسب) به قوم ،منطقه یا گروه خاصی است و در اصل شایستگی جهانی شدن ندارند اما از طریق اعمال زور و سلطه بر سایر جوامع ، اقوام یا مناطق، یا از طریق تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی؛ خود را جهانی ساخته اند .

مثال

 فرهنگ صهیونیسم بین الملل - فرهنگ سرمایه داری غرب

 

 پیامد جهانی شدن فرهنگ های سلطه گرا(گونۀ اول)

این فرهنگ ها (فرهنگ هایی که استحقاق جهانی شدن ندارند و تنها بواسطه قدرت و ثروت یا بواسطه سلطه و تهاجم و تبلیغات خود را جهانی ساخته اند)در صورت جهانی شدن و عبور از مرزهای خود؛ جهان را به مناطق دوگانه تقسیم می کنند.

  • منطقه مرکزی (دارنده ثروت و قدرت و سلطه گر)

  • مناطق پیرامونی (تحت سلطه: مناطقی که توسط مناطق مرکزی به خدمت گرفته می شوند)

 

 گونه دوم ( فرهنگ های لایق و شایسته )

فرهنگ هایی که عقاید و ارزش های بنیادین آنها ناظر)مرتبط و متناسب( به گروه، قوم و منطقه خاصی نیست بلکه برعکس سعادت تمام انسانها را دنبال می کند .از عقاید و آرمان های مشترک انسانی صحبت می کنند و عقاید و ارزش های بنیادین آنها پاسخگوی نیازهای فطری تمام انسان هاست. این فرهنگ ها لیاقت و استحقاق جهانی شدن را دارند و بطور طبیعی می توانند جهانی شوند.) هیچ نیازی به سلطه و تبلیغات ندارند(. در حالیکه فرهنک های گونه اول بطور طبیعی نمی توانند جهانی شوند و تنها بواسطه ثروت و قدرت و سلطه خود را جهانی می سازند.

مثال

 فرهنگ اسلامی )باورها و ارزش های اصیل اسلامی( فرهنگ ایرانی )هنر و ادبیات ایرانی ؛ " شعر سعدی که بر سر در یکی از سالن های سازمان ملل متحدد نقش بسته است.." سنت هایی چون نوروز و یلدا و........ ( 

فرهنگ های گونه دوم، در اصل همان فرهنگ های حق هستند و فرهنگ های گونه اول در واقع همان فرهنگ های باطل هستند.  

فارابی به یک نمونه از فرهنگ هایی اشاره دارد که در حد فاصل فرهنگ های  گونه اول و دوم جای می گیرند. فارابی نام این فرهنگ را مدینه فاسقه می نامد. فرهنگی که عقاید و ارزش های آن حق است اما هنجارها و رفتارهای موجود در آن باطل است و هیچ تناسبی با باورها و ارزش ها ندارد .)مدینه فاسقه: مدینه / جامعه یا فرهنکی که : عقاید و ارزش های آن حق است اما هنجارها و رفتارهای موجود در آن باطل.(

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





فرهنگ جهانی مطلوب چه ویژگی هایی دارد؟

فصل 2 : فرهنگ جهانی

ویژگی های فرهنگ مطلوب جهانی

در این بخش به ویژگی هایی اشاره می کنیم که یک فرهنگ را لایق و شایسته جهانی شدن به گونه مطلوب و عالی می کند.

بنابراین فرهنگی می تواند به یک فرهنگ جهانی مطلوب تبدیل شود که ویژگی های زیر را دارا باشد:

  1. فرهنگی که : عقاید و ارزش های آن عام )عمومی و همگانی( و جهانشمول باشد .

)یعنی اینکه : عقاید و ارزش های آن راجع به تمام انسانها و جوامع باشد؛ به درد تمامی مردم جهان بخورد. نه اینکه فقط مربوط به منطقه یا قوم و گروه خاصی باشد(  

  1. فرهنگی که :(به برخی حقایق و اصول مطلق قائل باشد . )همه چیز را نسبی و تفسیر پذیر فرض نکند(

 (حقایق و اصولی مانند عدالت آزادی- معنویت -انسانیت و ..... که مطلق و قطعی بوده و درهمه جا می بابست رعایت شوند.)فرازمانی و فرامکانی هستند.(حقایق و اصولی که از طریق آنها می توان عقاید و ارزش های دیگر را ارزیابی کرد و از ارزش های حق دفاع کرد.(

  1. فرهنگی که :  از ارزش جهانشمول معنویت برخوردار باشد .

تا بتواند به نیازهای ابدی و معنوی انسانها پاسخ داده و از دچار شدن انسانها به بحران های روحی و روانی جلوگیری کند.

)منظور از جهانشمول بودن این است که شامل تمام جهانیان باشد .برای تمام افراد جهان مفید باشد- به درد تمامی جهانیان بخورد(

  1. فرهنگی که  :از ارزش جهانشمول عدالت برخوردار باشد .

 برای اینکه بتواند مانع قطبی شدن جهان و بهره کشی ظالمانه برخی از برخی دیگر شوند/ برای اینکه بتواند مانع پایمال شدن حقوق انسانها شود و از تفرقه میان جوامع و تباه شدن منابع و امکانات پیشگیری نماید.

  1. فرهنگی که :  بر حریت و آزادی انسان ها تاکید کند .

تا بتواند موجب رهایی انسان ها از قید و بندهایی شود که مانع رسیدن آنها به کمال و حقوق انسانی شان شده و زمینه ظلم را بر او فراهم می سازند.

  1. فرهنگی که : از عقلانیت برخوردار باشد. عقلانیت در دو سطح :

  • عقلانیتی که پاسخگوی پرسش های بنیادین بشر درباره انسان و جهان باشد.

( عقلانیتی که پاسخگوی پرسش های هستی شناسانه انسان شناسانه و معرفت شناسانه باشد .)

فرهنگی که فاقد این نوع عقلانیت باشد؛ نمی تواند از هویت خود دفاع کند .

  • عقلانیتی که پاسخگوی پرسش ها و نیازهای متغیر و روزمره انسانها باشد .

 ( پرسش ها و نیازهایی که در شرایط مختلف زمانی و مکانی تغییر می کنند.)

فرهنگ جهانی مطلوب می بایست بتواند بر اساس عقاید و ارزش های بنیادین خود به این نیازها و پرسش های متغیر (تغییر کننده)پاسخ دهد.

  1. فرهنگی که : بر آزادی انسانها تاکید کند.

فرهنگی که انسان را موجودی آزاد و مختار بداند. نه اینکه فرهنگی جبرگرا باشد.

 

 فرهنگ های جبرگرا

 فرهنگ هایی هستند که منکر نقش انسانها در تعیین سرنوشت خود هستند، این فرهنگ ها انسانها را به موجوداتی منفعل تبدیل کرده، قدرت مقاومت را از آنها می گیرند و از این طریق؛ زمینه نفوذ و سلطه دیگران بر آنها را فراهم می کنند.

8     -   فرهنگی که روح تعهد و مسئولیت پذیری را در انسانها تقویت کند.

تا بتواند موجبات تحقق و گسترش عقاید و ارزش های جهانشمول شود

  -9     فرهنگی که : تفاوت میان جوامع و نفاوت میان افراد را بپذیرد و به این تفاوت ها احترام بگذارد.

پذیرش و احترام به تفاوت ها دو مزیت اساسی دارد:

  • موجب حفظ صلح جهانی در برابر جنگ و خشونت می شود.

  • موجب افزایش انگیزه شناخت متقابل میان انسانها و جوامع مختلف می شود.

بدین ترتیب فرهنگ جهانی ضمن تاکید بر اشتراکات و شباهت ها بر تفاوت ها و پذیرش و احترام به تفاوت ها نیز تاکید می کند.

 

 نمونه بارز تاکید بر شباهت در عین احترام به تفاوت

 مراسم حج است که هر ساله انسانهایی از ملت ها، اقوام و نژادهای مختلف در یک زمان و مکان دور هم جمع شده و در کنار هم و در صلح و صفا به ادای مراسم و مناسک مشترک می پردازند.

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



مقدمه

فصل 3 : نمونه های فرهنگ جهانی 1

مقدمه

 ابونصر محمد فارابی 330)-260 هجری شمسی (متولد فاراب )ترکمنستان کنونی( می باشد. وی از بزرگترین فیلسوفان ایرانی- شرقی در سده های سوم و چهارم هجری است. اهمیت فارابی بیشتر بدلیل شرح هایی است که بر آثار ارسطو نگاشته است ،به همین دلیل است که او را معلم ثانی نامیده و در مقام بعد از ارسطو قرار داده اند. فارابی آثار و مباحث متعددی دارد. که یکی از مهمترین آنها بحث مربوط به انواع اجتماعات انسانی است .

فارابی؛ مدینه ها یا اجتماعات انسانی (جوامع انسانی) را به دو دسته کلی مدینه فاضله و مدینه جاهله تقسیم بندی کرده است.

مدینه فاضله

 جامعه ای حق است که باورها و ارزش های آن ناظر به سعادت دنیوی و اخروی همه انسان هاست.

مدینه جاهله

جامعه ای باطل است و انواع مختلفی دارد  که برخی از آنها عبارتند از : مدینه فاسقه – مدینه تغلب مدینه ضاله –مدینه مبدله- مدینه جماعیه و... 

 

ویژگی های مدینه تغلب :) یکی از انواع مدینه جاهله(

  1. مردم آن شیفته غلبه بر اقوام و ملت های دیگر هستند و هدف آنها خوار و مقهور کردن جوامع دیگر است به گونه ای که ملت مقهور )شکست خورده(نه مالک جان خود باشند و نه مال خود و نه هیچ چیز دیگر.

  2. مردم آن؛ سلطه بر دیگر جوامع را ارزش برتر می دانند.

  3. مردم آن گمان می کنند که تنها آنان هستند که خوشبخت، پیروز و مورد رشک و حسد دیگران هستند و از همه جوامع دیگر برترند.

  4. مردم آن خودخواه هستند و همواره می خواهند که دیگران آنها را ستایش کرده و چاپلوسی کنند.

  5. مردم آن گمان می کنند که ملت های دیگر نتوانسته اند به موقعیت آنها برسند و اصولا چنین سعادتی را هم ندارند.  

  6. مردم آن بر یکدیگر هم رحم نمی کنند و خواهان غلبه بر افراد جامعه خودشان هم هستند اما از آنجایی که می دانند برای بقای جامعه خود و غلبه بر سایر جوامع به همدیگر نیاز دارند؛ ناچارند از غلبه بر همدیگر خودداری کنند.

بطور خلاصه؛ جامعه تغلب؛ جامعه ای است که مردمان آن : خودخواه- خود شیفته- خود حق پندار-سلطه جو و سلطه گر هستند.

با توجه به بحث مربوط به جهانی شدن فرهنگ ها. جامعه تغلب در صورت جهانی شدن به گونه نخست تعلق خواهد داشت (فرهنگ هایی که عقاید، ارزش ها و هنجارهای آن صرفاً در خدمت گروه و قوم خاصی است و لذا  سعادت همۀ انسان ها را دنبال نکرده و لیاقت و شایستگی جهانی شدن را ندارند. اما از طریق سلطه / ثروت و تبلیغات؛ فرهنگ خود را به جوامع دیگر تحمیل می کنند.).

جامعه تغلب؛ نمونه ای از فرهنگ های سلطه و استکبار می باشد.

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





جهان گشایی و امپراتوری

فصل 3 : نمونه های فرهنگ جهانی 1

جهان گشایی و امپراتوری : (Empire)

امپراتوری به چه معناست؟

امپراتوری به معنای :  استیلا یا سلطه یک قوم یا یک ملت بر چندین قوم و ملت دیگر با فرهنگ ها و نژادهای مختلف می باشد .( به عبارت دیگر : امپراتوری عبارت است از سلطه یک پادشاه یا حاکم بر چندین کشور و سرزمین با فرهنگها و نژادهای مختلف). در زبان فارسی ؛ امپراتوری به معنای شاهنشاهی است.

امپراتوری و شاهنشاهی از چه طریقی شکل می گیرد؟

امپراتوری و شاهنشاهی از طریق کشورگشایی/ جهان گشایی و با قدرت نظامی و حضور مستقیم سربازان شکل می گیرد.

جهان گشایی و امپرتوری غالباً با چه  فجایع و خسارت هایی همراه است؟

جهان گشایی و امپراطوی اغلب با کشتار و خسارت های انسانی و اقتصادی فراوانی همراه است.

مثال

امپراتوری مغول

فرهنگ سلطه و استکبار( فرهنگ هایی که سلطه بر دیگر جوامع را  ارزش اجتماعی برتر می داند) ؛ امپراتوری های بزرگ را بوجود آورده است.

فرهنگ سلطه و استکبار : امپراتوری های بزرگ (شاهنشاهی های بزرگ)

آیا غلبه نظامی همواره با غلبه فرهنگی همراه است؟ یعنی : آیا اقوامی که با قدرت نظامی بر دیگر اقوام سلطه یافته اند؛ همواره توانسته اند فرهنگ خود را نیز بر آنها تحمیل کنند؟

خیر

قومی که در اثر تهاجم نظامی شکست می خورد؛ در صورتی که هویت فرهنگی خود را حفظ کند؛ با ضعیف شدن تدریجی قدرت نظامی مهاجم؛ می تواند استقلال سیاسی خود را بدست آورد و اگر فرهنگی غنی و قوی داشته باشد، می تواند قوم مهاجم را در درون فرهنگ خود هضم نموده و آنها را به خدمت گیرد.

بنابراین: سلطه نظامی ؛ همواره با سلطه فرهنگی همراه نیست.(سلطه نظامی همواره به سلطه فرهنگی منجر نمی شود.)

مثال

مغولان با قدرت نظامی خود مناطق وسیعی از جهان را تصرف کردند؛ اما فرهنگ مغولان، قومی و قبیله ای بوده و لیاقت و شایستگی جهانی شدن را نداشت. لذا آنان  بسرعت تحت تاثیرفرهنگ هایی قرار گرفتند که از نظر نظامی شکست خورده بودند. به همین دلیل، امپراتوری مغول درچین، هند و ایران تحت تاثیر فرهنگ های اقوام مغلوب گرفت و این امپراتوری هویتی چینی- هندی و ایرانی پیدا کرده و بصورت سه حکومت مستقل درآمد.

مثال

مغولان در ایران اسلام آورده و سکه های مغولی منقوش به آیات قرانی بود/ الجایتو یکی از پادشاهان مغول؛ تحت تاثیر فرهنگ ایرانی- اسلامی نام خود را به سلطان محمد خدابنده تغییر داد.

مثال

پس از حمله اسکنر مقدونی به ایران در دوران هخامنشیان؛ اسکندر؛ تلاش بسیاری برای تحمیل فرهنگ یونانی در ایران نمود از جمله اینکه چند هزار از خانواده های یونانی را به ایران کوچاند تا فرهنگ یونانی را ترویج کنند. اما فرهنگ یونانی بدلیل اینکه در قبال فرهنگ ایرانی حرفی برای گفتن نداشت. نتواست تاثیری در ایرانی ها بگذارد.

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





امپریالیسم و استعمار

فصل 3 : نمونه های فرهنگ جهانی 1

امپریالیسم و استعمار(معرّفِ اَشکال مختلف سلطۀ غرب)

اروپا در 5 قرن اخیر( 500 سال اخیر) کانون شکل گیری فرهنگ جدیدی است که بنام فرهنگ غرب شناخته می شود. فرهنگ غرب در این مدت، اشکال (شکل های) مختلفی از سلطه را پدید آورده است که از آنها با نام هایی چون امپریالیسم و استعمار یاد کرده اند.

اَمپریالیسم و استعمار؛ شکل های جدید سلطه در۵ قرن اخیر است که توسط فرهنگ غرب ایجاد شده است.

 

امپریالیسم

از امپراتوری گرفته شده و به معنای نظام سلطه یا امپراتوری طلبی است .امپریالیسم؛  به هر نوع سلطه ای گفته می شود(به بیان ساده تر؛ امپریالیسم: سیاستی است که میخواهد سایر کشورها را تحت نفوذ و سلطه خودش بگیرد).

اَشکال و انواع امپریالیسم

  • امپریالیسم سیاسی : از طریق اشغال نظامی جوامع ضعیف شکل می گیرد.

  • امپریالیسم اقتصادی : از طریق تصرف اقتصادی (تصرف بازارها و مواد خام) جوامع دیگر شکل می گیرد.

  • امپریالیسم فرهنگی : از طریق تصرف فرهنگی جوامع دیگر شکل می گیرد. امپریالیسم فرهنگی معمولا در شرایطی رخ می دهد که جامعه ای تحت تصرف اقتصادی یا نظامی جامعه دیگر قرار گرفته است؛ مقاومت فرهنگی خود را نیز از دست می دهد و برتری فرهنگی جامعه مسلط را می پذیرد. 

 

استعمار

به معنای : اشغال یک سرزمین خارجی با توسل به قدرت نظامی و سیاسی است. کشور فاتح(اشغال گر) را دولت استعماری و کشور به بند کشیده شده (تحت اشغال)را مستعمره می نامند.

استعمار: واژه ای عربی است به معنای عمران و آبادانی خواستن. اما در واقع استعمار؛ سیاست امپریالیستی است که هدف آن تاراج منابع و بهره کشی از جوامع دیگر و بویژه جوامع ناتوان است.

 

تاریخچۀ استعمار

استعمار: نوعی از جهان گشایی و کشورگشایی است که از قرن  ۱۵میلادی به بعد توسط اروپاییان آغاز شد و در قرن۱۹ میلادی به اوج رسید. در قرن ۱۹میلادی؛ تصرفات اروپاییان از۳۵ درصد کره زمین به ۶۷ درصد رسید.(اروپاییان در قرن نوزدهم ۶۷ درصد کره زمین را تحت اشغال خودشان داشتند).

 

دلایل موفقیت استعمار اروپاییان

  • پیشرفت در زمینه دریانوردی 

  • پیشرفت در زمینه فنون نظامی  

  • پیشرفت در زمینه اقتصاد صنعتی

اروپاییان در استعمار قاره امریکا، برای تامین سلطه خود (برای اینکه بر قاره امریکا مسلط شوند)؛ به نسل کشی و از بین بردن ساکنان بومی قاره امریکا پرداختند. به گونه ای که آنها در یک دوره 50 ساله؛ پانزده میلیون سرخ پوست را نابود کردند و مناطقی مانند هائیتی- کوبا- نیکاراگوئه و سواحل ونزوئلا  را که تراکم جمعیتی بالایی داشتند؛ از جمعیت خالی کردند.

 

انواع استعمار

  • استعمار کلاسیک (قدیمی): استعماری است که با حضور نظامی و مستقیم دولت استعماری همراه است.

  • استعمار نو (مدرن): استعماری است که طی آن دولت استعماری خودش حضور مستقیم ندارد بلکه از مجریان بومی و داخلی کشورهای مستعمره برای اهداف استعماری خود استفاده می کند. دولت استعماری در دوران استعمار کلاسیک خود که حضور مستقیم داشت؛ نیروها و افرادی را در کشور مستعمره شناسایی می کند تا در صورت بروز جنبش های ضد استعماری در کشور مستعمره؛ از طریق آن افراد بومی ؛ منافع خود را تامین کند.

  • استعمار نو (استعماری است که دولت استعماری از طریق مجریان و عوامل بومی و داخلی؛ به استعمار خود ادامه می دهد. این نوع استعمار پدیده ای قرن بیستمی است)

استعمار نو پس از شکل گیری جنبش های استقلال طلبانه در کشورهای مستعمره طی قرن بیستم بوجود آمد.

مکانیسم های استعمار نو (رویه هایی که دولت استعماری؛ بازارها و سیاست کشورهای دیگر را کنترل می کند)

  • اتکا به قدرت اقتصادی خود و با استفاده از نهادها و سازمان های اقتصادی و سیاسی بین المللی

  • از طریق استقرار دولت های دست نشانده در کشورهای مدنظر(از طریق کودتا و...)

مثال

کودتای سوم اسفند 1299 رضا خان در ایران با حمایت دولت انگلیس/ کودتای امریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 که به برکناری دکتر مصدق در ایران انجامید/ کودتای امریکایی= انگلیسی نوژه که به قصد ضربه زدن به انقلاب اسلامی طراحی شده بود و شکست خورد.(کودتای نوژه نمونه شکست خورده استعمار نو محسوب می شود.)

 

 استعمار فرانو(استعمار پسامدرن)

 استعماری که در آن بیش از آنکه از ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی استفاده شود؛  ظرفیت های فرهنگی و علمی و به ویژه رسانه ها و فناوری اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد.

شاخص یا مشخصه اصلی استعمار فرانو : استفاده از ابزارهای فرهنگی و رسانه ها و فناوری اطلاعاتی است.

در استعمار فرانو

جهان غرب؛ هویت فرهنگی دیگر کشورها هدف قرار می گیرد. یعنی به عقاید، آرمان ها و ارزش های فرهنگی هجوم برده شده و بجای آن باورها و ارزش های فرهنگ غربی؛ تبلیغ و ترویج می شود.

 

استعمار فرانو

هویت فرهنگی جوامع دیگر را نشانه رفته است .روح و شالوده جوامع دیگر را نشانه رفته است.

مردم جوامع دیگر که در صورتی که برتری فرهنگی جهان غرب را پذیرفته باشند. هویت خود را در حاشیه جهان غرب جستجو کرده و مسیری را دنبال می کنند که جهان غرب برایشان ترسیم کرده است. 

مقایسه اجمالی سه نوع استعمار و تطبیق انواع استعمار با انواع امپریالیسم

ویژگی ها

ابزارها

انواع استعمار

حضور مستقیم و آشکار استعمارگران نظامی (اشغال نظامی) استعمارقدیم(کلاسیک)
پنهان بودن استعمارگران و آشکار بودن مجریان اقتصادی و سیاسی (نهادها و سازمان های اقتصادی و سیاسی بین المللی/دولت های دست نشانده/کنترل بازار و سیاست) استعمار نو (مدرن)
پنهان بودن استعمارگران و مجریان فرهنگی (رسانه ها و فناوری اطلاعات) استعمارفرانو(پسامدرن)

 

استعمار قدیم (کلاسیک): استعمارگران حضور مستقیم و آشکار دارند (اشغال نظامی)

 مطابق با : (امپریالیسم سیاسی)

استعمار نو (مدرن): استعمارگران پنهان و مجریان آشکارند (سلطه بر اقتصاد و سیاست)

 مطابق با:(مپریالیسم اقتصادی)

استعمار فرانو (پسامدرن): استعمارگران و مجریان هر دو پنهانند.(سلطه بر فرهنگ جامعه و هویت افراد)

مطابق با : (امپریالیسم فرهنگی)

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ویژگی های دین اسلام

فصل 4 : نمونه های فرهنگ جهانی 2

 ویژگی های دین اسلام

  • اصول اعتقادی و ارزش های دین اسلام؛ اصول و ارزش های ثابتی است که همه انبیاء در طول تاریخ برای تبلیغ و ترویج آن مبعوث شده اند.
  • اصول و ارزش های دین اسلام ؛ مطابق با نظام آفرینش و موافق با فطرت انسانها هستند. بنابراین؛ عقاید و ارزش های اسلامی؛ به قوم و گروه خاصی تعلق ندارد، بلکه خصلتی جهانی دارند.

مثال

 (توحید بعنوان یکی از عقاید اسلامی؛ حکایت از خداوند واحدی دارد که خدای قوم و قبیله خاصی نیست؛ بلکه خداوند همه انسانها و همه جهان ها است.)

  • انسان در دیدگاه اسلام؛ موجودی مختار، مسئول،متعهد و دارای فطرتی الهی و خلیفه خداوند در زمین است.سعادت و عزت انسان در تقّرب و نزدیک شدن به خداوند و رسیدن به مقام خلافت الهی و شقاوت و ذلّت او در نِسِیان و فراموشی حقیقت الهی خود و هزینه کردن تمامی ظرفیت ها و توانمندی های الهی خود برای زندگی محدود این جهان است.(انسان مسئول آباد کردن این جهان و موظف به پرهیز از فساد در خشکی و دریاست.)

  • عقل در فرهنگ اسلامی، زیباترین و محبوب ترین مخلوق خداوند است.پیامبران برای برانگیختن عقل انسانها، اجرای عدالت و قسط، جلوگیری از چرخش ثروت در دست اغنیاء(ثروتمندان) و برای آزادسازی مستضعفان از حاکمیت مستکبران ،مبعوث شده اند. اسلام؛ مسلمانان را موظف به تلاش برای آزادی مستضعفان می داند و پیروزی مستضعفان بر مستکبران و حاکمیت دین حق را به همه بشریت نوید (مژده) می دهد.

دین اسلام بعنوان یک فرهنگ جهانی (اسلام؛ دین یک عصر و نسل خاص نیست. اسلام؛ خصلتی جهانی دارد)

​​​​​​​​​​​​​​محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





مراحل گسترش فرهنگ اسلامی

فصل 4 : نمونه های فرهنگ جهانی 2

مراحل گسترش فرهنگ اسلامی

عقاید و ارزش های اسلامی با پذیرش انسانها به عرصه فرهنگ بشری راه می یابند.

الف) عصر نَبَوی: ویژگی های عصر نبوی

  • آغاز نبوّتّ (پیامبری)پیامبر اسلام (خداوند متعال؛ پیامبر خود را برای تبلیغ توحید و فرهنگی اسلامی در جامعه بشری برانگیخت)

  • تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام پس از 13 سال دعوت و مقاومت در برابر فشارهای نظام قبیله ای عرب.

  • از بین بردن موانع پیش روی اسلام در شبه جزیره عربستان؛ در طی 10 سال حکومت اسلامی( در سال نهم هجرت؛ گروه های مختلف برای پذیرش اسلام از سراسر شبه جزیزه عربستان به مدینه آمدند)

شبه جزیره عربستان قبل از ظهور اسلام؛ فرهنگ جاهلی و قبیله ای داشت. شمال غرب جزیره، تحت نفوذ و سلطه امپراتوری روم و جنوب شرقی آن تحت تأثیر و سلطه شاهنشاهی ایران بود.

ب) دوران خلافت

 (این دوران از زمان رحلت پیامبر (ص) آغاز شد و در طول خلافت اُمَوی، عباسی و عثمانی ادامه یافت.)

 در دوران خلافت؛ ارزش ها ، هنجارها و رفتارهای قبیله ای و جاهلی عرب دوباره نمایان شد و بتدریج جامعه اسلامی را در چارچوب مناسبات قبیله ای و عشیره ای سامان بخشید.

 ارزش ها، هنجارها و رفتارهای قبیله ای و جاهلی عرب در عصر نبوی تا فتح مکه، ابتدا آشکارا در برابر اسلام مقاومت کرده  و سپس در پوشش نفاق (ریا و ظاهرسازی) خزیده بود. در دوران خلافت به محض مهیا شدن شرایط؛ همین ویژگی های جاهلی عرب مجدداً ظاهر شد. (مکان هایی مانند: مسجد جامع سامراء در دوره خلافت عباسیان/ مسجد اُموی در دمشق در دوره خلافت اُمویان/ کاخ دُلمه باغچه در استانبول ترکیه در دوره خلات عثمانی ها که در ساخت آن ۱۴ تن ورقه طلا بکار رفته است. نمونه هایی از ظاهر شدن ارزش ها و رفتارهای قبیله ای و جاهلی عرب محسوب می شوند. بناهایی که نماد تجمّل گرایی/ نابرابری اجتماعی/ و .. است.)

 

وضیعت ارزش ها و رفتار های قبیله های جاهلی عرب، در عصر نَبَوی

  • مقاومت آشکار در برابر اسلام )از آغاز نبوت پیامبر(ص) تا فتح مکه

  • خزیدن در پوشش نِفاق و ظاهرسازی(پس از فتح مکه و تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر(ص))

وضعیت ارزش ها و رفتارهای قبیله های و جاهلی عرب در دوران خلافت    

  • نمایان شدن دوباره و ساماندهی جامعه اسلامی در چارچوب مناسبات قبیله ای و عشیره ای

وضعیت عقاید و ارزش هایِ جهانیِ دین اسلام در دوران خلافت

در دوران خلافت ؛ عقاید و ارزش های جهانی دین اسلام؛ فارغ از عملکرد قدرت های سیاسی و با تلاش عالمان مسلمان؛ از مرزهای جغرافیایی و سیاسی جوامع مختلف عبور کرده و بر قدرت های سیاسی آن جوامع، تأثیر گذارد. 

فرهنگ اسلامی بدلیل قدرت و غنای خود، گروه های مهاجم بیگانه را نیز در درون خود هضم و جذب می کرد و دستکم آنان را ناچار می ساخت تا برای استمرار و بقای خود، در ظاهر از مفاهیم و ارزش های اسلامی استفاده کنند. البته این در حالی است که : غلبه و استیلای قدرت هایی چون: سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان، عثمانی و ...که در چارچوب فرهنگ قومی و قبیله ای رفتار می کردند نیز مانع از آن می شد تا ظرفیت های فرهنگ اسلامی و ارزش های اجتماعی آن بطور کامل آشکار شود.

وضعیت عقاید و ارزش های هایِ جهانیِ دین اسلام در دوران خلافت

  • عبور از مرزهای سیاسی و جغرافیای جوامع مختلف ( با تلاش عالمان دینی)

  • هضم و جذب گروه های مهاجم در درون خود (بدلیل قدرت و غنای بالای خود)

  • فقدان آشکار شدنِ کاملِ ظرفیت ها و توانایی ها (بدلیل استیلای گروه های مهاجم)

 

 ج) دوران استعمار

در دوره استعمار : دوات های استعماری غربی؛ بخش های مختلف جوامع اسلامی را تحت نفود و سلطه سیاسی خود درآوردند و قدرت نظامی و صنعتی آنان، بیشترِ رجال سیاسی و دولتمردان اسلامی را مقهور و مجذوب خود می ساخت.

در دوره استعمار: قدرت سیاسی جوامع اسلامی، از استبداد ایلی و قومی به استبداد استعماری تبدیل شد.

قدرت سیاسی جوامع اسلامی تا قبل از استعمار ریشه در مناسبات قومی و قبیله ای داشت. اما در دوره استعمار از طریق سازش با دولت های غربی با قدرت استعمارگران پیوند خورد.

 

تفاوت راهبردی (استراتژیک) میان استبداد ایلی و قومی و استبداد استعماری

استبداد ایلی و  قومی به رغم هویت غیراسلامی خود، بدلیل اینکه پشتوانه ای خارج از جهان اسلام نداشت؛ از رویارویی مستقیم با فرهنگ توانمند اسلامی دوری می گزید و تلاش می کرد با رعایت ظواهر اسلامی. ظاهر دینی خود را حفظ کند. اما استبداد استعماری بدلیل اینکه در سایه قدرت و سلطه جهان غرب عمل می کرد، در جهت گسترش نیازهای اقتصادی و فرهنگی جهان غرب، چاره ای جز حذف مظاهر فرهنگ اسلامی نداشت.(حذف مظاهر فرهنگ اسلامی با هدف تأمین منافع افتصادی و فرهنگی جهان غرب.)

توضیح بیشتر:

در دوران خلافت (اُمَویان/عباسیان/ عثمانی ها) شیوه حکومت در جوامع اسلامی بصورت استبداد ایلی و قومی همراه با ظاهرسازی اسلامی بود اما در دوران استعمار .شیوه حکومت در جوامع اسلامی بصورت استبداد استعماری همراه با حذف مظاهر فرهنگ اسلامی بود.

استبداد ایلی و قومی: ریشه در مناسبات قومی و قبیله ای دارد و برای حفظ قدرت؛ ظاهر دینی خود را حفظ می کند.

استبداد استعماری: ریشه در پیوند با دولت استعماری دارد (ریشه در حمایت و پشتیبانیِ دولت استعماری دارد)و برای حفظ قدرت؛ و در جهت تأمین نیازهای اقتصادی و فرهنگی دولت استعماری؛ مظاهر فرهنگ اسلامی را حذف می کند.

مثال

استبداد ایلی و قومی

 ناصر الدین شاه قاجار که برای حفظ ظاهر دینی، دستور ساخت بنای تکیه دولت در تهران را داد(تکیه دولت؛ بنایی بود برای برگزاری مراسم عاشورا و اجرای تعزیه)

مثال

 استبداد استعماری

رضا شاه که در تاریخ 17 دی ماه 1314 دستور منع استفاده از چادر، روبنده و روسری برای زنان و دختران را صادر کرد.

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده





استعمار و بیداری اسلامی

فصل 4 : نمونه های فرهنگ جهانی 2

 عصر بیداری اسلامی

در مقابل نفوذ و سلطه فرهنگ غرب؛ مقاومت هایی صورت گرفت که ریشه درفرهنگ اسلامی داشت. متفکران جهان اسلام ،خطرات سلطه فرهنگ غرب بر جوامع اسلامی و فراموشی فرهنگ و هویت اسلامی را گوشزد می کردند. شخصیت های برجسته ای چون سید جمال الدین اسدآبادی و امام موسی صدر از پیشگامان بیداری اسلامی محسوب می شوند.

 

نقش انقلاب اسلامی ایران در بیداری جوامع اسلامی (گشودن مرحله جدیدی در گسترش فرهنگ جهانی اسلام) 

انتقلاب اسلامی ایران؛ نقطه عطفی در بازگشت به فرهنگ اسلامی در جهان اسلام است. بسیاری از نُخُبگان کشورهای اسلامی تا قبل از انقلاب اسلامی ایران؛ برای مقابله با سلطه استعمار، از مَکَاتب و روش های غربی مانند: ناسیونالیسم (ملی گرایی)یا مارکسیسم استفاده می کردند. این مکاتب هم وحدت امت اسلامی را مخدوش می کردند و هم مورد حمایت مسلمانان واقعی قرار نمی گرفتند.

امت اسلامی با الهام از انقلاب اسلامی و بازگشت به سوی هویت الهی خود ،مرحله جدیدی را در گسترش فرهنگ جهانی اسلام رقم می زند.

محمود کرمی/ زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ

فصل 5 : باور ها و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب

عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ

عقاید و ارزش های بنیادین هر فرهنگ ، عمیق ترین لایه های آن فرهنگ را تشکیل می دهند.

در علوم اجتماعی برای شناسایی و معرفی پیچیدگی ها و ظرافت های زندگی ، فرهنگی و اجتماعی انسان،آن ها را به چیزهای آشناتری تشبیه می کنیم.

 

لایه های سطحی فرهنگ

(هنجارها و نمادها)

لایه های عمیق فرهنگ

(عقایدوارزش ها)

انسان

جسم

روح

ساختمان

نمای ساختمان

پی وشالوده ساختمان

درخت

ساق و برگ درخت

ریشه درخت

 

 

 

 

 

 

 

عقاید و ارزش های بنیادین هر فرهنگ در پاسخ به پرسش های اساسی انسان پدید می آیند

(هستی شناسانه انسان شناسانه معرفت شناسانه)

 

ارزش ها و عقاید بنیادین فرهنگ غرب

اروپا در پنج قرن اخیر ، کانون شکل گیری فرهنگ جدیدی است که آن را به نام فرهنگ غرب می شناسیم

هنجارها ، رفتارها و نمادهای مختلف فرهنگ غربی در قالب رویکرد های مذهبی ، فلسفه ها ، مکاتب و ایدئولوژی ها مختلف شکل گرفته اند،  ریشه در باورها و ارزش های بنیادین این فرهنگ دارند .

عقاید و ارزش های بنیادین در فرهنگ غرب

  • هستی شناسانه : مهم ترین ویژگی ارزش هستی شناسانه : سکولاریسم

  • انسان شناسانه : مهم ترین ویژگی ارزش انسان شناسانه : اومانیسم

  • معرفت شناسانه : مهم ترین ویژگی ارزش معرفت شناسانه : روشنگری

امین امینی زاده





سکولاریسم و رویکرد دنیوی

فصل 5 : باور ها و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب

سکولاریسم

سکولاریسم پاسخ فرهنگ معاصر غرب به پرسش های هستی شناسانه بشر است .        

سکولاریسم جهان بینی فرهنگ غرب یا تصور آن از جهان هستی است .

سکولاریسم به معنا رویکرد دنیوی و صرفا این جهانی به هستی است .

در رویکرد سکولاریسم همه ظرفیت های وجودی انسان متوجه آرمان ها و اهداف دنیوی می شود .

مثال

توجیه هنجارها و رفتارهای دینی با تفاسیر دنیوی : مانند مطابقت دادن حرکات نماز با حرکات ورزشی و بیان مفید با تنگی و دنیوی بودن آن برای سلامت بدن

 

سکولار در فرهنگ غرب

  • سکولاریسم آشکار : فلسفه و باور هایی را شمال می شود ، که به صراحت ابعاد غیر مادی جهان هستی را انکار می کنند .

  • سکولاریسم پنهان : شامل فلسفه و باورهایی است که ابعاد معنوی هستی را نفی نمی کنند بلکه بخش هایی از باورهای معنوی و دینی را در خدمت نظام دنیوی و این جهانی قرارمی دهند و از توجه و عمل به بخشهای دیگر سر باز می زنند .

سکولاریسم پنهان دارای رویکرد گزینشی است .

پروتستانتیسم

به برخی از نهضت های جدید گفته میشود که حاصل رویکرد گزینشی غرب به ابعاد معنوی و دینی جهان هستند (دارای رویکرد سکولاریسم پنهان است .)

توجه به دنیا و زندگی این جهان از دیر باز در فرهنگهای مختلف بشری وجود داشته اما در فرهنگ غرب این رویکرد در ابعاد مختلف علمی غلبه یافته است.

در فرهنگ معنوی و دینی

  • آبادی دنیا هدفی مستقل نیست بلکه وسیله ای است که در خدمت اهداف معنوی قرار می گیرد. دنیا را هدف برتر خود قرار داده باشند. از آشکار کردن معنوی و دینی اگر افرادی که درون فرهنگ دینی زندگی می آن پرهیز میکنند و رفتار دنیوی خود را توجیه می کنند .

در جهان غرب

  • سکولاریسم به صورت جهان بینی غالب درآمده است ، به گونه ای که دین داران ، ناگزیر هنجار ها و رفتار های دینی خود را توجیه دنیوی و این جهانی می کنند .

امین امینی زاده





اومانیسم و اصالت انسان دنیوی

فصل 5 : باور ها و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب

اومانیسم

یکی دیگر از پرسشهای اساسی ،بشر پرسش انسان شناسانه است؛ یعنی پرسش از چیستی و کیستی انسان اومانیسم ؛ پاسخ فرهنگ معاصر غرب به این پرسش بنیادین است.

اومانیسم ، مهمترین ویژگی انسان شناختی فرهنگ معاصر غرب و به معنای اصالت انسان دنیوی و این جهانی است.

 اومانیسم از نتایج منطقی سکولاریسم است.

دیدگاه اسلام نسبت به انسان و مقایسه آن با جایگاه اومانیسم در فرهنگ غرب

اگر در کانون هستی یک وجود مقدس و متعالی باشد هیچ موجودی در مقابل آن نمیتواند اصالت داشته باشد بلکه همه موجودات و از جمله انسان ، ایات و نشانه های او خواهند بود .

در فرهنگ اسلامی ، انسان ، برترین آیت و نشانه خداوند و خلیفه خدا روی زمین است و از این رو برسایر موجودات برتری دارد. مطابق آموزههای قرآن کریم کرامت و خلافت انسان هنگامی تحقق پیدا میکند که به ابعاد دنیوی و این جهانی خود محدود نشود و هرچه میتواند به خداوند نزدیک تر شود. بنابراین اگر انسان به ابعاد دنیوی خود محدود بماند به گمراهی و حیاتی حیوانی یا پست تر از آن گرفتار می شود.

در فرهنگی که نگاه توحیدی ندارد انسان موجودی صرفا این جهانی است که مستقل از خدا ، اراده تصرف در دیگرموجودات و تسلط بر آنها را دارد .

 

ظهور اومانیسم در فرهنگ غرب

اومانیسم در ابعاد مختلف فرهنگ غرب، نظیر هنر ، ادبیات و حقوق بروز و ظهور یافته است .

اومانیسم در هنر (مقایسه هنر قرون وسطی با هنر مدرن)

  • هنر قرون وسطی : بر بعد معنوی و آسمانی انسان تاکید داشت و نقاشان، چهره انسان های اسوه را در هاله ای از قداست ترسیم می کردند.

  • هنر مدرن : بر بعد جسمانی وجود انسان و زیبایی های بدنی او تمرکز می کنند.

 

اومانیسم در ادبیات

ادبیات مدرن

  • به سلوک های معنوی و مکاشفات و مشاهدات الهی انسان توجهی نمی کند.

  • حالات روانی آدمیان در زندگی روزمره دنیوی و این جهانی را منعکس می کند.

در نتیجه : رمان در فرهنگ غرب بیشترین اهمیت را پیدا کرد.

 

اومانیسم در حقوق (مقایسه حقوق فطری و الهی انسان با حذف بشر)

  • حقوق انسان در فرهنگ دینی : مبتنی بر فطرت الهی انسان است.

  • حقوق بشر: بر مبنای اندیشه اومانیستی است و صرفا بر اساس خواسته ها عادت ها و تمایلات طبیعی آدمیان شکل می گیرد.

اگر در فرهنگ های دینی ، افرادی هواهای نفسانی خود را دنبال کنند:

  • هواهای نفسانی خود را به صورت آشکار و رسمی اظهار نمی کنند.

  • نفس پرستی خود را در قالب مفاهیم دینی پنهان می کردند.

مثال

فرعون از خواسته های نفسانی خود تبعیت می کرد و از دیگران می خواست که از او پیروی کنند فرعون ناچار بود خود را در زمره خدایان معرفی کند تا بتواند موقعیت و رفتار ظالمانه خود را توجیه نماید و می گفت « انا ربكم الأعلى : من پروردگار برتر شما هستم »

اما انسان مدرن ، خواسته های دنیوی و این جهانی خود را بدون نیاز به توجیه الهی و آسمانی ، به رسمیت می شناسند.

امین امینی زاده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



روشنگری و علوم جدید

فصل 5 : باور ها و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب

روشنگری و علوم جدید

یکی دیگر از پرسش های اساسی بشر ، پرسش معرفت شناسانه است ، و روشنگری ، پاسخ فرهنگ غرب به این پرسش بنیادین است، به همین دلیل از روشنگری به عنوان مهم ترین ویژگی معرفت شناختی فرهنگ معاصر غرب یاد می شود.

 روشنگری، راه شناخت حقیقت و موانع شناخت آن را معرفی می کند.

روشنگری دارای دو معنای خاص و عام است:

  • معنای عام روشنگری : پدیدهای مدرن و مربوط به فرهنگ معاصر غرب نیست .

انبیای الهی از دیرباز برای روشنگری و برداشتن موانع موجود بر سر راه حقیقت آمده اند.

در فرهنگ دینی اسلام ، عقل ، وحی و تجربه به عنوان روش های شناخت حقیقت معرفی شده اند. روشنگری در این معنا ، هنگامی که همراه با هستی شناسی و انسان شناسی دینی باشد، با استفاده از وحی، عقل و تجربه ، تفسیری دینی از انسان و جهان ارائه می دهد .

  • معنای خاص روشنگری : به مبنای معرفت شناسی پذیرفته شده در فرهنگ غرب گفته می شود.

روشنگری در این معنا، روشی از معرفت و شناخت است که با سکولاریسم و اومانیسم همراه شده است این روش در طول بیش از چهارصد سال فرهنگ جدید غرب ، شکل های مختلفی پیدا کرده است که وجه مشترک همه آنها ، کنار گذاشتن وحی و شهود در شناخت حقیقت است.

 

 سیر تحولات روشنگری در گذر زمان

قرن ۱۷ و ۱۸

روشنگری بیشتر شکلی عقل گرایانه داشت روشنگری با رویکرد دنیوی ، هنگامی که همراه با شناختعقلی باشد به دلیل این که وحی را نمی پذیرد به عقلی باشد به دلیل این که وحی را نمی پذیرد به دئیسم منجر می شود و دئیسم یعنی اعتقاد به خدایی که هیچ گونه برنامه ای برای هدایت و سعادت بشر ندارد.

قرن ۱۹ و ۲۰

روشنگری بیشتر شکلی حس گرایانه پیدا کرد ، وقتی روشنگری محدود به شناخت حسی و تجربی باشد نوعی علم تجربی سکولار پدید می آورد. این علم، توان داوری درباره ارزش ها و آرمانهای انسانی را ندارد. زیرا این پدیده ها حسی نیستند بلکه صرفا به صورت دانش ابزاری در خدمت اهداف دنیوی انسانی قرار می گیرد.

از قرن ۲۰

با افول حس گرایی فرهنگ غرب گرفتار بحران معرفت شناختی شده است. در این بحران امکان تشخیص درست یا نادرست بودن باورها و اندیشهها و خوب یا بد بودن هنجارها و رفتارها از بشر سلب می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روشنگری عقل گرایانه : منجر به : دئیسم

روشنگری حس گرایانه : منجر به : علم تجربی سکولار

 

روشنگری

دوره زمانی

ویژگی

پیامد

قرن هفدهم و هجدهم

تائید عقل گرایی  نفی وحی

دئیسم

قرن نوزدهم و بیستم

تائید حس گرایی  نفی عقل و وحی

دانش ابزاری

پایان قرن بیستم

افول تجربه گرایی  نفی تجربه ، عقل و وحی

بحران معرفتی

 

 

 

 

 

 

 

 

امین امینی زاده





رنسانس و زمینه های تاریخی آن

فصل 6 : چگونگی تکوین فرهنگ معاصر غرب

رنسانس و زمینه های تاریخی آن

فرهنگ معاصر غرب، چه پیشینه ای دارد و چه مراحل و دوره هایی را سپری نموده است؟

چه افراد، گروه ها، سازمان ها، و نهادهایی در شکل گیری آن دخیل بوده اند؟

تاریخ فرهنگ غرب به چهار دوره تقسیم می شود :

  • دوران یونان و روم باستان

  • دوران قرون وسطی

  • دوران رُنِساس

  • دوران غرب جدید (دوره مدرن)

 

توضیحاتی راجع به دوران های ۴ گانه

  • دوران یونان و روم باستان : فرهنگ یونان و روم باستان؛ فرهنگ اساطیری بود. در این فرهنگ اساطیری؛  نگاه توحیدی به جهان هستی وجود نداشت و خداوندگاران متکثر(گوناگون) پرستیده می شدند .( فرهنگی که به خداوندگاران مختلف در طبیعت باور داشته و پدیده های طبیعی را رازآلود و پر از سحر و افسون می دانست. مانند : خداونگار باران/ خداوندگار جنگل و...)

  • دوران قرون وسطی : فرهنگ قرون وسطی؛ فرهنگ دینی مسیحیت بود که با دعوت به توحید شکل می گرفت. طی قرون وسطی؛ آباء کلیسا (پدران کلیسا : متکلمان برجسته مسیحی به این عنوان شناخته می شدند ، ) به رغم آنکه از شعارها و مفاهیم معنوی و توحیدی استفاده می کردند؛ اما در عمل با رویکرد دنیوی خود؛ نوعی دنیاگرایی و سکولاریسم عملی را دنبال می کردند. آنها به نام خداوند، انسانها را به بندگی می گرفتند و همچنین به بهانه ایمان و وحی؛ عقل را از اعتبار می انداختند .( زَوال انسانیت و عقلانیت به بهانه ایمان؛ شاخص اصلی این دوره است. )

  • دوران رنساس : رنساس به معنای تجدید حیات (نو شدن زندگی) و تولد دوباره است و دوره تاریخی قرن ۱۴تا ۱۶میلادی را شامل می شود. دلیل نام گذاری این دوره به رنساس؛ این است که غرب در این زمان به فرهنگ یونان و روم باستان، بازگشت.

 

ویژگی های دوران رنساس 

  • فرو ریختن اقتدار کلیسا و بروز و ظهور پادشاهان و قدرت های محلی؛ بعنوان رقیبان دنیاطلب (سکولار)در مقابل کلیسا. (جنگ های صلیبی و فتح قُستَنطَنیه (استانبول امروزی) توسط مسلمانان؛ زمینه های فروریختن اقتدار کلیسا را فراهم کرد).

  • انکار دخالت دین در امور دنیوی و آغاز حرکتی در جهت سکولاریسم آشکار  توسط پادشاهان و قدرت های محلی؛( پادشاهان و قدرت های محلی؛ بدلیل رویکرد دنیوی خود و برای حذف کلیسا؛ بجای آنکه عملکرد آباء کلیسا را مورد انتقاد قرار دهند؛ بتدریج دخالت دین در امور دنیوی را انکار کردند و حرکتی دنیوی (سکولار) را آغاز کردند که حتی بدنبال توجیه دینی و معنوی خود نیز نبود .

  • بروز و ظهور سکولاریسم آشکار و نظریِ  توسط پادشاهان و قدرت های محلی؛ در مقابل سکولاریسم  پنهان و عملیِ قرون وسطی

  • آشکار شدن رویکرد دنیوی به جهان (سکولاریسم آشکار)؛ در سطح هنر، اقتصاد، سیاست و حتی در قالب حرکت های اعتراض آمیز مذهبی ( هنرمندان دوره رنساس با بازگشت به هنر یونان، به ابعاد جسمانی و دنیوی انسان اهمیت دادند).

  • بسط و گسترش ابعاد دنیوی و حذف پوشش دینی از جهان هستی و بازگشت به فرهنگ یونان و روم باستان.( این بازگشت در جهت پذیرش فرهنگ فرهنگ اساطیری- باستانی نبود بلکه برای عبور از مسیحیت و پذیرش تفسیرِ غیر توحیدِیِ فرهنگ یونان و روم باستان از جهان هستی بود)

  • فراهم شدن عبور از اقتصاد کشاورزی ارباب رعیتی بواسطه رشد تجارت و کشف امریکا و بالا گرفتن تبِ طلا.

  • پیدایش پروتستانتیسم یا حرکت های اعتراض آمیز مذهبی در مقابل کلیسا (حرکت های اعتراض آمیز مذهبی؛ با عنوان پروتستانتیسم شناخته می شوند).( شاهزادگان اروپایی در رقابت خود با کلیسا؛ از حرت های اعتراض آمیز کشیش هایی حمایت کردند که پیوند خود را با پاپ قطع می کردند)

 

حرکت های اعتراض آمیز مذهبی به دو بخش تقسیم می شد

  • حرکت های نوع اول : این حرکت های اعتراض آمیز مذهبی؛ تنها با قدرت پاپ مخالفت داشتند و با جریان دنیاگرا (سکولار)؛ تقابل نداشتند. این حرکت ها؛ با حمایت قدرت های محلی توانستند بخشی از اروپای مسیحی را  از تسلط کلیسا خارج سازند.

  • حرکت های نوع دوم : این حرکت های اعتراض آمیز مذهبی؛ بر خلاف حرکت های نوع اول؛ با جریان دنیاگرا(سکولار) تقابل داشتند و مورد هجوم کاتولیک ها و دیگر پروتستان ها قرار گرفتند و امکان گسترش نیافتند .

 مثال

آناباپتیست ها؛ گروهی از پروتستان هایی بودند که به مخالفت با جریان های دنیاگرایانه ای پرداختند که از دوران رنساس پدید آمده بود. این گروه با تحولات اجتماعی بعدی جهان غرب همراهی نکردند. بخشی از آنها که امروزه با عنوان آمیش ها شناخته می شوند. از قرن ۱۶ میلادی تا به امروز؛ شیوه زندگی خود را تغییر نداده اند. تاریخ اروپا شاهد کشتار آناباپتیست ها توسط مسیحیان کاتولیک و دیگر پروتستان ها بوده است و امروزه تنها گروه های محدودی از آنها وجود دارد.

 

پیامدهایِ تحریفاتِ دوگانه در دین مسیحیت : (تحریف دینی : یعنی خارج شدن باورهای دینی از مسیر توحیدی شان)

مسحیت بعنوان یک دین توحیدی در جریان مقابله با فرهنگ اساطیری یونان و روم باستان ( غفلت از نگاه توحیدی به هستی و پرستش خداوندگاران متکثر ) ؛ موفقیت هایی بدست آورد. اما تحریفاتی که در مسیحیت رخ داد؛ به دو پیامد ذیل منجر شد.

  • پیامدهایی در سطح اندیشه و نظر : مسیحیت آمیخته با رویکردهای اساطیری شد و با قبول تثلیث؛ از ابعاد عقلانی توحید؛ دور ماند .(تثلیث : یک باور مسیحی است که با تأکید کنستانتین (امپراتور روم))در دومین شورای کلیسای جهانی؛ رسمیت یافت. بنابر تثلیث: خداوند، عیسی (ع) و روح القدس؛ با آنکه سه شخص اند، اما یک ذات و جوهر دارند./ تثلیث در اصل؛ اعتقاد به خدا بودنِ عیسی (ع) است. اعتقادی است که عیسی (ع) را هم ذات با خدا می داند).

باور به تثلیث؛ باوری نبود که عقل آنرا بپذیرد. این مسئله کلیسا را به سمت تقابل میان عقل و ایمان سوق داد. در حالیکه به گفته مورخان؛ اعتقاد به تثلیث هرگز در کتاب مقدس (اِنِجیل)؛ آشکارا بیان نشده و در تعلیمات عیسی (ع) نیز وجود نداشته است.

  • پیامدهایی در سطح زندگی و عمل : مسیحیان و آباء کلیسا ( پدران کلیسا : متکلمان برجسته مسیحی به این عنوان شناخته می شدند) ، در تعامل با فرهنگ امپراتوری روم؛ بسوی نوعی دنیاگرایی (سکولاریسم)گام برداشتند. کلیسا در این مرحله عملکرد دنیوی خود را در پوشش معنوی و دینی؛ توجیه می کرد(سکولاریسم پنهان).

​​​​​​​محمود کرمی/زنجان/خدابنده





رابطۀ فلسفه روشنگری و فرهنگ جدید غرب

فصل 6 : چگونگی تکوین فرهنگ معاصر غرب

فرایند تکوین یا چگونگی شکل گیری فلسفه روشنگری در فرهنگ جدید غرب

فلسفه روشنگری چگونه در تاریخ فرهنگ غرب گسترش پیدا کرد؟ فیلسوفان روشنگری (مانند : دِکارت/ روسو/ دیدِرو)؛ چه نقشی در شکل گیری فرهنگ مدرن ایفا کردند؟

فرهنگ جدید غرب با پیدایش فلسفه های روشنگری آغاز می شود . زیرا؛ از طریق این فلسفه ای روشنگری بود که؛ رویکرد سکولار و دنیوی؛ عمیق ترین لایه های فرهنگ غرب را تسخیر کرد و سکولاریسم در باورهای بنیادین فرهنگ غرب نهادینه ساخت .

 

مقایسه پروتستانتیسم و روشنگری در گسترش رویکرد سکولار و دنیوی در جهان غرب

پروتسنتانتیسم بواسطه هنر و تفاسیر پروتستانی از دین؛ رویکرد سکولار و دنیوی را در عرصه زندگی اجتماعی و فرهنگ عمومی در جهان غرب؛ گسترش داد.... اما ...روشنگری یا همان فلسفه های روشنگری؛ رویکرد سکولار و دنیوی را تا عمیق ترین لایه های فرهنگ غرب گسترش داده و سکولاریسم را در باورهای بنیادین فرهنگ غرب؛ نهادینه کرد 

بطور خلاصه: 

پروتستانتیسم موجب گسترش سکولاریسم در عرصه عملی و ظاهری (لایه های سطحی ) فرهنگ غرب شد... (به عبارت دیگر باعث گسترش سکولاریسم در عرصه زندگی اجتماعی و فرهنگی عمومی  یا در عرصه هنجارها و نمادها شد)

مثال

ژان کالوَنَ و مارتین لوتر از اصلاح گران دینی که با تفاسیر پروتستانی از دین؛ در گسرش فرهنگ سکولار در فرهنگ عمومی جهان غرب نقش داشتند.

در حالیکه ؛ 

روشنگری موجب گسترش سکولاریسم در سطح نظری و عمیق(لایه های بنیادین و عمیق ) فرهنگ غرب گردید. (به عبارت دیگر باعث گسترش سکولاریسم در عرصه باورها و ارزش های بنیادین گردید).     

روشنگری : سکولاریسم نظری ( سکولاریسم در لایه های عمیق؛ سکولاریسم در عرصه باورها و ارزش های بنیادین )

پروتستانتیسم : سکولاریسم عملی ( سکولاریسم در لایه های سطحی/ سکولاریسم در عرصه زندگی اجتماعی و فرهنگ عمومی )

محمود کرمی/زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



آثار فرهنگ جدید غرب در زندگی

فصل 6 : چگونگی تکوین فرهنگ معاصر غرب

آثار فرهنگ جدید غرب در زندگی اجتماعی

باورها و ارزش های بنیادین غرب؛ آثار خود را  از طریق هنر، دین و فلسفه های جدید؛ بتدریج به عرصه های علم و فناوری و صنعت، اقتصاد، حقوق و سیاست آشکار کرد.

آثار فرهنگ جدید غرب ( تأثیر باورها و ارزش های بنیادین غرب ) در ۴ عرصه 

  • عرصه علم و فناوری و صنعت : علم جدید با تأثیر پذیری از باورها و ارزش های بنیادین غرب؛ شناخت حقیقت جهان و مسئولیت عبور انسان از مُلک به ملکوت را وظیفه خود نمی دانست. بلکه این علم؛ بتدریج به ابزار تسلط انسان بر طبیعت تبدیل شده و از این جهت  به دستاوردهای شِگرفی نیز دست یافت. با غلبه این رویکرد جدید در علم؛ علوم تجربی در بین علوم مختلف بیشترین اهمیت را یافتند و فناوری و صنعت پیامد و رهاورد پیشرفت همین علوم تجربی بود .(در قرن ۱۸ میلادی انقلاب صنعتی از انگلستان آغاز شد و بتدریج در دیگر کشورهای اروپایی گسترش یافت).

  • عرصه اقتصاد : اقتصاد قرون وسطی بر مدار کشاورزی و روابط اجتماعی ارباب- رعیتی بود. نظام ارباب – رعیتی در غرب که در غرب از آن با عنوان فئودالیسم یاد می شود. نوعی برده داری فراگیر و گسترده بود، زیرا کشاورزان وابسته به زمین های اربابان خود بودند و امکان جابجایی و نقل و انتقال نداشتند. اما این اقتصاد تحت تأثیر باورها و ارزش های بنیادین غرب و با گسترش تجارت و بدنبال آن رشد صنعت؛ قشر جدید سرمایه داران را بوجود آورد. بدین ترتیب؛ اقتصاد کشاورزیِ فئودالی به اقتصاد صنعتیِ سرمایه داری متحول شد و روابط ارباب – رعیتی به روابط کارگران-سرمایه داران، تغییر یافت.

  • عرصه حقوق بشر : تحت تأثیر باورها و ارزش های بنیادین غرب حقوق فطری- الهی انسان جای خود را به حقوق طبیعی بشر داد. حقوق طبیعی بشر، بر اساس خواسته ها و نیازهای طبیعی و این جهانی (دنیوی) انسانها، شکل می گیرد. در حالیکه حقوق فطری – الهی انسان؛ با نظر به ابعاد معنوی و دنیوی انسان و با دو ابزار معرفتی وحی و عقل شکل می گیرد.

  • عرصه سیاست :  باورها و ارزش های بنیادین غرب (سکولاریسم/ اومانیسم/ روشنگری) ؛ فرهنگی را پدید آورد که راه را برای شناخت حقیقت الهی انسان و جهان؛ فروبست، این باورها و ارزش های بنیادین غرب ؛  نظام سیاسی کاملاً سکولاری را شکل داد و لیبرالیسم اندیشه سیاسی جدیدی بود که از این رهگذر شکل گرفت.

لیبرالیسم : اندیشه سیاسی نوینی است که؛ به انسان دنیوی و این جهانی اصالت و اهمیت می دهد و خواست و اراده انسان را مبدأ قانون گذاری می داند. لیبرالیسم به معنای مباح دانستن همه امور در قیاس با خواست انسان است/ لیبرالیسم به معنای آزادی انسان از همه ارزش های متعالی است که مستقل از او باشد/ لیبرالیسم به معنای مبدأ بودن انسان برای همه ارزش هایی است که به خواست او شکل می گیرد. 

انقلاب فرانسه : نخستین انقلاب لیبرال در جهان است. این انقلاب؛ الهام بخش انقلاب های دیگری شد که پس از چهار دهه ،سراسر اروپا را فرا گرفت . انقلاب فرانسه ؛ ریشه در حرکت های فرهنگی دوران رنساس و اندیشه های فلسفی روشنگری و تغییرات اجتماعی مربوط به انقلاب صنعتی داشت.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





مقدمه ای بر جامعۀ جهانی

فصل 7 : جامعۀ جهانی

 مقدمه ای بر جامعۀ جهانی

جامعه جهانی : جوامع مختلف و شبکه روابط میان آنها؛ جامعه جهانی را شکل می دهد.

جامعه جهانی در دوره های مختلف؛ اَشکال و حالت های متفاوتی به خود می گیرد و دلیل آن به ویژگی های فرهنگی و قدرت تأثیرگذاریِ جوامع مختلف، بر می گردد .(یعنی؛ ویژگی های فرهنگی و قدرت تأثیرگذاری جوامعه مختلف؛ دو عاملی هستند که موجب تنوع جامعه جهانی در دوره های مختلف می شود.)

بطور کلی؛ جامعه جهانی می تواند دارای سه شکل یا حالت باشد 

  • جامعه جهانیِ منسجم : هنگامی که یک فرهنگ یا فرهنگ های غالب و اثر گذار؛  ویژگی های مطلوب یک فرهنگ جهانی را داشته باشند؛ جامعه جهانی از انسجام برخوردار خواهد شد.

  • جامعه جهانیِ  نامنسجم ( دارای چالش ها و تضادهای درونی ) : هنگامی فرهنگ یا فرهنگ های غالب و اثرگذار؛ فاقدِ ویژگی های مطلوب یک فرهنگ جهانی باشند.

  • جامعه جهانیِ پویا و بینِ فرهنگی : هنگامی که جامعه جهانی عرصه فعّال فرهنگ های متفاوت باشد، تعاملات، گفت و گوها و برخوردهای سازنده فرهنگی و تمدنی رخ خواهد داد. در این صورت؛ چالش های جامعه جهانی از نوع چالش های بین فرهنگی و تمدنی خواهند بود...مواجهه فرهنگ غرب با فرهنگ اسلام؛ نمونه ای از چالش بین فرهنگ ها در سطح جهان است.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





جامعه جهانی در گذشته و حال

فصل 7 : جامعۀ جهانی

جامعه جهانی در گذشته و حال : (تاریخ و سرگذشت جامعه جهانی)

  • جامعه جهانی قبل از ظهور غربِ جدید (جامعه جهانی پیشامدرن)

  • جامعه جهانی بعد از ظهور غربِ جدید (جامعه جهانی مدرن) یا (نظام نوین جهانی)

ویژگی های جامعه جهانی قبل از ظهور غربِ جدید:  (جامعه جهانی پیشامدرن)

  • در این جامعه جهانی؛ فرهنگ ها و تمدن های مختلف، هر یک در بخشی از جهان؛ حاکمیت و قدرت سیاسیِ مستقل و  مربوط به خود را بوجود آورده بودند و میان آنها روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی برقرار بود.

  • در این جامعه جهانی؛ تعاملات فرهنگی؛ تابع روابط سیاسی، نظامی یا اقتصادی نبود، به گونه ای که؛ اگر برخی کشورها، مورد هجوم نظامی قرار می گرفتند، در صورتیکه از ظرفیت فرهنگی برتری برخوردار بودند، گروه مهاجم را در خود هضم و جذب می کردند. فرهنگ های مختلف نیز می توانستند از مرزهای جغرافیایی خود از طریق روبط تجاری یا تعاملات علمی و معرفتی؛ عبور کنند.

مثال

فرهنگ ایرانی؛ به رغم پیروزی یونانیان، در دوره حاکمیت سلوکیان؛ هویت خود را حفظ کرد. / چین با آنکه از مغولان شکست خورده بود؛ فرهنگ خود را بر آنان تحمیل کرد../ نشر و گسترش اسلام نیز بر قدرت سیاسی و نظامی آن نبود

بلکه مرهون قدرت فرهنگی آن بود .(ایرانیان و مسلمانان آسیای جنوب شرقی؛ تحت تأثیر فرهنگ اسلام قرار گرفته و به آن روی آوردند)

بطور خلاصه : حکومت و قدرت سیاسیِ مستقل در کشورهای مختلف و استقلال فرهنگ از روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی؛ دو ویژگی عمده جامعه جهانی قبل از ظهور غرب جدید بود.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



شکل گیری نظام نوین جهانی

فصل 7 : جامعۀ جهانی

ویژگی های جامعه جهانی بعد از ظهور غربِ جدید :(جامعه جهانی مدرن) یا (نظام نوین جهانی)

  • ارائه شکل جدید به جامعه جهانی (روابط میان جوامع) توسط فرهنگ غرب، در سده های 17 تا 20 میلادی و پیدایش نظام نوین جهانی (در سده های 17 تا 20 میلادی، اقتصاد گسترده ای شکل گرفت که تقسیم کارش ،مرزهای سیاسی و فرهنگی را در نوردید و نظامی در جهان با عنوان  نظام نوین جهانی پدید آورد.) 

  • شکل گیری سازماندهی سیاسی و اقتصادی جدید در سده های 19 و 20 میلادی، که جوامع غربی را بصورت جوامع مرکزی و دیگر جوامع را بصورت جوامع پیرامونی درآورد. 

  • متزلزل شدن و آسیب پذیر شدنِ فرهنگ کشورهای غیر غربی در حاشیه روابط و سازمان های سیاسی و اقتصادیِ جهانی

به عبارت دیگر : در جامعه جهانی بعد از غربِ جدید، کشورهای غیر غربی؛ دو چیز اساسی را از دست دادند:

  • حکومت و قدرت سیاسی مستقل خودشان را ،چرا که در این دوران؛ کشورهای غیر غربی به جوامع پیرامونی تبدیل شدند.

  • استقلال و قدرت فرهنگی شان را ؛ چرا که در این دوران؛ فرهنگِ کشورهای غیر غربی در حاشیه و تحت الشّعاعِ روابط و سازمان های سیاسی و اقتصادی جهانی قرار گرفت  .

 

 فرایند تکوین نظام نوین جهانی

مراحل چهارگانه تکوین یا شکل گیریِ نظام نوین جهانی: 

  • پیدایش قدرت های سیاسی سکولار(دنیاگرا)

  • پیوند قدرت با تجارت، سرمایه و صنعت

  • به خدمت گرفتن مبلغان مذهبی و سازمان های فراماسونِری

  • استعمار و ادغام جوامع ر نظام نوین جهانی

توضیحات: 

  • پیدایش قدرت های سیاسی سکولار (دنیاگرا) : (پیدایش دولت – ملت های جدید)

 زوال تدریجی قدرت کلیسا منجر به حاکمیت فئودال ها و اربابان بزرگ (کُنت ها و لُرد ها (القاب نجیب زادگان اروپایی)) شد. در نهایت با انقلاب فرانسه؛ دولت هایی شکل گرفتند که بطور رسمی و آشکار، جدایی خود را از دین اعلام کردند. این دولت های سکولار برخلاف حکومت های گذشته؛ خود را با هویت دینی نمی شناختند؛ بلکه خود را با ویژگی های جغرافیایی، تاریخی و بویژه نژادی و قومیِ خودشان، تعریف می کردند. این دولت ها همان دولت ملت های جدید بودند .( در سال 1500 یا قرن 16 میلادی حدود500 دولت وجود داشت که در قرن 20 یا سال 1900 این تعداد به 25 دولت یا همان دولت- ملت کاهش پیدا کرد.)

  • پیوند قدرت با تجارت، سرمایه و صنعت : (پیوند دولتمردان و سرمایه داران بر اساس منافع متقابل)

رشد تجارت، رشد برده داری، انتقال برده های سیاه پوست افریقایی به مزارع امریکایی و انتقال ثروت به جوامع اروپایی موجب شد تا تجّار(تاجران)، جایگاه برتری نسبت به زمین داران پیدا کنند. دولت ها برای افزایش قدرت خود به سرمایه و پول بازرگانان (تاجران) نیاز داشتند و بازرگانان برای تجارت و سود؛ نیازمند حمایت ناوگان نظامی دولت بودند. بدین ترتیب؛ پیوند قدرت با ثروت و تجارت، شکل گرفت. صنعت نیز عامل دیگری بود که انباشت ثروت تاجران (سرمایه داران) را سرعت بخشید و روابط مبتنی بر منافع متقابل دولتمردان و سرمایه داران را افزود.

  • به خدمت گرفتن مبلغان مذهبی و سازمان های فراماسونِری(با هدف سلطه بر فرهنگ عمومیِ و نخبگانِ جوامع غیر غربی  و غارت منابع آنان)

کشورهای غربی به مواد خام، نیروی کار ارزان و بازار مصرف کشورهای غیر غربی نیاز داشتند. آنها برای تأمین منافع اقتصادی خود نیازمند در هم شکستن مقاومت فرهنگی کشورهایی بودند که زیر بار سلطه و نفوذ کشورهای غربی نمی رفتند. کشورهای غربی برای این منظور، ابتدا از مبلغان مذهبی و سازمان های فراماسونری، استفاده می کردند. (انگیزه دولت های غربی در حمایت از مبلغان مسیحی، به هیچ وجه دینی نبود. این دولت ها همانطور که ابتدا حرکت های پروتستانی را برای حذف قدرت کلیسا و ایجاد سیاسی سکولار به خدمت گرفتند. در این مرحله، از تبلیغ مسیحیت برای گسترش جهانی قدرت خود استفاده کردند) .

حمایت از مبلغان مذهبی با هدف ایجاد اختلال در فرهنگ عمومی جوامع غیر غربی / حمایت از سازمان های فراماسونری با هدف تأثیر گذاری بر نخبگان سیاسی جوامع غیر غربی ،استفاده می کردند. مخرج مشترک این حمایت های دوگانه(حمایت از مبلغان و فراماسونرها)، غارت منابع جوامع غیر غربی بوده است .(منابع مادی و انسانی)

  • استعمار و ادغام جوامع  نظام نوین جهانی

استعمار مهم ترین عامل ادغام جوامع غیر غربی در نظام جهانی نوین بود. کشورهای استعمار زده  به دو نوع  در نظام جدید جهانی ادغام می شدند.

     *    ادغام به سبک کلاسیک (برخی از جوامع غیر غربی؛ توسط استعمارگران به اشغال کامل نظامی درآمدند) (استعمار قدیم یا کلاسیک.)

     *    ادغام به سبک نو و فرا نو (جوامعی که از قدرت مقاومت بیشتری برخوردار بودند و کشورهای غربی نمی توانستند بطور مستقیم آنها را تحت سلطه سیاسی خود درآورند.     

از طریق نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در نظام نوین جهانی ادغام شدند).(استعمار نو و فرانو).

مثال

از استعمار و  ادغام کشورهای غیر غربی در نظام نوین جهانی

چین : بزرگترین کشور شرق آسیا؛ در قرن 19 میلادی ،از طریق تهدید نظامی، نفوذ گروه های مبلغ مسیحی و روابط اقتصادی بصورت کشوری  ضعیف درآمد که هر بخش از آن تحت تسلط یکی از کشورهای اروپایی بود.

عثمانی : بزرگترین امپراتوری اسلامی بود که قلمرو آن از عربستان، عراق، سوریه، فلسطین ،مصر، ترکیه امروزی تا بلغارستان و بالکان، گسترده بود و مرزهای جوامع اروپایی را تهدید می کرد. این امپراتوری در اثر نفوذ گروه های مبلغ مسیحی و فراماسونری، تهدید نظامی و روابط اقتصادی از هم پاشید. بخش های عمده ای از آن جدا شد و ده ها کشور از جمله مصر ،سوریه، لبنان، اردن، عربستان، عمان، یمن، عراق و کویت از درون آن سربرآوردند و هرکدام تحت سلطه یکی از کشورهای اروپایی قرار گرفتند.

ژاپن : از قرن 17 میلادی و بعد از نفوذ مسیحیت، دروازه های خود را به روی کشورهای غربی بسته بود. با تهدید کشورهای اروپایی مجبور به برقراری روابط تجاری، تحت شرایط مورد نظر اروپایی شد .

ایران : سرنوشتی مانند چین و عثمانی پیدا کرد. بخش هایی در شمال غربی، شمال شرقی و شرق شامل: آذربایجان، گرجستان ،ترکمنستان،افغانستان، و ... از ایران جدا شدند و بصورت کشورهایی مستقل (مانند افغانستان) یا بخش هایی از روسیه درآمدند .سایر بخش های ایران در شمال، تحت نفوذ روسیه و در جنوب، تحت نفوذ انگلیس قرار گرفت و از نظر اقتصادی به اروپا وابسته شد. 

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





مقدمه ای بر تحولات نظام جهانی

فصل 8 : تحولات نظام جهانی

مقدمه ای بر تحولات نظام جهانی

کشور : واحد اجتماعی که امروزه شیوۀ غالب زندگی اجتماعی در دنیاست و ابعاد اقتصادی ، ساسی و فرهنگی دارد .

نظام جهانی : یک واحد اجتماعی کلان است که خود ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد.

علیرضا اسماعیلی





تحولات اقتصادی _ سیاسی

فصل 8 : تحولات نظام جهانی

تحولات اقتصادی _ سیاسی

عملکرد کشورهای غربی در نظام جهانی

  • عملکرد اقتصادی کشورهای غربی در چارچوب دولت-ملت های جدید شکل گرفت.
  • قدرت سیاسی این دولت ها با منافع اقتصادی صاحبان ثروت، صنعت و تجارت هماهنگ بود
  • رقابت های سیاسی استعمارگران، به ویژه در مناطق استعمار زده با منافع اقتصادیشان پیوند میخورد
  • کشورهای استعمارگر ابتدا اقتصاد کشورهای استعمار زده را دگرگون کردند.

 

ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پیش از استعمار

  • پیش از استعمار، اقتصاد کشورهای غیرغربی به گونه ای مستقل بود .
  •  اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود بود
  •  روابط تجاری نیز در حدی نبود که استقلال سیاسی آن کشورها را در معرض خطر قرار دهد .

 

ویژگی های اقتصاد کشورهای غیرغربی پس از استعمار

در دوران استعمار، اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ ، برای رفع نیازهای اقتصادی کشورهای غربی استفاده می شد و به تدریج ویژگی های زیر را پیدا کرد

  • اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ : به بازار مصرف کالاهای تولید شدة کشورهای غربی تبدیل می شوند.
  • این کشورها، نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی را تأمین می کنند.
  • در اغلب موارد، کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده به طرف اقتصاد تک محصولی سوق داده می شوند .
  • اقتصاد تک محصولی چیست ؟ به این معنا که صادرات آنها به یک مادة خام محدود می شود .

مثال

نفت

  • تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده چه مشکلی دارد ؟ قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی را از آنان می گیرد و این پدیده، موجب وابستگی اقتصادی آنها به کشورهای استعمارگر می شود .
  • وابستگی اقتصادی کشورهای استعمار زده به کشورهای استعمارگر چه مشکلی دارد ؟  مبادلات تجاری در سطح جهانی نا متعادل می شود و انتقال ثروت، به طرف کشورهای غربی ادامه پیدا می کند .
  • (کشورهای غربی به اقتضای بازار مصرف، برخی صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند ) مشکل در چیست؟(!! این انتقال، در جهت استقلال این کشورها یا تعدیل جهانی ثروت نیست بلکه در جهت منافع بیشتر کشورهای استعمارگر است .بدین ترتیب، با وجود رشد و تحول کشورهای استعمار زده، فاصله و وابستگی کشورهای غربی و غیرغربی، همچنان حفظ می شود.
  • وابستگی کشورهای استعمار زده ، امکان عبور از مرحلة استعمار به استعمار نو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؛ زیرا کشورهای غربی بعد از آنکه در کشورهای استعمار زده با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش مواجه می شوند، استقلال سیاسی و اقتصادی آنان را به رسمیت می شناسند اما اقتصاد وابسته، دولت های مستقل را ناگزیر می کند تا در چرخة نامتعادلِ جهانیِ توزیع ثروت قرار گیرند.

علیرضا اسماعیلی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



افول دولت _ ملت ها و جهانی شدن

فصل 8 : تحولات نظام جهانی

افول دولت _ ملت ها و جهانی شدن

چگونگی شکل گیری: حاکمیت های سیاسی ـ اقتصادی جدیدی بودند که نخستین بار دراروپای غربی با افول قدرت کلیسا پدید آمدند .

ویژگی ها

  • آنها برخلاف حاکمیت های پیشین، خود را با هویت دینی و معنوی نمی شناختند و کاملا سکولار بودند.
  • هویت آنها اغلب ناسیونالیستی و قومی است.
  • این کشورها در مسیر توسعه خود به صورت قدرت های استعماری درآمدند.
  • به دنبال فتوحات استعماری ،جغرافیای سیاسی جدیدی را در مناطق حضور خود برای  .                                          دیگر فرهنگ ها پدید آوردند .
  • پس برای هر یک از این مناطق ،هویت جدیدی ساختند، بدین ترتیب، دولت ـ ملتهای جدید در بخش های دیگری از جهان شکل گرفت.
  • هویت های جدیدی که برای هر یک از این مناطق جغرافیایی جدید ساخته می شود ،.                                          هویتی قومی و سکولار است.

عواملی که سبب پیدایش دولت ـ ملت ها در تاریخ معاصر بشری شدند، در سدة اخیر تغییر یافته اند و به دنبال آن ،نقش کشورها و دولت های آنها در جهان تغییر کرده است. برخی از این فرایند جدید با عنوان جهانی شدن یاد می کنند.

  • اقتصاد سرمایه محور در حرکت های آغازین خود، نیازمند حمایت سیاست های قومی و منطقه ای بود.
  • به تدریج ،انباشت ثروت، پدید آمدن شرکت های بزرگ چند ملیتی و گسترش صنعت ارتباطات، ازاهمیت مرزهای سیاسی کاست.
  • با شکل گیری نهادهای بین المللی و بازارهای مشترك منطقه ای، سرمایه گذاری شرکت های بین المللی به منطقه ای خاص محدود نمی شود .
  • آنها با استفاده از شبکه های عظیم اطلاعاتی، تغییرات اقتصادی در سطح جهانی را شناسایی و مدیریت می کنند.
  • کانون های ثروت و قدرت برای حفظ منافع خود، از طریق سازمان های بین المللی، موانع موجود بر سر  راه تجارت بین المللی را برمیدارند و استقلال اقتصادی و سیاسی کشورهای مختلف را مخدوش می سازند.

 

دیدگاه نظریه پردازان جهانی شدن

موافقان :  معتقدند جهانی شدن، فرایندی است که هیچ اعتنایی به مرزهای ملّی ندارد و در حال ایجاد نظمی نوین است که تجارت و تولید بین المللی آن را به پیش می راند .

مخالفان : معتقدند درحال حاضر ابعاد اقتصادی و سیاسی جهانی شدن به گونه ای نیست که نظمی نوین را در سطح جهانی به دنبال آورد بلکه چالش ها و تضادهایی را پدید می آورد .

علیرضا اسماعیلی





امپراتوری رسانه، علم و فرهنگ

فصل 8 : تحولات نظام جهانی

امپراتوری رسانه، علم و فرهنگ

مبادلات فرهنگی در گذشته

در گذشته، جوامع از طریق تجارت، مهاجرت، جنگ و غیره با یکدیگر مواجهه داشته اند. این برخوردها سبب انتقال و اشاعه فرهنگ ها می شده و مبادلات فرهنگی از این طریق شکل می گرفته اند .

تاثیر استعمار بر مبادلات فرهنگی

برخورد استعماری غرب، جوامع غیرغربی را از نظر اقتصادی و سیاسی در موضع ضعف قرار داد.این پدیده اغلب نوعی خودباختگی فرهنگی نیز در آن جوامع ایجاد کرد. خودباختگی فرهنگی سبب می شود جامعه، حالت فعال و خلاق خود را در گزینش عناصر فرهنگی دیگر از دست بدهد و در نتیجه، عناصر فرهنگ دیگر را بدون تحقیق و گزینش و به گونه ای تقلیدی ،فرا گیرد و در شرایطی که جوامع غیر غربی، مدیریت خود را در گزینش عناصر مناسب فرهنگ غربی از دست می دهند، غرب مدیریت انتقال فرهنگ خود را در چارچوب اهداف اقتصادی و سیاسی مورد نظر به دست می گیرد .

مبادلات فرهنگی در زمان حال

  • کشورهای استعمارگر پس از استعمار علاوه بر خودباختگی فرهنگی جوامع غیر غربی ،صنعت ارتباطات، ابزار تازه ای بود که به جهان غرب در این مدیریت یاری می رساند. توسعه صنعت ارتباطات، فاصله های زمانی و مکانی را کوتاه و جهان را کوچک کرده و آن را به صورت دهکده ای واحد درآورده است .

 

امپراتوری رسانه

به سبب موقعیت برتر کشورهای غربی و در رأس آنها امریکا، در عرصة رسانه، بسیاری از ناظران از امپراتوری رسانه ای نیز سخن می گویند .

از این منظر، امپراتوری فرهنگی تازه ای تأسیس شده است که کشورهای کمتر توسعه یافته در برابرآن آسیب پذیرترند؛ زیرا منابع و امکانات لازم برای حفظ استقلال فرهنگی خود را ندارند .

تجمع قدرت رسانه در دست صاحبان ثروت و کانون های صهیونیستی، نه تنها هویت فرهنگی جوامع غیرغربی را متزلزل می گرداند ،بلکه آشکارا برخلف ارزش های دموکراتیک جهان غرب نیز هست. بسیاری از منتقدان، نگران این هستند که تمرکز قدرت رسانه در دست چند شرکت یا چند فرد قدرتمند ،موجب تضعیف سازوکارهای دموکراسی می شود.

جهان غرب از طریق رسانه، فرهنگ عمومی جوامع غیرغربی را مدیریت می کند، اما تربیت نخبگان کشورهای غیرغربی بیشتر به شیوه های زیر انجام می شود:

الف) توزیع هدفمند علوم طبیعی و علوم انسانی

ب) تثبیت مرجعیت علمی غرب

 

  • جوامع غربی ،بخشی از علوم طبیعی را که برای خدمت رسانی به غرب مورد نیاز است، به کشورهای در حال توسعه آموزش می دهند ولی از آموزش دانش های راهبردی، خودداری می کنند.
  • علوم انسانی غربی که بربنیان هستی شناختی ، انسان شناختی و معرفت شناختی غرب بعد از رنسانس شکل گرفته اند، زندگی آدمی را بدون توجه به ابعاد معنوی آن ، به گونه ای سکولار تعریف می کنند و سازمان می دهند. ترویج علوم انسانی غربی در کشور های غیر غربی ، عمیق ترین تاثیر را در توزیع فرهنگ غرب در جهان دارد ؛ زیرا : این علوم موجب می شوند که فرهنگ های دینی ، هویتی خود را از نگاه فرهنگ غربی بازنگری و ارزیابی کنند. این پدیده ، فرهنگ ها را از علمی که بر پایه بنیان های معرفتی دینی است ، محروم می گرداند .

علیرضا اسماعیلی





چالش های جهان غرب چگونه بوجود آمدند؟

فصل 9 : جهان دو قطبی

چالش های جهان غرب چگونه بوجود آمدند؟

در ابتدا باید گفت که جهان غرب بعضا با چالش هایی مواجه بود اما به جای برطرف کردن نیازهای معنوی و دنیوی انسان ها و پرداختن به چالش های خود مسیر جدیدی را طی کرد که فقط چالش های بیشتری برایش بوجود آورد چه نوع چالش هایی؟

مثال

چالشهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی یا حتی چالش های اقتصادی مقطعی یا مستمر ، خرد یا کلان ، ذاتی یا عارضی

چالش های ذاتی ریشه در عقاید و ارزش ها و درونی ترین لایه های جهان اجتماعی دارند اما چالش های عارضی ریشه در عوامل خارجی دارند.

حواستان باشد که این چالش ها جنبه تک بعدی ندارند یعنی مثلا چالش اقتصادی می تواند با چالش ذاتی یا عارضی مستمر یا مقطعی همراه باشد .

اولین چالشی که جوامع صنعتی با آن مواجه شدند چالش ( فقر و غنا ) بود.

 

لیبرالیسم اولیه و پیامدهای آن

لیبرالیسم اولیه رویکرد فردی و اقتصادی داشت و به طور کل به حمایت کردن از فقرا اعتقاد خاصی نداشت.

اقتصاد قرون وسطی بر اساس روابط اجتماعی ارباب _ رعیتی بود در این نظام کشاورزان وابسته به زمین بودند و نمی توانستند جا به جا شوند لیبرالیسم اولیه این نظام را از بین برد و به تبع آن کشاورزان از بردگی رها شدند و اجازه مهاجرت و جا به جایی پیدا کردند صاحبان زمین نیز قادر بودند تا زمین خود را بفروشند. کشاورزان به کارگرانی تبدیل شدند که سرمایه ی وجود خود را در اختیار صاحبان ثروت و صنعت قرار دادند و مورد بهره کشی قرار گرفتند.

جالب است بدانید نظریه پردازان لیبرال  این آزادی که صاحبان ثروت و صنعت در فعالیت های خود داشتند را برای پیشرفت جامعه تضمین می کردند و با دخالت های دولت در اقتصاد مخالفت می نمودند. آنان همچنین با کمک به مستمندان مخالفت می کردند .

مالتوس ،جمعیت شناس انگلیسی، معتقد بود انسانی که در فقر به دنیا می آید، حق حیات ندارد؛ زیرا او قدرت را از والدینش دریافت نکرده و حال اگر جامعه هم خواهان کار او نباشد، هیچ حقی برای دریافت کمترین غذا یا حتی پرسش درباره وضعیت خود ندارد .

ریکاردو ،اقتصاددان مخالف دخالت دولت در اقتصاد ، شروط زیر را برای تامین پیشرفت کشور ضروری می داند:

  • حکومتگذاران اجازه دهند، سرمایه پرسودترین راه خود را دنبال کند.
  • کالاها قیمت مناسب خود را داشته باشند.
  • استعداد و تلاش به پاداش طبیعی خود برسد.
  • بلاهت و حماقت مجازات طبیعی خود را دریافت کند.

یکی از فجایعی که حاکمیت لیبرالیسم اقتصادی، آن را موجب شد، مقاومت از انجام هر اقدامی علیه قحطی ایرلند بود. یعنی دولت رسما هیچ فعالیتی برای از بین بردن این قحطی انجام نداد و حتی جلوی صادرات گندم و جو را هم نگرفت.

آیدا علی بخشی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



چالش فقر و غنا

فصل 9 : جهان دو قطبی

چالش فقر و غنا چگونه شکل گرفت؟

شعار لیبرالیسم اولیه، آزادی به ویژه آزادی "اقتصادی" بود. لیبرالیسم با این شعار عدالت را نادیده گرفت و نخستین چالش که چالش فقر و غناست در کشورهای غربی شکل گرفت.

شکل گیری رویکردهای مارکسیسم، سوسیالیسم، کمونیسم

برخی از اندیشمندان غربی برای حل چالش فقر و غنا در چارچوب نظریات و دیگاه های فرهنگ غربی، یکسری رویکرد ارائه کردند که مارکس یکی از این افراد بود. مارکس حل چالش های جامعه سرمایه داری را با یک انقلاب تضمین کرد.

مارکسیسم

دیدگاه های پایبند به اندیشه سیاسی مارکس را مارکسیسم گویند. شاید بپرسید چه جامعه ای مد نظر مارکس بود؟ در پاسخ باید گفت، جامعه ی آرمانی مارکس از فردگرایی لیبرالیستی و اقتصاد سرمایه داری عبور می کرد، مالکیت خصوصی را از بین می برد و صورت سویالیستی و کمونیستی پیدا می کرد.

سوسیالیسم

این یک مرحله ی انتقالی برای رسیدن به کمونیسم و رویکردی جامعه گرا است. به مالکیت خصوصی معتقد است اما بر خلاف لیبرالیسم آن را مطلق نمی داند.

کمونیسم

رویکردی جامعه گرا که به طور کل قائل به مالکیت خصوصی نیست.

آیدا علی بخشی





شکل گیری بلوک شرق و غرب

فصل 9 : جهان دو قطبی

جریان های چپ و راست چگونه شکل گرفتند؟

اول از همه باید بگوییم چرا اسم این جریان، چپ و راست است؟

بعد از انقلاب فرانسه، طرفداران رویکرد لیبرالیستی، در سمت راست مجلس فرانسه و مخالفان آن در سمت چپ می نشستند و به همین دلیل این جریان، به جریان چپ و راست نام گرفت.

جریان چپ بعدها احزاب کمونیستی و سوسیالیستی را تشکیل دادند و نهایتا حزب کمونیست شوروی با انقلاب  ۱۹۱۷در روسیه قدرت را به دست گرفت. به تدریج جریان های چپ و راست ،بلوک های شرق و غرب را شکل دادند که بلوک شرق شامل شوروی سابق، کشورهای اروپای شرقی و چین بود. بلوک غرب نیز کشورهای آمریکا و اروپای غربی را در بر می گرفت.

جوامع سوسیالستی که از لیبرالیسم اولیه انتقاد می کردند ،عدالت اجتماعی و توزیع مناسب ثروت را به عنوان شعار خود قرار دادند ولی آنها نیز دچار مشکلاتی شدند که این مشکلات عبارت بودند از:

  • از بین رفتن آزادی افراد: به بهانه عدالت اقتصادی، آزادی معنوی و دنیوی انسان ها از آنان سلب شد.
  • پیدایش طبقه ی جدید: اصولا مارکس و مارکسیست ها با طبقه و نظام طبقاتی مخالفت می کردند و آن را حاصل سرمایه داری می دانستند. با وجود این، در کشورهای سیوسیالیستی طبقه ی جدیدی شکل گرفت که بر محور قدرت سازماندهی شده بود .

چالش بین بلوک شرق و غرب در سراسر قرن بیستم تا زمان نابودی بلوک شرق در سال ۱۹۹۱ ادامه داشت.

باید توجه کنید که چالش بلوک شرق و غرب یک چالش منطقه ای نبود بلکه یک چالش جهانی بود که آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت در مرکز این دو قطب قرار می گرفتند .

با این حال این چالش جهانی که یک چالش درون فرهنگی بود نه بین فرهنگی زیرا بلوک شرق و غرب هر دو در فرهنگ غرب قرار می گرفتند .

آیدا علی بخشی





مقدمه ای بر جنگ ها و تقابل های جهانی

فصل 10 : جنگ ها و تقابل های جهانی

مقدمه ای بر جنگ ها و تقابل های جهانی

  • جامعه ای که در آن هر گونه ستیز و نزاع ناشی از خون، نژاد، طبقه، میلت، جغرافیا و... از بین می رود و همۀ بشر بر مدار آرمانی حقیقی و اصیل جمع می شوند .( و همانا این است امت شما، یک امت واحد و منم پروردگار شما...)(سورۀ مؤمنون۵۲)
  • جامعه ای که به گروه ها و دسته های پراکنده و متخاصم تجزیه می شود، امکانات گروهی آن پراکنده می شود و ظرفیت ها و نیروهای آن نابود می گردد. (همانا فرعون بر روی زمین برتری جویی کرد و اهالی اش را گروه گروه گردانید، گروهی را به ضعف و ناتوانی کشاند و...)(سورۀ  قصص۴)

 

 جنگ( war )

جنگ یک پدیدۀ اجتماعی است، یعنی؛ محصول کنش های اجتماعی انسانها و جوامع است. در طول تاریخ بشر، جنگ های فراوانی به دلایلی مختلف مانند: گسترش قلمرو، عوامل دینی و مذهبی، عوامل اقتصادی، سیاسی  و ....رخ داده اند .

 

 رویکرد آگوست کُنت ، درباره پدیدۀ جنگ 

آگوست کُنُت، جامعه شناس فرانسوی، معتقد بود، جنگ در فرهنگ و جامعۀ جدید غربی، امری ذاتی نیست، بلکه امری عارضی و تحمیلی است، دلیلِ آن صرفاً اقتصادی است و بعد از انقلاب صنعتی نیز برای همیشه از زندگی بشر رخت خواهد بست(از بین خواهد رفت.)

 آگوست کنت، استدلال می کرد که؛ در گذشتۀ تاریخ، جنگ ها با انگیزه کسب ثروت و غنایم جنگی صورت می گرفتند، اما با رشد علم تجربی و صنعت، ثروت از طریق غلبه بر طبیعت بدست می آید و به همین دلیل بعد از انقلاب صنعتی، جنگ از زندگی بشر رخت می بندد .(از بین می رود.)

با وقوع دو جنگ بزرگ جهانی، در نیمۀ اول قرن بیستم، خطا بودن نظریه آکوست کنت آشکار شد.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



جنگ های جهانی

فصل 10 : جنگ ها و تقابل های جهانی

جنگ های جهانی(World Wars)

جنگ جهانی اول ( ۱۹۱۴ـ۱۹۱۸) میلادی. برابر با (۱۲۹۳-۱۲۹۹) شمسی و جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵) میلادی، برابر با (۱۳۱۸-۱۳۲۴) شمسی ، بزرگترین جنگ های تاریخ بشریت بودند. کشته های این دو جنگ را تا ۱۰۰ میلیون نفر تخمین زده اند .

در جنگ جهانی اول، برای اولین بار از سلاح های شیمیایی و در جنگ جهانی دوم برای اولین از بمب اتمی )بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی توسط امریکا( استفاده شد.

 ویژگی های جنگ های جهانی اول و دوم

  • این دو جنگ، با درگیری کشورهای اروپایی آغاز شد.
  • از مهمترین عوامل وقوع این دو جنگ، رقابت کشورهای اروپایی بر سر مناطق استعماری بود.
  • هیچیک از این دو جنگ، منشاء دینی نداشت و ظاهر مذهبی و دینی هم به خود نگرفت.
  • طرف های درگیر در این دو جنگ، در قالب اندیشه های ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی، رفتار خود را توجیه می کردند ،بنابراین وقوع این دو جنگ، ریشه در فرهنگ غرب داشت.
  • این دو جنگ، به کشورهای اروپایی و غربی محدود نشد بلکه همه جهان را درگیر خود ساخت .

 

رخدادهای پس از اتمام جنگ جهانی دوم

بعد از جنگ جهانی دوم ، عملاً صلحی پایدار میان طرفین جنگ، برقرار نشد.

پس از جنگ جهانی دوم، بلوک شرق به رهبری شوروی و بلوک غرب به رهبری امریکا، هر یک بخشی از جهان را تحت نفوذ خود قرار دادند.

جنگ سرد میان  رهبران بلوک غرب و شرق (امریکا و شوروی) به همراه جنگ گرم بین مناطق پیرامونی این دو بلوک ،تا فروپاشی اتحادجماهیر شوروی(۱۹۹۱ میلادی) ادامه یافت و به اقتصاد کشورهای صنعتی که وابسته به تسلیحات نظامی بودند، رونق بخشید.

از مهم ترین جنگ های گرم، میان مناطق پیرامونی دو بلوک شرق و غرب، می توان به  جنگ میان دو کره( کره شمالی و جنوبی) (۱۹۵۰-۱۹۵۳) و جنگ ویتنام (ویتنام شمالی و جنوبی) (۱۹۵۵-۱۹۷۵)اشاره کرد. جنگ ویتنام؛ جهنمی ترین جنگ قرن بیستم، نام گرفت.

نظریه پردازان غربی، پس از فروپاشی بلوک شرق، جنگ را از کشورهای غربی به فرهنگ ها و تمدن هایی منتقل کردند که در دوران استعمار، تحت سلطۀ جهان غرب قرار گرفته بودند.

 

نظریۀ جنگ تمدن ها(War of Civilization) : (فرهنگ اسلامی، بزرگترین تهدیدِ جهان غرب)

نظریۀ جنگ تمدن ها توسط ساموئل هانتینگتون مطرح شد. هانتینگتون از آخرین مرحلۀ درگیری ها در جهان معاصر، با عنوان جنگ تمدن ها یاد می کند. از نظر او در این مرحله، دولت- ملت ها، بازیگران اصلی روابط بین المللی نیستند و رقابت ها و درگیری ها، بین فرهنگ ها و تمدن های بزرگ (نه بین دولت- ملت ها) به وقوع خواهد پیوست و در این میان ، فرهنگ اسلامی بزرگترین تهدید برای جهان غرب است.

توضیح

هانتینگتون، جهان را به ۹ حوزه تمدنی تقسیم می کند:

 تمدن غربی/ ارتودکس/ اسلامی/ بودایی/ هندی/ افریقایی/ امریکای لاتین/ چینی/  ژاپنی

از نظر هانتینگتون؛  پس از جنگ سرد، بجای ابرقدرت های جنگ سرد، کشورهای اصلی هر تمدن ، ظهور خواهند کرد و فرهنگ و هویت فرهنگی و تمدنی، سرچشمۀ تمام جنگ ها خواهد بود . به اعتقاد هانتینگتون؛ تا زمانی که غرب، غرب بماند و اسلام، اسلام بماند، تنها عامل تعیین کننده در دروابط میان این حوزه های فرهنگی عظیم، نبرد بنیادین خواهد بود، چراکه اصلی ترین دشمن احتمالی غرب و بویژه امریکا، اسلام می باشد . در این میان، اتحاد جهان اسلام و جوامع کنفوسیوسی (چین) برای غرب بسیار خطرناک و تهدید امیز خواهد بود) . (ایران، عراق از تمدن اسلامی و چین از تمدن شرق آسیا، بزرگترین تهدید برای امریکا به شمار می روند). 

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





شمال و جنوب

فصل 10 : جنگ ها و تقابل های جهانی

شمال و جنوب

برخی مفاهیم طبیعی و جغرافیایی مانند «شمال و جنوب» معنای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیدا کرده اند.

مفاهیم شمال و جنوب، در معنای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ،عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم به کار گرفته شد .زیرا برخی اندیشمندان معتقد بودند، که چالش اصلی بین بلوک شرق و غرب نیست بلکه چالش اصلی بین کشورهای غنی و فقیر است.

منظور از شمال : (کشورهای غنی  یا کشورهای صنعتی و ثروتمند هستند که در نیمکرۀ شمالی زمین قرار گرفته اند).

منظور از جنوب : (کشورهای فقیر و غیرصنعتی هستند که در نیمکرۀ جنوبی زمین قرار گرفته اند).

تقابل شمال و جنوب؛ تقابلی جهانی است و در صورتی که فعال شود، بسیاری از چالش های درونی کشورهای غربی، بار دیگر، فعال خواهند شد.

علاوه بر اصطلاحات شمال و جنوب، اصطلاحات سیاسی مشابهی دیگری نیز برای اشاره به چالش اصلی یعنی چالش فقر و غنا (چالش بین کشورهای فقیر و غنی) وجود دارد. که در قالب مطالب ذیل، به آنها پرداخته می شود.

 

جهان اول ، جهان دوم، جهان سوم 

  • جهان اول  : کشورهای سرمایه داری بلوک غرب

  • جهان دوم: کشورهایی که در کانون بلوک شرق قرار داشتند.

  • جهان سوم : کشورهای دیگری که خارج از این دو بلوک قرار داشته و تحت نفوذ آنها بوده اند.

 

 کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته (عقب مانده)

کشورهای توسعه یافته : به کشورهای صنعتی و ثروتمند، گفته می شود

کشورهای توسعه نیافته یا عقب مانده : به کشورهای دیگر در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، کشورهای عقب مانده، توسعه نیافته یا در حال توسعه، گفته می شود. (کشورهایی که  فقیر و به لحاظ صنعتی بسیار ضعیف هستند)

 

 مرکز و پیرامون

اصطلاح مرکز و پیرامون به نقش مرکزی کشورهای ثروتمند و صنعتی و نقش پیرامونی و ابزاریِ کشورهای فقیر اشاره دارد.

اصطلاح مرکز و پیرامون را کسانی به کار می برند که معتقدند، کشورهای پیرامونی بدلیل عملکرد کشورهای مرکزی، ضعیف و فقیر شده اند.

نظریۀ مرکز و پیرامون : بر اساس این نظریه، جوامع غربی، چالش های درونی خود را از طریق بهره کشی از کشورهای غیرغربی، حل می کنند. جوامع غربی بواسطۀ ثروتی که از کشورهای پیرامونی بدست می آورند، رفاه کارگران و اقشار ضعیفِ خود را تأمین می کنند و مشکلات حاد و شدید درونی شان را به بیرون از مرزهای خود انتقال می دهند. کشورهای غربی، با سرمایه گذاری های مشترک و معاهدات بین المللی، انتقال ثروت از کشورهای پیرامون به کشورهای مرکز را آسان می کنند.

مثال

قارۀ آفریقا مصداقی کامل از جوامع پیرامونی است (قارۀ آفریقا از منابع و معادن ارزشمندی مانند: نفت، الماس، طلا،مس و نقره برخوردار است. اما در نتیجۀ استعمار، فقیرترین قارۀ مسکونی دنیاست.)

 

اصطلاحات استعمارگر و استعمارزده ( تأکید بر بُعد فرهنگیِ چالش فقر و غنا)

دو اصطلاح استعمارگر و استعمارزده بیان کنندۀ این است که:  چالش بین کشورهای فقیر و غنی، علاوه بر ابعاد اقتصادی، ابعاد فرهنگی نیز دارد. و  مشکل کشورهای فقیر، نه فقط به ضعف اقتصادی بلکه بویژه  به خودباختگی فرهنگی آنها نیز مربوط است.

اصطلاحات شمال و جنوب/جهان اول و دوم و سوم/ توسعه یافته و عقب مانده/مرکز و پیرامون/ استعمارگر و استعمار زده/ و .... درواقع به چالش بنیادی و اصلی یعنی چالش فقر و غنا در جهان ،اشاره داشته  و در اصل به مثابه  نمودهای جغرافیایی/ سیاسی/ اقتصادی / اجتماعی و فرهنگیِ چالش فقر و غنا محسوب می شوند.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





مقدمه ای بر بحران های اقتصادی و زیست محیطی

فصل 11 : بحران های اقتصادی و زیست محیطی

نظام

مجموعۀ منظمی از اجزای بهم پیوسته که برای رسیدن به هدفی مشترک، با یکدیگر در ارتباط هستند.

مثال

منظومۀ شمسی، بدن انسان، رایانه، اتومبیل، مدرسه، خانوده ،جامعه و ... 

 هر نظامی در حال طبیعی و عادی، از تعادل برخوردار است.

 

بحران (Crisis) : مختل شدن تعادل نظام بواسطۀ چالش های مهار نشدنی یا کنترل ناپذیر

بحران  هنگامی ایجاد می شود که برخی تغییرات درونی و بیرونی، تعادل نظام را بر هم بزند و نظام نتواند با مهار آن تغییرات ،تعادل مجدد خود را بدست بیاورد.

مثال

بدن انسان همواره در معرض عوامل بیماری زا  قرار دارد و بیمار می شود. ولی هنگامی که بیماری غیرقابل کنترل شود و بدن را از وضعیت طبیعی خارج نماید، بحران پدید می آید.

 

مهم ترین ویژگی بحران ها در دنیای مدرن و عصر جهانی شدن

امروزه در دنیای مدرن و عصر جهانی شدن ،بسیاری از بحران ها در مناطق خاصی پدید می آیند ولی به سایر نقاط جهان ،تسرّی می یابند. به عبارت دیگر؛ کشورها در ایجاد بحران ها سهم یکسانی ندارند اما همۀ کشورها از پیامدهای نامطلوب آن متأثر می شوند..

مثال

بحران کرونا که از کشور چین آغاز شد و تمامی کشورهای جهان را متأثر ساخت./ مثال :  بحران های اقتصادی و زیست محیطی و... که همگی پیامدهای جهانی یافته اند.

مثال

بحران های اقتصادی در ابتدا به کشورهای غربی محدود می شدند و از عوامل داخلی آنها تأثیر می گرفتند ولی با شکل گیری اقتصاد جهانی و کاهش اهمیت مرزهای سیاسی و جغرافیایی، این بحران ها که منطقه ای بودند، بسرعت آثار و پیامدهای خود را در سطح جهان آشکار ساختند.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



بحران های اقتصادی

فصل 11 : بحران های اقتصادی و زیست محیطی

بحران های اقتصادی(Economic  Crises) : (اختلال در نظام اقتصادی)

نموداربحران اقتصادی:

 

جوامع سرمایه داری غربی و بحران های اقتصادی

فرایند بحران های اقتصادی در تاریخ اقتصاد سرمایه داری غرب: 

  • بحران های اقتصادی بطور متناوب (غیر متوالی) و با شدت و ضعیف های متفاوت پدید آمده اند.
  • نخستین بحران اقتصادی در سال 1820 میلادی در انگلستان بوجود آمد.
  • مهم ترین بحران اقتصادی در فاصلۀ دو جنگ جهانی اول و دوم، در سال های 1933 تا 1929 میلادی اتفاق افتاد. (ضرر و زیان ناشی از این بحران کمتر از ضرر و زیان اقتصادی جنگ جهانی اول نبود. در این بحران ،40 میلیون کارگر بیکار شدند و هزاران مؤسسۀ اقتصادی، ورشکست (Bankrupt) شدند.)
  • بحران اقتصادی سال های اخیر در اروپا و امریکا از سال 2008 شروع شده است و علیرغم تلاش هایی که برای مهار آن می شود، همچنان ادامه دارد.

 

 شباهت و تفاوت های بحران اقتصادی و چالش فقر و غنا در اقتصاد سرمایه داری غرب

الف)شباهت

هر دو هویتی اقتصادی دارند.

ب)تفاوت ها

  • چالش فقر و غنا؛ چالشی مستمر و همیشگی است، در حالیکه بحران اقتصادی اغلب دوره ای و مقطعی است.
  • آسیب های مربوط به چالش فقر و غنا، هموراه متوجه قشرهای فقیر و ضعیف جامعه است. در حالیکه، آسیب های مربوط به بحران اقتصادی، تمامی جامعه را در بر می گیرد.(البته سرمایه داران با استفاده از ابزارهایی که دارند، فشارهای ناشی از بحران اقتصادی را به اقشار ضعیف و تولید کنندگان خُرد انتقال می دهند. )

مثال

دستمزد کارگران را پایین می آورند /فشار تورم را به تولیدکنندگان خُرد منتقل می کنند، به همین دلیل بحران اقتصادی با چالش فقر و غنا پیوند می خورد و بر دامنۀ آن می افزاید.

بحران اقتصادی در صورتیکه کنترل نشود، می تواند به فروپاشی حکومت منجر شود.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





بحران های زیست محیطی

فصل 11 : بحران های اقتصادی و زیست محیطی

 بحران های زیست محیطی  (Environment Crises)

در 200 سال اخیر، تغییرات شگرفی توسط انسان ها در محیط زیست رخ داده است. تغییرات انجام شده در این 200 سال بیشتر از تغییرات زمین در طول عمر آن است. این تغییرات آسیب ها و بحران های زیست محیطی بسیاری بدنبال داشته است،

مصادیقی از آسیب ها و بحران های زیست محیطی

  • آلودگی هوا در اثر گازهای شیمیایی، ریزگردها و فلزات سنگین
  • تخریب لایۀ اُزُنُ، در اثر افزایش تولید گازهای گلخانه ای.
  • از بین رفتن منابع آب در اثر آلودگی های آب های سطحی و زیرزمینی.
  • آلودگی دریاها در اثر عوامل فیزیکی و شیمیایی.
  • بارش باران های اسیدی در اثر آلودگی آب و هوا.
  • گرم شدن کرۀ زمین  و خشکسالی.
  • مسمومیت خاک در اثر تجمع مواد زائدِ تجزیه ناپذیر، سموم آفت کُش، مواد رادیواکتیو و پُلیمرها.
  • تهی شدن منابع طبیعی تجدید ناپذیر در نتیجۀ استفادۀ بی رویۀ انسان معاصر.
  • در معرض نابودی قرار گرفتنِ حدود یک سوم از انواع جانوران و گیاهان.

امروزه بحران های زیست محیطی به منطقۀ خاصی محدود نمی شوند و همۀ محیط طبیعی زندگی انسان، یعنی؛ آب ،خاک و هوا را فراگرفته اند.

 

فرایند گسترش آسیب ها و بحران های زیست محیطی در جهان

شهرهای صنعتی، اولین مراکزی بودند که با آلودگی های زیست محیطی موجه شدند. پس از آن با گسترش زندگی مدرن در جهان، انواع آسیب های زیست محیطی نیز به سرعت گسترش یافتند.

مختل شدن رابطۀ متقابل انسان با طبیعت در دوران مدرن

انسان مدرن با انقلاب صنعتی و  با نگاه ابزاری به به طبیعت، تسلط و پیروزی بر طبیعت را به خود نوید می داد اما طبیعت نیز در واکنش به استیلای انسان، نخستین مسائل و مشکلات خود را نشان داد و رابطۀ متقابل انسان و طبیعت دچار اختلال گردید.

برخی اندیشمندان، بحران های زیست محیطی را ناشی از رویکرد انسان مدرن و فرهنگ معاصر غرب، به طبیعت می دانند.

 

مقایسۀ  رویکرد مدرن ، رویکرد توحیدی و رویکرد اساطیری  به طبیعت  

الف) رویکرد مدرن

 طبیعت را مادۀ خام و بی جانی می داند که انسان اجازۀ هر گونه دخل و تصرفی در آن دارد. در این رویکرد، این گمان وجود دارد که؛  انسان با تسخیر طبیعت و تصرف آن، می تواند تمامی مسائل و مشکلات خود را حل کند. 

ب) رویکرد توحیدی

طبیعت و هر چه در آن است، آیات و نشانه های خداوند هستند. همۀ موجودات طبیعی به تسبیح خداوند مشغولند و بسوی او باز می گردند.

 ج)رویکرد اساطیری

طبیعت مادۀ خام و بی جان نمی باشد بلکه از ابعاد و نیروهای ماورائی برخوردار است.

 

پیامد رویکرد مدرن به طبیعت

انسان مدرن با رویکرد دنیوی به طبیعت، نگاه دینی و معنوی به طبیعت را کودکانه می پندارد و تصرف در طبیعت را تنها با فنون و روش های تجربی انجام می دهد. از اینرو؛ گسترش سریع صنعت و فناوری مدرن، علیرغم اینکه توانمندی و آسایش بیشتری برای بشر فراهم آورده است، زیان های جبران ناپذیری نیز به انسان و طبیعت وارد نموده است.

 

حوزۀ های نفوذ  و سرایت بحران های زیست محیطی 

بحران های زیست محیطی، ابتدا در حوزۀ رابطۀ انسان با طبیعت قرار داشت. ولی بتدریج به روابط انسان ها و جوامع با یکدیگر نیز سرایت کرد و به آسیب های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی همچون: مهاجرت، حاشیه نشینی، بیکاری، فقر و اختلافات سیاسیِ منطقه ای و فرامنطقه ای منجر شد.

 

استعمار سمّی و نژادپرستی زیست محیطی : ( Toxic Colonization Environmetal racism )

در قرن 20 ، کشورهای غربی، زباله های سمّی خود را به کشورهای جهان سوم ارسال می کردند تا در آنجا دفن یا انبار شود .برخی جنبش های حامی محیط زیست این اقدام را استعمار سمّی و نژادپرستی زیست محیطی نامیده اند. در این استعمار؛ جوامع سلطه گر که حتی سوزاندن زباله و دفن پلاستیک را در خاک خود ممنوع اعلام کرده اند، کشور های جهان سوم  را زباله بان و زباله دان خود می دانند و زباله های سمی و اتمی خود را در خاک آنها دفن می کنند.

سازمان ملل و پیمان باسِل (Basel)

در سال 1989،سازمان ملل با طرح پیمان باسِلِ، تلاش کرد تا از انتقال زباله های کشورهای صنعتی به کشورهای فقیر، جلوگیری کند. اما برخی کشورهای غربی این پیمان را نپذیرفتند و برخی دیگر با دور زدن قوانین بین المللی و سوء استفاده  از نیاز مالی برخی کشورها و کم اطلاعی افراد یا دولت  های آنان، همچنان به صدور زباله های خود به کشورهایی چون: ساحل عاج، غنا ،سومالی، نیجریه ، مصر، هند، اندونزی و مغولستان مشغول هستند.

.در قرن 21، صادرات زباله همچنان یک تجارت بین المللی پر رونق و رو به گسترش است که در کشورهای جهان سوم بحران ایجاد می کند.بحران « آبیجان» سال 2006 میلادی در ساحل عاج  و بحران « بوپال» در هند، نمونه هایی از بحران های زیست محیطی در این دو قرن (۲۰ و ۲۱ میلادی) هستند

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





بحران

فصل 12 : بحران های معرفتی و معنوی

 بحران (Crisis)

مسأله ای است که به وضعیت خطرناک و فشارزا منجرمی شود. وضعیتی که دانسته ها و راه حل های  موجود را به چالش کشیده و زیر سؤال می برد. (وضعیتی که نیازمند برانداختن طرحی نو است)

یک بحران همانطور که می تواند یک مانع و تهدید جدی به شمار می رود در عین حال می تواند نشانگر یک فرصت نیز باشد فرصتی که هر جامعه ای بر حسب ظرفیت ها و توانایی های خود می تواند آنرا معطوف به رشد یا افول سازد. 

ظرفیت انعطاف پذیری (Flexibility Capacit) و قدرت خلاقیت (Creative Power) دو شرط ضروری برای حل بحران می باشند.

بحران می تواند در سطوح مختلف شخصی/ اجتماعی/ اقتصادی/ سیاسی/ بین المللی/ زیست محیطی و ...شکل بگیرد.

 

چالش های جهانی غرب: (چالش هایی که از سه باور بنیادی جهان غرب یعنی سکولاریسم، اومانیسم و روشنگری بر می خیزند)

ویژگی ها

  • این چالش ها بتدریج و یکی پس از دیگری آشکار می شوند، به گونه ای که ابتدا چالش های اقتصادی، سیاسی ،نظامی رخ می دهند و سپس چالش ها و بحران های معرفتی، معنوی، اخلاقی، عاطفی و ...بروز می کنند.
  • این چالش ها اغلب پایان نمی یابند به گونه ای که با بروز چالش های جدید، چالش های پیشین نیز همچنان باقی می مانند.

مثال

چالش فقر و غنا در چند قرن گذشته بروز کرد، اما همچنان پابرجاست. (بنابراین این چالش ها حالت انباشتی  و هم افزایانه دارند و همدیگر را تقویت می کنند).

  • این چالش ها؛ در مواجهه با سایر فرهنگ ها بوجود نمی آیند بلکه همگی از درون فرهنگ غرب بر می خیزند.
  • این چالش ها علت درونی دارند و نه بیرونی؛ به همین دلیل فرهنگ غرب نمی تواند آنها را به دیگران نسبت دهد.
  • فرهنگ های دیگر برای مهار این چالش ها که منشاء غربی دارند؛ نباید به همان راهی بروند که جهان غرب می رود و نباید چارۀ این چالش ها و درمان این دردها را از غرب بخواهد (چرا که اگر کوری؛ کور دیگر را هدایت کند هر دو به چاه خواهند افتاد.)
  • برخی از این چالش ها به لایه های سطحی (هنجارها و نمادها)مربوط هستند. مانند چالش های سیاسی، اقتصادی و..  و برخی دیگر به لایه های عمیق تر (باورها و ارزش ها) فرهنگ غرب مربوط هستند.

مثال

چالش های علمی و معرفتی ،چالش های معنوی و دینی و...  

  • تمامی این چالش ها(چه سطحی و چه عمیق) از عمیق ترین لایۀ فرهنگ غرب نشأت می گیرند. یعنی از باورهای بنیادین فرهنگ غرب که روح و شالودۀ آنرا تشکیل می دهند .
  • سکولاریسم/ اومانیسم و روشنگری بعنوان سه باور بنیادین فرهنگ غرب؛ عمیق ترین لایۀ هویتی فرهنگ غرب را تشکیل می دهند. این سه باور بنیادین؛ روح و شالودۀ فرهنگ غرب را می سازند و تمامی چالش ها در اصل از این سه باور بر می خیزند.  

سکولاریسم  (باور هستی شناسانۀ جهان غرب  و به معنای دنیاگرایی و انکار دخالت دین در امور دنیوی است. به عبارت دیگر؛ جدایی دین از مناسبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی است  /  اومانیسم (باور انسان شناسانۀ جهان غرب و به معنای اصالت انسان دنیوی ،تمرکز بر نیازهای مادی و دنیوی انسانی و نادیده گرفتن نیازهای دینی و معنوی انسانی است  /  .روشنگری (باور معرفت شناسانۀ جهان غرب و به معنای اصالت معرفت و دانش تجربی و نفی معرفت عقلانی و وحیانی است.

چالش ها یا بحران های معرفتی و معنوی به عمیق ترین لایۀ فرهنگ غرب تعلق دارند. یعنی به باورهای بنیادین فرهنگ غرب که شامل سکولاریسم/ اومانیسم/ روشنگری می باشد. چالش ها یا بحران های معرفتی و معنوی همانند چالش فقر و غنا و ... بعنوان بحران هایی مرکزی، ذاتی، درونی فرهنگ غرب هستند که نقطۀ عزیمت بسیاری دیگر از چالش ها و بحران های جهانی می باشند.

محمود کرمی/زنجان/خدابنده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



بحران معرفتی

فصل 12 : بحران های معرفتی و معنوی

خط سیر معرفت و بحران معرفت در غرب

  • دوران قرون وسطی: کتاب مقدس و شهود آباء کلیسا بعنوان معتبرترین راه شناخت جهان  و انکار و نادیده گرفتن شناخت از راه عقل و تجربه.  

  • دوران رُنِسانس : شک و تردید در روش معرفتی دوران قرون وسطی،  پیدایش بحران معرفتی و تلاش برای برون رفت از بحران معرفتی از طریق کنار گذاردن وحی و شهود در شناخت علمی و بسنده کردن به شناخت عقلی و تجربی.  

  • قرن 19 و 20 میلادی  : کنارگذاردن شناخت عقلی و  معرفی شناخت حسی و تجربی بعنوان تنها راه شناخت علمی.(شناخت عقلی بیش از دو سده دوام نیاورد و در قرن نوزدهم کنار گذارده شد.)

توضیح

جامعه شناسانِ قرن 19، روش تجربی را تنها راه درست برای شناخت جهان هستی و تنها معیار داوری و اعتبارسنجیِ حقایق وحیانی و عقلانی  می دانستند) حقایقی که پیامبران از طریق وحی دربارۀ جامعۀ بشری بیان نموده اند یا عالمان با استدلال های عقلی به آنها رسیده اند.( این جامعه شناسان معتقد بودند؛  آگاهی ها و علوم جوامع دیگر غیر علمی است. بدین ترتیب غرب این مطلب را به نخبگان جوامع غیر غربی القاء می کرد که پیروی از فرهنگ غرب تنها راه پیشرفت و توسعۀ دیگر فرهنک هاست. 

  • نیمۀ اول قرن 20 :  نمایان شدن محدودیت های علم تجربی و بدنبال آن؛ پیدایش بحران معرفتی، دست برداشتن علم از داوری های ارزشی و محدود شدن آن به بررسی امور طبیعی.  

  • نیمۀ دوم قرن 20 : نمایان شدن وابستگی علم تجربی به معرفت های غیرتجربی و غیر حسی (آشکار شدن منابع غیرتجربیِ علم تجربی)، تداوم و تعمیق بحران معرفتی  و زیر سؤال رفتن علم مدرن؛  (بدین ترتیب که علم تجربی غربی؛ تنها تفسیر ممکن از جهان طبیعت نیست بلکه تفسیرهای متناسب با فرهنگ های دیگر نیز می تواند وجود داشته باشد).

 

 بحران های  معرفتی در جهان غرب (The Epistemological Crises in the Western World)

  • نخستین بحران معرفتی دردوران رنساس پدیدار شد که طی آن روش معرفتی قرون وسطی (وحی و شهود) مورد شک و تردید واقع شد .جهان غرب بواسطۀ جایگزین نمودن روش های عقلی و تجربی با وحی و شهود، از این بحران معرفتی عبور نمود.  
  • بحران معرفتی جدید : طی قرن 20 پدیدار شد. این بحران هنگامی آغاز شد که محدودیت های علمیعلمیِ دانش تجربی (نیمۀ اول قرن 20) و وابستگی آن به معرفت های غیرتجربی و غیرحسی (نیمۀ دوم قرن 20)، آشکار شد.

شک و تردید دربارۀ مبانی علوم تجربی غربی، در حقیقت به معنای شک و تردید دربارۀ  بنیان های هویتی فرهنگ غرب یعنی؛ لایه های عمیق یا همان فلسفۀ روشنگری بود .

(زیرسؤال رفتن مبانی علوم تجربی غربی؛ در اصل به معنای زیرسؤل رفتن فلسفۀ روشنگری و بنیان هویتی غرب بود. چرا که فرهنگ جدید غرب اصولاً با پیدایش فلسفه های روشنگری آغاز شده بود).

 

گستره و ابعاد بحران معرفتی جدید در جهان غرب

بحران معرفتی جدید در جهان غرب در دو بُعد ظاهر شد:

الف) افول روشنگری و شکل گیری جریان های پُست مدرن (افول فلسفۀ روشنگری بدلیل خدشه دار شدن استقلال علمی آن و زیرسؤال رفتن هویتِ روشنگرانۀ آن.)

توضیح

روشنگری مدرن از قرن 19 میلادی، مبتنی بر حس و تجربه بود و بر اساس آن شناخت غیرتجربی، شناختی علمی محسوب نمی شد. ولی پس از اینکه مشخص شد علم تجربی به معرفت های غیر تجربی (دانش های غیرتجربی) وابسته است ،استقلال معرفت علمی تجربی مخدوش شد و هویت روشنگرانۀ آن مورد تردید قرار گرفت. تردید در روشنگری به منزلۀ تردید در هویت معرفت شناختی جهان مدرن بود.

 

 روشنفکران پُست مدرن

به روشنفکرانی گفته می شود که در اصل روشنگریِ علمِ مدرن تردید کرده اند. اصطلاح پُست مدرن یا پَسَا مدرن؛ به این دلیل به این دانشمندان اطلاق می شود که؛ آنان از اصول جهان مدرن عبور کرده اند و به فراسوی آن رسیده اند.

ب) ناسازگاری ابعاد معرفتی جهان غرب با نیازهای اقتصادی و اجتماعیِ آن (گرفتار شدن جهان غرب در یک تناقض اساسی بدین ترتیب که غرب از یکسو به معرفتی نیاز داشت که حضور و برتری سیاسی و اقتصادی آنرا در سطح جهانی موجه جلوه دهد از سوی دیگر جریان های معرفت شناسانۀ پست مدرن در غرب شکل گرفته بودند که بنیان های معرفتی خودِ جهان غرب را زیرسؤال برده بودند.)

توضیح

متفکران پسامدرن یا پست مدرن؛ زمانی در اصول و مبانی فرهنگ غرب تردید کردند که سیاست و اقتصاد جهان غرب، ابعاد جهانی پیدا کرده و نیازمند علمی بود که حضور جهانی آنرا توجیه کند، اما اندیشه های پسامدرن این ظرفیت را نداشتند. (اندیشه های پسامدری هیچ مناسبتی با توجیهِ حضور و برتری جهانی غرب نداشتند ). ناتوانی جهان غرب برای توجیه حضور جهانی خود، در شرایطی که اقتصاد و سیاستش به این حضور نیاز داشت. بُعد دیگری از بحران معرفتی علمی است.

یعنی ناسازگاری بین عملکرد اقتصادی و سیاسی غرب با توانمندی های معرفتی و علمی آن.

فرهنگی که توان معرفتی لازم برای دفاع از ابعاد گستردۀ اقتصادی و سیاسی خویش را نداشته باشد به حیوان  فرَتوتی (حیوان ضعیف و ناتوان) می ماند که با وجود جثۀ عظیم خود، زمین گیر و آسیب پذیر شده است.

 

گستره و ابعاد بحران معرفتی جدید در جهان غرب را می توان در قالب نمودار ذیل به نمایش گذارد

افول روشنگری در جهان غرب(زیرسؤال رفتن استقلال و اعتبارِمعرفتی و روشنگرانۀ فلسفۀ روشنگری) :

شکل گیری جریان های پُست مدرن در جهان غرب (عبور از اصول معرفت شناسی غرب) : ناسازگاری اندیشه های پست مدرن با  تداوم حضور برتری جویانۀ غرب در جهان : افول توان معرفت شناسی جهان غرب برای دفاع از حضور و برتری جهانی خود : آسیب پذیر شدن اقتدار و مشروعیت حضور جهانیِ غرب

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





بحران معنویت

فصل 12 : بحران های معرفتی و معنوی

بحران معنویت (The Crisis of Spirituality

روند سکولاریزاسیون (سکولار شدن) درفرهنگ مدرن غرب 

  • در فرهنگ مدرن غرب، سکولاریسم بصورت آشکار مطرح شد .(یعنی : بصورت آشکار و به صراحت ابعاد دینی و معنوی جهان هستی انکار می شد.)
  • در فرهنگ مدرن غرب،  اگر گرایش ها و رفتارهای دینی امکان مطرح شدن می یافتند، این کار تنها با توجیه دنیوی آنها امکان پذیر می شد. یعنی: صرفاً به کارکردها و مزایای دنیوی و این جهانی آموزه های دینی اهمیت داده می شد.
  • در فرهنگ مدرن غرب؛ سکولاریسم به ترتیب در حوزه های هنر، اقتصاد، سیاست و علم ظاهر گردید و فرهنگ تخصصی هر یک از این حوزه ها سکولار گردید.( کنار گذاشتن ارزش های دینی در این حوزه ها و  تمرکز بر ارزش های دنیوی در آنها)
  • در فرهنگ مدرن غرب؛ .تنها حوزه ای که همچنان دینی باقی ماند؛ فرهنگ عمومی جامعه درمحدودۀ زندگی شخصی و خصوصی افراد بود.
  • در فرهنگ مدرن غرب؛ برخی جامعه شناسان بر این گمان بودند که در قرن 20 میلادی، دین از آخرین عرصۀ حضور خود یعنی قلمرو فرهنگ عمومی نیز بیرون خواهد رفت. اما واقعیت خلاف این پیش بینی را نشان داد. ( برگزاری مراسم عید پاک، ازدواج و تدفین بر اساس آموزه های مسیحیت؛ مصادیقی از حضور دین در فرهنگ عمومی جامعۀ غربی می باشند).

 

فرایند افول سکولاریزاسیون (سکولار شدن) و بحران معنویت در فرهنگ مدرن غرب

طی قرن 20، نه تنها دین از فرهنگ عمومی مردم خارج نشد بلکه در سال های پایانی  این قرن، نگاه معنوی و دینی به سطوح مختلف زندگی انسان بازگشت. برخی از متفکران از این موج که نشانۀ بحران معنویت در فرهنگ غرب است با عناوین « افول سکولاریسم» و « پَساسکولاریسم» یاد کردند.

 افول سکولاریسم یا پَسَا سکولاریسم : فرایندی است که طی آن؛ نگاه معنوی و دینی به سطوح مختلف زندگی انسان بازگشت. این فرایند نشانۀ بحران معنویت در فرهنگ مدرن غرب است. بحرانی که بدلیل بی توجهی جهان مدرن غرب به ابعاد معنوی هستی و نیازهای دینی و معنوی انسان ، پدید آمد.

 

مهمترین علت تداوم باورهای دینی و معنوی در زندگی انسان

مهمترین علت تداوم باورهای دینی و معنوی در زندگی انسان؛ نیاز فطری و ذاتی آدمی به حقایق قدسی و ماوراء طبیعی است. یک فرهنگ علاوه بر نیازهای جسمانی و دنیوی انسان باید به نیازهای معنوی و قُدسی او نیز پاسخ دهد. همانگونه که بی توجهی به ابعاد دنیوی، به بحران منجر می شود، غفلت از ابعاد معنوی نیز، شکل دیگری از بحران را به دنبال می آورد.

 

پیامدهای انکار حقایق معنوی و قُدُسی برای فرهنگ مدرن غرب

فرهنگ مدرن غرب با انکار حقایق قدسی و معنوی نه تنها به آرمان های انقلاب فرانسه نرسید، بلکه با اصالت بخشیدن به انسان دنیوی )اومانیسم( در قرن 20، به پوچ گرایی، یأس و ناامیدی و مرگ آرمان ها و امیدها انجامید.

پیامدهای اجتماعی افول سکولاریسم یا  گریز و رویگردانی ازسکولاریسم در جوامع غربی

  • ترغیب یا واداشت ننِ برخی از نخبگان جهان غرب به جست و جوی سنت های قدسی و دینی.(جست و جوی روابط علت ومعلولی و سازوکارهای غیرمادی جاری در جهان.)
  • فراخواندن مهاجرانمهاجرانِ ساکن کشورهای غربی به سوی هویت دینیِ خود(ساکنانی که اغلب مَرعرب فرهنگ مدرن غرب شده بودند.)
  • رونق بخشیدن به بازار معنویت های کاذب و دروغین

مثال

خرافه پرستی، شیطان پرستی، انواع بازسای شدۀ ادیان و عرفان های شرقی و سرخ پوستی و...

محمود کرمی/زنجان/خدابنده





مقدمه ای بر سرآغاز بیداری اسلام

فصل 13 : سرآغاز بیداری اسلامی

وضعیت جوامع اسلامی در هنگام مواجهه با جهان غرب

نخستین رویارویی غرب متجدد با جهان اسلام هنگامی رخ داد که قدرتهای سیاسی جهان اسلام علی رغم رعایت ظواهر اسلامی استعدادهای قومی و قبیله ای بودند.

فقاهت و عدالت دو عنصر برتر فرهنگ ،اسلامی اغلب در حاشیه مناسبات قدرت های قومی ، باقی مانده بودند.

دولت های کشورهای مسلمان نیز به میزان دوری از سنن دینی و اسلامی، آسیب پذیری بیشتری در برابرکشورهای غربی پیدا می کردند .

عالمان دینی اغلب بر اساس حفظ امنیت با حاکمان کشورهای خود تعامل می کردند.

 

تاثیرات جهان غرب بر دولتمردان

قدرت نظامی سیاسی و اقتصادی و جاذبه های دنیوی کشورهای غربی دولتمردان جوامع اسلامی را مرعوب و

شیفته فرهنگ غرب می ساخت.

عزت و استقلال کشورهای اسلامی را تضعیف می کرد.

زهرا نجاتی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



نخستین بیدارگران اسلامی

فصل 13 : سرآغاز بیداری اسلامی

نخستین بیدارگران اسلامی

نخستین بیدار گران کسانی بودند که به خطر جوامع غربی و خطر شیوه ای که دولت های اسلامی در برابر غرب داشتند، توجه کردند و حرکت ها و جنبش هایی را در مقابله با غرب وجود آوردند.

مهم ترین ویژگی های آنها

نخستین بیدارگران به خطر کشورهای غربی برای جوامع اسلامی توجه داشتند و خواستار استقلال اقتصادی و

سیاسی جوامع مسلمان بودند.

اصلاح رفتار دولتها اسلامی را دنبال می کردند.

بیداری را بازگشت و بستان و عمل به قانون می دانستند.

بسیاری از آنها اسلامی و جهان اسلام را دنبال می کردند و قومیت های مختلف را در درون امت واحد اسلامی

به رسمیت می شناختند.

 

نقاط ضعف بیدار گران اسلامی

بیدارگران نخستین به رغم رویکرد اعتراض آمیز به غرب از فرهنگ غرب شناخت عمیقی نداشتند. آنها خطر قلب را بیشتر در سلطه گری و قدرت سیاسی و اقتصادی آن می دیدند.

برخی از آنان دوری مسلمانان از عمل به اسلام را عامل ضعف جوامع اسلامی می دانستند.

بیدار گران نخستین کمان میکردند که قدرت جوامع غربی به این دلیل است که عملکرد آنها اغلب همان است که مورد توجه اسلام می.باشد به عنوان مثال محمد عبدو شاگرد سید جمال الدین در مصر می گوید در شرق مسلمانان را دیدم و اسلام را ندیدم و در غرب ، اسلام را دیدم و مسلمانان را ندیدم.

مثال

از جنبش ها در ایران

  • حضور فعال مالدینی در مقابله با دولت تزاری روسیه
  • تدوین رساله های جهادی علمای اسلام
  • اصلاحات امیر کبیر
  • حکم میرزای شیرازی در جنبش تنباکو
  • اقدامات سید جمال الدین اسد آبادی و شاگردان او در کشورهای اسلامی نمونه هایی از حرکت های و جنبش های جهان اسلام هستند.

زهرا نجاتی





منورالفکران و روشنفکران غرب زده

فصل 13 : سرآغاز بیداری اسلامی

منورالفکران و روشنفکران غرب زده

با شکل گیری استعمار و نفوذ دولت های غربی در کشورهای اسلامی دو جریان شکل گرفت:

  • بیدارگران نخستین
  • منورالفکران در نسل اول و روشنفکران در نسل دوم

منورالفکران غربزده با نفوذ دولت های غربی در کشورهای اسلامی و به موازات نخستین بیدارگران اسلامی پیدا شدند.

منور الفکران غرب زده شیفته جوامع غربی بودند.

منورالفکران غربزده خود را بیدارگر می دانستند و بیداری را عبور از فرهنگ اسلامی و پیوستن به فرهنگ غرب معنا می کردند.

منورالفکران غرب زده بیشتر در لژهای فراماسونری سازمان می یافتند.

از نخستین لژهای فراماسونری که منورالفکران غربزده در ایران تأسیس کردند عبارت بودند است از :

لژآدمیت و لژ بیداری ایرانیان

منورالفکران غربزده در ایران

اومانیسم را به آدمیت ترجمه می کردند.

روشنگری مدرن را به منورالفکرای ترجمه می کردند ، به همین دلیل خود را منورالفکر می خواندند.

 

ویژگی های منورالفکران غربزده

نسبت به کشورهای زمرد احساس خطر نمی کردند بلکه حضور سیاسی و اقتصادی آن را یک فرصت می

دانستند( برخلاف نخستین بیدارگران اسلامی)

خواستار اصلاح رفتار دولت های کشورهای مسلمان بودند

مثال

نخستین بیدارگران اسلامی اصلاح را در تقلید از رفتار فرنگیان می دانستند نه در بازگشت به اسلامبر خلاف نخستین بیدارگران اسلامی به مفهوم ناسیونالیسم (یعنی اندیشه سیاسی قوم گرایانه غرب متجدد ) روی می آوردند و مفهوم است و ملت اسلامی برای آنها مفهومی بی معنا و منفور بود ( برخلاف نخستین بیدارگران اسلامی )

 

تشکیل حکومت های سکولار توسط منورالفکران

منورالفکران غرب زده مورد حمایت دولتهای استعمارگرغربی بودند.

دولتهای استعمارگر غربی به کمک منورالفکران توانستند از موقعیت جنبشهایی که توسط نخستین دیدار گران اسلامی در حال شکل گیری بود، جلوگیری کنند.

منورالفکران غربزده در قدم های نخست از ضرورت اصلاحات در دولتهای کشورهای خود سخن ولی در نهایت با حمایت و دخالت کشورهای غربی توانستند در جوامع خود حکومت های سکولار را تشکیل دهند .

 

حکومت های سکولار در کشورهای مسلمان

قدرت حاکمان سکولار در کشورهای مسلمان به قدرت جهانی استعمار وابسته بود و در باورها و اعتقادات و پیشینه تاریخی کشورهای مسلمان ریشه نداشت.

اقدامات حاکمان سکولار در کشورهای مسلمان با اتکا به قدرت استعماری عبارتند از: از بین بردن مظاهر دینی، حذف ساختارهای اجتماعی ،پیشین ایجاد ساختارهای اجتماعی جدید

مثال

سه نمونه از قدرت های سکولاری که آرمان های منورالفکران غرب زده را با حمایت قدرت دولت های غربی دنبال می کردند عبارتند از :

  • رضاخان در ایران
  • آتاتورک در ترکیه
  • امان الله خان در افغانستان

منورالفکرهایی که در کابینه رضاخان حضور داشتند : محمد علی فروغی علی منصور، مصطفی قلی بیات علی اکبر داور محمود جم تیمورتاش و سردار اسعد بختیاری

 

رهاورد حکومت منورالفکران غرب زده در کشورهای اسلامی

رهاورد حکومت منورالفکران غربزده نسل اول غرب زدگان در کشورهای اسلامی استبداد استعماری بود استبداد استعماری به دلیل وابستگی به کشورهای استعمارگر استقلال سیاسی و اقتصادی جوامع اسلامی را مخدوش ساختند و مقاومت های مردمی برای حفظ هویت اسلامی خود را نیز سرکوب کردند

در به در هم ریختن نظم پیشین توسط حکومت های منورالفکر غرب زده، به بهانه رسیدن به جایگاه کشورهای غربی صورت گرفت اما در عمل به جایی رسیدند و نزدیک شدن به کشورهای غربی خصوصیات کشورهای پیرامون و استعمار زده را پیدا کردند.
 

چگونگی شکل گیری حرکت های روشنفکری چند در کشورهای اسلامی

از یک طرف تبدیل کشورهای اسلامی به کشورهای پیرامونی و استعمار زده اعتراض برخی نخبگان این کشورها را که به غرب چشم دوخته بودند برانگیخت و از طرف دیگر شکل گیری جریان های چپ در کشورهای اروپایی بازتاب های را در ذهن غرب زدگان کشورهای اسلامی پدید آورد و بدین ترتیب نسل دومی از غربزدگان یعنی روشنفکران چپ در کشورهای اسلامی پدید آمد.

 

دیدگاه های روشنفکران چپ در کشورهای اسلامی و شکل گیری روشنفکران التقاطی چپ

روشنفکران چپ نسبت به حرکت های سیاسی نسل اول معترض بودند.

اعتراض روشنفکران چپ به نسل اول از جهت گریز منورالفکران غرب زده از بنیانهای فکری اسلامی یا اسلام ستیزی آنان نبود، بلکه به دلیل از نوع اعتراض روشنفکران چپ به نسل اول از نوعی اعتراضاتی بود که طی قرن بیستم در کشورهای غربی نسبت به عملکرد اقتصادی نظامهای لیبرالیستی و سرمایه داری شکل گرفت.

روشنفکران چپ حرف های خود را در چارچوب اندیشه های ناسیونالیستی سوسیالیستی و مارکسیستی سازمان می دهند.

برخی از روشنفکران چپ حرکت های اجتماعی خود را آشکارا به صورت مکاتب غیر توحیدی مطرح می کردند.

برخی دیگر از روشنفکران چپ از رویارویی مستقیم با اندیشه و باور دینی مردم خودداری می کردند و گاه اندیشه های خود را در پوشش های دینی بیان می کردند به این ترتیب روشنگری انتخاباتی چپ در کشورهای اسلامی پدید آمد.

 

اندیشه التقاطی

از ویژگی های اساسی اندیشه صحیح آن است که که اجزای آن دارای انسجاماند. از این رو به دیدگاهی که در آن تضاد و تناقض وجود دارد به دیده شک و تردید نگریسته می شود.

اندیشه التقاطی در همین ویژگی دچار نقص است چرا که معمولاً آمیزه ای از باورها و ارزشهایی است که از مکاتب و جهان بینیهای مختلف گرد آوری میشوند و به صورتی ناسازگار در کنار هم چیده می شوند.

برخی جریانها اسلامی را با سوسیالیسم مارکسیسم ، ایدئالیسم ، لیبرالیسم و ..... بدون توجه به مبانی آنها و به صورت ناسازگار در هم ادغام می کنند.

معمولاً افراد و جریانهای اجتماعی که به اعماق یک مکتب و فرهنگ اصیل دسترسی ندارند، در دگرگونی ها و تحولات فرهنگی و اجتماعی به تفکر التقاطی پناه می برند.

 

حرکت های اعتراض آمیز روشنفکران چپ در کشورهای اسلامی

در دنیای دو قطبی قرن بیستم اغلب در سایه حمایتهای بلوک شرق و قرار می گرفت.

تا هنگام فروپاشی بلوک شرق روشنفکران چپ در کشورهای اسلامی جذبه داشتند.

تا قبل از فروپاشی بلوک شرق جریان های چپ در کشورهایی که زیر نفوذ غرب سرمایه داری قرار داشتند ۶ شرق و از بین رفتن جاذبه های روشنگری در سطح جهان از اواخر قرن بیستم جریان چپ در کشورهای اسلامی جاذبه خود را از دست داد و غرب زدگان این جوامع بار دیگر در اندیشه های لیبرالیستی غربی روی آوردند.

زهرا نجاتی





مقدمه

فصل 14 : انقلاب اسلامی ایران، نقطۀ عطف بیداری اسلامی

وصیت نامه ی الهی - سیاسی امام خمینی (ره)

انقلاب اسلامی ایران :

  • منحصر به فرد از همهی انقلاب ها ( به لحاظ پیدایش / کیفیت مبارزه / انگیزه انقلاب و قیام )
  • به عنوان یک تحفه ی الهی ، هدیه ی غیبی و عنایتی الهی برای ملت مظلوم و غارت زده ی ایران

انقلاب اسلامی ایران تنها یک انقلاب سیاسی نبود و تمامی انسان ها را مخاطب خود قرار می داد.

مهتاب اسدی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



انقلاب مشروطه

فصل 14 : انقلاب اسلامی ایران، نقطۀ عطف بیداری اسلامی

انقلاب مشروطه

بیدارگران اسلامی :

  • داخل کشورها ایران ( اصلاحات امیرکبیر )
  • خارج از ایران ، دیگر کشورهای اسلامی ( سید جمال الدین اسد آبادی و شاگردانش )

اولین بیدارگران اسلامی در دوره ی قاجار هستند.

 بیدار گران اسلامی جنبش هایی به منظور اصلاح رفتار حکمان و ساختار حکومت قاجار به وجود آوردند. شیوه ی تعامل آنها مبتنی بر مقاومت منفی بود یعنی؛ حاکمیت پادشاه را ظالمانه و غیر مشروع می دانستند و همکاری سیاسی آنها در حد واجبات نظامیه بود .

مقاومت منفی

حاکمیت پادشاه ظالمانه و غیرمشروع دانسته میشود و همکاری سیاسی با حکومت پادشاه بصورت بسیار حداقلی انجام می شود در حد واجبات نظامیه

واجبات نظامیه

در حدی که برای بقای زندگی اجتماعی لازم است مانند: حفظ امنیت ملی یا مقابله با دشمنان خارجی

حاکمان قاجار به جای مقاومت در برابر بیگانگان به قراردادهای استعماری روی آوردند پس ؛ مقاومت

منفی به فعالیت رقابت آمیز تغییر کرد.

این رقابتها شامل دو جنبش : جنبش تنباکو و جنبش عدالتخانه

منظور از فعالیت رقابت آمیز ورود فعال به عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی نه در جهت تایید قدرت حاکم و حمایت از آن بلکه در رقابت و مقابله مستقیم با آن

جنبش تنباکو نمونهای موفق از فعالیت رقابت آمیز بود که از اصلاح رفتار به اصلاح ساختار تغییر پیدا کرد و به جنبش عدالتخانه منجر شد

در جنبش عدالتخانه :

  • هدف اصلاح رفتار شاه نیست بلکه شاه باید شیوه حکمرانی خود را عوض کند
  • تاسیس مجلسی که قانون گذاری کند. قوانین عادلانه الهی
  • ملزم کردم شاه در جهت عمل کردن در چارچوب قوانین

جنبش عدالتخانه حاکمیت را از مدار استبداد به مدار عدالت منتقل می کرد.

ازآنجایی که جنبش عدالتخانه ساختار سیاسی جامعه را تغییر می داد پس یک انقلاب اجتماعی بود.

با اوج گرفتن این جنبش پس منورالفکران هم به جنبش عدالتخانه پیوستند. آنها وارد سفارتخانه انگلیس شدند و بست نشینی کردند و در نهایت نام مشروطه را به وجود آوردند. عالمان مسلمان از همراهی منورالفکران استقبال کردند و نام مشروطه را پذیرفتند اما در این جا دو برداشت از مشروطه وجود داشت .

  • منظور عالمان مسلمان از مشروطه ، مشروط کردن حاکمیت به احکام عادلانه ی الهی بود.
  • منظور منورالفکران از مشروطه، نوعی حاکمیت سکولار مانند دولت انگلستان

منورالفکران معتقد بودند که مجلس محلی است که که قوانین باید بر اساس اراده و خواست بشر تنظیم و تدوین شود نه بر پایه احکام اسلام .

نهایتا رقابت بین این دو گروه پس از دو دهه کشمکش با حضور قدرتهای استعماری و دخالت انگلستان به نفع جریان منورالفکران پایان یافت. حاکمیت آنها در ایران به استبداد استعماری رضا خان ختم شد.

مهتاب اسدی





انقلاب اسلامی

فصل 14 : انقلاب اسلامی ایران، نقطۀ عطف بیداری اسلامی

انقلاب اسلامی ایران

رهبران دینی بعد از شکست در مشروطه ، از موضع فعالیت رقابت آمیز به موضع مقاومت منفی برگشتند این موضع تا شروع انقلاب اسلامی ادامه یافت.

وضعیت ایران در زمان انقلاب اسلامی ؛ (زمان و شرایط وقوع)

بیش از هفتاد سال از انقلاب مشروطه و نیم قرن از حاکمیت پهلوی گذشته بود .

امام خمینی انقلاب را زمانی آغاز کرد که ؛

  • شاه تحت حمایت دولت های غربی بود و ماموریت حفظ امنیت منطقه را به عهده داشت.
  • روشنفکران چپ نیز از صحنه ی رقابت های سیاسی داخلی کشور حذف شده بودند .

امام خمینی به عنوان یک مرجع دینی، مردم و عالمان را از موضع مقاومت منفی به موضع فعالیت رقابت آمیز بازگرداند. این فعالیت رقابت آمیز با اعتراض به کاپیتولاسیون و رفتار استعماری شاه آغاز شد و کم کم به صورت یک حرکت انقلابی در آمد که حذف کامل شاهنشاهی و تحقق حکومت اسلامی را دنبال می کرد.

 

حکومت آرمانی دینی در فقه شیعه

حکومتی که به وسیله پیامبر و اهل بیت تحقق پیدا میکند و در زمان غی بت امام زمان اجرای احکام الهی، وظیفه کسانی میشود که به احکام و شرایط اجرای آنها آگاه باشند و هم به آگاهی خود عامل باشند.

مشکل عدالتخانه

  • رفتار عادلانه را بر کسانی تحمیل میکرد که با معیارهای الهی به قدرت نرسیده بودند بصورتی که آنها قدرت را با شمشیر قوم و عشیره یا با حمایت دولتهای استعمارگر به دست آورده بودند.
  • عالم به عدالت نبودند و عمل به عدالت نیز به قدر کافی در شخصیت آنها نهادینه نشده بود

به همین دلیل ، مشروطه در شرایطی که برقراری حاکمیت آرمانی ممکن به نظر نمی رسید، در مقایسه با نظام استبدادی ترجیح داده شد .

انقلاب اسلامی؛ بازگشت مردم ایران به حرکت ناتمامی بود که در مشروطه آغاز شده بود.

  • قرن بیستم را قرن انقلاب های آزادی بخش می دانند.
  • انقلاب اسلامی آخرین انقلاب قرن بیستم است.
  • قرن بیستم انقلاب ها و جنبش های آزادی بخش در بسیاری از کشورهای جهان سوم؛ در آفریقا، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین شکل گرفتند

مهتاب اسدی





مقایسۀانقلاب اسلامی و انقلاب های ازادی بخش

فصل 14 : انقلاب اسلامی ایران، نقطۀ عطف بیداری اسلامی

مقایسه انقلاب اسلامی و انقلاب های آزادی بخش

شباهت ها

همگی آنها جهت گیری ضد استعماری داشتند ، در جهت از بین بردن سلطه سیاسی کشورهای غربی عمل میکردند

تفاوت ها

  • انقلاب اسلامی ایران موضع ضد مارکسیستی ، ضد آمریکایی ، ضد صهیونیستی اما انقلابهای آزادی بخش در مقابل بلوک غرب قرار گرفتند و مورد حمایت بلوک شرق بودند .
  • انقلاب اسلامی فراگیر و مردمی با مرجعیت و رهبری دینی بود و همه اقشار و گروههای جامعه را در برمی گرفت اما انقلاب ها ی آزادی بخش با جنبش های چریکی گروه ها و احزاب مختلف شکل می گرفتند.
  • انقلاب اسلامی از آموزه های اسلامی بهره می برد و به فلسفه ها و مکاتب سیاسی غرب تعلقی نداشت اما انقلاب های آزادی بخ ش در چارچوب نظریه ها و مکاتب چپ شکل می گرفتند
  • انقلاب اسلامی ایران فقط یک انقلاب سیاسی نبود بلکه هویتی فرهنگی و تمدنی داشت این انقلاب قطب بندی فرهنگی جدیدی را شکل داده بود که خود در کانور قرار داشت اما انقلابهای آزادی بخش در مقابل استعمار قدیم موفق می شدند ولی در قطع وابس تگی اقتصادی و فرهنگی توفیقی نداشتند و در واقع تحت سلطه استعمار نو قرار گرفتند.

مهتاب اسدی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



نخستین انقلاب

فصل 15 : افق بیداری اسلامی

شناسایی هویت ها انقلاب ها و کشورها در قرن بیستم

شناسایی هویتها انقلابها و جنبشها در قرن بیستم براساس دوری و نزدیکی به دو محور شرق و غرب

انقلاب اسلامی : ( خارج از دو محور شرق و غرب ) + ( از جهت مخالفت با غرب : دارای اهمیت ) + (از جهت وابسته نبودن به شرق : کاهش اهمیت آن)

 

مقایسه انقلاب های ایران روسیه و انقلاب های آزادی بخش قرن بیستم

  • انقلاب ایران : (اولین انقلاب با رویکرد معنوی) (دومین انقلاب جدید پس از انقلاب فرانسه)
  • انقلاب روسیه : (در اکتبر ۱۹۱۷ میلادی) ازبه دنبال حرکت انقلابی مارکس به رهبری لنین (مشابه انقلاب های اروپایی با خصلت سکولار) (دارای رویکرد سوسیالیستی ( تفاوت با انقلاب های اروپایی))
  • انقلاب های آزادی بخش : ( تقلیدی بدلی انقلاب های مدرن ) (در فرهنگ هایی که مرعوب فرهنگ غرب شده بودند.)




جغرافیای فرهنگی جهان جدید

فصل 15 : افق بیداری اسلامی

رویکرد دولتمردان و روشنفکران جهان اسلام قبل از انقلاب اسلامی ایران

رویکرد اول

( مسائل جهان اسلام، از نوع مسائلی که در اثر تأخر تاریخی برای رسیدن به جوامع غربی پیش آمده بود . ) ( کشورهایی که در حاشیۀ بلوک غرب قرار می گرفتند . )

رویکرد دوم

( مسائل جهان اسلام ، از نوع مسائلی که در نظام سرمایه داری غرب به وجود آورده غربی پیش آمده بود. ) ( کشورهایی که در حاشیه بلوک شرق قرار می گرفتند )

اسرائیل بعد از مرگ جمال عبد الناصر در قرارداد کمپ دیوید توسط دولت مصر در زمان انور سادات به رسمیت شناخته شد.

برخی کشورها در حاشیه بلوک شرق جبهه مقاومت و پایداری را تشکیل دادند.

 

 موضع گیری فلسطین قبل از انقلاب اسلامی در برابر هجوم اسرائیل

  • تعدادی از گروههای فلسطینی هویتی مارکسیستی داشتند و جایگاهی برای اعتقادات معنوی قائل نبودند.
  • تعدادی از گروههای فلسطینی موضع ناسیونالیستی (قوم گرایانه) داشتند (اسلام را به دلیل این که پدیده ای عربی است می پذیرفتند.)




تاثیرات انقلاب اسلامی ایران بر جهان

فصل 15 : افق بیداری اسلامی

تأثیر انقلاب اسلامی بر جهان اسلام

اولین تأثیر انقلاب اسلامی بر جهان اسلام مطرح شدن مسئله اسرائیل به عنوان مسئلۀ جهان اسلام

انقلاب اسلامی موجب :

  • مخدوش شدن مشروعیت قرارداد کمپ دیوید
  • آغاز مقاومت در مقابل اسرائیل از موضع باور اسلامی

 

مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جهان اسلام

آغاز وقوع انقلاب های گسترده در کشورهای عربی از سال ۱۳۸۹ شمسی (پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی) و شروع بیداری اسلامی در جهان

کشورهای غربی انقلابهای کشورهای عربی را بهار عربی نامیدند؛ زیرا سعی داشتند این انقلابها را به عنوان بخشی از فرایند غربی شدن کشورهای عربی معرفی کنند.

تأثیر انقلاب اسلامی در أفغانستان : شکل گیری جهاد اسلامی افغانستان در برابر بلوک شرق تأثیر انقلاب اسلامی در الجزایر شکل گیری جبهۀ نجات اسلامی در ۱۹۸۹ میلادی و پیروزی اسلام گرایان در انتخابات ۱۹۹۰( که سرکوب شد.)

بیداری اسلامی حاصل : انتقال بیداری از سطح نخبگان به متن مردم و فرهنگ عمومی جامعه اسلامی

 

نامه امام خمینی به گورباچف

نامه امام خمینی (ره) گورباچف در کتاب: آوای توحید امام خمینی

امام خمینی با استفاده از حکمت مشاء و حکمت اشراق به اشکالات علم تجربی اشاره میکند

تأثیر جهانی انقلاب اسلامی

(تأثیر انقلاب اسلامی بر جهان غرب تکوین یا گسترش اندیشه های پسا مدرن) + (فول سکولاریسم)

فروپاشی بلوک شرق موقعیت تاریخی جهان اسلام را به عنوان یک قطب فرهنگی تثبیت کرد. نخستین اقدامات غرب برای مقابله با تأثیرات جهانی انقلاب اسلامی ایران (کودتای نوژه )(جنگ تحمیلی)

 

اقدامات غرب برای مقابله با حضور فرهنگی و تمدنی جهان اسلام

کشور های غربی برای مقابله با حضور فرهنگی و تمدنی جهان اسلام دو نظریه را مطرح کردند :

نظریۀ پایان تاریخ فوکویاما

( فروپاشی بلوک شرق را به شککل گیری نظم نوین جهان برمدار یک قطب واحد معنا می کند.)

( وقوع انقلاب اسلامی بر آن خط بطلان کشید.)

( به شکل گیری قطب بندی جدید فرهنگی اعتراف می کند )

( با مطرح کردن تمدن های دیگر در عرض تمدن اسلامی ، جایگاه برجستۀ فرهنگ اسلامی را نادیده می گیرد.)

( با طرح جنگ تمدن ها ، رویکرد خصمانه خود را به جنبش های اسلامی نتیجه ورود فرهنگ های دیگر به زندگی بشر معرفی می کنند . )



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (2)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن




محتوا مورد پسند بوده است ؟

5 - 0 رای